فرخنده: "میکشند مرا"

فرخنده:

"میکشند مرا"

"اینجا بنام دین و خدا میکشند مرا
مظلوم و بی گناه و صدا میکشند مرا

گاهی میان مسجد و گاه در ملای عام
در انتحار و شوق خطا میکشند مرا

عالم بفکر ماه و مریخ است و مشتری
اینان به جهل مطلق ما میکشند مرا

هر فکر تازه در پی فتوای تازه مرد
در اتهام کفر و جفا میکشند مرا

اندیشه های کهنه چو خفاش و مار و مور
با نیش و زهر پوده جدا میکشند مرا

این جاهل و منافق و مشرک چه بیخبر
در سجده حین حمد و ثنا میکشند مرا

این خفله گان اهانت بر کیش و مذهبند
بهر بهشت و حور و صفا میکشند مرا

اینجا ز خون کودک من سرد و تیره گشت
عاری ز ترس و خشم خدا میکشند مرا"

M.H