یاد باد!

( انجنيرعبدالحسين تلاش )

یاد باد!        

« یاد باد آن روزگاران یاد باد»

آن روزگاران،

كه مرا می ستودند:

آن یكی یارانه

و آن دیگری ریاكارانه

می سرودند:

« تو حزب ما، توحزب قهرمان ما»

« سجود ما وجود ما روان ما»

و ... پیمان بسته بودند:

آن یكی یارانه    

وآن دیگری ریاكارانه

می سرودند:

« به پای آن درفش ارغوانی ات»

« هزار بار جان دهیم برای تو»

و دیدم

و می بینم:

چه عاشقانه بود، آن یكی را

و چه كاذبانه بود، آن دیگری را

آن همه سرودن ها

آن همه ستودن ها

............

هیهات كه آ ن ریاكاران

و آن كاذبان ونابكاران

در نیمهء راه

« درفش ارغوانی مرا»

چه بیشرمانه

و چه بی رحمانه

به رگبار بستند

چه ناهنجار بستند

...........

وجودش را

وجودم را

به غمز خصم روزگار

« دوست » دو روی

« آن فرزند نا هموار»

به قصد تار مار

به رگبار بستند

و چه ناهنجار بستند

...............

هیهات كه آ ن ریاكاران

و آن كاذبان ونابكاران

ظالمانه گفتند،

و ای بساكه كودكانه می گویند :

آن «  سجود ما، وجود ما، روان ما»

«یكجا با تاریخ»

با « آن درفش ارغوانی» اش

« به تاریخ پیوست»

.................

یاد باد ،

یاد باد آن روزگاران یاد باد

آن روزگاران

كه مرا می ستودند

آن یكی یارانه

و آن دیگری ریاكارانه

خوش می سرودند:

« هزار بار جان دهیم برای تو»

و چه كاذبانه می سرودند

و تكرار و تكرار می سرودند

لیك:

دیدم كه چگونه

به غمز آن اهریمن

پَـر پَـر كردند 

و قصد جانم كردند

قصد جان من كه دران روزگاران

مادرم می گفتند و شرفــم(!)

آن سرود زیبا

آن بیان بجا:

« هزار بار جان دهیم برای تو»

به آن ریا كاران

فسانه بود

..............

دیدم كه چگونه

به غمز آن اهریمن

 آن ریا كاران

در آن روزگاران،

درچهاردهم ثور،

 روز توطئه ء نا خلافان

به غمزآن اهریمن و شیطان

فاتحهء وجود این«آرزوی رفتگان »

و این امید زحمتكشان را

! چه بیجا خواندند وچه نا زیبا

.................

دیدم كه چگونه

به غمز آن اهریمن

با رفتن بهار و آمدن بهمن

 آن ریا كاران

چه نا شكیبا، فسانه گفتند

و ای بسا كه طفلانه گفتند:

من بهار بی باز گشت بودم

من سرابی روی دامان و دشت بودم

من با تن به خون آگنده ام

من با اندیشهء ناب و جاودانه ام

من با گذشته و امروز و آینده ام

با تاریخ به جهان عدم

بی روح و بی دَم

پیوسته ام!

چه نا شكیبا، فسانه گفتند

و ای بسا كه طفلانه گفتند:

..............

من زنده و پوینده ام

با آن « درفش ارغوانی » ام

با آن سرود زندگانی ام

من زنده ام و پاینده ام

وجود من در وجود اوست

در وجود آن همرهم

آن هم تنم

كه هنوز می گوید:

« همیشه هست و بود ما فدای تو »

...........

من زنده و پوینده ام

با آن « درفش ارغوانی » ام

با آن سرود زندگانی ام

با آرزو های دیرینه ام

با اندیشه های پاك و پارینه ام

امروزاگر قطره ام می دانی

ای اهریمن؛

فردا دریا خواهم شد

 و موج خروشان هستی ساز

خواهم شد

 

 

و یاد باد:&