از بد بد تر است

از بد بد تر است

 

افسار هر آن ملك، كه در دست خر است

تا مرد و زن و خُرد و كلان خونجگر است

جنگ و جدل و فساد و يا غارت و چور

پيوسته به هر كرانه، هر بوم و بر است

هر غايله و رنج و نفاق و غم و درد

غوغا و غريو وحشت و شور و شر است

هر لحظه به هر وجب وجب خاكش هم

خونريزى و آن كاغ نبرد شعله ور است

اكنون كه به اين كشور بدبخت نگرى

چند نكته كه گفته ام يكى ساز گر است

راكب به سرِ گرده ى ملت شب و روز

چند رهزن ارگ نشين چو دد، پر خطر است

آن يک که به جز فکر خود و ديگر هيچ!

در جاه و مقام و شوكت و شأن و فر است

هر هفته و ماه و سال دراين خانه دريغ!

از بد بد تر و بد بد تر و بد بد تر است

ديسانت شدگان بقاء ندارند، بدان!

"تا ريشه در آب است اميدى ثمر است"

زبير واعظى

٢٩٠٧٠٢٠١٨

ايند هوفن

هالند