در گراميداشت و تبجيل از روز استقلال
۲۸ اسد ۱۳۹۹
در گراميداشت و تبجيل از روز استقلال
تجلیل
از روز استرداد استقلال، در واقع بازتاب نوستالژیک و مبین اراده ملی بخاطر دستیآبی
به استقلال واقعی در شرایط دشوار و پر منجلاب كنونى است كه استقلال، تماميت ارضى و
حاكميت ملى ما، اماج دسايس و تجاوز اجنبى قرار دارد.
انجمن
حقوقدانان افغان در اروپا مقدم از همه این روز ارزشمند تاريخى را كه يكى از شور انگيزترين و پر افتخار ترين صفحات تاريخ
كشور ما مى باشد، به مردم غیور، صبور، مقاوم و آزادی دوست ما مبارک باد گفته و از
اراده خلل ناپذير ملى براى يك افغانستان مستقل، ازاد و سر بلند استقبال مينمايد.
بهترین
نحوه تجلیل ازین روز سترگ و تاریخی این خواهد بود تا درس های ارزشمند تاريخى آنرا
بیاموزیم وبا درک دقیق و در پرتو عقلانيت سياسى، مبرا از شعارزده گى و متكى بر
شعور و خرد، بدور از هر نوع حب و بغض سياسى، قومى، سمتى، حزبى و تنظيمى، با چنگ
زدن به مصالح علياى وطن عزيز و مشترك اين سوالات را مطرح نماييم:
-
چگونه ميتوان با موانع اساسى تاريخى و خطرات بزرگ در برابر استقلال ملى كه هست و
بود افغانستان را به مخاطره انداخته است، مقابله نماييم؟
-
چگونه ميتوانيم به استقلال واقعى ملى نايل گرديم؟
صادقانه
بايد اعتراف نماييم كه:
افغانستان
در كره زمين شايد يك استثنا باشد كه در يك قرن بعد از احراز استقلال خود وتحمل
قريب به نيم قرن جنگ خانمانسوز و با دو دهه حضور گسترده نظامى و سياسى پنجاه و
چهار كشور و مصارف با ارقام نجومى مليارد ها دالر هنوز با همان مسايل و مصايب
مواجه است كه اجداد و پدران معنوى ما براى رفع آن تلاش كرده اند:
-
هنوز بخاطر پرداخت معاش منسوبان قواى مسلح خود، محتاج كمك خارجى مى باشد؛
-
تا نود فيصد مردم زير فقر قرار دارد و مصايب زياد در احوال آفت كرونا، حيات و
زندگى شانرا تهديد مينمايد.
در
احوال وابستگى شديد اقتصادى به اجانب و فقدان استقلال اقتصادى، صحبت از استقلال
واقعى ملى نوعى پوپليزيم و تزوير سياسى است، درعلوم سياسى مدرن مفهوم استقلال ملى
در پيوند با استقلال نسبى اقتصادى مطرح است.
-
پيامد منطقى احراز استقلال انفاذ اولين قانون اساسى با محتوى مترقى و تاسيس نخستين
دولت ملى و مدرن با سيادت و ارجعيت قانون در كشور گرديد و اما متاسفانه با گذشت
حدود يك قرن:
پاشنه
اشيل افغانستان :
فقدان
دولت مقتدر ملى و نبود حاكميت قانون مى باشد.
-
احراز استقلال سیاسی در گام نخست محصول همبستگی ملی تمام اقوام با هم برادر و
برابر و تبارز وحدت ووفاق ملی بخاطر خواست مشترک و در برابر دشمن مشترک بود، و اما:
با
نهايت تأثر در احوال كنونى و مسايل و مصايب فراوان و عواقب جنگ تحميلى و تجاوز
خارجى، شيرازه وحدت ملى ما را كه بقول شاه امان اله، موجوديت افغانستان در گرو آن
است، مصدوم ساخته و كشور با انقطاب بزرگ مواجه مى باشد.
به
دو گرايش خطرناك سكتاريزيم و شو ینيسم كه نه تنها مخرب وحدت واقعى ملى ما است، بل
مانع اصلى در راه برقرارى دولت ملى قانون محور و عدالت گستر مى باشند، ميدان و
مجال فراهم ميگردد.
طرح
اين سؤالات به اين دليل در احوال پرمنجلاب كنونى از مبرميت خاص برخوردار است كه
فقدان فكر نقاد، نبود نقد و شجاعت اعتراف، باعث گرديده، تا ما هميشه در حاشيه قلم
فرسايى و از باز كردن اصل زخم تجاهل عارفانه نماييم.
با
آنچه به ایجاز و بر مبنای حب الوطن من الایمان، بدور از حب و بغض و سلامت و ملامت،
به حساب آسیب شناسی، مطرح گرديد، بايد صادقانه معترف باشيم که:
متاسفانه
فرسخ ها با استقلال ملى و واقعی فاصله داریم ! ! !
ضرور
است تا بخاطر تبجیل واقعی از روز استرداد استقلال، باید از روز (۲۸) اسد بمثابه روز تجدید پیمان بخاطر پاسداری از ارزش های
والای متذکره، فكر كلان ملى، منورانه و دادخواهانه انرا که متضمن و مکمل استقلال
واقعی می باشد، مطرح و پاسدارى نماییم.
بدينرو
بخاطر جلوگيرى ازغرق شدن كشتى شكسته افغانستان، درين روزسترگ تاريخى بايد به موارد
اتى توجه جدى مبذول و راه نجات ما را مشخص سازيم:
ـ
احراز استقلال سیاسی مرهون و محصول فکر و اندیشه استقلال خواهی، آزادی، احقاق حقوق
مردم و نوگرایی مشروطه خواهان بزرگ افغانستان می باشد، كه دراثر مبارزه و انسجام
پیشآهنگ آگاه و استقلال طلب (مشروطیت اول و دوم) میسر گردید.
بدینرو
جایگاه روز استقلال باید در مبارزه تاریخی علم و جهل و در جدل تاریخی سنت و
مدرنیزم که با شمس النهار آغاز یافته بود، مشخص گردد.
پس
جا دارد تا پدران معنوی ما و بنیاد گذاران و رهبران مشروطیت را حرمت نماییم و
سمبول استقلال، آزادی و شاخص ترین نماد نوگرایی و ترقی، شاه امان الله را احترام و
آرمان هاى والای انانرا گرامی و به مثابه رسالت روشنگرانه تداوم بخشیم.[ وازمجموع
اشتباهاتش درس عبرت بگيريم ـ سپيده دم].
پس
بسيار منطقى خواهد بود تا اعتراف نماييم كه ما:
مقروض
مشروطيت و مشروطه خواهان مى باشيم و بدون پرداختن و حل و فصل قانونمند بسوالات و
ارمان مطروحه انان ، گذار به مدرنيته و اعمار دولت ملى قانون محور و عدالت گستر يك
سراب مى باشد.
در
حالیکه مقدرات تاریخی ما بدست بیگانگان رقم می خورد، باید بدون احساسات کاذب و
بدور از شعارزدگى و با شعور و به اتکا به عقلانیت سیاسی و واقعبینی، جایگاه
افغانستان در حال جنگ را به مثابه کشور مصیبت زده طراز استبداد آسیایی وجهان
«
سومی» که تراژیدی آن معلول و محصول مداخلات گسترده خارجی است و طولانی ترین جنگ بر
آن تحمیل گردیده و نظام سیاسی و روابط بین المللی آن در چوکات نظام بین المللی و
در دور جدید « بازیهای بزرگ» و رقابت جنون آمیزجیوپولتیک بازیگران حریص و سیطره
جو، شکل می گیرد، تعریف نماییم.
-
صلح بمثابه خواست واقعى مردم و رمز بقا و تداوم افغانستان، در سطح يك پروژه تنزيل
يافته است و با وجود هياهو و سرو صدا، مردم عزادار و تشنه به صلح همانند مرغابى در
آرزوى آن، خون ميخورند.
دوام
و تشدید جنگ خانمانسوز و برقرارى حمام خون:
-
حق حيات و يا اولين واولى ترين حق طبيعى را به مخاطره انداخته و افغانان مظلوم را
ازين حق محروم و نابود ميسازد.
-
تداوم جنگ خانمانسوز افغانستان را از حق گذار بشاهراه صلح محروم وتداوم و تشديد
جنگ و تلاش درجهت قومی و سمتى ساختن ان کشور را به طرف سوریه و یوگوسلاویا شدن می
کشاند.
بدينرو:
بدون
هرنوع بهانه و حيله بايد هرچه زودتر مذاكرات مستقيم و بلاشرط و قيد دولت با طالبان
بخاطر صلح واقعى و مشروط بر گذار گردد و استقرار اتش بس دايمى بايد بحيث نخستين
مورد و در اولين جلسه مورد توافق قرار گيرد.
یک
دولت مقتدر ملی منبعث از اراده واقعى مردم که حاکمیت قانون وعدالت را ملاک عمل
قراردهد و بر قوای مسلح ملی و غیر تنظیمی و قومی متکی باشد، خواهد توانست صلح
واقعى و پايدار را در كشور برقرار و بیرق سه رنگ ملی افغانستان را به مثابه منبع
افتخار و پیوند ملی هر شهروند آزاد افغان و اقوام با هم برادر و برابر، درکوهپایه
های وطن واحد و سرزمین مشترک سرافراز نگهدارد و در سیاست خارجی و روابط
بین
المللی از منافع و مصالح علياى کشور دفاع نماید و درغير ان، صرف با طرح شعار
جمهوريت از مسند دولت ناكارا وحامى فساد كاران، نميتوان با ذهنيت تكفيرى و دسایس
بخاطر استقرار امارت اسلامی كه با هر دو اصل حاكميت ملى و قانون سرسازش ندارند و
حاميان بيرونى انان، مقابله نمود .
با حرمت
شوراى رهبرى انجمن
مير عبدالواحد سادات رئيس انجمن