اندوه گران

غفار عریف 

در سوگ درگذشت:

سپهسالار سرافراز رفیق نبی عظیمی 

-----------------------

اندوه گران

 

جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع

که حکم آسمان این ست اگرسازی وگر سوزی

(حافظ)

 

         اندوه گران، بوسه ی خورشید را از باغ سبز عشق و زندگی دزدید؛ آواز قناری ها از گلستان زندگی به درون کوره ی غم پیچید، تا صدای دلخراش واپسین گام های مرگ را که گل سبز محبت را زیر پیگرد گرفته است، نشنوند! 

         نه آهنگی، نه آوایی؛

         دنیای عاشقانه - روشن و صاف و پاک گل همیشه بهار، اسیر پنجه های بیرحم مرگ گردید و دیگر از میخانه پر از شور و مستی آن، سرود عشق به گوش نمی رسد و نمی تواند سخن از بلور نور و شور و شرر و هیجان زندگی بزند و آفتاب و مهتاب و ستارگان را همراه و همراز خود سازد، تا با روشن بینی و با زیبایی واژه ها و با لطف و صفا و اخلاق ستوده ی سیاسی و اجتماعی؛ جلوه های سراب گونه ی نسل سرد و یخزده ترفند تراشان را در کویر دلگیر و زمستان زده، به چالش بکشد؛ 

        دیگر در شب های مهتابی و پر ستاره نمی تواند شب چراغ عشق و دوستی شود برای عشق و آزادی؛ 

       و در روز های آفتابی سینه در برابر خورشید پهن کند تا نیرنگ شب پرستان را که با بد بوترین و پلید ترین دیدگاه ها باغ سبز عشق و زندگی را نشانه می گیرند، آفتابی سازد. 

       آه ، مرگ چه فاجعه ای بزرگی ست که هیچ بالا دست ندارد! 

 

(پایان)

۳ / ۳ / ۲۰۲۱