به نام خداوند جان و خرد


به نام خداوند جان و خرد


به نام خداوند جان و خرد

خداوند داعش كه سر ميبرد

بنام خداوند رنج و عذاب

خداوند عشق و كباب و شراب

خداوند عصيان ، خداوند جنگ

خداوند مكر و خداوند رنگ

خداى گدا و خداوند شاه

خداوند دل هاى پر رنج و آه

خداوند شعر و سرود و طرب

خداى خرابى و خشم و غضب

خداوند ارض و خداى زمان

كه ما را چنين كرده او را چنان

خداوند برلين و پاريس و روم

خداوند بغداد و افغان شوم

ز نام و نشان و توانش مگو

برون از خرد گمانش مجو

( خرد گر سخن بر گزيند همى

همان را گزيند كه بيند همى

توانا بود هر كه دانا بود

ز دانش دل پير برنا بود )

 



غم مخور

گر نديدى از اوباما كار شايان غم مخور

ميشود آسوده اوضاع در بهاران غم مخور

 

تا به كاخ و مسند و ديوان رسد دونالد ترمپ

مى كند دنيا و عالم را گلستان(!) غم مخور

 

رفته تأثير اى عزيزان از بيان و زين قلم

رنج ما هرگز نخواهد يافت پايان غم مخور 

              زبير واعظى        

 



 چال نو فرنگى

 

گويند كه فرنگ و غرب و ناتو

تصميم گرفته اند به امسال

 

كاندر رقابت و جنگ با روس

هرگز نكنند به عرصه اهمال

 

تازند به سوى سرحد شان

ساز دگرى زنند در اين تال

 

با طالب و داعش و انتحارى

سازند آسياى ميانه غربال

 

افسوس كه ما و تو وطندار

بيچاره و عاجزيم درين چال

 

بيشك ز نزاع خرس با گرگ 

ويران شود اين وطن بهر حال

 

يا اينكه ز صلح گربه و موش

برباد شود اين دكان بقال

     زبير واعظى