صلح و سلم تو ای روانى
صلح و سلم
تو ای روانى
----------------
صلح و سلم تو اى روانى
با قاتل و مرتجع و جانى
اضافه نموده درد و غم را
تبعييض و كدورت و ستم را
يا تحفه دهد به ما غم و درد
يا گريه و آه و ناله ى سرد
هر روز برسد يك انتحارى
در كوچه و جاده انفجارى
گاهى به مساجد و به هوتل
گاهى به كنار كوه و كوتل
هر باره هزار جوان بميرد
جان همه مرد و زن بگيرد
موضوع ترور كانتيننتال
از ما بربوده شيمه و حال
از هر جهتى به هر تناسب
بيداد كند خلص تعصب
آن يك بشمال تيرى در دست
ديگر به جنوب وعده ها بست
در هر طرف و به هر ولايت
هيچكس نكند ز تو اطاعت
دست آورد همچو مكر و بازى
جنگ و جدل و دسيسه سازى
وضعىيكه نموده يى تو تحميل
هم تجزيه كند وطن چو تحليل
مرگ است به تو و به دولت تو
بر ايده و فكر و غيرت تو
زبير واعظى
يادت نره
گر وطن ميرى خدا را اشك وغم
يادت نره
گريه و سوداى شام و صبحدم
يادت نره
جنگ و كشتار و ترورش را
زياد خود مبر
كينه و تبعييض و تکفير و ستم يادت نره
گر وطن ميرى به آه و ناله
يى آماده باش
انفجار و انتحار در هر قدم
يادت نره
ارتشاء و احتكار و اختطاف و
صد فساد
بى سرى و قلدرى اش دم به دم
يادت نره
رشوه و فحشا و نيرنگ، حيله
و مكر و ريا
پودر و ترياك و چرسش با
چيلم يادت نره
تا كه چشمت را زنى بر هم
رود مالت ز كف
كيسه بر هاى گدا و محترم
يادت نره
"واعظى" عرضى
نمود و اختيارش با تو باد!
نكته نكته گفته هايش دست كم
يادت نره
زبير واعظى