درباره دو نامه سرگشاده جمعی از ایرانیان به ترامپ
درباره دو نامه سرگشاده جمعی از
ایرانیان به ترامپ
رییس جمهوری آمریکا و
مرکل صدراعظم آلمان!
ارسالی
بهرام رحمانی
جامعه ایران در داخل کشور تحولات
مختلف از سرکوب و سانسور، زندان شکنجه، ترور و اعدام، فقر و فلاکت اقتصادی، تبعیض
و استثمار گرفته تا اعتراض و اعتصاب کارگران و سایر اقشار تحت ستم میسوزد و میسازد.
ایران در سطح منطقه و بینالمللی
نیز با ماجراجوییهای سران حکومت اسلامی از ترور و موشکپراکنی گرفته تا حضور فعال
در جنگهای موسوم به «جنگهای نیابتی» در یمن و سوریه، دفاع از حزبالله لبنان،
حشدالشعبی عراق، طالبان افغانستان و...، با تهدیدهای مداوم آمریکا، اسرائیل،
عربستان و با تحریم جدید و جزئی اتحادیه اروپا بهدلیل تروریسم مواجه است. بهعبارت
دیگر، سایه سنگین محاصره اقتصادی و تاثیر ویرانگر آن بر زیست و زندگی مردم و
همچنین شبح جنگ بر بالای سر جامعه ایران بهحرکت درآمده است.
در چنین شرایطی، کارگران، زنان،
دانشجویان، تشکلهای مستقل کارگران، معلمان، نویسندگان، وبلاگنویسان، روزنامهنگاران،
بازنشستگان، رانندگان، کشاورزان، زندانیان و...، همواره در حال جنگ و جدل با حکومت
جهل و جنایت اسلامی هستند. اپوزیسیون چپ و سوسیالیست نیز با وجود این که علیه
حکومت اسلامی مبارزه میکنند و از جنبشها و اعتراضات داخل کشور حمایت بهعمل
میآورند اما همچنان پراکندهاند و طرح و نقشه عمل جدی ندارند. یا
گرایش راست از رخوت چهار دهه بیرون آمده و افق و چشمانداز خود را در سیاستهای
رقبای حکومت اسلامی دنبال میکند. اپوزیسیون راست مانند مجاهدین خلق و سلطنتطلبان
و همچنین ناسونالیست کرد و ترک و عرب و بلوچ و غیره نیز به دلیل این که پایگاه
چندانی در داخل جامعه ایران ندارد، همواره به حکومتهای رقیب مخالف حکومت اسلامی و
در راس همه آمریکا متوسل شدهاند. سران این جریانات با حرص و ولع رسیدن بهقدرت،
در جلسات مخفی و علنی مقامات آمریکایی، اسرائیلی، عربستانی و... شرکت میکنند، با
آنها عکس میگیرند و سعی دارند سیاستهای خود را با سیاستهای آمریکا منطبق سازند
تا از قافله عقب نمانند.
در چنین روندی، دو لیست امضاء در
خارج کشور منتشر شده است که یکی از سوی سلطنتطلبان سازماندهی شده و دومی از
سوی حزب کمونیست کارگری ایران. اولی خطاب به ترامپ رییس
جمهوری آمریکاست و دومی به مرکل صدر اعظم آلمان!
***
در لیست خطاب به
ترامپ غیر از چند نفری که شناخته شدهطرفدار رضا پهلوی هستند
اغلب ناشناختهاند. بهخصوص گفته شده است برخی از امضاءکنندگان
در داخل ایران هستند و به دلایل امنیتی اسم واقعی خود را ننوشتهاند
بنابراین همین مسئله توجیهی میشود که هر جریانی لیستهای ده هزار نفری منتشر کنند
و بگویند: «چون داخل ایران هستند اسم مستعار انتخاب کردهاند.» این توجیه اگر از
سر ناآگاهی نباشد بهغایت حقهبازی سیاسی بزرگی است و خاک پاشیدن به چشم جامعه!
طنز مضحک و خندهدار تهیهکنندگان این
نامه، آن است که گویا رضا پهلوی نماینده جامعه 80 میلیونی
ایران است.
به علاوه من در یک میزگرد تلویزیونی(رادیو
و تلویزیون مانی)شرکت داشتم گفتم که صاحب اصلی این پولها مردم ایران و در
پیشاپیش همه بیکاران و کارگران و بازنشستگان و محرومان جامعه هستند. همچنین تاکید
کردم اگر قرار است پروندههای دزدیها و غارت اموال عمومی جامعه ایران در
خارج کشور باز شود نام خانواده پهلوی نیز در راس این پرونده قرار
میگیرد. چرا که حدود چهل سال پیش بنا به اقرار خود مقامات آن دوره و نمایندگانش که بارها
اقرار کردهاند شاه به مبلغ 45 میلیارد دلار پول از ایران خارج
کرده بود. تازه آن موقع یک دلار 7 تومان بود الان یک دلار به بالای 15 هزار تومان
رسیده است. همچنین شاه،جزیرهای در اسپانیا و زمینهای بزرگ در آمریکا
و ویلاهایی در کشورهای اروپایی و... داشت. این ثروتها به اضافه ثروتهایی که
مقامات حکومت اسلامی تاکنون از ایران خارج کردهاند و یا پولهای بلوکه شده ایران
توسط آمریکا، باید به مردم ایران برگردانده شود نه به رضا پهلوی و هیچ فرد و
سازمان و حزب دیگر.
نهایت رضا پهلوی و حامیانش مجازند
مانند هر سازمان ایرانیفعالیت کنند اما به هیچوجه حق ندارند خود را قیم مردم
ایران بدانند. مردم ایران محکوم به تحمل شاه و شیخ نیست و اکنون هر دوی اینها را تجربه کرده است و تجربه
تلخی نیز دارد بنابراین، جامعه ایارن به ویژه نیروی جوان به فکر آلترناتیو
سومی است. آلترناتیوی که همه شهروندان ایران بدون توجه به ملیت، جنسیت،
باورهای مذهبی و گرایشات مختلف سیاسی، در فضایی سالم و سازنده و آزاد و برابر و
مرفه در کنار هم زندگی کنند و از طریق تشکلهای مختلف و شوراهای خود، با
اتحاد و همکاری و قدرت مستقل خود جامعه را اداره کنند.
***
لیست دوم خطاب به مرکل را
کادرها و اعضای و هواداران حزب کمونیست کارگری و خانوادههای آنها
امضاء کردهاند. این نامه تفاوت مضمونی با نامه بالا دارد. این نامه از مرکل
می خواهد: «ما خواهان تجدید نظر کامل سیاست دولت آلمان در قبال حکومت اسلامی ایران
هستیم و بهترین تجدید نظر را قطع روابط دیپلماتیک با حکومت شکنجه و سرکوب و اعدام
میدانیم.»
اما همین موضع نیز نمیتواند انتظار
خود از یک دولت اروپایی مهم را پردهپوشی کند. همین نامههاست که
در ادامه روابط مخفی و یا علنی میسازند و به وابستگی منجر میگردند.
***
تجارب تاریخی اثبات کردهاند که
گدایی و وابستگی اقتصادی، سیاسی و نظامی گرایشات راست و ناسیونالیست به
دولتهای غربی و شرقی و منطقهای، فاجعهبار و چهقدر خطرناک و دودمان
برانداز بوده است.
همه شواهد نشان میدهند که سلطنتطلبان، مجاهدین و
یا سازمانهای ناسیونالیستی چنین وابستگی را دارند. آنها عملا چشم خود را
به وضعیت اسفبار افغانستان، عراق و لیبی که توسط آمریکا، اتحادیه اروپا، ناتو
و متحدان منطقهای آنها اشغال شدهاند و پس از دهها سال هیچ
امنیت جانی و شغلی و مالی در این کشورها وجود ندارد آگاهانه بستهاند. عشق
آنها به قدرت به حدی است که چشمهای خود را به واقعیتها بستهاند.آنها نشان
دادهاند که در صورت حمله به ایران، پیاده نظام آمریکا و متحدان آن شوند.
البته ناگفته نماند که هیات حاکمه
آمریکا و در راس همه ترامپ رسما اعلام کردهاند که اگر حکومت اسلامی خواستهها و
شرایط آنها را بپذیرد و قوانین بازی را رعایت کند آمادهاند به این حکومت کمک
کنند تا سر پا بماند. اما در این میان تنها بازیگر اصلی تحولات جامعه ایران آمریکا
و متحدان آن نیستند، بلکه اکثریت مردم ایران و در پیشاپیش همه جنبش کارگری و
متحدان آن، مخالف هرگونه دخالت دول خارجی در تحولات داخل ایران هستند و از سوی
دیگر، با تمام توان برای برچیدن کلیت بساط حکومت جهل و جنایت اسلامی مبارزه
میکنند. بهخصوص مردم ایران، عملکرد
آمریکا در وقایع تلخ و اسارتبار کودتای 28 مرداد 1332 و همچنین
تصمیمات گوادلپ را در کمک به خمینی و گرایش مذهبی، فراموش نکردهاند.
اما تا آنجا که به گرایشات چپ سیاسی
ایران برمیگردد و در این چهار دهه با کلیه کمبودها و اشکالاتشان، همواره
علیه حکومت اسلامی مبارزه کردهاند. بنابراین این اقدام حزب کمونیست کارگری را
باید عمیقا نقد کرد تا چنین رویکردی به یک سنت سازمانها و احزاب چپ و
سوسیالیست و کمونیست و خود این حزب تبدیل نگردد.
هر کسی و جریانی که خود را چپ،
سوسیالیست، کمونیست، فمینیست، سندیکالیست، شورایی، آنارشیست، آزادیخواه، برابریطلب،
عدالتجو و... میداند و بر علیه هرگونه ستم، تبعیض و استثمار سرمایهداری و حکومت
حامی سرمایه مبارزه میکند هرگز به هیچ دولتی نزدیکی نمیکند و همواره نگاهش به
جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش دانشجویی، تشکلهای مستقل و دموکراتیک نویسندگان،
هنرمندان، روزنامهنگاران، بازنشستگان و... است؛ نگاهش به اعتصاب کارگران هفتهتپه،
معلمان، رانندگان، بازنشستگان، دانشگاهیان، گروه فولاد اهواد، هپکو، تراکتور سازی
تبریز و... است؛ امیدش به محمود صالحی، اسماعلی بخشی، رضا شهابی، سهیل عربی، محمود
بهشتی لنگرودی، رضا خندان، زینب جلالیان، آتنا دائمی، نسرین ستوده، گلرخ
ایرایی، اسماعیل عبدی، رسول بداقی، مادرکمانگر، مادر بهشتی، ماردان پارک
لاله، مادران خاورانهای ایران و... دهها هزار چهره فعال سیاسی، اجتماعی و
فرهنگی است!
حکومت اسلامی ایران باید برود و همین
امروز برود صد البته بهتر شکی نیست! اما با قدرت مستقل مردم ایران؛ نه با جنگ
و کشتار اشغال ایران!
شنبه ششم بهمن 1397
بیست و ششم ژانویه 2019