جعلیات و حقایق ترور سرخ شیوه حکومتی نبود پاسخ به کشتار انقلابیون بود (3)

پیوست به گذشته

 

 

 

آغاز انتشار ترجمه کامل کتاب تازه ایگور لیگاچف

 

ترجمه م.شیزلی

 

 جعلیات و حقایق


ترور سرخ
شیوه حکومتی نبود
پاسخ به کشتار انقلابیون بود

(3)

 

 

 

دو روئی سیاسی بورژوازی و همدستان آن


بورژوازی جهانی دوران ما، از جمله بورژوازی روسیه، دوستان و شرکایش (احزابی) همچون روسیه واحد و پیروان ژیرنوفسکی، در تلاشند با افسانه پردازیهای دروغین، همسانی و همپیوندی کمونیسم و تروریسم را به جامعه جهانی نشان دهند.

 

نیروهای مرتجع، قطعنامه ضد کمونیستی را به پارلمان شورای اروپا کشاندند. جعلیات پیرامون اینکه، ایدئولوژی کمونیستی همیشه موجب ترورهای جمعی شده است، بهانه اصلی این اقدام تحریک آمیز بود.
در طول بیش از چهارصد سال حیات سرمایه داری ، تروریسم مسلح منبعث از مالکیت خصوصی بورژوازی ، میلیونها انسان را قربانی کرده است.


هنوز در دوره های آغازین پیدایش سرمایه داری، در زمان انقلابات بورژوائی هلند(قرن شانزده)، انگلیس(قرن هفده)، انقلاب بورژوا- دموکراتیک فرانسه(قرن نوزده)، جنبشهای مردمی به شدت سرکوب شد و بسیاری از دهقانان و همفکران آنها کشته شدند. پادشاه انگلیس و فرانسه اعدام گردیدند. بورژوازی بزرگ، از بهره انقلاب سودمند شد.


تاریخ مبارزه توده های خلق برای کسب آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی، سرشار از قهرمانیهاست و بهترین پسران و دختران آنها، بدست جلادان بورژوازی کشته شده است.


کمون پاریس را بخاطر آورید. سرکوبی اولین انقلاب پرولتری، با تروریسم بورژوازی ضد انقلاب همراه شد. کمون را در خون غرق کرد، کشتار به راه انداختند، ٣٠ هزار پاریسی کشته شد، در حدود ٤۵ هزار نفر دستگیر شدند، بسیاری از آنها را تیرباران کردند، هزاران نـفـربه زندان با اعمال شاقه محکوم شدند.


تزاریسم و بورژوازی روسیه همیشه برعلیه آنهائی که، برعلیه استثمار، بی حقوقی و خودکامگی های حاکمیت، در راه آزادی وحاکمیت خلق مبارزه می کردند، به ترور متوسل می شدند. ٩ ژانویه سال١۹٠۵، در زمان انقلاب اول روسیه، تظاهرات آرام مردم را به گلوله بستند و بدنبال آن، دستور صادر شد:« دستگیر کردن لازم نیست!»، «به گلوله قناعت نکـنید!».


در پی تارو مار کردن قیام مسکو، سواستوپل، دونباس و دیگر شهرهای کشور، سالهای سیاه استالـئپـین مرتجع آغاز شد. پ. ن. میلیوکوف، رهبر کادتها، دشمن سرسخت حاکمیت شوروی، در خاطرات خود می نویسد: طبق دستور استالـئپـین، رئیس دولت تزاری،«جوخه های خون آشام قصاص برای نوشیدن خون تیرباران شدگان بدون دادگاه و هر آنکه سر راهشان قرار گیرد، تشکیل گردید» ( صفحه ٢۷٢). از چنگالهای استالـئپـین، نورچشمی دموکراتهای دروغین، خون هزاران نفرکه، بدون بازجوئی و دادگاه اعدام شده اند، می چکـید.


       اتهام جعلی شروع جنگ داخلی و ترور سرخ بوسیله بلشویکها


بر همگان روشن است که، انقلاب اکـتبر، به رهبری حزب بلشویک، و. ای. لـنین، برخلاف تمام انقلاب هائی که در جهان روی داده است، با کمترین تلفات انسانی(مجموعا چند نفر کشته شد)، به پیروزی رسید. جنگهای داخلی ( سالهای ١٩١٨ـ ١۹٢٠) هم، تروری بود که نیروهای ضد انقلاب و سلطه طلبان خارجی برای برقراری سلطه مجدد خود به کارگران و دهقانان، براه انداختند.

 

همانطور که در کتاب خلاصه تاریخ حزب کمونیست اتحاد شوروی(بلشویکها) نوشته شده است، «مالکان و سرمایه داران همراه ژنرالهای گارد سفید با حمایت دولتهای آنتانت(انگلیس، فرانسه، آمریکا)، برای درهم کوبیدن انقلاب اکـتبر و سازماندهی حمله مشترک به کشور شوراها و سرنگون کردن حاکمیت شورائی آن، جنگ داخلی براه انداختند»( صفحه ٢٣۵ـ٢٣٦).


آ.ای. دنیکین، دست نشانده آنتانت و یکی از سردسته های ضد انقلاب ، در همه بیانیه های خود، «اعاده حقوق قانونی صاحبان موسسات تولیدی و کارخانه ها... خلع ید دهقانان از زمینهای مالکان وا پرداخت غرامت» را خواستار بود (آ. ای. دنیکین، حمله به مسکو، صفحات ۵٦ـ ۵٨). روشن است که، بلشویکها، زمینها را، رایگان و بدون مدت به دهقانان واگذار کردند.


روسیه، به سمت فاجعه کشانده می شد. سلطه جویان، تمامیت دولت روسیه را نشانه گرفته بودند. هدف آنها، تجزیه روسیه و به تابعـیت خود درآوردن آن بود. وحشیگری می کردند. امپریالیستهای سلطه جو، روسیه را گرفتار مصیبت ساخته و بین خود تقسیم کرده بودند: ژاپنی ها و آمریکائی ها، شرق دور را، انگلیسها، شمال روسیه مرکزی را، فرانسوی ها، اودسا را، چک ها، ولگای میانه و سیبری را، آلمانی ها و لهستانی ها، اوکرائین و بلاروس را، انگلیس ها و ترکها، ماورای قفقاز را به تصرف درآورده

بودند.

 

دربسیاری از مناطق، قیام های ضد انقلابی بر علیه حاکمیت شوروی برپا کردند(مسکو، یارسلاول، قفقاز شمالی، ولگا، سیبری). کارخانه ها کار نمی کردند. حمل و نقل را مختل ساخته بودند. و. ای. لـنین و بلشویک ها، بلافاصله بعد از انقلاب اکـتبر، به مسئله خروج کشور از جنگ جهانی غارتگرانه امپریالیستی، بازسازی ویرانی ها و ساماندهی اقتصاد پرداختند. اما، سال ١۹١٨، فرارسید. سرمایه جهانی، روسیه را به محاصره خود درآورد، تهاجمات خارجی، خرابکاری های عمدی و آگاهانه ماموران، توطئه ها و شورش های گارد سفید، کشور را با خطر گرسنگی مواجه ساخت.


توزیع مجدد ذخیره های مواد خوراکی، خرید مازاد نان دهقانان، بویژه خرده مالکان، تنها راه نجات میلیون ها انسان از خطر گرسنگی کشنده بود. بدین منظور، دسته های کارگری به روستاها اعزام گردید و در آنجا، کمیته های فقیران تشکیل داده شد. همراه با این، آنها، زمین های مالکان و امکانات اقتصادی موجود را در اختیار دهقانان فقیر( بی زمین و کم زمین)گذاشتند. یعنی، مجددا توزیع کردند.

 

برای درک ابعاد فاجعه گرسنگی تحمیلی برکشور، در اینجا، تلگرام و. ای. لـنین به نماینده تام اختیار دولت شوروی در جنوب روسیه را یادآوری می کـنم:

«بخاطر خدا، تمام توان انقلابی خود را برای ارسال نان بکار گیرید. و گرنه، پطر(منظور لنینگراد است) ازپا در می آید. قطارها و دسته های ویژه. جمع آوری و ارسال. قطارها تحت نظر. هر هفته اطلاع دهید. بخاطر خدا!».

 

ادامه دارد