ماتمسرا

ماتمسرا 

چو عزم ميهنم كردم؛ نداء آمد، ميا اين جا

شر اين جا، محشر اين جا و فريب و صد ريا اين جا

اگر درد و بلا خواهى؛ دراين غمخانه، مهمان شو

عليل اين جا، ذليل ايجا؛ غريب و هم گدا اين جا

اگر شوق سفر دارى؛ از اين ويرانه دورى كن

غم اين جا، ماتم اين جا؛ غصه اين جا و جفا اين جا

مشوغافل، ميا اين جا؛ به جاى خويش سنگين باش

کور! اينجا، پودر اينجا و دو مليون مبتلا اين جا

اگر مردن طلب دارى؛ دراين دارالگدا ميجو

بم اين جا، ماتم اين جا و هزاران ماجرا اين جا

شنو اين حرفهاى من؛ فريب ديگران كم خور

من اين جا، مردن اين جا و غم و درد و بلا اين جا

جفا كارى مكن با خود؛ ميا نزديك اين منزل

ستم اين جا، رجم اين جا؛ زنان بينوا اين جا

گل بابونه ميخواهى بيا؛ اين رهبرانش بين!

جهاد! اين جا، فساد اينجا؛ شرير و مافيا اين جا

گذار اين شوق بي جا را؛ تو پند بنده را بشنو

غم اين جا، كشتن اين جا؛ انتحار و انفجار اين جا

زبير واعظى