مروری بر پروژههای امنیتی تشکیلات سازی حکومتی
مروری بر پروژههای امنیتی تشکیلات سازی حکومتی
عباس منصوران
در سال ۱۳۵۷با جابجایی
حکومت در یک دگرگونی سیاسی و یک انقلاب ناتمام، کارگران در چنین مناسباتی بایستی در
نقش بازوان مسلح و ایدئولوژیک حکومتی برای فرماندهی و نظارت سرمایه برای تولید
ارزش افزوده رانده میشدند. خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار، حراست، انجمنهای
اسلامی، قانون کار، شورای عالی کار، وزات کار، حزب اسلامی کار، فراکسیون
کارگری در مجلس به رهبری علیرضا محجوبها و... ابزارهای این مهار و کنترل و سرکوب
کارگران وظیفه داشتند. این ابزارها،از سالها پیش، نخ نما و ناکارآ شدهاند.
حکومت اسلامی در برابر
خواستها و تلاش سازمانیابی مستقل ارگانهای کارگری به کاربرد مستقیم ماشین سرکوب درنگی
نداشت. اما در فرایند مبارزه طبقاتی، نیروی مادی سازمانیابی بر سلاح حکومتی چیره
شده و "سندیکای کارگران شرکت واحد تهران و حومه" و سپس "نیشکر
هفتهتپه" به ابتکار مستقل کارگران و نیز اتحاد سراسری بازنشستگان و کانونهای
صنفی آموزگاران سراسر ایران مادیت یافتند. "کمیته هماهنگی برای کمک به
ایجاد تشکلهای مستقل کارگری" نقش مهمی داشت. حکومت در پی تخریب و سرکوب آنها
برآمد و نمایندگان و چهرههای پیشتاز را
دستگیر و به زندانهای جانفرسا محکوم کرد.
سلاح رژیم، جدا از
زندان و قتل در زندانها،
اخراج دستجمعی پیشروان این سندیکاها بود. در موازی با این سازمانیابی، حکومت
اسلامی هیچگاه حتی اجازه بازگشایی سندیکاها از جمله "سندیکای کارگران شرکت
واحد" را که از سال ۱۳۳۷ بنیانگرفته بود، نداد. در تاریخ 19 شهریور 84
چماقدارانی به سرپرستی علیرضا محجوب، حسن صادقی (رییس هیأتمدیره كانون
عالی هماهنگی شوراهای اسلامی كار)، احمد پنجكی (رئیس هیأت مدیره كانون هماهنگی
شوراهای اسلامی كار استان)، حسن فرجیها (رئیس شورای اسلامی شهرستان ورامین) برای سرکوب روانه شدند و
شماری از کوشندگان سندیکایی را زخمی کردند و سندیکا را غارت کردند. زندان، شکنجه،
اعتصاب غذاها، اخراجها و پیگردها از همانسال تا کنون جان و پیکر رضا شهابیها،
ابراهیم مددیها، داود رضویها، عبدیها، هاشم خواستارها، محمد حبیبیها،
بهشتیها، علی نجاتیها، اسماعیل بخشیها و دیگر نمایندگان راستین کارگران و
سندیکاهای مستقل را به زیر شلاق گرفته تا سندیکاهای مستقل و شوراگرایان را از پای
درآورد.
هجومها و ضربههای رژیم در برابر ایستادگیهای جانبازانه و شورانگیر
کارگران، در این مبارزه طبقاتی، چندان کارآیی نداشتند. با سفر تابستان سال ۹۷
نمایندگان کارگران اتوبوسرانی شرکت واحد و آموزگاران مریوان به دعوت اتحادیههای
کارگری اروپا، و دستاوردهای این سفر، پروژه انحلال سندیکای مقاوم مستقل کارگران
اتوبوس واحد تهران و نیز نیشکر هفت تپه باید به اجرا در میآمد. عناصری برکنار
شده و به کارفرما پیوسته، از سوی خانه کارگر و کارفرما وظیفه کارگزاری این اقدام
ضدکارگری را ماموریت گرفتند. این پروژه از سوی سندیکا اینگونه افشا شدند: «به
اطلاع میرسانیم که نهادهای دولتی-امنیتی، وزارت کار و مدیریت شرکت واحد
اتوبوسرانی تهران در هفتههای اخیراقداماتی را برای بوجود آوردن سندیکایی دولتی،
تقلبی و صوری در برابر سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران، با هدف پیشبرد
سرکوب تشکلات مستقل کارگری آغاز کردهاند. آنها در این پروژه سندیکا سازی دولتی،
از همکاری عوامل دست نشاندهی خود استفاده میکنند؛
افرادی که سال هاست در سندیکای کارگران شرکت واحد هیچ همکاری و مسئولیتی ندارند و
برعکس درخدمت کارفرما، حراست شرکت واحد و شورای اسلامی ضدکارگران هستند و بر ضد
سندیکا از هیچ گونه تخریبی فروگذار نکرده و به علاوه با کمک به دستگاه های امنیتی
موجب پرونده سازی از سوی نهادهای امنیتی علیه فعالان سندیکایی شدهاند.» (۱)
پروژه دولتی با برخورداری از تجربههای نیروهای
امنیتی سرمایه و سپر گرفتن پشت یک توجیه قراردادی «مجمع عمومی» بود. بازگشت به دامچالهی
«اساسنامهای» از سوی حکومتی که نه تنها قانون خود را زیر پا میگذارد بلکه در
صورت لزوم از ترور و سر بهزیر آب کردن بالاترین رهبران حکومتی لحظهای نیز درنگ
نمیکند، یک خود انحلالی سندیکای مستقل بود. برخی آگاهانه و یا نابخردانه، به دام
پروژهی امنیتیها افتادند. اساسنامه و دستاویز مجمع عمومی، طعمههای قلاب
ماهیگیری این پروژه بودند. با تقدس نمایی اساسنامهای درونیکه در شرایطی ویژه و
مجموعهای دیگر تنظیم شده بود را به میان کشیدند. مجمع عمومی که انحلال سندیکای
راستین را هدف دارد، حذف کارگران نماینده و وفادار و پیشرو مانند رضا شهابی و مددی و رضوی و حسن سعیدیها
و... را نشانه گرفته، مجمعی که از سوی حکومت سرمایه طراحی شده، از سوی شورای
اسلامی و اطلاعات سپاه و دولت مهندسی میشود، از سوی حراست و نیروهای سرمایه برای
سرکوب پاسداری میشود، کارگزار امنیتی و به خدمت حکومت درآمده از هفتتپه را به
تهران برای نظارت آورده و عناصر وابسته به «سولیدارتی سنتر» (۲) را زیر نام
«کانون...» «میهمان و ناظر» پذیرا میشود تا وی در مدیا با گستاخی به نمایندگی کانون
خانوادگی، ناظر و میهمان باشد تا حراست و صندوق حکومتی را «مدافع» گردد، همان جمعی که زنده یاد شاهرخ
زمانی در زندان گوهردشت کرج، در بیانیهای « ... زندانیان سیاسی را دست کم نگیرید!»
و از آنها به نام «مثلث ضد کارگری....» (۳) نام برده بود، مجمعی که با عناصر
شناخته شده شورای اسلامی کار و خانه کارگر با صندوقهای دولتی چرخانیده میشود، این
یک مجمع دولتی است.
اساسنامهای که در برابر چنین مجمعی سر فرود آورد، نباید تقدیس شود،
نباید در برابر آن سرفرود بیاورد، باید آنرا به بایگانی تاریخ سپرد و سپرده شد.
برگزاری مجمع عمومی کارگران در هر بخشی از کار، گامی ضروری برای همبستگی و خرد جمعی
کارگری است، سمت و سویی شورا گرایانه دارد، طبقه را متحد میکند و باید به
استقبال آن شتافت. اما در شرایطی که به میدان عمل و در اشغال دشمن طبقاتی و مانند
خانه کارگر و شوراهای کار به خانه کار سرمایه و شوراهای اسلامی کار در آمده، در
شرایطی که سازمان امنیت سپاه به جای وزارت کشور و وزارت اطلاعات دولتی و در خط اول
جنگ طبقاتی همراه نیروهای سرکوب وارد شده و نمایندگان کارگران قلع و قمع میشوند،
نباید در دهان اژدهایی رفت که زخمی شده است.
با این همه نمایندگان و کارگران پیشرو سندیکای
شرکت واحد بارها خواهان برگزاری مجمع عمومی شدهاند که مستقل و بدون دخالتگری
کارفرما و دولت برگزار شود و هیچگاه پاسخی گرفته نشده است. بیانیه سندیکای راستین
چنین اعلام کرد: "اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
در نشست روز جمعه ۱۱ آبان با بررسی جزییات تغییرات پیشنویس
اساسنامه سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه با اتفاق نظر پیشنویس
تغییرات را تایید کردند و آماده ارائه به مجمع عمومی مستقل سندیکا برای رایگیری
شد. در این نشست طرح چگونگی برگزاری مجمع عمومی نیز بررسی شد و پس از بحث و بررسی،
اعضا با همدلی و به اتفاق آراء طرح را تایید و برای چندمین مرتبه در طی ماه های
گذشته حمایت خود را از برگزاری مجمع عمومی مستقل سندیکا اعلام و سندیکاسازی دولتی
را محکوم کردند".
برای
انحلال سندیکای مستقل، پروژه امنیتی، پیشاپیش نام، آدرس و آرم سندیکا را جعل و
در تاریخ ۲۲ آبان ماه ۹۷
کارگران رابه شرکت در «مجمع عمومی» ضدکارگری دعوت کرد. دست اندرکاران این پروژه، با
پشتیبانی آشکار و مستقیم نیروهای امنیتی با دست و دلبازی «واحد –کارفرما- ورودی
درب بوستان واحد (مجتمع پذیرایی و رفاهی) را برای پذیرایی آژنتها و کارگزاران و عناصری از شورای اسلامی کار و
«میهمانان» تزیین کرد و اینان صندوق بر سر، کاندیداهای شورای اسلامی کار را در
میان گرفتند و با تمامی امکانات تلاش کردند کارگران را به محلی که بیشتر به تئاتری
در میان سربازان جبهه شبیه بود بیاورند. این دسیسه با شکستی مفتضحانه روبرو شد.
دستگاههای امنیتی و حراستی سرمایه و نیز «میهمانان» و «ناظرین»، تنها نزدیک به ۴۵ نفر که بیشتر از اعضای شورای اسلامی
کار و نیروهای بسیج و حراست بودند در “مجمع عمومی” جعلی خود، بسیج داشتند. عکسهای این
عوامل، در تلگرام سندیکای واحد، اسناد بیچون و چرای این تقلب و حضور این عناصر
کارگزار در پروژهی امنیتی ثبت شدند. سندیکای
راستین اعلام کرد: «در زمان اجرای نمایش مضحک "مجمع عمومی" مشخص شد که
برخی از افرادی را که بعنوان کاندیدای “هیات مدیره و "بازرسی" معرفی
کرده بودند اصلا برای کاندیداتوری درخواست نکرده بودند و این افراد با انتشار پیام
هایی هرگونه همکاری و مشارکت در این پروژه امنیتی را تکذیب کردند؛ همچنین روشن شد که
در میان لیست کاندیداهای این سندیکاسازی دولتی، اعضا شورای اسلامی کار هم وجود
داشته اند. با وجود اینکه حتی با احتساب روسای شورای اسلامی کار که در این معرکه
گیری دولتی شرکت کرده بودند تعداد کل مشارکت کنندگان در این پروژهی شکست خورده در
حدود ۴۵ نفر بود، فردای
آن روز و پس از ساعتها نقشه کشیدن برای اینکه بدانند چگونه دروغی را پس از این
شکست مفتضحانه باید منتشر کنند، با کمال وقاحت و بی شرمی و در یک دروغگویی آشکار
که مورد استهزا و همزمان نفرت کارگران قرار گرفت اعلام کردند که بیش از ۶۰۰ کارگر در رای گیری مشارکت کرده است!» (سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه۲۶ آبان ۱۳۹۷)
کارگران
شرکت واحد با مردود شماری این دامچالهی اساسنامهای و تاریخ مصرف به سر آمده، به
خوبی با شناخت کارگری خویش تشخیص دادند که با «تحلیل خاص در شرایط خاص» عمل کنند.
در شرایط استبداد مسلح سرمایهداری غرق در بحران در ایران، برگزاری مجمع عمومی حتی
با شرکت نمایندگان راستین کارگران، انحلال سندیکای کارگران و برپایی سندیکایی که
نمایندگان آن به وسیله ناظرین و مهندسین امنیتی و دولتی از صندوقهای بیرون آورده
میشوند، قانونیت بخشی به تشکلهای زرد دولتی به جای نهادهای مستقل کارگری است. همانندی
چنین انتخاباتی با تمامی انتخابات مجلسها و ریاست جمهوریهای از فیلتر شورای نگهبان
حکومتی گذشته با میلیونها آراء جابهجا شده نمونه سال ۸۸ به حافظه تاریخی چندانی نیاز
ندارد.
چنین
دسیسهای در ریاست جمهوری اکبر رفسنجانی برای کانون نویسندگان ایران نیز چیده شده
بود. رفسنجانی و خاتمی با پا در میانی کارگزارانی از جمله عطاالله مهاجرانی (وزیر
پیشین ارشاد اسلامی) به دست اندرکاران بازگشایی کانون نویسندگان ایران و نویسنگان
۱۳۴ نویسنده، و گروه ۸ نفره، پیام فرستادند. پیام دادند که میتوانید «به صورت
قانونی و علنی به فراخوانی مجمع عمومی بپردازید و کانون نویسندگان را برپا سازید»!
احمدشاملوی همیشه ماندگار، در پیوند با کوشندگان راستین کانون، هشدار داد که این
یک دام است، کانون نویسندگان از روز بنیانگذاری خویش از اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۷
خود غلیرغم آنکه، حکومتیان آن را ممنوعه اعلام کردهاند، هیچگاه منحل نشده، پس نیازی
به برگزاری مجمع فرمایشی نیست! در آن سال اگر مجمع پیشنهادی رفسنجانی و خاتمی
برگزار میشد از حوزههای قم و مشهد و سراسر ایران بسیجیان حکومتی هرکدام دو کتاب زیر
بغل، خود را نویسنده اعلام کرده و در یک مجمع عمومی «دمکراتیک» با حضور چند هزار
«نویسنده» دولتی از قماش علی معلمها و حسن عباسیها، و همه شاعران شعبدهی بیت رهبری،
هجومی بسیجانه میآوردند تا نمایندگان خویش را بدون نیاز به هیچ تقلبی برگزینند تا
کانون نویسندگان ایران برای همیشه منحل شود.
برگزاری
مجمع عمومی نیمه مخفی «کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکلهای کارگری» که روز ٢٦ خرداد
١٣٩١، با یورش نیروهای مسلح سرمایه، روبرو شد و به ضرب و شتم اعضای این کمیته و دستگیری ٦٠ نفر از شرکت
کنندگان انجامید، بدون مجوز و مجوزی که باوجود درخواستهای پی در پی هیچگاه صادر
نشد، نمونهی دیگری از آزمونهای سازمانیابی کارگری و تجربه و سنجش به هنگام و
هوشمندانهی اساسنامه و مجمع عمومی است.
روش حکومت اسلامی در
ایران، کپی برداری زاباتوفیسم حکومت تزاری
در سال ۱۹۰۱ و افزون به ۱۱۷ سال واپس
مانده تراست. زاباتوفیسم تزاری توانست در روسیه میلیونها کارگر را متشکل سازد. سرگئی زاباتوف که در جوانی فعال سیاسی سرشناسی بود و خود را به پلیس
امنیتی تزار فروخته و در پستهای گوناگون
به خدمت حکومت در آمده بود، سیستم امنیتی را قانع کرده بود که سرکوب به تنهایی توانیی
در هم شکستن جنبش و فعالیتهای حزب سوسیال دمکرات کارگران روسیه (حزب بلشویک و
کمونیست) نیست. زاباتوف، همانند علی ربیعی در برابر پیشنهاد کرد که بدون آنکه
نقش پلیس وی زرد بودن این تشکلها آشکار باشد باید به تشکلهای کارگری در چارچوب و زیر نظارت پلیس
دست زد. سال ۱۹۰۱ تا ۱۹۰۳ اوج تشکلیابی زوباتوفی بود. تشکلهایی مانند
"جامعه کمک های متقابل کارگران در صنعت مکانیک" در سال ۱۹۰۳ کنترل و مهار این تشکلها دیگر از
دست زوباتف خارج گردید و تزار دستور انحلال کمیسیونها را داد.
در
برابر سندیکای واحد و نمایندگان وفادار به طبقه خویش و پیشاهنگان خستگی ناپذیر
کارگران در سندیکای کارگران شرکت واحد، این دسیسه برملا شد، افزون بر ۵۰۰ تن از
فعالین خوشنام و کوشندگان جنبش کارگری و سوسیالیستی و آزادیخواه، تمامی سازمانها
و نهادهای پیشرو، چپ، سوسیالیست، کمونیست، آزادیخواه و محافل هنری و ادبی، "اتحاد
بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران" و دیگر نهادهای همبستگی با جنبش
کارگری، پروژه توطئه «سندیکای دولتی» دولتی را محکوم و رسوا ساختند.
اختلاف
درونی - صنفی یا مبارزه آشتیناپذیر طبقاتی؟!
در برابر جنبش سازمانیابی کارگری، عناصری شناخته
شده به نجوا پرداختند و این مبارزه طبقاتی را نه یک پیکار طبقاتی در جبههای دیگر
بین نیروی
کار و سرمایه و سرکوب، بلکه، «اختلاف درونی» و موضوع اساسنامهای نامیدند و با
طرح پرسش و پاسخ. با این موضع گیری، این کسان، آن سوی این مبارزه را که امنیتیهای
سرمایه و سپاه سرکوب بود را بخشی از طبقه کارگر وانمود کنند و در ردیف شهابیها و
اسماعیل بخشیها و نجاتیها، مینشانند. این کسان به فرض بیخبر، مجمع عمومی را یک
انتزاع همیشه مقدس میشمارند،بیآنکه به شرایط زمانی و سیاسی، امنیتی و توازن
نیرو، و در اساس به نبود امکان برگزاری آن به سود جنبش کارگری در آن شرایط مشخص
توجه کنند. در فوریه ۱۹۱۷ پیشاهنگان کمونیست در روسیه شورای کارگران و سربازان را
تایید نکردند و شعار پیش به سوی شوراها را هنگامی اصولی دانستند که اکثریت
نمایندگان شوراها، نه از «اس آرها» و «مِنشویکها»ی راست که دولت موقت سرمایه را
همراه بودند، بلکه کسانی بودند که قدرت به دست طبقه کارگر را پیشتاز بودند. در
اینجا یادآوری این نمونه تاریخی، نه همسنجی سندیکای شرکت واحد با شوراهای پیشا انقلاب
اکتبر در روسیه است، بلکه پافشاری بر یک واقعیت ساده است که نامهای مجمع عمومی
و شورا و... ماورایی و آسمانی و منتزع از
منافع طبقاتی نیستند! هر شورا به
نام کارگران، اگر شورای کارگری که هستهی خودگردانی کارگران نباشد، شورای کارگری
نیست. آیادر حاکمیت گارد ویژه و دار حکومت اسلامی، فراخوانی مراعات اساسنامه تنها
یک تقدس گرایی واپس مانده نیست؟ آیا در شرایط کنونی، به دام افتادن یا به دام
افکندن سندیکایی که برپای خود ایستاده و با هزینهی گزاف و سنگر کارگران شده نیست!
اینک مثلث کارگزاران «سولیدارتی سنتر» بیش از دیگر عناصر پیرامونی در پیشبرد پروژهی
امنیتی «مجمع عمومی» و سندیکا سازی جعلی سرمایه آشکار شده است. با این همه عناصری
هنوز هم خجولانه و مرموز از اختلاف درونی و صنفی دم میزنند، گویی «اصحاب کهف» بار
دیگر از غار بیدار شده و دنیای پیش از خواب را در سدهها بعد در ذهن میبینند.
کارگران در مجتمع پولاد اهواز مجمع عمومی در اعتصاب و همایش هزاران نفره پرشور، اعلام
کردند که: اینجا مجمع عمومی کارگران است. کارگران هفتتپه بر سکوی اعتصاب و اعتراض
انقلابی خویش، شورای کارگری خود و آمادگی برای خودگردانی مجتمع نیشکر و همبستگی
بین پولاد و هفت تپه را اعلام کردند. حکومت سرمایه، در برابر این فرایند و در
برابر آموزگاران سراسر ایران و دانشجویان پیشرو، پرستاران، کارگران رزمنده هپکو،
و عسلویه و شرکت واحد اتوبوسرانی و... حکومت از این فرارویی انقلابی به آخرین سلاح
خونبار خود پناه برد. بسیج گارد ویژه و دستگیری کارگران رزمنده و آگاه، نشانهی
ناتوانی حکومتی در آستانه سرنگونی است نه قدرت وی.
در
شرایط آبان ماه ۹۷، در حالیکه حکومت اسلامی در سراشیبی
فروپاشی و بحران همه جانبه گرفتار آمده، شرایط هر آینه در حال دگرگونی است،
در شرایطی که یک روزش برابر با سال و شاید که سالهاست، در شرایطی که شعار و
ترویج شورا به خواست کارگران در همایش و اعتراض فراروییده، به کام رژیم تن سپردن
میخی است که بر کتف هیچ کارگری فرو نمیرود. در این شرایط، سرعت و شتاب رخدادهای
مبارزه طبقاتی و روند سازمانیابی میتواند از سندیکا عبور کرده و به شورا و کمیته
کارخانه و کمیسیونهای کارگری فرا روید. اسماعیل بخشیها و علی نجاتیها و سپیده
قُلیانو میثمها و عسل محمدی هرچند اینک زیر شکنجه و اسیر، جنبش کارگری در
ایران، اسماعیل بخشیهای دیگری از هفت تپه تا هپکو و پولاد اهواز و تهران مس سرچشمه و عسلویه و
سراسر ایران بازتولید داشته و در میدان و آموزشگاه انقلابی اعتصاب آفریده است.
۱) ۲۸مرداد ماه ۱۳۹۷ http://vahedsyndica.com/archive/3327
۲) جهان امروز ارگان
سیاسی حزب کمونیست ایران شماره ۳۹۴
file:///C:/Users/amans/OneDrive/Skrivbord/JE/JE%20394/JE394.pdf
۳) https://dialogt.wordpress.com/2014/12/16/sharokh_zamani_2014121