توطئۀ آشکار
توطئۀ آشکار
عیدانهای درحد بضاعت بمناسبت سال نو میلادی به تمامی محروم شدگان از زندگی شایسته انسانی، به مبارزان جبهۀ اعتلای عزت و کرامت انسان و با امیدواری به غلبه بر توطئۀ دولت سایه!
*****
توطئۀ آشکار
٢۴ دسامبر ٢٠٢٠ پرفسور والنتین یوریویچ کاتاسانوف در شبکۀ رُی تی وی یوتیوب به سؤالات ولادیمیر خامیاکوف پاسخ داد. این برنامه به نشست آتی انجمن اقتصادی داووس اختصاص داشت. در این نشست کلائوس شواب، بنیانگذار دائمی و رئیس انجمن، از کتاب تألیفی خود:«کووید- ١٩: بازسازی بزرگ» رونمایی خواهد کرد.
آنچه را که اکنون روی میدهد، میتوان «توطئۀ آشکار» نامید. عبارتی کاملا عجیب، با مفاهیم متناقض. این موضوع درست یک هفته پیش از آنکه کتاب «توطئه آشکار»، تألیف هربرت ولز انتشار یابد، مطرح شد. این کتاب در سال ١٩٢٨ منتشر شد. من در مقدمۀ مختصری که به این کتاب نوشتم، از خود پرسیدم: «چرا هربرت ولز چنین عبارت عجیبی را انتخاب کرده است؟» احتمال دارد، نوعی رسوایی باشد؟ چنین شوخی از سوی مؤلف؟ اما اکنون، آنچه در سال ٢٠٢٠ روی میدهد، اتفاقا، توطئۀ آشکار است. این توطئهایی بود که از جامعۀ جهانی مخفی نگه داشته میشد، اما زمان فرارسید و آنها به این نتیجه رسیدند که میتوانند همۀ کارتها را باز کنند. و درست در این لحظه توطئه علنی شد.
بیش از ٩٠ سال گذشت، و در نهایت آنچه که ولز نوشت، محقق شد. در این کتاب «نوسازی بزرگ، تجدید ساختار بزرگ، قالببندی مجدد»، نویسنده از این بحث میکند که مدل کنونی سرمایهداری فرسوده شده، قادر به ادامۀ حیات نیست. در این باره کارل مارکس از همان ابتدا گفته است. و حالا غربیها بطور جمعی در بارۀ آن صحبت میکنند. گفته میشود سرمایهداری مدت زیادی دوام نخواهد آورد و باید بسرعت اصلاح شود. تدارک برای انجام این اصلاحات از مدتها پیش شروع شده بود. برای من دشوار است نقطۀ آغاز آن را که از کجا شروع شد، مشخص کنم. میتوان خیلی به اعماق نرفت، اما میتوان کتاب کلائوس شواب- «چهارمین انقلاب صنعتی» را یادآور شد. اینکتاب در سال ٢٠١۶ تألیف و اتنشار یافت و در نشست سال ٢٠١٧ انجمن اقتصادی داووس مورد بحث قرار گرفت. در آنجا ایدههای جداگانه مطرح شد، این کتاب نوسازی بزرگ را پیشبینی میکرد. آنوقتها نامیدن هر چیز بنام خودش ممکن نبود. اما امروز ممکن است. برای اینکه، وقتی شیوع کووید- ١٩ آغاز شد، همان افرادی که همۀ این همهگیری اطلاعاتی- روانی را سازمان دادند، نمیدانستند نتیجۀ عملیات ویژۀ خودشان چگونه خواهد بود.
آنها به میلیاردها انسان سیارۀ ما ماسک زدند و فهمیدند، که اکنون لحظۀ کنار زدن ماسک خودشان فرارسیده است. این، اتفاق افتاد و توطئه آشکار گردید. میتوان در موضع افرادی قرار گرفت که هنوز بر حسب عادت در حال بحث در مورد کووید-١٩با استفاده از استدلال های پزشکی هستند. در این صورت، چرا در اواخر سدۀ بیستم، زمانی که آنفلوآنزای خوکی شیوع پیدا کرد، اینگونه همهگیری اعلام نکردند و همین ماسک را به میلیاردها انسان نزدند؟ بخصوص اینکه، در آن سالها رقم مبتلایان، بیمار شدگان و متوفیان بمراتب بیشتر بود. چون که نخبگان پشت صحنه برای انجام چنین تجدید ساختار جهانی آماده نبودند؛ برای اینکه، این موقعیت استراتژیک را نداشتند و سران اکثر کشورها همراه نشدند تا مطیعانه تعظیم کنند و بلافاصله همگام شوند.
واضح است که پشت صحنه بیش از ده سال مشغول ساخت این سازه بود، اما اکنون بهیچوجه حاضر نیست این محدودیت (قرنطیه) را لغو کند. کلائوس شواب در کتاب خود در این باره توضیح میدهد، که انجام چنین «تجدیدساختار» بسرعت ممکن نیست، بر این اساس، نباید محدودیتها لغو شود، در غیراین صورت، اصلاح مجدد نظم جهانی ممکن نخواهد بود. این دیگر سرمایهداری نیست.
این، سرمایهداری فراگیر است. این کلمه اکنون رایج شده است. سرمایهداری جامع، یعنی سرمایهداری نوین. آن کهنه، واقعا انحصاری و خاص بود. به عبارت دیگر، مردم از فرایند تولید حذف شدند (بیکاری)، مردم از ثروتهای ملی محروم شدند، آنها را از زندگی اجتماعی حذف کردند، آنها را از جهان اخراج کردند. همه چیز در انحصار یک گروه سرمایۀ مالی بود. بنا براین، کلمه سرمایهداری انحصاری آنچه را که طی سالها و دههها در اروپا مشاهده کردهایم، به خوبی توصیف میکند. اکنون آنها میخواهند ما را ١٨٠ درجه بچرخانند.
فراگیر، یعنی جامع، در برگیرندۀ همه. این استدلال به این معنی است، که کمپانیها باید از همه «مراقبت» کنند؛ کمپانیها باید برای همه شغل فراهم نمایند؛ کمپانیها باید قیمتها را طوری تنظیم کنند که برای مصرف کننده قابل دسترس باشد و بطور کلی کمپانیهای فعلی باید بطور بنیادی بازسازی شوند. برای اینکه آنها منافع سهامداران را تأمین میکنند. اما شرکت باید در خدمت عموم، اعم از کارکنان، مصرف کنندگان، پیمانکاران، مشتریان و دولت باشد.
درضمن، در بارۀ دولت. در رابطه با دولت شرکتها باید به طور انحصاری فراگیر باشند، باید دولت را در بطن خود جای دهند. این، بمعنی خصوصیسازی دولت است. آنها پا را بسیار فراتر گذاشتند. همان کلائوس شواب میگوید: «آری، من درک میکنم، که ٣٠٠ سال در دورۀ سرمایهداری به دنبال سود دویدیم. ما باید خودمان را بشکنیم. ما برای امتناع از سود باید شرکتها را مجبور کنیم، متقاعد کنیم». این دقیقا سرمایهداری نیست، اما آنها درک نمیکنند که قدرت بالاتر از سود است. و آنها نمیخواهند از قدرت دست بردارند و این همه، برای تقویت قدرت است که آنها میخواهند همۀ این تنظیم مجدد جهانی را ترتیب دهند. ما یک عبارت بالدار درباره نابودی اتحاد شوروی داریم: میگویند، که «نخبگان حزبی و دولتی اتحاد شوروی قدرت را به سرمایه تبدیل کردند». حالا اینها میخواهند سرمایه را به قدرت تبدیل کنند. قدرت، یعنی بالاترین ارزش، بالاترین هدف پشت صحنۀ جهانی، که باید تا ابد تضمین شود.
نکته اصلی این است، که ما در برابر کسانی که از قدرت خود به زیان ما استفاده میکنند، سرتعظیم فرود میآوریم. و متاسفانه، مردم این واقعیت را بسختی درک میکنند. کتاب شواب و به طور کلی ایدههای او به طور غیرمنتظره در برخی از کشورها طنینانداز شد. باریس جانسون، نخست وزیر انگلستان این ایدهها را درک نمود، جو باید، رئیس جمهور منتخب آمریکا گفت که با نظرات شواب موافق است، اما ترودو، نخست وزیر کاناد پا را از همه فراتر گذاشت و بطرفداری از این ایدهها در برابر مخاطبان چند میلیونی با شور و شوق سخن گفت. اما با واکنشهای شدید روبرو شد.
مردم بشدت خشمگین شدند، مسئله به درجۀ بحرانی رسید. در عرض ٢ یا ٣ روز ٨٠ هزار نفر با امضای طومار، خواستار ممنوعیت تبلیغ ایدههای شواب شدند. در کشور ما، در واقع سکوت به این دلیل برقرار نیست که ما در متن «بازسازی بزرگ» فعال نیستیم، بلکه، به این دلیل است که مردم ما یا آنچنان خلاق نیستند یا به هر دلیل دیگر...
ولادیمیر پوتین کنفرانس مطبوعاتی برگزار نمود. این موضوع بطور کلی مورد بحث قرار نگرفت. هیچیک از حاضران نپرسیدند، اما رئیس جمهور که ظاهرا ضامن استقلال روسیه است، میبایست این مسله را مطرح میکرد... مسئلۀ قیمتها، نرخ ارز، خواربار مهم است، اما این پردۀ دود توجه ٩٠ درصد مخاطبان را از مسائل واقعا حیاتی منحرف کرده است.
«پلیس رژیم فرانسه در مدت تقریبا دو سال نتوانستند سرکوب جنبش «جلیقه زردها» را نماید. اما دولت پشت صحنه، بی آنکه به نیروی پلیس متوسل شود، براحتی این جنبش را متوقف نمود». (مترجم)
دنیای پشت صحنه عجله دارد و از هر چیزی، از کووید- ١٩ تا ملاقات پاپ رُم با لین فارستر دو روچلید در نیویورک بعنوان دستآویز استفاده میکند. پاپ رُم میگوید، انسانی کردن سرمایهداری لازم است. واقعیت این است، که پیروان او سر به میلیونها نفر میزند. به همین دلیل روچیلدها بمنظور ایجاد چنان سازمانی، که بتواند بلحاظ نفوذ خود بر باشگاه بیلدربرگ پیشی بگیرد، با پاپ قرارداد میبندند. پاپ رُم نیز برای آنها بمثابه یک عامل کمکی در این مسیر لازم است. گام مهم بعدی در ماه ژانویۀ ٢٠٢١ برداشته خواهد شد. برای اینکه کلائوس شواب صریحا وعده کرده، که در نشست داووس خود آنها در بارۀ این کتاب و بطور کلی، در بارۀ شعار «داووس٢١- نوسازی بزرگ» بحث کنند. اما از آنجا که کووید- ١٩ وجود دارد، آنها تصمیم گرفتند آن را در قالب یک کنفرانس از راه دور برگزار نمایند و در ماه مه نیز به صورت ناپیوسته (آفلاین. م.) در سنگاپور دیدار خواهند داشت. بگمانم تصمیم خیلی سختگیرانه خواهد بود. ما همراه با شما در ماه ژانویه تصمیم آنها را مورد تحلیل و بررسی قرار خواهیم داد. آنها دیگر پنهان نخواهند شد.
والنتین کاتاسانوف: پرفسور، دکتر علوم اقتصادی، مدیر مرکز مطالعات اقتصادی «شاراپوف» روسیه،
پژوهشگر مسائل پشت صحنه
ا. م. شیری
١١ دی- جدی ١٣٩٩- ٣١ دسامبر ٢٠٢٠