پیروزی درانتخابات، پیشبُرد مبارزه درمسیرصلح وسوسیالیسم
پیروزی
درانتخابات، پیشبُرد مبارزه درمسیرصلح وسوسیالیسم
حزب "کارگران بلژیک"
از چگونگی موفقیت استراتژی کمونیستها در این کشور برای مطرح کردن گزینه
سوسیالیستی سخن میگوید.
الف- نتایج انتخاباتی حزب
کارگران بلژیک، دستاوردی چشمگیر
۲۶ ماه مه امسال (۵ خردادماه ۱۳۹۸) دستاورد مهمی برای
حزب ما، حزب کارگران بلژیک، بههمراه داشت. ما در سراسر کشور به پیروزی
بزرگی در انتخابات محلی، انتخابات فدرال، و انتخابات اروپا دست یافتیم و حزبمان
را بهمنزلهٔ گزینهای جدی و مطرح در عرصهٔ سیاسی در سمت چپ هر دو حزب سوسیالدمکرات
و حزب سبزها در سراسر کشور بهطورقطعی جا انداختیم. شمار رأیهای ریخته شده بهسود
حزب کارگران نسبت به انتخابات سال ۲۰۱۴ بیش از دو برابر گردید و به
بیش از۵۸۰ هزار یا ۸/۶ درصد آرای ملی رسید.
در شهر بروکسل ۱۳/۵ درصد و در منطقه
فرانسوی زبان کشور ۱۴/۵ درصد رأیهای داده شده در
صندوق انتخابات اروپا را بهدست آوردیم. در چند شهر مهم کشور توانستیم کموبیش ۲۰ درصد از رأیها
را کسب کنیم. باید یادآوری کرد که کمونیستها از سال ۱۳۲۳، درست پس از
پایان جنگ جهانی دوم، که ۱۲/۷ درصد از رأیها را دریافت کرده
بودند تا کنون نتوانسته بودند این میزان رأی کسب کنند.
رویهمرفته، ما شمار
نمایندگانمان را در مجلسهای محلی، فدرال، و اروپا، از ۸ کرسی به ۳۸ کرسی (که بر رویهم
۴۳ کرسی در مجلسهای مختلف را در بر میگیرد) افزایش دادیم. حزب کارگران بلژیک
اکنون شمار نمایندگانش از ۲ به ۱۲ کرسی در مجلس
نمایندگان رسیده است و برای نخستین بار نمایندۀ حزب به پارلمان اروپا نیز راه
یافت.
تمامی حزبهای سنتی، یعنی حزبهایی
که در دولتهای اتحادیه اروپا شرکت داشتند، چه سوسیالدمکرات، چه دمکراتمسیحی، و
یا طیفهایی گوناگون از حزبهای نولیبرال، در انتخابات دچار شکست اساسی شدند و
بلژیک نیز از این روند در سرتاسر اروپا بری نبوده است. بااینهمه، این حزبها ترجیح
میدهند پیام مهمی که مردم در روز انتخابات علیه نخبگان سیاسی و دستگاه حاکم علیه
ریاضت فرستادند نادیده انگارند. ترکیب دولتهای متفاوت نویی که از روز انتخابات
خردادماه شکل گرفتهاند ممکن است یکسان نباشد، گفتوگوها ممکن است ماهها طول
کشیده باشند، اما درنهایت حزبهای حاکم همگی بر ادامه و حتی شدت بخشیدن به سیاستهای
ریاضت نولیبرالی و باقی ماندن نامشروط در چارچوب پیمانها و رهنمودهای اتحادیۀ
اروپا بهسود سرمایهداری بزرگ همداستاناند.
حزب ما در منطقۀ فلاندرز (ناحیۀ هلندی زبان واقع در شمال بلژیک)، با چالش
دشوار ایستادگی و به عقب راندن موج قدرتمند نیروی راست افراطی روبرو شد که در دو
تشکل یکی بهنام حزب "ولامسبلان" و دیگری حزب دستراستی و ناسیونالیست
منطقهٔ فلاندرز بهنام "اتحاد نوین فلمانی"، بزرگترین حزب در فلاندرز و
در بلژیک گرد آمدهاند و به فعالیت فاشیستی آشکار و بیپروا سرگرماند. در این
شرایط دشوار که همراستا با قدرت گرفتن راست افراطی در دیگر جاهای اروپا است، ما
موفق شدیم رأیهایمان را دو برابر کنیم و ۵/۶ درصد رأیها را
بهدست آوریم و بدین وسیله برای نخستین بار چهار نمایندۀ حزبمان را به مجلس
فلمانی بفرستیم.
بدین ترتیب ما هژمونی فرهنگی وسیاسی
نیروهای سیاسی ناسیونالیستی محافظهکاروموفقیت انتخاباتی حزب فاشیستی که ۱۸/۵ رأیها را بهدست
آورد تباه کردیم. پس از انتخابات، با برنامهریزیای از پیش تدوین شده به حزب
ولامسبلان اجازه داده شده است که فهرست سیاستها و هدفهای روز را تعیین کند. حزب
دستراستی ناسیونالیست اتحاد نوین فلمانی درباره ائتلاف با فاشیستها بر سر یک میز
مینشینند و وانمود میکنند که با یک حزب عادی دیگر دادوستد میکنند. در همین
راستا رسانههای ملی نیز با رفتاری عادی و حتی نرم و مؤدبانه با این حزب برخورد میکنند.
در این میان، میتوان گفت که همۀ حزبهای سنتی اشاره شده در بالا، هم در گفتمان و
هم درطرحهای پیشنهادیشان، به راست گرویدهاند. بااین حال، خطر دیگری در دورنمای
سیاسی بلژیک دیده میشود و آن، سر برآوردن بیشتر گرایشهای ناسیونالیستی و منطقهگرایی
تنگنظرانه با خطر تقسیم بلژیک است. تقسیم بلژیک که کشوری چندملیتی متحد است، بهزیان
مردم و بههم خوردن وحدت طبقه کارگر است.
در ناحیهٔ والونیا، واقع در
منطقه جنوب کشور که مردم فرانسوی زباناند، شرایط برای حزب ما بسیار مساعدتر بود.
در آنجا هیچ حزب افراطی دستراستی که بتوان نام برد وجود ندارد، و چنین موردی در
اروپا بسیار نادر است.
حزب سوسیالدمکرات پس از دهها
سال دولتمداری در آنجا فرسوده شده و در اثر یکسری بدکاریهای مالی و فساد دولتی
صدمه دیده بود. بدین ترتیب، حزب ما توانست بخش بزرگی از رأیهای ساختارشکن و معترض
را در کشوری که رأیدهی اجباری است، از آن خود سازد. حزب سوسیالیست، که بزرگترین
حزب باقی مانده از این دست حزبهای چپ است، برای تشکیل دولت محلی ناچار شد ما را
هم به میز گفتوگو دعوت کند. اما پس از چند دوره گفتوگوی کوتاه، معلوم که علاقهای
به بریدن از سیاستهای ریاضتی نولیبرالی یا پشت کردن به پیمانهای اتحادیۀ اروپا
ندارد. قصد آن کشیدن ما به درون نظام موجود بهمنزله شریکی تازهکار و ساکت کردن
هرگونه صدای مخالف چپ به دولت بود. دامی که البته ما از افتادن در آن حذر کردیم.
ب- کلید پیروزی حزب کارگران
بلژیک
پیروزی انتخاباتی ما از سه رکن
برخوردار بود که ما اطمینان داریم در دورۀ پس از انتخابات نیز به ما کمک خواهند
کرد.
نوسازی حزب در سال ۱۳۸۷ در برآمدن ما در مقام گزینهای
شایسته، ارزشمند، و سرنوشتساز بوده است. کنگره سال ۱۳۸۷ ما بر اهمیت
پایبندی به اصول پایهای مارکسیسم پای فشرد و لزوم کاربرد راهکارهای انعطافپذیر
در ارتباطات و سازماندهی فعالیتها را نیز پایهریزی کرد، و همزمان، برای تبدیل
شدن به حزب همهٔ کارگران تلاش کرد و میکند. ما چنین سمتگیریای را بر پایهٔ این
ارزیابی برگزیدیم که: طبقۀ کارگر، تودههای مردم، نیروهای چپ، نیروهای هوادار
سوسیالیسم در اروپا و در همهٔ دنیا هنوز در موضع دفاعی در ایدههایشان و همچنان
در رویارویی با نیروهای قدرتمند راست، واپسگرا، سرمایهداری بزرگ مالی، و
امپریالیسم قرار دارند. ضروری است که نیرویی مردمی، قدرت طبقه کارگر، و قدرت تودهها
از پایین به بالا برپا گردد تا بتواند در ایستادگی برابر صاحبان قدرت موفق شود. در
شرایط عینی نامناسب دوران کنونی که در آن بسر می بریم، به زمان نیاز داریم تا
بهتدریج و روشمند شرایط ذهنی را تقویت کرده و قدرت و دامنهٔ نفوذ حزبمان را بهشکلی
بنیادین گسترش دهیم.
نخستین رکنی که کارزار
انتخاباتی خود را بر آن بنا کردیم استفادهای هوشمندانه از ترکیب سیاست و راهکارها
(تاکتیکها) بود. بر اساس نظرسنجی همگانی در میان گروه اجتماعی موردنظر ما، نخستین
کاری که کردیم و در کانون توجه و دستورکارمان بود، مطرح کردن گرفتاریهای اجتماعی
مردم بود که ازجمله عبارت بودند از: حقوق بازنشستگی همراه با مسئلهٔ میزان سن
بازنشستگی و حداقل حقوق، گرانی برق و ناتوانی در پرداخت هزینه آن، هزینهٔ بالای
دارو و درمان، نیاز به عدالت مالیاتی و سیستم حملونقلی- وسائل آمد و رفت عمومی-
که هم از نظر اجتماعی و هم زیستمحیطی منصفانه باشد. ما شکاف رشدیابندۀ میان فقیر
و غنی و افزایش شدید فقر کودکان را برجسته کردیم. در زمانی که شرکتهای فراملیتی
از پرداخت مالیاتی میلیاردیشان طفره میروند، ما افزایش نرخ هزینههای زندگی
روزمره زحمتکشان را محکوم کردیم. ما این مسئلهها را بهزبانی ساده ترجمه و در
اعلامیههایی که بهآسانی در دسترس بودند با جملههایی کوتاه، تصویرها، و کلیپهایی
ویدئویی دراختیار فعالان خود در میدان مبارزه تبلیغاتی قرار دادیم.
ما همچنین بحثهایی را بهمیان
کشیدیم که حزبهای دیگر را مشوش میساخت. بهاین معنا که، درحالیکه راست افراطی
میکوشد مسئله مهاجرت و مهاجران را سپر بلای بدی اوضاع کند و در صفهای طبقۀ کارگر
چنددستگی بهوجود آورد، ما از موضوعهای اجتماعیای که مردم را میتواند بر ضد
بهرهکشان و چپاولگران متحد سازد سخن میرانیم. موضوعهایی که ممکن است نخست به
گرایش به تندروی بهنظر رسند یا غیرعملی بنمایند،درحالی که برای زحمتکشان بسیار
عادیاند. برخلاف سوسیال دمکراتها، شعارهای ما در روز انتخابات پایان نمیپذیرند
بلکه مبارزۀ ما برای تحقق این شعارها در روزهای پس از انتخابات و با همراهی و تلاش
رفقای ما در مجلس بهشدت پی گرفته میشوند.
حقوق بازنشستگی را برای نمونه
درنظر بگیرید. میزان آن در بلژیک برای مردان ۱۲۰۰ یورو در ماه و برای زنان ۹۰۰ یورو است. درحالیکه هزینهٔ
یک سالمند در خانۀ سالمندان ۱۶۰۰ یورو در ماه است. هماکنون که
هنوز سه ماه از پیروزی انتخاباتی ما نگذشته است، ما کارزار تازهٔ گستردهای برای
دستیابی به حداقل ۱۵۰۰ یورو حقوق بازنشستگی در ماه برای همگان را بهراه انداختهایم.
دومین رکن حضور ما در صحنه با
کنشگری تودههای نیرومند و پرشوری بود که هزاران داوطلب را در بر میگرفت همراه میشد.
حزب ما ردههای مختلفی را برای فعالیت عضوها در نظر گرفته است. بیشتر عضوها ممکن
است مارکسیستهایی آموزشدیده و آگاه نباشند، اما آنان آموزش سیاسیشان را بیشتر
از همه در فعالیتها و مبارزات میدانی کسب میکنند. در سال ۱۳۹۳ حزب ما ۷۶۰۰ عضو داشت. امروز
ما بیش از ۱۸۰۰۰ عضو داریم. این تعداد عضو آماده برای فعالیت میدانی به ما اجازه میدهد تا در
بسیاری از شهرها، حوزههای حزبی محلیای تازه و حضوری گستردهتر در کارخانهها،
محیطهای کارگری و بین فعالان اتحادیههای کارگری داشته باشیم که خود نیز به ما
امکان میدهد تا به جمعهای گستردهتر مردم دسترسی پیدا کرده و به صدای آنان گوش
دهیم، با آنان بحثهای اقناعی و مستدل داشته باشیم و سپس به کنشگری و مبارزه جذب و
واردشان کنیم.
سومین رکن پیروزی ما در
انتخابات، ارتباطگیری، بهویژه بهرهگیری از شبکههای اجتماعی بود. در آخرین هفتههای
کارزار انتخاباتی، از طریق شبکههای اجتماعی روزانه با ۵۰۰ هزار نفر در
ارتباط بودیم. کلیپهای ویدئویی سخنرانیهای سخنگوی ما، رائول هدباو، در مجلس بهویژه
بسیار بُرد داشتند. کلیپهای ویدئویی کوتاهی فراهم شده بود که برای توضیح موضعها
و پیشنهادهای ما و در برخی موردها مقایسه با برنامه حزبهای دیگر پخش شدند. این
ویدئوها در اختیار فعالان ما که خانه به خانه برای جلب رأی میرفتند، قرار گرفته
بود و در تلفنهای دستیشان بارگیری شده بودند. ما توانستیم با هدایت بحثها در
صفحۀ فیسبوک حزب، صدها نفر را به عضویت حزب درآوریم.
پ- پیشبُرد مبارزه
ما با درهمآمیزی سه عامل
پایبندی به اصول مارکسیسم، داشتن موضع آشکار بر ضد ساختار حاکم، و طرح گزینههایی
مشخص که پاسخگوی نیازهای اجتماعی زحمتکشان باشند، پیشرفتهایی چشمگیر داشتهایم.
با آمیختن این نیروی سهگانهٔ پیشران و درنظر گرفتن شرایط مشخص، گروه بزرگی از
تودهها را (که پیش از این نتوانسته بودیم به سوی خود جذب کنیم) موفق شدهایم
در پیکار هم با سیاستهای حزبهای سنتی مورد اشاره و هم با راست افراطی با خود
همراه سازیم.
ظهور و فعالیت نیروهای راست و
فاشیست عوامگرا (پوپولیست) در ایالات متحده با ریاست جمهوری ترامپ، در برزیل با
ریاست جمهوری بولسونارو و همینطور در اروپا با لوپن [در فرانسه]، سالوینی [در
ایتالیا]، و جز اینان در کشورهای دیگر، بیشازپیش تهدیدآمیز و هراسآور میشوند.
در منطقه فلاندرز در بلژیک، پیروزی حزب فاشیستی فلامس بلان تا اندازهای میتواند
رأی اعتراض طبقۀ کارگر بر ضد سیاستمداران خودمحور و سیاستهای ریاضتی نخبگان حاکم
ارزیابی شود. بنابراین، نخستین وظیفۀ ما کمک به سمتدهی خشم موجه مردم به سوی
سیاستها و آنانی است که سببساز و مسئول پدید آمدن وضعیت ناهنجار اجتماعی کنونیاند.
دلیلی برای سرزنش و بازخواست کردن رأیدهندگان به فلامس بلان وجود ندارد چه رسد به
طرد کردن این رأیدهندگان. البته باید بهضد نژادپرستی مبارزه کنیم و در برابر
نژادپرستی موضعی صریح و دور از ابهام داشته باشیم، ولی برای اینکه سرچشمه پرورش
فاشیسم را خشک کنیم باید با گفتمانی روشن به ضد ساختار حاکم وارد میدان شویم و
برنامه اجتماعیای گرانبار را مطرح سازیم. به آنانی که میخواهند به راست افراطی
رأی دهند بگوییم که ما بیاعتمادی و بیزاریشان از سیاستمداران را درک میکنیم.
ما بهمنزله حزب طبقۀ کارگر پیمان میبندیم که نمایندگان انتخاب شدهٔ ما با حقوق
عادی و معقول کارگری روزگار بگذرانند و از امتیازها و درآمدهای حاشیهای [یا
رانتی] پرهیز کنند. چنانکه میدانیم این یکی از ویژگیهای نمایندگان انتخابیای
است که کارل مارکس نیز آن را در ارزیابیاش از نمایندگان کمون پاریس ستود.
هرچند حضور "سخنگویان
طبقۀ کارگر" ما در مجلس خوشنود کننده است، اما در همان حال، این پنداشت تنگنظرانه
دربارهٔ کار سیاسی را رد میکنیم که هرچه در مجلس رقم زده شود تعیینکننده است. ما
نمیخواهیم به مردم قولهای بیمایه بدهیم. در یک کارزار انتخاباتی، ما به مردم نمیگوییم
که تنها به ما رأی دهید، بلکه کنشگر هم بشوید، و به ما بپیوندید. و نیز پس از
پیروزی انتخاباتی، ما به مردم نمیگوییم اکنون کاری نکنید و منتظر نمایندگان یا
وزیران حزب کارگران بلژیک بمانید تا برای رفاه شما گام بردارند. بلکه مردم را
فرامیخوانیم که خود را سازماندهی کنند تا در خیابانها، در محیطهای کار، و در
محلهای زندگی به توازن قوایی مساعدتر دست یابند. زیرا در طول تاریخ، حتی پایهایترین
خواستهای دمکراتیک، با مبارزۀ طبقاتی بهدست آمده است، و این امر درمورد حقوق
اجتماعی و عدالت اجتماعی حتی کاربرد بیشتری دارد. ما کنشگری در انتخابات و مجلس را
بخش مهمی از کار حزبی تلقی میکنیم، اما بر این حقیقت هم واقف هستیم که اینها پلههای
ترقی در راهبردی گستردهتر و دامنهدارتر برای دگرگونیاند.
این راهبردی اجتنابناپذیر
برای دگرگونی و اثرگذاری بر اروپا و حتی جهان است. فرارویی پیکارها و پویشهای
کارگری و مردمی در اروپا یا دستکم در سراسر دنیا از اهمیتی سرنوشتساز برخوردار
است، نهتنها بدین سبب که مخالفان ما در سطح اروپا و جهان سازمانیافتهاند، بلکه
بهاین سبب که شماری از چالشها در سطح ملی نازدودنیاند. به جنگ و صلح بیندیشید،
به خطرآمیز بودن شرایط اقلیمی بیندیشید، به برآمدن فاشیسم بیندیشید. ما با این
چالشهای عمده روبروییم و همچنین بهاین سبب (که اهمیت آن کمتر نیست) که اقتصاد
جهانی سرمایهداری در آستانۀ بحرانی دیگر قرار گرفته و البته هزینه آن را نیز
کارگران و مردم پرداخت خواهند کرد.
ازآنجاییکه ضروری و لازم است که در پیکار جهانی ب