پراگ سال ١٩۶٨، درس دیگری از تاریخ برای عموم


پراگ سال ١٩۶٨، درس دیگری از تاریخ برای عموم

 

 

نیکوس موتاس(Nikos Mottas)

سردبیر «در دفاع از کمونیسم»

ا. م. شیری

این حادثه ۵٢ سال قبل در سال ١٩۶٨ درپراگ، پایتخت جمهوری سوسیالیستی چکوسلاواکی روی داد، که با همیاری انترناسیونالیستی کشورهای عضو پیمان ورشو یکی از خشن­ترین هجوم ضدانقلابی دوره «جنگ سرد» سرکوب شد. 

رویدادهای پراگ به نقطه عطفی در مبارزه دنیای سوسیالیستی علیه امپریالیسم بدل گشت. 

درعین حال، وقایع پراگ(1) همچنان به عنوان مبنای تبلیغات ضدکمونیستی نیروهای مختلف سرمایه­داری و ابن­الوقت­ها استفاده می­شود.

تاریخ­نگاران سرمایه­داری در طول دهه­های زیادی با پشتیبانی فرصت­طلبان و ضدانقلابیون (تروتسکیست­ها، اروکمونیست ­ها، سوسیال– دموکرات­ها وغیره) درباره«تانک­های اتحاد شوروی» می­نویسند، که بنا به ادعای آنها، «پراگ را درخون غرق ساختند» و به این گونه به تلاش­ها برای ساختن «سوسیالیسم با سیمای انسانی» پیش از موعد پایان دادند.

وقایع ضد انقلابی سال ١٩۶٨ پراگ توسط سرمایه­داری جهانی در مبارزه با اتحاد شوروی و ایجاد سوسیالیسم در قرن بیستم مورد استفاده قرار گرفت. این تبلیغات ضد کمونیستی و ضد شوروی بر مبنای استدلال­های دروغین بنا گردید، که روند اصلاحات آغاز شده برهبری الکساندر دوبچک(٢) گویا سمت و سوی ایجاد «سوسیالیسم انسانی» بمثابه بدیل «الگوی استالینی» تحمیلی توسط اتحاد شوروی داشت.

امروز پس از گذشت بیش از نیم قرن، اسناد قابل دسترس، آرشیوها و منابع اطلاعاتی دیگر بسیاری وجود دارد که با استناد بر آنها می­توان به نتیجه­گیری­های­ ارزشمندی درمورد ماهیت واقعی ضد انقلاب و فعالیتهای خرابکارانه مداوم امپریالیسم رسید.

 زمان درهم­شکستن جعلیات ضد کمونیستی و افشای تحریف نفرت­انگیز تاریخ فرارسیده است.

وقایع سال ١٩۶٨چکوسلاواکی باید در چهارچوب دوره زمانی آن رویدادها مورد بررسی قرار گیرد. آنها مولود «جنگ سرد»، رویارویی جهانی دو نظام اجتماعی متفاوت– سرمایه­داری و سوسیالیسم بودند. بر اساس این تقابل، امپریالیسم جهانی (ایالات متحده آمریکا و کشورهای اروپای غربی) یک راهبرد کاملا انعطاف­پذیر برای خرابکاری و براندازی سوسیالیسم تدوین کرد. لازم به یاداوری است، که ١٢ سال پیش از «بهار پراگ» در سال ١٩۵۶ در مجارستان شورش ضد انقلابی دیگری تحت پوشش انقلاب روی داد(٣).

تجربه مجارستان باعث تغییر سیاست امپریالیسم در رویارویی با جهان سوسیالیسم گردید. این سیاست را یکی از«معماران» سیاست خارجی وقت ایالات متحده آمریکا، زبیگنیو بژینسکی تشریح نمود، که متعاقب آن، پست مشاور رئیس جمهور در امور امنیت ملی جیمی کارتر، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا را احراز کرد. او نوشت، که مطلوب­ترین تغییر درکشور های اروپای شرقی از راه «لیبرالیزه کردن داخلی» می­گذرد. او پیش­بینی کرد، که چنین  «تغییراتی» می­ تواند براحتی در چکوسلاواکی، پس از آن درمجارستان ولهستان روی دهد (۴).

پیش از برژینسکی در سالهای ۵٠ قرن بیستم، فعالیت­های ضد انقلابی «داخلی» در کشورهای سوسیالیستی، بمثابه اساس سیاست خارجی ایالات متحده توسط جان فاستر دالس، وزیر خارجه این کشور در دولت آیزنهاور تنظیم و ترویج می­شد. مفهوم «لیبرالیزه کردن داخلی»، که بژینسکی تشریح کرد، «کلید» دست امپریالیسم آمریکا و متحدان آن برای «توسعه» ضد انقلاب در چکوسلاواکی بود. تسلط راستها، نیروهای فرصت­طلب به سرکردگی الکساندر دوبچک دبیر کل جدید برحزب کمونیست چکوسلاواکی از ماه ژانویه سال ١٩۶٨راه را برای انجام یکسری «اصلاحات» و «لیبرالیزه کردن» الگوی سوسیالیستی هموار نمود. هدف نسخه پیشنهادی نیروهای سرمایه­داری و اپورتونیست­های راست در مورد وقایع «بهار پراگ» «دموکراتیزه کردن» مدل سوسیالیستی چکوسلاواکی و ادعای «ایجاد سوسیالیسم با سیمای انسانی» بود (اصلاحات تحت رهبری دوبچک اینطور نامیده می­شد). البته، این یک دروغ تاریخی ثابت شده و مسلم است.

باصطلاح «بهار پراگ» در عمل «اسب تروآی» امپریالیسم بود. نیروهای ارتجاعی بسردمداری الکساندر دوبچک و اوتا شیک(۵) در چهارچوب ایدئولوژی تجدیدنظرطلبی، از مشکلات واقعی نظام سوسیالیستی (بعنوان مثال، در اقتصاد، تولید، آموزش و پرورش عمومی و غیره) بعنوان بهانه­ای برای اجرای سیاست­های ضد سوسیالیستی استفاده کردند، که به بازسازی آرام، اما پیوسته سرمایه­داری منجر ­گردید. اوتا شیک، اقتصاددان چک، یکی از مهره­های اصلی «بهار پراگ» هدف واقعی اصلاحات سال ١٩۶٨ را آشکار کرد. شیک، طرفدار باصطلاح «راه سوم»، با وقاحت اعتراف کرد، که اصلاحات یک مانور فریبکارانه است و حتی اعتقاد داشت که سرمایه­داری خالص تنها راه حل است(۶).

برنامه­های امپریالیستی و همبستگی انترناسیونالیستی اتحاد شوروی

اقدامات ضد انقلابی امپریالیسم جهانی بازسازی نظام سرمایه­داری خالص در سال ١٩۶٨ در چکوسلاواکی را تا حدود زیادی تسهیل نمود. اسناد مختلف از طبقه­بندی خارج شده سازمان سیا و وزارت خارجه آمریکا وجود «برنامه­های عملیاتی» تنظیم شده توسط دولت آمریکا برای بی­ثبات کردن چکوسلاواکی را ثابت می­کنند. هدف این برنامه­ها عبارت بود از خرابکاری­های وسیع، تبلیغات گسترده ضد کمونیستی، سازماندهی و تأمین مالی گروه­های ضد انقلابی در داخل کشور.

نکته قابل توجه این است که فقط یک هفته قبل از مداخله نظامی کشورهای عضو پیمان ورشو، تقریبا ١٠– ١٢ هزار نفر از آلمان غربی وارد پراگ شدندعلاوه بر آنها، تعداد بسیار زیادی از مأمور سازمان سیا در پایتخت چکوسلاواکی حضور داشتند، که به فعالیت­های غیرقانونی مشغول­ بودند.

روزنامه کالیفرنیا بیانیه سرکرده سازمانی بنام «آمریکایی­های جدید برای آزادی» را که تازه از چکوسلاواکی برگشته بود، منتشر کرد. مأموریت او، بنا به گزارش، عبارت بود از سازماندهی گروه­های دانشجویی علیه کمونیسم و آموزش گروه­های ضد انقلابی و تروریستی هدفمند(٧).

جمهوری فدرال آلمان در اجرای برنامه­های ضد انقلابی امپریالیستی نقش بسیار مهمی بازی کردبهار سال ١٩۶٨ هزاران مأمور مخفی، جاسوس و خرابکار در داخل جهانگردان از مرز گذشتنددر ماه آوریل سال ١٩۶٨ در مرز بین چکوسلاواکی و آلمان غربی پنج گذرگاه مرزی تأسیس گردید؛ روزانه ٧٠٠٠ خودرو از هر یک از این گذرگاه­ها عبور می­کرد(٨).

حلقه ضد انقلاب به گردن چکوسلاواکی تا اوایل ماه اوت بسته شد. مهمات ساخت ایالات متحده آمریکا و آلمان غربی در زیرزمین­های ساختمان­های دولتی کشف شد؛ و با همکاری سازمان سیا و پلیس مخفی آلمان غربی تبلیغات ضد کمونیستی از فرستنده ­های سیار رادیویی در سراسر کشور پخش می­گردید. فرارویی اغتشاشات تقویت شده امپریالیستی به کودتای ضد انقلابی آشکار، کار چند روز بود.

مداخله نظامی کشورهای عضو پیمان ورشو در ٢٠ اوت سال ١٩۶٨ درست زمانی اتفاق افتاد که نیروهای ضد انقلابی با پشتیبانی امپریالیست­های آمریکایی و اروپایی چکوسلاواکی و مردم آن را له ­کرده بودند. حضور سربازان اتحاد شوروی نماد همبستگی انترناسیونالیستی بود، که موفق شد برنامه­­های امپریالیستی را خنثی کند و خلق کشور را از خونریزی در جنگ داخلی قریب­الوقع نجات دهد.

و جای تعجب نیست که تاریخ ­نویسی فرصت ­طلبانه سرمایه­ داری مداخله انترناسیونالیستی اتحاد شوروی و کشورهای عضو پیمان ورشو در چکوسلاواکی را بعنوان «حمله شوروی» و گویا نقض حاکمیت ارضی کشور قلمداد نمود. این یک دروغ آشکار است.

در مواجهه با تهدید ضد انقلاب، اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست و همچنین، اعضای مجلس شورای ملی چکوسلاواکی از اتحاد شوروی و کشورهای عضو پیمان ورشو خواستار مداخله نظامی شدند. چکوسلاواکی بدون مداخله اتحاد شوروی، احتمالا، قبل از اینکه به یکی از کشورهای عروسکی آمریکا و ناتو تبدیل شود، به هرج و مرج در جنگ داخلی خونین و مخرب گرفتار می­شد.

امروز، با گذشت بیش از نیم قرن از«بهار پراگ» و ٣٠ سال از تغییرات ضد انقلاب در اروپای شرقی، انسانهای چکوسلاواکی پیشین که به دو جمهوری چک و سلاواکی تقسیم شده، دستآوردهای «آزادی سرمایه­داری» را احساس می­کنند. الغای حقوق اجتماعی و کارگری، رشد روزافزون بی­کاری، خصوصی­سازی­های گسترده، رشد سریع خانه­به­دوشی، تعمیق شکاف بین ثروتمندان و فقیران فقط بخشی از «ارمغان» اهدایی سرمایه­داری و اتحادیه اروپا استانحصارات و گروه­های تجاری بزرگ اکنون مالک ثروت­های جمهوری­های چک و سلاواکی هستند.

تاریخ منبع بسیار غنی دانش است. واقعه چکوسلاواکی هنگام «بهار پراگ» ما را به سوی نتیجه­گیری مهم، هم برای درک گذشته و هم، بالاتر از همه، برای نبردهای امروز و فردا راهنمایی می­کند.


یادداشت:

١ــ از ۵ ژانویه تا ٢١ اوت سال ١٩۶٨.

٢ــ الکساندر دوبچک (١٩٢١– ١٩٩٢) دبیر اول هیأت رئیسه حزب کمونیست چکوسلاواکی از ژانویه سال ١٩۶٨تا ماه آوریل سال ١٩۶٩.

٣ــ پائیز خونین مجارستان اینجا

۴ــ جایگزین برای بخش: برای درک گسترده­تر از نقش آمریکا در اروپا، مطالعات سیاست اقیانوس اطلس. نیویورک: مک گراو – هیل ١٩۶۵.

۵ــ اوتا شیک (١٩١٩– ٢٠٠۴) اقتصاددان و سیاستمدار، یکی از مهره­های کلیدی برنامه لیبرالیزه کردن اقتصاد.

۶ــ مصاحبه با روزنامه Mlada Front، ٠٢/ ٠٨/  ١٩٩٠.

٧ــ گس هال. امپریالیسم امروز: ارزیابی مشکلات اصلی و حوادث زمان ما.  نیویورک.  انتشارات بین­المللی، ١٩٧٢.

٨ــ ضد کمونیسم دیروز و امروز. شعبه ایدئولوزیک حزب کمونیست یونان. SynchroniEpochi. آتن، ٢٠٠۶.

منبع:

http://www.ns-c.org/20180925_Praga.htm

‫منتشر در:

https://eb1384.wordpress.com/2020/02