دور جدیدی از گفت‌وگوهای بهرام رحمانی با محمود صالحی


دور جدیدی از گفت‌وگوهای بهرام رحمانی با محمود صالحی

(1)

 ارسالی رحمان رحمانی

محمود صالحی از فعالین سرشناس جنبش کارگری و بنیان‌گذار چندین تشکل کارگری مستقل است از اینرو، وی تجارب ارزنده و تاریخی درباره جنبش کارگری و فعالین آن در چهار دهه گذشته دارد. محمود، هم‌چنین بخشی از عمر خود را در زندانهای حکومت اسلامی گذرانده و با وجود تحمل شکنجههای زیاد، هرگز از موضع طبقاتی خود به‌عنوان یک فعال کارگری، کوتاه نیامده و به‌همین دلایل، نه تنها یک چهره آشنا و محبوب و خوش‌نامی برای جامعه ایران، بلکه برای تشکل‌های کارگری جهان نیز آشناست.

وی هم‌اکنون با دو فرزند و شریک زندگی و همرزمش نجیبه صالح‌زاده، در شهر سقز می‌کند.

رفیق محمود صالحی، با انتشار نامه‌ای در حساب اینستاگرام خود به تاریخ بیستم دی ماه 97، خطاب به «اسماعیل بخشی» نماینده کارگران شرکت هفتتپه و «سپیده قلیان» خبرنگار آزاد، که اخیرا به افشای شکنجه‌شان در شبکه‌های اجتماعی پرداخته‌اند، ضمن اشاره به فشارهای موجود بر کارگران طی این سال‌ها، به مواردی از اعمال شکنجه و ضرب و جرح خود از سوی ماموران امنیتی اشاره می‌کند. در بخشی از این نامه آمده است:

«سخنی با اسماعیل بخشی و سپیده قلیان

سال‌ هاست جنبش کارگری ایران جهت احقاق حق با نظام سرمایه‌داری و کارفرمایان مبارزه کرده و خواهد کرد. در این راه هزاران نفر از بهترین افراد خود را از دست داده و باز هم به مبارزه خود علیه نابرابری مستحکم به پیش حرکت کرده و خواهند کرد. اهداف این مبارزه سرنگونی جامعه نابرابر و طبقاتی موجود است و مستقر کردن جامعه‌ای که عاری از هر گونه ستم، استثمار و نابرابری باشد. در این راه کارفرمایان و دولت حامی آنان نیز به اشکال مختلف ما را تهدید، احضار، شکنجه، محاکمه، زندان و در بعضی موارد ما کارگران را اعدام کرده‌اند.

من خودم 19 بار زندان رفتم و ده‌ها بار مورد ضرب و جرح از سوی ماموران بازداشت‌کننده قرار گرفته‌ام، دنده‌هایم شکسته، لگنم شکسته و آخرین بار کلیه‌هایم را در بازداشتگاه اداره اطلاعات سنندج به دلیل این‌که داروهای مورد نیازم را قطع کردند، از دست دادم. سال‌هاست که مکالمات تلفنی خانوادگی ما و دوستان‌مان شنود می‌شود. یعنی ما به این اجحاف حق از سوی مسئولان امنیتی عادت کرده‌ایم...»

اسماعیل بخشی و سپیده قلیان، اعلام کرده بودند که حاضرند تا از آن‌چه در طول مدت بازداشت بر آن‌ها گذشته در تلویزیون و یا «دادگاهی عادلانه» در خصوص شکنجه‌هایی که شده‌اند، شهادت بدهند. پس از انتشار خبر شکنجه سپیده و اسماعیل در شبکه‌های اجتماعی، این دو مجددا دستگیر و زندانی شدند و کسی از وضعیت آن‌ها خبر ندارد.

 گفتگوهای قبلی‌ام با محمود در کتابی با 215 صفحه، به‌نام «مجموعه گفتگوهای بهرام رحمانی با محمود صالحی، در رابطه با جنبش کارگران ایران»، در سال 1396 توسط انتشارات ارزان منتشر شده و با استقبال فعالین سیاسی نیز مواجه شده است. هم‌چنین قبل از آن نیز، کتابی به‌نام «من مرگ را سرودی کردم» در رابطه با افکار محمود صالحی و مبارزه و مقاومت وی در عرصه کار و زندگی و زندان‌ها از حقوق بر حق و عادلانه خود و هم‌طبقه‌ای‌هایش نوشته بودم.

تا آن‌جا که مسقیما به جنبش کارگری ایران مربوط است این جنبش و فعالین آن در دهه‌های اخیر، از هر فرصتی برای بیان خواسته‌هایشان استفاده کرده‌اند و بهای آن را نیز آگاهانه با شلاق‌خوردن، زندان‌شدن و اخراج از کار و... پرداخته‌اند.

بعد از رشد اعتراضات کارگری در سال 1394، نسبت به سال 1393، شاهد یک جهش بزرگ در اعتراضات کارگری هستیم. در این سال «کارگران در 659 مرکز تولیدی و خدماتی دست به‌اعتراض زدند. این رقم نسبت به سال 94 افزایشی 27 درصدی داشته است. هم‌چنین با توجه به تکرار اعتراضات در بعضی مراکز تولیدی و خدماتی «طی سال 94، 1264 مورد اعتراض کارگری، یعنی به طور متوسط هر روز بیش از 3 اعتراض کارگری به‌وقوع پیوسته است.

تحلیل آماری اعتراض‌های کارگری در

گزارش‌های مختلف، نشان می‌دهد:

«کارخانه‌ها و موسسات با تعداد کارگر حداکثر تا 100 نفر  49 درصد از کل حرکات و اعتراضات، موسسات تا حداکثر 1000 کارگر 38 درصد از کل حرکات و اعتراضات و موسسات تا 10000 کارگر 11 درصد از کل اعتراضات، اعتصابات و تظاهرات را داشته‌اند.» 24 درصد اعتراضات به شکل اعتراضات قانونی، 63 درصد اعتراضات به‌شکل تجمع و تحصن و 11 درصد اعتراضات نیروهای کار ایران به‌شکل اعتصاب بوده است.

سال 1396، برای کارگران ایران سال پرحادثه‌ای بود. اعتراض‌های کارگری از دوم فروردین شروع شد و در دی‌ماه به‌ اوج خود رسید. این اعتراض‌ها با وجود تهدیدها و سرکوب‌ها شکل تاز‌ه‌ای به‌خود گرفت و به چالشی جدی برای حکومت تبدیل شد.

اعتراض‌های کارگری به‌دلیل فراگیر شدن شبکه‌های اجتماعی‌، بازتاب وسیعی در فضای مجازی داشتند و توجه رسانه‌ها و افکار عمومی را به وضعیت کارگران جلب کردند.

اعتراض کارگران گروه ملی صنعتی فولاد اهواز، تجمع کارگران و پیمانکاران راه آهن دورود، اعتصاب کارگران کارخانه سیمان کارون، اعتصاب کارگران شرکت نیشکر هفت‌تپه، اعتراض کارگران آذرآب اراک، اعتراض معلمان، اعتراض بازنشستگان و...

با فیلم‌های کوتاهی که کارگران در شبکه‌ های اجتماعی منتشر کردند، مطالبات روشن و ساده آن‌ها، یعنی دریافت دستمزد در ازای کار به موضوعی فراتر از یک خبر برای جامعه ایران تبدیل شد.

پس از خیزش عظیم دی ماه 1396، در دوره زمانی اول بهمن 1396 تا 31 فروردین 1397، حدود 688 حرکت اعتراضی صورت گرفته است، یعنی به‌طور میانگین 229 حرکت اعتراضی در هر ماه و 6/7 حرکت اعتراضی در هر روز. استان تهران با 138 مورد، در رتبه اول و استان خوزستان با 133 مورد در رتبه دوم معترض‌‌ترین استان‌ها قرار دارند. استان اصفهان با 45 مورد در رتبه سوم قرار دارد. در قیاس با این سه استان، حرکت‌ های اعتراضی در دیگر استان‌های ایران از نظر کمی فاصله‌ چشم‌گیری داشتند. استان‌های خراسان جنوبی و خراسان شمالی که از جمله استان‌های محروم ایران محسوب می‌شوند، هر دو با تنها یک حرکت اعتراضی خاموش‌ترین استان‌ها بود.

در سال جاری نیز اعتراض‌ها ادامه یافته و اکنون نیز بهویژه اعتصاب کارگران نیشکر هفت‌تپه،کارگران گروه ملی صنعتی فولاد اهواز و.. با قدرت در جریان است.

بنابراین، خواسته‌های اقتصادی و معیشتی کارگران به‌راحتی قابل رویت هستند. هم‌چنین تجارب تاکنونی است که بدون تضمین‌های سیاسی و تلاش برای تثبیت تغییرات از طریق تغییر نشان داده است که قوانین و ساختارها و امتیازات اقتصادی خیلی زود پس‌گرفته می‌شوند. فهم این نکته که مبارزه صنفی مهم است اما در عین حال نمی‌تواند از مبارزات سیاسی و اجتماعی جدا باشد این نتیجه حاصل می‌شود که بدون تشکل‌های بزرگ کارگری و فعالیت جمعی اکثریت نیروی کار ایران به‌مثابه یک طبقه، امکانی برای مبارزه سیاسی کارگران و محرومان جامعه وجود ندارد.

نه تعطیلی بازار جهانی، نه سیاست‌گذاری دولت در زمینه ارز و نه تغییر رییس بانک مرکزی، هیچ‌کدام در توقف افزایش قیمت دلار آمریکا در برابر پول ملی ایران موثر نبوده است. هر دلار آمریکا در بازار آزاد از 10 تا بیش از  تا 11هزار تومان و بیش‌تر معامله می‌شود.

پس از خروج آمریکا از توافق هسته‌ای با ایران‌(برجام) بازار ارز و سکه دچار تلاطم شده و از حدود 3800 تومان در شهریور 1396 به رقمی بیش 11 هزار تومان رسیده است. مقام‌های حکومت اسلامی شرایط کنونی را وضعیت جنگ اقتصادی اعلام کرده‌اند.

در چنین وضعیتی سئوال این است کارگرانی که دستمزد پایه آن‌ها در سال 1396 معادل 929 هزار و 931 هزار تومان بود، در سال 1397 به میزان 5/19 درصد افزایش یافت و به‌یک میلیون و 111 هزار و 267  تومان رسید. اکنون که ارزش پولی ایران بیش زا 50 درصد تنزل یافته و تقریبا به‌همان میزان نیز گرانی و تورم بیش‌تر شده است آیا کارگران با این حقوق ناچیز، چند روز در ماه می‌توانند زندگی خود را تامین کنند؟!

این‌جاست که فعالان کارگری ایران، مورد پرسش قرار میگیرند که در شرایط موجود جامعه ایران دچار بحران‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و دیپلماتیک حادتر شده است چه باید کرد؟

این چه باید کرد را با رفیق محمودصالحی، صاحب‌نظر در جنبش کارگری ایران، در میان گذاشته‌ام.

---

بهرام رحمانی: محمود گرامی اگر موافقید با این مقدمه، اولین سئوالم را چنین طرح کنم که نظر و تحلیل شما در رابطه با شرایط کنونی جامعه ایران چیست؟

محمود صالحی: جامعه ایران آبستن تحولات مختلف است. هر ناظری که به اخبار و گزارشات و اعتراضات روزمره مردم کوچه و خیابان توجه کند، به این نتیجه خواهند رسید که جامعه ما آبستن یک تحولات تاریخی است. کارگران به اضافه لایههای محروم جامعه از بیکاری، تورم، بیاحترامی از سوی مسئولان؛ دروغهای روزمره مسئولان، حقوقهای نجومی مسئولان رده‌بالای حکومت  و ...، ناامید شدهاند. اگر زمانی تعدادی از مردم به دنبال آن و یا آن جناح دیگر حاکمیت بود، امروز دیگر حنای همه جناحهای مختلف آن رنگ باخته و دیگر نمیتوانند مردم را بهطرف خود بکشانند. با توجه به وضعیت موجود و افزایش تورم و گرانی سرسامآور و عدم مهار آن از سوی حاکمان؛ هر روز اعتراضات مردم محروم در جامعه بیشتر و گستردهتر میشود. مردم دیگر از دیو خوفناک وزارت اطلاعات و نهادهای امنیتی ترسی ندارند. یعنی دیگر آن زمان سپری شده که مردم با مشاهده یک مامور امنیتی سکوت کنند و صحبتهای خود را قطع کند.

بهرام رحمانی: چرا فعالان کارگری، با وجود تمام جانفشانی‌ها و مبارزات‌شان، هنوز نتوانسته‌اند ارتباط موثر و پیگیر بین کارگران نواحی و شهرهای مختلف ایران با هدف سازمان‌دهی اعتراض و اعتصاب مشترک، برقرار کنند؟

محمود صالحی: فعالان کارگری و دلسوزان طبقه کارگر به هر شکل ممکن سعی کردهاند تا بین کارگران و فعالان کارگری ارتباط و هبستگی بهوجود بیاورند. حمله نیروهای امنیتی و اطلاعاتی به صفوف کارگران و دستگیری رهبران آن طبقه این حقیقت را به ما میگوید که جنبش کارگری در ایران یک جنبش زنده و مبارز است. مبارزات و جانفشانی کارگران در چند سال گذشته حتی از دید دشمنان طبقه کارگر نیز پنهان نمانده است. اگر مبارزات آنلاین و مداوم کارگران نبود امروز ما شاهد دستگیری و زندانی کارگران و فعالان کارگری در ابعاد وسیع بودیم. اما اگر طبقه کارگر نتوانسته ارتباطی که ما از آن انتظار داریم در میان کارگران بخشها و شهرهای دیگر برقرار نکرده، به دلیل عدم آگاهی نیست. ما هم به این امر واقفیم که باید میان کارگران در نواحی و شهرهای مختلف ارتباط موثر و حقیقی بر قرار شود. اما اگر ما پای‌مان را بر زمین سفت بگذاریم مشاهده خواهیم کرد که تنها مسئله امنیتی در این زمان معیین نیست، بلکه مشکلات متعددی وجود دارد که هر کدام از این مشکلات سد و مانعی در مقابل مبارزات کارگران و دلسوزان طبقه کارگرایجاد کرده است. طبقه کارگر و دلسوزان این طبقه،هیچ کدامشان مبارزان حرفهای نیستند تا تمام زندگی خود را به امر مبارزه اختصاص دهند. چرا که این موقعیت و زیست و زندگی در شرایط موجود ایران، به‌معنای واقعی آن‌ها نمی‌دهد. کارگران و فعالان کارگری قبل از اینکه بخشی از زندگی و کار خود را در اختیار مبارزه قرار دهند، اجبارا باید کار کنند و هزینههای سرسام آور زندگی خود و خانواده‌شان را تامین کنند.

آن روزها گذشته که یک خانواده با چندرقاضی بتواند زندگی کند و یا مسافرت کنند دیگر در جامعه ما سپری شده است. کارگران در بهترین‌ترین حالت، اگر مشغول کار باشند و کارفرما حقوق آنان را سر هر ماه پرداخت کند، باز هم نمیتوانند با آن حقوق، زندگی کنند چه برسد به مسافرت بروند. یعنی هزینهها درآمدها آن‌قدر بالا و دستمردها آن‌قدر پایین و ناچیز است که حتی مسافرت یک روزه، به رویا و آرزوی خانواده‌های کارگری تبدیل شده است.

فراموش نکنیم که انتخاب مسئولان نالایق و اپورتونیست در سطح رهبری تشکل‌های موجود کارگری و عدم برگزاری مجامع عمومی در زمان معیین و به وقت، موانع و معضلاتی هستند که جنبش کارگری از آن رنج میبرد. متسفانه این وضعیت، عملا فعالیتها را مختل کرده است. اما با توجه به این وضعیت؛ باز هم جنبش کارگری در وضعیتی قرار دارد که همیشه پیشرو جنبشهای دیگر در جامعه ما بوده و هست.

بهرام رحمانی: از آن‌جا که سیستم فعلی حاکم بر جهان سرمایه‌داری است و حکومت اسلامی ایار ننیز از این قاعده استنا نیستند، فعالان کارگری در جدال بین کار و سرمایه، چگونه می‌توانند مناسبات موجود را به‌ضرر سرمایه‌داران و به‌نفع فروشندگان نیروی کار و استثمارشدگان تغییر دهند؟ 

محمود صالحی: طبقه کارگر در طول حیات خود جهت منافع خود و تحمیل خواست‌ها و مطالباتش، همواره با نظام سرمایهداری در حال مبارزه بوده و هست. فعالان کارگری و دلسوزانطبقه کارگر، باید در هر شرایطی با عزم و اراده قوی علیه مناسبات سرمایهداری مبارزه کنند و باید آموزشهای و تجاربه طبقاتی را سرلوحه کار و فعالیت روزانه خود قرار دهند. باید به طبقه کارگر گفت که نظام سرمایهداری، یعنی نظام استثمار انسان توسط انسان، تنها با مبازره پیگیر خود طبقه کارگر از بین خواهد رفت.

بی‌گمان بدون مبارزه پیگیر مبارزه طبقاتی، هیچ تغییراتی ‌در مناسبات سرمایهداری ایجاد نخواهد شد، حتی تغییر ساعت کار و افزایش دستمزد. بنابراین طبقه کارگر با مبارزه مداوم و پیگیر خود میتواند خواست‌ها و مطالبات خود را به سرمایهداران، کارفرمایان و حامیانشان تحمیل کنند.

بهرام رحمانی: بحث تاسیس تشکل‌های مستقل، بحث جدید نیست و تاکنون نیز تشکل‌های مستقل بی‌‌شماری تشکیل شده‌اند و سپس به‌دلیل گرایشات سکتارستی و یا دخالت از خارج، دچار بحران و انشعاب شده‌اند. اما سئوال این است که اکنون برخی فعالین و تشکل‌های کارگری بر تاسیس شوراهای مستقل کارگری اصرار می ورزند. چرا؟

محمود صالحی: مسلما بحث تاسیس تشکل کارگری نه مربوط به امروز است و نه مربوط به اشخاص و جریان خاصی است. طبقه کارگر جهان از بدو شکلگیری خود، جهت دفاع از منافع خود بهتشکل و اتحاد نیاز داشته و این نیاز هم چیزی نیست که با گذشت زمان کمرنگ شود. با افزایش استثمار بیشتر از سوی کارفرما و سرمایهداران، نیاز طبقه کارگر به تاسیس تشکل کارگری به یک امر روز تبدیل شده است. از سوی دیگر، نظام سرمایهداری و حامیان آنان از تشکلهای کارگری و اتحاد کارگران وحشت دارند و بههمین مناسبت سعی دارند بهاشکال مختلف نگذارند که تشکلهای کارگری شکل بگیرد. نظام سرمایهداری حاکم سعی بر آن دارند که تشکلهای زرد و گوش به فرمان خود را تاسیس کنند. بی‌تردید طبقه کارگر نیز مبازره خواهد کرد تا تشکلهای خود ساخته و بدون حضور حاکمان و کارفرمایان تاسیس کنند و مطرح کردن تشکیل شوراهای کارگری نیز در این راستا است. با توجه به این اصل، جنگ میان آن دو طبقه، جنگی نیست که امروز بهوجود آمده و یا توسط نسل ما ابداع شده باشد. چرا که تاریخا نظام سرمایهداری و حامیان آن، هیچ فرصتی را برای سرکوب طبقه کارگر از دست نمی‌دهند. آن‌ها، به ترفندهای مختلف از جمله انشقاق و انشعاب و شایعهپراکنی علیه فعالان و پیشروان جنبش کارگری متوسل می‌شوند. در این میان، انگار کسانی نیز احیر شده ‌اند تا خود را با سیستم سرمایه‌دار تداعی کنند. بنابراین، حرکات و جهت گیریهای آنان در راستای منافع طبقه سرمایهدار و کارفرما و دولت حامی آنان است؛ حال فرقی ندارند این افراد در خارج از کشور و یا داخل کشورباشند. بی‌تردید طبقه کارگر و دلسوزان این طبقه، باید این افراد و جریانات را از صفوف خود برانند و ماهیت آنان را برای طبقه کارگر آشکار کنند. 

بهرام رحمانی: از نظر شما شوراهای مستقل کارگری، چه ویژه‌گی‌هایی باید داشته باشند؟

محمود صالحی: شوراهای کارگری باید متکی به خرد جمعی و بر اساس تصمیمات جمعی حرکت کنند. در غیر اینصورت نمیتوانیم اسم شورا را روی آن بگذاریم. «شورا» در حقیقت، بایدنماینده‌ منافع  پرولتاریا باشد. شورا برای کسب قدرت و اقتدار سیاسی خود مبازره میکند و هدف اصلی او انقلاب کارگری است.

بهرام رحمانی: آیا شورا باید صرفا نقش خدماتدهی داشته باشد یا باید تغییر نظم موجود و برچیده شدن مناسبات سرمایه‌داری مدنظر نهایی‌اش باشد؟

محمود صالحی: وظیفه شورا تنها مختص بهدست آوردن خدمات برای اعضای خود نیست.شورا برای به‌دست آوردن قدرت اجتماعی نیز مبازره میکند. اما وظیفه اصلی شوراها، همچنانکه در سئوال قبل جواب دادم برای کسب قدرت و اقتدار سیاسی و هدف اصلی او انقلاب کارگری است. 

بهرام رحمانی: رفیق محمود گرامی، اکنون این سئوال مطرح است که شما با توجه به‌بحران‌های کنونی و فزاینده جامعه ایران در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و دیپلماتیک، توصیه‌تان به‌فعالین کارگری و تشکل‌های موجود کارگری چیست؟ در شرایط کنونی، آن‌ها باید به چه مسایلی اولویت دهند؟