مثله کردن جنسی زنان، جنایت مشترک سنت و مذهب! به مناسبم 6 فوریه، "روز جهانی مبارزه با ختنه زنان"


مثله کردن جنسی زنان، جنایت مشترک سنت و مذهب!

به مناسبم 6 فوریه، "روز جهانی مبارزه با ختنه زنان"

محسن ابراهیمی

 


جنایتی در ابعاد بسیار بزرگ!

آمارهای تکاندهنده هستند. اما آمارها همیشه هم گمراه کننده هم هستند و هم بی احساس! آمارها میتوانند یک جنایت بزرگ را به اعداد و ارقامی خالی از هر گونه احساس تبدیل کنند. خود این یک خطر بزرگ برای مقابله با آن جنایت است!

بر طبق آمارهای رسمی جهانی، 200 میلیون زن در جهان ختنه شده اند. هر سال 3 میلیون به این جمعیت قربانیان اضافه میشوند. تا 15 سال پیش فقط در مصر ۹۷ درصد زنان متاهل ختنه شده بودند!هر 10 ثانیه یک  کودک دختر مثله جنسی میشود.

یک لحظه تصور کنید. فقط در فاصله یک مکالمه تلفنی ده دقیقه ای شما با همسرتان 60  کودک را مثله جنسی میکنند!

200 میلیون زن؟  یعنی طبق آمار خود دولتها تاکنون تقریبا نصف جمعیت 28 کشور کل اتحادیه اروپا مثله جنسی شده اند!

ابعاد جغرافیایی این جنایت فقط محدود به شمال و شرق افریقا، خاورمیانه و آسیای جنوب شرقی نیست.

بر طبق خبرگزاری فرانسه فقط در آلمان شمار زنان ختنه شده به ۵۸ هزار نفر رسیده است و ۱۳ هزار دختر نوجوان نیز در معرض خطر ختنه قرار دارند! در انگلستان حداقل 170 هزار زن و دختر ختنه شده ند و 65 هزار دختر زیر 13 سال در معرض خطرند!

این یک قتل عام جنسی است!

سنت یا مذهب؟ کدام مسبب اصلی است؟

هر دو. هم سنت و هم مذهب. هر دو دست در دست هم. وکلای مدافع مذاهب توحیدی یهودیت و مسیحیت و اسلام باد در غبغب میاندازند که ختنه زنان مساله ای مربوط به سنت است و دست مذاهب از این جنایت مبراست. این ادعا پوچ است. چرا؟

اولا خیلی از سنتها خود حاصل خرافه هستند و خرافه در هر شکلش محتوای مذهبی دارد.

برای مثال: سنت ناقص سازی جنسی زنان برمیگردد به 200 سال پیش از میلاد مسیح که منطقه وسیعی در اطراف دره  نیل در مصر را در برمیگرفت. در یک مراسم سنتی تحت نام "مناسک گذر" (گذر از دختر به زن) اندام جنسی زنان را مثله میکردند.

خرافه پشت این سنت چه بود؟ این بود که گویا "ارواح خدایان" و انسانها دو جنسی هستند و باید از این ملغمه دو جنسی بودن رها شد و برای این کار باید بخشی از اندام جنسی زن را که ظاهرا نشانه ای از نریت است برید تا زن به یک زن کامل تبدیل شود. زن زن شود. در میان اسیران چنین خرافه ای در مصر هنوز هم زنانی که ختنه نشده اند زن کامل محسوب نمیشوند.در کردستان، در میان خانواده هایی که قربانی این خرافه هستند، نباید از دست زن ختنه نشده غذا گرفت چون پاک نشده است!

بر طبق خرافه ای دیگر اندام جنسی زن کثیف است و ختنه اتفاقی است که زن را از این بخش کثیف جسمش رها میکند. مثلا درسیرالئون این باور خرافی وجود دارد که اگر سر نوزاد هنگام تولد با بخش معینی از اندام جنسی زن تماس داشته باشد نوزاد حتما خواهد مرد! بریدن آن بخش نوزاد را از مرگ نجات میدهد!

تصور دیگری وجود دارد که اندام جنسی زن منشاء شور و لذت جنسی است،امکانی برای سهیم شدن زن در لذت جنسی است، و لابد این خود زمینه ای برای همطراز کردن زن با مرد است که عملا "سنت" نابرابری زن و مرد در یک جامعه مردسالار را میشکند.

در خیلی از این مثالها ما با خرافه هایی مواجه هستیم که با خرافه های مذهبی تفاوتی ندارند اگر چه قبلتر از عروج مذاهب شکل گرفته اند.

بی دلیل نیست که سنت مثله کردن جنسی زنان جاهایی بیشتر رواج دارد که مذهب نقش بیشتریدارد. بی دلیل نیست که این سنت در بخشهایی از شمال آفریقا و خاورمیانه و کشورهای آسیای جنوب شرقی که در آنها یکی از مذاهب سه گانه یهودیت، مسیحیت و اسلام حضور فعال دارند رایجتر است.

مثله کردن جنسی زنان هر ریشه ای در تاریخ داشته باشد، مذهب به آن میدان داده است. عجیب نیست که این جنایت در جوامع مذهب زده، در جوامع و خانواده های مذهب زده، در جوامعی که به یمن فعال بودن مذهب ارزش و منزلت زنان زیر پا له میشود و جنسیت زن و  نیازها و تمایلات طبیعی جنسی زن تحقیر و سرکوب میشود، رواج بیشتری دارد.

در ناحیه‌ای در جنوب نیجریه در میان پنج گروه جمعیتی "سنت" ختنه کردن زنان رایج است. مذهب غالب در یکی از آن‌ها اسلام است؛در دو تای دیگر مسیحیت است و در میان دو گروه دیگر هم مذاهب سنتی بومی رایج است.

اسلام و مثله کردن اندام جنسی زنان:

اگر حتی هیچ حدیثی از پیامبر اسلام و امامان و پیشوایان و مجتهدین اسلامی سنی و شیعی وجود نداشت، همین که بخش مهمی از این  جنایت در کشورهای اسلام زده عملی میشود به اندازه کافی نشان میدهد که فضای اسلامی مناسبترین فضا برای مثله کردن جنسی زنان است.

اما در هر دو شاخه اسلام به اندازه کافی حدیث و فتوا وجود دارد که این جنایت علیه زنان را تشویق کرده اند. 

احمد حنبل یکی از پیشوایان شاخه های چهارگانه اهل سنت این جنایت را "مکرومه" (عمل نجیب) اعلام کرده است.

در شاخه شافعی اهل سنت که پیشوایشان محمد ادریس شافعی است این جنایت واجب اعلام شده است!

شاخه شیعی اسلام ریاکارانه آستین خونینش را از این جنایت مبرا میداند چون ظاهرا قران این جنایت را تایید نکرده است! اما حدیثهای مربوط به محمد پیامبر اسلام که مدعی است احکام جنون آمیز قران بر او وحی شده است به اندازه کافی نقش اسلام در رواج این جنایت در محیطهای اسلام زده را توضیح نمیدهد؟

بر طبق یک حدیت مشهور، "محمد به زنی در مدینه که ام‌عطیه‌اش می‌خواندند و زنان را ختنه می‌کرد گفت که ام‌عطیه هنگامی که زنی را ختنه می‌کنی از اندام وی بسیار مبر تا روی او روشن‌تر باشد و نزد شوی دوست‌تر باشد"! اسلامیهای شارلاتانی که به هر دری میزنند تا اسلام و قران  و محمد را از این جنایت تاریخی علیه زنان مبرا کنند در این مورد چه میگویند؟

البته فقط دست محمد در کار نیست.

بر طبق حدیثی از علی امام اول شیعیان "ختنه مردان واجب است، ولی ختنه زنان توصیه می‌شود".

بر طبق حدیتی از رضاامام هشتم شیعیان "ختنه کردن سنت واجبی است بر مردان که باید آن‌را انجام دهند و بر زنان نیز عرفی قابل احترام است".

بر طبق حدیثی از جعفر صادق امام ششم شیعیان: "ختنه دختر عرفی پسندیده است ولی از سنت نبوده و چیز واجبی نیست و چه چیزی بالاتر از عرف پسندیده است".

معلوم میشود که سنت ختنه زنان هر تاریخی داشته باشد، پایه گذاران اسلام، از شاخه سنی تا شاخه شیعی اش این سنت خونین را رو هوا گرفته و به خدمت گرفته اند چون با آموزه هایشان علیه جنس زن خوانایی داشته است.

راه مقابله با این جنایت:

اگر مسببین این جنایت سنت و مذهب هستند و سنت و مذهب در پناه دولتها کارشان را پیش میبرند، پس موثرترین راه مقابله هم باید مبارزه ای آگاهگرانه علیه سنت و مذهب و در عین حال مبارزه ای سیاسی علیه دولتها و قوانین شان باشد.

آموزش و آگاهگری:

هر چقدر سنت و مذهب و خرافه در جامعه تضعیف شوند همانقدر خود جامعه در مقابل این تعرض به زندگی و حرمت نصف آن جامعه یعنی زنان می ایستد و مقابله میکند.

هر چقدر تعداد بیشتری در هر جامعه ای خرافه زدایی شوند، همانقدر دست طبقات حاکم، دست سیاستمداران فاسد، دست سنتها و پیشوایان و مراجع و آیت الله ها در توجیه جنایت علیه زنان بسته تر خواهد بود. جنایتی در ابعاد مثله سازی جنسی زنان در یک جامعه آگاه با زنان و مردان آگاه و رها از خرافه های سنتی و مذهبی نمیتواند جایی داشته باشد.

مبارزه سیاسی و تغییر قوانین:

آگاهگری کافی نیست. موانع دیگری وجود دارند که باید برداشته شوند. این موانع طبقات حاکم ودولتهای فاسدشان هستند. قدرتهای سیاسی هستند که نه تنها با قوانین روشن علیه ختنه، زنان را از این تعرض به جسم و روحشان مصون نمیدارند بلکه خودشان بخشی از مساله هستند. منظورم همه حکومتهای مذهبی و همه حکومتهایی هستند که به خاخامها و کشیشها و علما و مجتهدینشان باج ریش میدهند.

برای چنین دولتهایی ختنه زنان هم میتواند مثل همه اعمال ضد زن در خدمت تحقیر و کنترل زنان و از این طریق کل جامعه قرار گیرد. مبارزه با این دولتها و قوانینشان بخشی از حل مساله است.

منظورم این است که کارآگاهگرانه و فرهنگی باید به مثابه بخشی از یک مبارزه همه جانبه در نظر گرفته شود که وجه دیگرش مبارزه سیاسی است. مبارزه برای تغییر حکومتهایی که چنین جنایاتی در پناهشان انجام میگیرد.

اما حکومتها هر روز زیر و رو نمیشوند. در این صورت این سئوال پیش میاید که آیا باید تا لحظه چنین تغییری دست روی دست گذاشت؟ هیچ امیدی برای رها کردن دختران و زنان از این تعرض به جسم و روحشان پیش از تعیین تکلیف سیاسی جامعه با حکومتها نیست؟

در عالم سیاست، هر تغییری محصول توازن قواست. تغییر از قدرت ناشی میشود. هر چقدر جنبش برای پایان دادن به این جنایت در هر کشور و در سطح جهانی نیروی بیشتری پشت خود جمع کند، همانقدر بیشتر میتوان ابعاد این جنایت را همین امروز محدود و محدودتر کرد و نهایتا به این تراژدی انسانی پایان داد.

21 بهمن 1397 –10 فوریه 2019