در اين شهر نزاع و كين و نفرت

در اين شهر نزاع و كين و نفرت

نه بينى جز غم و رنج و كثافت

 

به هر سو بنگرى گند و تعفن

فساد و پودر و جرم  و شرارت

 

گدا و بيوه و معلول و معتاد

شرير و راشى و دزد و نجاست



تهوع آور است اوضاع و حالش

خجالت آور است اين وضع و حادت



چه شد نام و نشان و افتخارش

كجا شد پنج هزار سالى قدامت؟

 

زبير واعظى

 

گاه گاه

------

در ميان رنج و دردم گاه گاه

مي كشم بعضاً فغان و آه آه

 

تا كه فيسبوك خودم چالان كنم

روز باشد يا كه شب يا كه پگاه

 

صد پيام خوب و بد پيهم رسند

حاوى "اى واى" و يا كه " واه واه"

 

آنچنان پرسش نمايند دوستان

كز جوابش عقل من كوتاه براه

 

آن يكى پرسد كجايى واعظى؟

تو چرا بر من نمى دارى نگاه؟

 

يك دگر پرسد بگو چند ساله يى؟

در كجا هستى بگو اى كج كلاه

 

ديگرى گويد سرود و بيت تو

جمله بيوزن اند ، يكسر اشتباه

 

زينهمه ريشخندى اندر فيسبوك

خنده ها كردم عزيزان قاه قاه

 

حرمت هر يك بدارم با خلوص

آرزو دارم به ايشان عز و جاه



چون بگيرم زينهمه پرس و سوال

انتباه در انتباه در انتباه!!!!!!!!!!

 

زبير واعظى