خطرناک ترین فرد جهان
خطرناک ترین فرد جهان
جان بولتون از شرکت در جنگ ویتنام شانه خالی کرد، او «علاقهای نداشت در یک شالیزار برنج در شرق آسیا جان خود را از دست بدهد.» جان بولتون همیشه می خواست دیگران را عازم جبهههای جنگ کند. او تمامی مدارج سیاسی خود را در مناصب مختلف در دولت آمریکا وقف جنگ افروزی، تغییر رژیم و دور زدن کنترل تسلیحاتی نموده است. ساختار جهانبینی او بسیار ساده است: قدرت ایالات متحده آمریکا باید نامحدود و همیشگی باشد. گفتن اینکه بولتون خطرناکترین فرد جهان است، غلوآمیز نیست. ولی اگر ترامپ بخواهد او این لقب را از دست خواهد داد
منبع:
روبیکون
نويسنده: جفرسون مورلی*
تارنگاشت عدالت
هنگامیکه بولتون خواستار «تغییر
رژیم» در ایران شد و پنتاگون طرح اعزام ۱۲۰ هزار سرباز به منطقه را ارايه
نمود، باز ترامپ مقاومت کرد.
واشنگتن پست به نقل از یک مقام
دولتی که نامش فاش نشد، نوشت: «او (ترامپ) وقتی «این حرفها را در مورد تغییر
رژیم» میشنود زیاد احساس مطبوعی ندارد و به یاد بحثهای گذشته در مورد سرنگونی
ريیس جمهور عراق صدام حسین قبل از حمله ایالات متحده در سال ۲۰۰۳ میافتد.» ظاهراً وقتی مسأله
خیلی جدی میشود، ترامپ مقاومت میکند. هنگامیکه رهبر اپوزیسیون ونزوئلا «خوان
گوایدو» روز ۳۰
آوریل کوشش کرد قیامی بر پا کند و کودتایی به اجرا درآورد، ترامپ اعلام حمایت
نکرد. وقتی که بولتون و وزیر امور خارجه پمپئو خطر فرضی دخالت روسیه را مطرح
کردند، ريیسجمهور ایالات متحده اعلام کرد، ولادیمیر پوتین «به هیچ وجه قصد ندارد
در امور ونزوئلا دخالت کند. او تنها میخواهد که روند مثبتی برای ونزوئلا صورت
گیرد.»
جنگافروزی از روی عادتقیام
با شکست روبهرو شد و بولتون مرکز توجه خود را به ایران معطوف داشت.
هفته گذشته بولتون به دولت ایران
هشدار داد که «هر گونه حملهای به منافع ایالات متحده و یا همپیمانان ما با
ضدحمله شدید و بیرحمانهای پاسخ داده خواهد شد.» روز چهارشنبه ترامپ در مورد مذاکره
و تعامل سخن گفت و اظهار داشت: «مطمئنم که ایران به زودی به سخن خواهد آمد.»
ترکیب ترامپ از تهدیدهای توخالی
(«با بمب باید آنها را ادب کرد») و یا سخنوری ضدجنگ («بوش دروغ گفت»)، سرمایه
سیاسی است که او نمیخواهد آن را به سادگی حرام کند. شغل بولتون در خطر نیست، زیرا
ترامپ گفتمان خشن را سیاست درستی میداند. تا وقتی که واقعاً یک جنگ داغ به راه
نیافتد، توهین و تهدید و تحریم و عملیات مخفی بد نیست.
پلیس خوب، پلیس بد
برخی امیدوارند که این همان بازی
کهنه پلیس خوب و پلیس بد باشد که ترامپ در صحنه تعامل بینالمللی به نمایش میگذارد.
ولی بولتون اینگونه فکر نمیکند. هیچگاه نشنیده ایم که بگوید کوشش برای جست وجوی
یک راهحل دیپلماتیک بین ایالات متحده و هر رقیب دیگری ارزش آن را خواهد داشت.
هنگامیکه ترامپ بر مسند حکومت
نشست، واشنگتن رسمی امیدوار بود که ژنرالهایی مانند وزیر دفاع «جیمز ماتیس» و یا
مشاور امنیت ملی «مکماستر» مانند «افراد عاقل و بالغ وارد صحنه خواهند شد.» این
عبارت به زبان واشنگتن مبین یک امید فراحزبی بود که غریزه مغایر جنگ ترامپ که ناشی
از سیاست داخلی اوست، آنرا لجام خواهد زد.
ولی اکنون دینامیک روند تغییر
یافته. ژنرالها مانند ماتیس و مکماستر از کار برکنار شده اند و از سوی بولتون و
لابیگرهای بوئینگ مانند «پاتریک شاناهان» جایگزین شده اند.
در
حالیکه بولتون تغییر رژیم در ونزوئلا و ایران را دنبال میکند، تنها ترامپ میتواند
او را متوقف سازد. این کار مانند گام برداشتن بر لبه تیغ است. آیا ترامپ خواهد
توانست این کار را انجام دهد؟
بیزاری ترامپ از جنگ
عزم جزم ترامپ در خروج از جنگ را
(مثل اوباما) نباید دستکم گرفت. خانم هیلاری کلینتون که از عملیات Timber Sycamore حمایت کرد (برنامه انتقال
محرمانه سلاح سازمان سیا به ارزش ۱
میلیارد دلار) هرگز اینچنین سریع مانند ترامپ در ماه دسامبر ۲۰۰۰ سرباز آمریکایی را از سوریه
خارج نمیکرد.
ريیسجمهور سابق باراک اوباما
دخالت مستقیم در سوریه را رد میکرد ولی با نیات حمایت از شورشیان «معتدل» که
متأسفانه وجود نداشتند، عملیات Timber Sycamore را
مورد پشتیبانی قرار میداد. این عملیات کشور را غرق در سلاح کرد که از طرف همپیمانان
ایالات متحده در حومه خلیج فارس حمايت مالی شده بود و نهایتاً بسیاری از آنها به
دست القاعده و مشتقاتش افتاد.
ترامپ این عملیات را در تابستان ۲۰۱۷ متوقف کرد.
دستور
بازگشت او در دسامبر ۲۰۱۸
نه تنها باعث استعفای ماتیس شد، بلکه زیر پای بولتون را نيز چون مقابله و رودررويی
با ایران را طرح ریخته بود، خالی کرد. از آن زمان بولتون کوشش میکند فرمان ترامپ
را باطل کند و بعضاً نیز موفق بوده است. تقریباً ۴۰۰ سرباز آمریکایی در منطقه باقی
ماندند.
زیر فشار
در مورد ونزوئلا این ترامپ بود
که در اوت ۲۰۱۷
هنوز قبل از اینکه بولتون وارد کابینه او شود، دم از «گزینه نظامی» زده بود.
بولتون با کمک پمپئو مقابله را تشدید کرد و بارها اعلام کرد: «مادورو باید برود» و
«مهلت وی به پایان رسیده است.»
ترامپ که در مورد جنگ تردید نشان
میدهد اکنون با سه معضل روبهروست.
نخست: به طور عینی بولتون یک جنگافروز
است. او خواستار حمله به ایران و کره شمالی و همینطور در سال ۲۰۰۳ خواستار حمله به عراق بود. پیآمدهای
فاجعهبار این حمله هیچ تأثیری روی نظرات غیرقابل نفوذ او نداشت. او در مورد نقشههای
خود هیچ توصیهای را نمیپذیرد و توصیهای هم دریافت نمیکند. اگر طرح او تحقق
نیابد، فوراً مطلب را عوض میکند ولی سمت و سو و جهت همانطور که بود باقی میماند.
دوم: از آنجا که بولتون طرحهای
خود را در پشت درهای بسته و بدون هماهنگی با دیگر مقامات دولتی به ویژه نظامیان
تهیه میکند، این طرحها بر پایه اطلاعات مکفی بنا نشده و لذا قابل دفاع نیست.
بولتون فاقد هر نوع تفاهم برای واقعیت سیاسی ونزوئلا است. از اینرو حمله نظامی
تنها گزینه برای حفظ آبروی او بوده است.
سوم، که از همه مهمتر است:
متحدین منطقهای ترامپ یعنی
اسرائیل و عربستان سعودی کوشش میکنند ایالات متحده را تحریک کنند که علیه رقیب
منطقهای خود ایران وارد صحنه شود. نخستوزیر اسرئیل بنیامین نتانیاهو در سال ۲۰۱۱ اجازه خواست به ایران حمله کند،
ولی با مقاومت اوباما و کابینه امنیتی او روبهرو شد. اکنون اوباما رفته و ترامپ
کلیه آرزوهای نتانیاهو را برآورده میکند: انتقال سفارت به بیتالمقدس و به رسمیت
شناختن بلندی های جولان به عنوان خاک اسرائیل. پس چرا جنگ علیه ایران و تضعیف
زیرساختارهای آن نه؟
شرارت اسرائیل