گاهنامۀ هنر و مبارزه

گاهنامۀ هنر و مبارزه

23 دسامبر 2019

الگوی انقلاب رنگی : قلبِ ساخت و ساز

آندریوف کوریبکو

 

دربارۀ آندریوف کوریبکو

تحلیلگر سیاسی آمریکائی مستقر در مسکو، کارشناس امور استراتژیک ایالات متحده در آفریقا، اورآسیا، راه ابریشم نوین و جنگ ترکیبی  ست. او در حال حاضر به عنوان تحلیلگر سیاسی در آژانس اسپوتنیک کار می کند و دورۀ دکترا در انستیتو دولتی مناسبات بین المللی مسکو MGIMO بوده و  مونوگرافی « جنگ ترکیبی، رویکرد انطباقی غیر مستقیم برای تغییر رژیم» Guerres hybrides: l’approche adaptative indirecte pour un changement de régime (2015) یکی از نوشته های اوست. 

Le livre est disponible en PDF gratuitement et à télécharger ici

Par Andrew Korybko – Le 3 décembre 2014 – Source syncreticstudies.com

هدف

انقلابهای رنگی یکی از تازه ترین الگوهای بی ثبات ساز است که علیه دولتها [(دولتهای هدفگیری شده)][1] راه اندازی می شود. انقلابهای رنگی به بازیگران خارجی اجازه می دهد تا به شکل قابل قبول و حقیقت نما اتهام مداخلۀ غیر قانونی در امور داخلی دولتهای حاکم را از خود دور کنند، در حالی که انقلابهای رنگی با بسیج توده ها «قدرت مردمی»[2] آنها را از دیدگاه رسانه های جهانی گرا [3] مؤثر تر جلوه می دهد. علاوه بر این، تراکم جمعیت، شمار شهروندان معترض علیه دولت در عین حال به افزایش فشار روی دولت می انجامد و گزینشهای دولت برای مقابلۀ مؤثر علیه حرکت بی ثبات ساز را محدود می کند. هر انقلاب رنگی از الگوی یکسانی تبعیت می کند، و درک سرشت راه کارهای بی ثبات سازی که به کار بسته شده به دولتها اجازه می دهد که اقدامات مناسبی را برای مقابله با آن تدارک ببینند.

الگو

انقلابهای رنگی در قالب کنش و واکنش های پیچیدۀ چندین عامل صورتبندی و تبیین می شود، و می تواند به چندین دسته بندی نوعی یا مقولۀ زیر ساختی اولیه تقسیم شود :

* ایدئولوژی (Ideology)

* امور مالی(Finance)

* اجتماعی(Social)

* آموزش(Training)

* اطلاعات(Information)

* رسانه (Media)

این عوامل یکی بر دیگری به شیوۀ سلسله مراتب خاص در پنج سطح مختلف تأثیر می گذارد:

12-3-2014 2-35-20 PM

کنش و واکنش عناصر پی آمده در زیر حرکتی (m) را به وجود می آورند که با دو متغییر دیگر ترکیب می شود تا انقلاب رنگی را تولید کند :

* یک رویداد(e)]  ­[Evenement

* زیر ساخت فیزیکی [Infrastructure physique (p)]

فرمول حاصل برای انقلاب رنگی (R) به شرح پی آمده در زیر است :

m+e+p = R

در بخش های بعدی بطور مشخص همۀ متغییرها و کنش و واکنش های متقابل آنها توضیح داده خواهد شد.

توضیح دربارۀ متغییرها

این بخش به جزئیات عوامل شرکت کنندۀ خاصی می پردازد و هر یک متغییرها را توضیح می دهد.

ایدئولوژی

ایدئولوژی محور مرکزی هر تحولی در جهان است، و در مقام اندیشۀ راهنما روشنگر انگیزۀ همۀ عوامل دیگری ست که در  انقلاب رنگی دخالت دارد. بدون ایدئولوژی هر چه روی می دهد تهی، خالی از مفهوم و هدف خواهد بود. ایدئولوژی سنتی که انگیزۀ همۀ انقلابهای رنگی ست دمکراسی لیبرال نام دارد، و می خواهد دولتهای هدف گیری شده را از حکومتی که دمکرات ضد لیبرال (غیر غربی) تشخیص داده شده «آزاد» کند.[4]

 دمکراسی لیبرال در جلوه گاه های پسا مدرن کنونی خود توسعه طلب و خشن است. دمکراسی لیبرال به نظامهای ایدئولوژیک و ارزشهای آلترناتیو بسنده نمی کند بلکه در پی گسترش خود تا دستیابی به تسلط جهانی می کوشد. علاوه بر جنگ مستقیم علیه جوامعی که در مقابل پیشرویهای او مقاومت می کنند (صربستان، لیبی)، دولتهای لیبرال دموکرات (غرب) روشهای دیگری را نیز برای به زانو درآوردن دولتهای هدفگیری شده ابداع کرده اند. این روشها نه در قالب جنگ ناب بلکه در اشکال غیر مستقیم به کار بسته می شود که [در عین حال نسبت به جنگ سخت آشکار] به همان اندازه کارا و مؤثر است. نفوذ ایدئولوژیک در جامعه در یک انفجار فیزیکی به هدایت بخشی از شهروندان در درون خود کشور شدت می گیرد. دولت (و جامعه در مجموع) باید علیه بخشی از خودشان که علیه وضعیت موجود «به پا خاسته اند» مبارزه کنند، با یدک کشیدن اختلاف منافع و جنگ داخلی اجتماعی. بر اساس حجم تحریکاتی که از سوی تظاهر کنندگان طرفدارا لیبرالیسم دموکراتیک راه اندازی شده، و به همین گونه مدیریت نامناسب دولت در رویاروئی با بلوای اجتماعی، جنگ داخلی اجتماعی احتمالاً می تواند به سوی خشونت سوق یابد و سرانجام مختصراً به جنگ داخلی واقعی شباهت پیدا کند. این مورد به ویژه وقتی روی می دهد که اهل بلوا از سوی نیروهای خارج از کشور مسلح شده باشند ( و اگر مصمم به حمله علیه نیروهای امنیتی باشند یعنی مأمورانی که مأمور پراکندن گروه معترضان هستند) پیکرۀ فیزیکی انقلاب رنگی را تشکیل می دهند.

پس گفتیم که ایدئولوژی آغازگر هر انقلاب رنگی ست و شکلی از توسعه را پیشنهاد می کند که در قطب مخالف رژیم حاکم بوده و تعیین کنندۀ انگیزۀ گروه های طرفدار خود در راه اندازی تظاهرات عینی برای به کرسی نشاندن تغییرات است. بعداً خواهیم دید که اکثریت عظیمی از تظاهرکنندگان فعال حتا نمی دانند فعالیت های آنان از سوی قدرت بالاتری سازماندهی شده است (سازمان غیر دولتی، دولت خارجی). بر عکس، اغلب آنان، در پی اردوی اطلاعاتی سنگین به هدف ارتقاء ایدئولوژی بی ثبات ساز حقیقتاً به این باور می رسند که حرکت و عمل آنان خود بخود و «طبیعی» بوده و به معنای «پیشرفت» اجتناب ناپذیری است که همۀ کشورهای جهان نیازمندند که دیر یا زود بدان دست یابند. ایدئولوژی فرد فراتر از جمع (وجهۀ اجتماعی دمکراسی لیبرال) به هر معترض یا تظاهرکننده اجازه می دهد مشاهده کند که او قابلیت نفوذ یگانه و معنی داری در تحقق این تغییرات دارد.

امور مالی

هر ایدئولوژی برای تسهیل نفوذ خود در جامعه باید دارای زیر ساخت مالی باشد. پول روغن چرخ دنده ها و روانکار اجتماعی ست و امکانات بیشتری برای نفوذ به وجود می آورد. مگر اینکه از پیش پشتیبانی بالائی برای نفوذ ایدئولوژی در کشور هدف گیری شده وجود داشته باشد، سرمایۀ اولیه احتمالاً از خارج تأمین شده (دولت میزبانی که مشوق ایدئولوژی ست). این وضعیت در نخستین موج انقلابهای رنگی و بهار عرب وجود داشت. سرمایه گذاران خارجی برای آنکه جریانهای نو ظهور بتوانند به سرعت در آغاز خود گسترش یابند سرمایۀ ضروری را تأمین کردند. ولی اگر نفوذ ایدئولوژیک خارجی زیرساختهای اجتماعی خاص خود را بدون استفاده از امکانات مالی ایجاد کند، متغییر اجتماعی در صورتی که پایگاه مالی محکمی در اختیار نداشته باشد تا از فعالیتهای تبلیغاتی و آموزشی پشتیبانی کند قویاً در بُرد و کارآئی خود محدود خواهد شد.

تأمین مالی ستون فقرات هر انقلاب رنگی ست و نظریات جنبش اجتماعی را به حرکات ملموس عینی (زیر ساخت اجتماعی) تبدیل کرده، و تدارک «آشیانه» برای آموزش و پرورش ایدئولوژی را امکان پذیر می سازد. این آشیانه ها عبارتند از مؤسسات و سازمانهای گوناگون طرفدار «دمکراسی» و پیرامون «حقوق بشر» (به تعریف غربی ها). غالباً می توانیم آنها را سازمانهای غیر دولتی (ONG) تلقی کنیم، حتا اگر پیوند مستقیمی با دولت خارجی یا عناصر اپوزیسیون سیاسی نهادینه داشته باشند. این مؤسسات و مراکز برای فعالیتهایشان به پول نیازمندند، یعنی موضوعی که اهمیت حیاتی زیر ساخت مالی در محل را توضیح می دهد.

زیر ساخت مالی باید پیوسته برای تغذیۀ تلاشهای «جنبش انقلابی» پول تزریق کند، زیرا هر توقفی (هر چند کوتاه و مختصر) مستقیماً روی کارآئی عملیاتشان در میدان عمل و انترنت تأثیر می گذارد. دولتهای خارجی با واگذاری بودجه به مؤسسات می توانند سرمایۀ اولیه را برای شروع ایجاد مؤسسه و سازمان برای نفوذ در بطن دولت هدفگیری شده تأمین کنند، ولی در مرحلۀ بعدی، با آموزش مناسب به فعالان خواهند آموخت که چگونه خودشان سرمایه جمع آوری کنند. جمع آوری سرمایه هدفش تا حدودی تدارک خودگردانی مالی برای دستیابی به سه هدف است :

1. محدود کردن تأثیرات منفی هر گونه توقف تأمین مالی از خارج.

2. ایجاد شبکۀ مالی محلی که بتواند از دیدبانی دقیق دولت روی نقل و انتقال بین المللی پول بگریزد و قاچاق غیر قانونی پول نقد بین مرزها.

3. ایجاد مؤسسه و سازمانی که بتواند بهتر در جامعۀ محلی به مدد فعالیت های تبلیغاتی و برای جلب توجهات عمومی ریشه بداوند.

وجود امکان مالی به انقلاب رنگی این امکان را می دهد که در جامعه به شکل عمیقی ریشه بدواند و در طول زمان نظریاتش را منتشر کند. هر اندازه امکانات مالی بیشتر باشد، شمار مؤسسات و سازمانها نیز به همان نسبت می تواند بیشتر باشد و افراد بیشتری را به خدمت بگیرد. بودجۀ مالی در ترکیب با زیر ساخت اجتماعی مستقیماً از پشتیبانی ایدئولوژی برخوردار است.

اجتماعی

این نوع از زیر ساخت مربوط است به اشخاصی که واقعاً در انقلاب رنگی دخالت دارند و مؤسسات و سازمانها معرف آن هستند. این نوع زیر ساخت موتور اصلی بسیج انقلاب است. پیش از «رویداد» به سه دسته تقسیم می شود :

1. قلب (پیشگام)

2. گروه (کارگران)

3. شهروندان (طرفداران)

«رویداد» به این سه دسته اجازه می دهد که در یک واحد یگانه ذوب شوند، و بگونه ای جلوه دهند که گوئی انقلاب رنگی یک ابتکار واحد برآمده از محل است. زیر ساخت اجتماعی دارای سلسله مراتب جدی است و گروه اندکی که گروه پیشگام را تشکیل می دهند در تبانی با یکدیگر مجموع جنبش را کنترل می کنند. این واقعیت نه فقط برای مشاهده کنندۀ بیرونی بلکه به همچنین برای شهروندان و طرفداران نیز قابل رؤیت نیست، ولی این موضوع بسیار مهمی ست که برای درک تشکیلات زیر ساخت اجتماعی باید بدانیم.

قلب

افرادی که به قلب انقلاب رنگی تعلق دارند گروه پیشگامان راتشکیل می دهند. این فرادی که مؤسسات و سازمانها را در کنترل دارند خود را برای تحقق تحولات لیبرال دموکرات آماده می کنند.  [پیشگامان] از مهارت بالائی برخوردارند و تماس مستقیم با مشتری خارجی (ایدئولوژی و یا امور مالی) را حفظ می کنند. قلب هسته متشکل از شمار اندکی از مبارزانی ست که خود را کاملاً وقف آرمان می کنند به این معنا که کاملاً مخالف وضعیت موجود هستند و فعالانه برای مختل کردن آن می کوشند. می توانیم آنان را «افراطی های ایدئولوژیک» تعریف کنیم. این اشخاص قدرتمندترین بخش از جنبش در بطن کشور هدفگیری شده اند و وقتی برای راه اندازی انقلاب رنگی تصمیم گرفته می شود، این آنان هستند که مردم را با گفتمان تشویق آمیز به نفع آرمان خود فرا می خوانند یا همچنان در سایۀ سازمان جنبش به بازی نقش خود ادامه می دهند. بازداشت یا بخطر افتاد