گذرگاه خطرناک تاریخ قسمت بیست و نهم

سیدداوود مصباح

‏جمعه‏، 13‏ مه‏ 2022

 

گذرگاه خطرناک تاریخ

قسمت بیست و نهم

قرن بیستم با نام و کارنامه های « والادیمیر ایلیج لنین » گره خورده است . از آن زمان تا کنون انقلابی کارگری وجود ندارد که آموزه ها و اندیشه های مارکسیسم لنینیسم قطپ نمای آن نباشد و به عبارت دیگرانقلاب کارگری بدون اندیشه مارکسیسم و لنینیسم امکان پذیر نیست.

ولادیمیرایلیچ اولیانوف نیکلا لنین ( 1870- 1924 ) متولد سیم بریسک ( اولیانووسک) ، چون شرح حال لنین به طور مفصل درکتاب ها و تاریخ های سیاسی و اجتماعی مختلف به زبان های عمده جهان در دسترس است  تفصل آن در این نگارش نیامد . آنچه که هدف این نگارش است ، بخش ها و نکته های که برای نسل نوین و منجمله انقلابیون مارکسیت لننیست آموزنده است و درس های از تجارب بلشویک ها ولنین آموخت . ما ازدرک واراده اهنین لنین می آموزیم که در قدم نخست ازموضع خصوصی و احساس یک انقلابی باید آغاز کرد ، یعنی یک انقلابی به انسانی گفته می شود که با شدت انقلابی باشد نه آماتوروسیاست مدار(!) . لنین از نوجوانی ذهنش مشغول دگرگونی انقلابی بود و از این جهت تمام وقت خود را صرف خود آموزی تئوری انقلابی و راه تغییر بنیادی اجتماعی می کرد.

لنین ازکجا به یک انقلابی ماکسیست تبدیل شد :                                                                            درسال 1861 روسیه نظام فیودالی وسرفی را کنارگذاشت و تحت فشارجنبش های روشنفکری که در فضای محافل دانشگاهی وتحول طلب بوجود آمده بود وجنبش های مارکسیستی در اروپا کم و بیش در محافل تحول طلب روسیه نفوذ کرده بود . در چنین فضایی ازمیان تیف های مختلف خانواده اولیانوف در تیف ترقی خواه محافل روشنفکری قرارداشت . الکساندربرادر بزرگ لنین در سازمانی نرودینیکی بنام « نارودناولیا » ( اراده خلق ) عضویت داشت که معتقد سرنگونی حکومت تزاری از طریق ترور تزار و سران حکومت بودند واین ها درسال 1881 موفق شدند که تزارا لکساندردوم را ترورنمایند وبا این کارسبب سرکوب جنبش واختناق گردید . الکساندر برادر لنین اراده به ترورتزارالکساندر سوم گرفت که با چهارنفر دستگیر و اعدام شدند.

اعدام الکساندرتأثیرژرفی روی احساسات لنین جوان 17ساله گذاشت . بخصوص که لنین برادرش را بسیار دوست داشت ، او الگویی انقلابی برای لنین جوان بود . لنین در پایان آن سال وارد دانشگاه کازان در رشته حقوق گردید ، اما بعد از مدتی بخاطر پیوستن به اعتراض دانشجویان علیه مقامات از دانشگاه اخراج شد . لنین با وجود آن که برادرش را زیاد دوست داشت ، اما به این درک رسید که ترورو کشتار راه دقیق و اصولمندی نیست و در کازان به محفلی مارکسیستی پیوست که کاپیتال مارکس و آنتی دورینگ را می خواندند . لنین می نویسد : « به لطف مهاجرتی که تزار تحمیل کرده بود ، روسیه ی انقلابی در نیمه دوم قرن نوزدهم صاحب ارتباطات غنی بین المللی و احاطه کاملی به اشکال تئوری های جنبش انقلابی شد که در هیچ کشور دیگری نظیر نداشت . »1( لنین ، کمونیسم چپ)

لنین در سال 1891 پس از یک مطالعه فشرده و مفصلی از ادبیات مارکسیستی بود که به مارکسیست معتقد و بی بدیل پس ار مارکس و انگلس بدل شد.

لنین ادامه دهنده جهانبینی مارکسیسم :

لنین بعد از این که اندیشه های متفاوت و متضادی را در بین متفکرین کمینترن دوم ملاحظه کرد ، به این نتیجه رسید که باید نوشته های مارکس و انگلس را با دقت بیشتر مطالعه کند ، تا بداند که واقعیت چیست . لنین بعد از مطالعه دقیق مارکسیسم ادامه دهنده این جهان بینی علمی شد . راب سوئل مارکسیست انگلیسی می نویسد : « پس از مرگ مارکس و انگلس دفاع از مارکسیسم حقیقی به معنای وسیع کلمه به دوش ایلیچ لنین افتاد . او با کار و اعتماد بی همتایش راه را برای اولین انقلاب سوسیالیستی موفق آماده ساخت و مسیر تاریخ جهان را عوض کرد.» (1)

لنین نوشت:« تنها انقلاب سوسیالیستی پرولتری می تواند بشریت را از بنبستی که امپریالیسم و جنگ های امپریالیستی برایش ساخته بیرون بیاورد . انقلاب با هر دشواری ، با هر عقب نشینی موقت احتمالی وباهر موج ضد انقلاب که روبروشود ، پیروزی نهایی پرلتاریا قطعی است .» (2)

لنین درسال 1895 در روسیه به ایجاد « اتحادیه برای مبارزه و رهایی طبقه کارگر» انجامیده بود ، توسط مقامات حکومتی دستگیرو بعد از یک سال زندان برای سه سال به سیبری تبعید شد بود اولین اثر کلاسیکش « توسعه سرمایه داری در روسیه » را به اتمام رساند.

ازدسامبر 1900 به بعد نشرهر گونه نشریات انقلابی ممنوع وسرکوب آغاز شده بود . لنین که سی سالش بود به مونیخ رفت تا با پلخانف و دیگران درگیر ایجاد نشریه شود وتا سال 1902 انتشار

 «ایسکرا» (اخگر) در المان دشوار شده بود واکثریت هیئت سر دبیری به لندن نقل مکان کرد . لنین و کروپسکایا هم در لندن با هیئت سردبیری پیوستند . لئون تروتسکی جوان که به نام مستعار « قلم » می نوشت به لندن آمد ، به روایت کروپسکایا در کتاب خاطراتش (1930) می نویسد که لنین به گرمی از تروتسکی استقبال کرد و اسرار داشت او برای ایسکرا بنویسد.

در مارچ 1903 لنین پیشنهاد کرد تروتسکی به هیئت سردبیری بپیوندد.

لنین در سال 1902 « چه باید کرد » را نوشت که منتشر شد . لنین از همان آغاز کارتاکید بربنیاد تئوری درون حزب را داشت و می گفت: « بدون تئوری انقلابی نمی توان جنبش انقلابی داشت»

دراین زمان قرار بود کنگره دوم برگزار شود، درعمل کنگره بنیان گذار حزب سوسیال دموکرات روسیه بود و نوشتن برنامه آن به دوش لنین افتاد.

درداخل کشور ناآرامی های زیادی رخ داد، به ویژه بعد ازشکست روسیه از جاپان ( 1904-1905) حکومت اعتبار ملی خود را از دست داد واعتصابات کارگران وتضاهرات خیابانی شدت یافت . در یک تظاهرات مسالمت آمیزدر نزدیکی کاخ زمستانی در سن پترزبورک در یکشنبه خونین ( 22جنوری 1905 ) سبب به اوج رسیدن ناآرامی ها شد . درآن روزچند هزارنفراز کارگران اعتصابی روسیه برای تقدیم یک عریضه به تزاردرتظاهرات ارام وباخواندن سرود های مذهبی همچون ( خداوند تزار را حفظ کند ) به سمت کاخ تزار حرکت کردند . در این عریضه در خواست های همچو بهبود شرایط کار، دستمزد های عادلانه تروکاهش ساعات کاربه هشت ساعت ونیز پایان دادن به جنگ روسیه و جاپان ونیز حق رای عمومی مطرح شده بود . اما این راه پیمایی موردسرکوب مسلحانه حکومت قرارگرفت وتعداد زیادی کشته و زخمی شدند که بنام یکشنبه خونین یاد می شود.

این یک جرقه برای انقلاب بورژوازی 1905 بود ، که در پی آن در سن پترزبورک وسایر مراکز صنعتی اعتصاب عمومی شکل گرفت . اولین شورای کارگران یا « سویت» ( soviet ) که به عنوان کمیته اعتصاب عمل می کرد ، در ایوانوفو تشکیل شد . در13اکتوبر 1905 سویت دیگری در سن پترزبورک تشکیل شد. در ابتدا این سویت ها، اعتصاب های عمومی را رهبری می کردند ؛ اما پس از آن که حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه به آن ها پیوست ، شکل یک دولت انقلابی را بخود گرفت و سویت های مشابهی درشهرهای مسکو ، اودسا ودیگر شهرها تشکیل شد.

این جنبش در طول دوازده ماه مبارزات و اعتصابات گسترده را به پیش برد و نقش « تروتسکی» در سازماندهی و رهبری جنبش تا جایی بودکه به ریاست شورای پتروگراد انتخاب شد و این شورادر اکتوبر اعتصاب عمومی رارهبری کرد. اما پس از شکست خیزش مسکودر ماه دسامبرجنبش انقلابی رو به زوال گذاشت و دولت دوباره قدرت خود را برقرارکرد. لنین هم که در1905 به روسیه برگشته بود در1907 مجبورشددوباره کشورراترک نماید.

جنبش غرق در آیدالیسم و احساسات مذهبی شدند وباعکس های « مریم » و صلیب کلیسا به میدان آمدند وبعد از دوازده ماه شکست خوردند.

  لنین درکتاب خود « ماتریالیسم وامپریوکریتیسم » ( 1908) پاسخ داد.

دست آورد جنبش 1905 آوردن مجلس قانون گذاری ( دوما) و قبول یک اندازه اصلاحات دولتی وتاحدودی آزادی مطبوعاتی وغیره بود.

لنین باز هم در اروپاباعده محدودی از انقلابیون کارخودراادامه داد وسخت کوشش کرد تا انترناسیونال دوم به موضع انترناسیونالیستی خود وفاداربماند . لنین روی حزب سوسیال دموکرات المان زیادحساب  می کرد ، اما در 1914باآغازجنگ جهانی اول حزب های کشورهای اروپایی جانب ناسیونالیسم کشور خود راگرفت وعملاً انترناسیونال رفوزه شد . به طبقه کارگرخیانت کردند ، به قول رزالوکزامبورگ این سازمان ( انترناسیونال دوم ) به « جسدمتعفن » بدل شده بود . تنها حزب های روسیه وصربستان روی خط انترناسیونال سوسیالیستی ایستادند.

قطعنامه کنگره اشتوتگارت – بین الملل دوم در اگوست 1907:

1 – درباره « میلیتاریسم وتضاد های بین المللی»

درقطعنامه کنگره اشتوتگارت در12 اگوست 1907 وهم در کنگره بازل بین الملل دوم درنوامبر 1912 به تصویب رسید . درهردوسندسوسیال دموکرات های تمام کشورها را فرا می خواندند تا علیه جنگهای امپریالیستی غارتگرانه مبارزه کنند ودرصورت وقوع چنین جنگهایی ، جنبش های چپ کشورها علیه جنگ درجهت انقلاب سوسیالیستی استفاده کنند . رهبران بین الملل دوم به این قطعنامه ها رای دادند ، اما در 1914 ، هنگامی که اولین جنگ جهانی در گرفت ، آنها از حکومت های امپریالیستی کشورهای خود حمایت کردند.

2 - از دیگر علت های از هم پاشیدن انترناسیونال دوم شد از اختلاف نظربین سه جریان بود. مارکسیست های انقلابی به رهبری لنین ورزالوکزامبورگ ؛ مارکسیست های میانه رو به رهبری کائوتسکی و اصلاح طلبان وتجدیدنظر طلبان ( رویزیونیست ها ) به رهبری برنشتاین.

لنین در تدارک انقلاب:

لنین درسالهای 1908-1909 با دقت تمام به مطالعه آثار مارکس وانگلس تاجایی که در دسترس بود پرداخت، چون لنین احساس می کرد که برای عمل انقلابی در شرایط اوضاع جهان وروسیه یک سلسله پیچیدگی ها وجود دارد و برای روشن شدن آن نیاز است که روی اندیشه مارکس و انگلس تمرکز کرد. «علم منطق» هگل را با دقت مطالعه نمود، تسلط بر ماتریالیسم دیالکتیک ، جهان بینی مارکس برای درک روند پیچیده رویدادهاضروری بود.

لنین برنامه های ذیل را در شرایط پیش آمده اتخاذکرد: مطالعه دقیق مارکسیسم ، کار بین انقلابیون کارگری اروپا و انترناسیونالیست های انقلابی ، سازماندهی انقلابیون روسیه در داخل وخارج کشور تأمین ارتباط با بلشویک ها درداخل روسیه در مبارزه وسازمان دهی کارگران . گرچه فعالین انقلابی در داخل کشور زیاد نبود ، چنانچه تروتسکی بخاطر می آورد : « درسال 1910 در کل کشورچند ده نفری بیشتر نبودند ، بعضی های شان در سیبری بودند ، اما سازمان یافته نبودند . کسانی که لنین می توانست با نامه به آنها دسترسی داشته باشند ، حد اکثرحدود 30 یا 40 نفر بودند .»

باآنهم لنین با تلاش های زیاد با فراخوانی شجاعانه برای جمع کردن انقلابیون واحزاب کارگری در انترناسیونال سوم پرداخت. زیر پرچم شفاف سوسیالیسم بین المللی در« زیمروالد»(1915) و« کینتال» ( 1916) کانونی برای انترناسیونالیست های چپ مهیا کرد که در نهایت به بنیانگذاری انترناسیونال سوم (کمونیستی) در مارچ 1919 انجامید.

لنین، در1916 جزوه ای کلاسیک خود را بنام «امپریالیسم بالاترین مرحله سرمایه داری» را نوشت.

سرانجام در فبروری 1917در روسیه ، کارگران پتروگرات در روز بین المللی زن اعتصاب کردند وبا شعار های : « مرگ برجنگ » ، مرگ برتزاریسم و بما نان بدهید ! کارگران ومردم به خیابان ها امدند . این تظاهرات ، اعتراضات و اعتصابات به انقلاب بدل شد ، که حاکمیت هزار ساله تزاریسم را ساقط کردند . مثل سال 1905 شوراها درکنار دولت موقت سر برآوردند . اما شوراها تحت غلبه ی احزاب رفورمیست ، منشویک ها و سوسیال روولوسیونرها بودند . آنها دولت بورژوازی به رهبری شاه زاده لووف  سپردند.

لنین درروز سوم اپریل به استگاه فنلاند در پتروگراد رسید وبا این جملات به استقبال توده ها رفت:

« زنده باد انقلاب سوسیالیستی جهان!» او با شعار« نان» ، « زمین » و« صلح » به سوی توده ها شتافت وکتاب « دولت وانقلاب » را منتشرکرد . تا آغازسپتامبربلشویک ها اکثریت را درشوراهای پتروگراد ومسکو بدست آوردند و در 25اکتوبر رژیم کهن کنار نهاده شد ودولت شوروی متشکل از بلشویک ها و سوسیال روویلوسیونرها ی چپ سرکار آمد که لنین رئیس کمیسر خلق وتروتسکی کمیسر امور خارجه انتخاب شد.

سوسیال روولوسیونرها در ابتدای جنگ داخلی به سمت ضد انقلاب رفتند و تلاش به قتل رهبران بلشویک کردند . لنین در30 اگوست 1918 توسط سوسیال رولوسیونرمورد سئوقصدقرارگرفت.

حالا دیگر انقلاب به پیروزی رسیده بود

پیروزی انقلاب اکتوبر وضعیت جهان را عوض کرد . طبقه ای کارگر برای اولین باردرتاریخ به قدرت رسیده بود . این آغاز یک عصر نوین برای طبقه کارگروزحمتکشان جهان بود.

لحضه ای خطرناک تاریخ انقلاب کارگری روسیه از این جا آغاز می شود که حکومت های بورژوازی بین المللی بخاطر سقوط انقلاب کارگری روسیه دست به کار شدند ودست به تحریکات ضدانقلاب در داخل روسیه توسط ماموران اطلاعاتی و اجینت های شان زدند . علاوه بررساندن سلاح  پول به ضد انقلاب، 21 ارتش دخالت گرامپریالیستی برای نابودی حکومت بلشویک ها به کمک ضد انقلاب اعزام گردید.

حکومت های امپریالیستی غرب این تجربه تحاجم ضد انقلاب را ازسقوط دادن کمون پاریس داشتند.                                                                                                              ارتش سرخ توانا با پنج میلیون سربازبه فرماندهی تروتسکی ساخته شد تا اشغال خارجی را پس بزند وارتش های سفیدداخلی را مغلوب سازد.

لنین درسالهای سرنوشت ساز 1917تا 1923 تمام وجودش رابرمسائل حساس دفاع ازانقلاب اکتوبر و انقلاب جهانی متمرکزکرد . لنین تمام وقت مصروف کار بود وبادقت اموررا رهبری ونظارت می کرد. دفاع از انقلاب وجنگ داخلی ، اقتصادروسیه ، مبارزه علیه انقلابیگری خرده بورزوازی درون حزبی وبیروکراسی وساختن انترناسونال کمونیستی و انقلاب کارگری در جهان.

گرچه تا اواخرسال 1920 با شکست ارتش سفید رانگل ونیروهای دخالتگر، دولت شوراها بامشکلات عظیم اقتصادی وهزینه های دهشتناک، بقا یافته بود. متأسفانه اولین سکته لنین دربهار1922صورت گرفت که به فلج دست وپای راست او انجامید.

سرانجام در جنوری 1924به اثر خونریزی مغزی لنین درگذشت.

بامرگ لنین ، تروتسکی ویاران او تنها ماند ومورد تصفیه درون حزبی قرار گرفت.

یک هفته بعدازمرگ لنین، کروپسکایا نامه ای به تروتسکی نوشت، که یک قسمت آن را چنین می خوانیم:

« لئون داویدوویچ عزیز!                                                                                                            من می نویسم تا به شما بگویم ولادیمیر ایلیچ حدود یک ماه پیش از مرگش به کتاب شما نگاه می کرد وجایی که تعریفی ازمارکس ولنین می کنید توقف کرد وازمن خواست آنرا دوباره بخوانم وبا توجه بسیار گوش سپرد وبعد خود دوباره آن را خواند. به غیر از این می خواهم حرف دیگری هم بگویم: رابطه های که بین ولادیمیرایلیچ وشما وقتی که ازسیبری نزدما به لندن آمدید،شکل گرفت وتاآخرین لحظه ای مرگ برای اوعوض نشد. برای شما، لئون داویدوویچ ، آرزوی قدرت وسلامت می کنم.» ن، کروپسکایا. (4)  پاسخ روشن:

 والادیمیرایلیچ لنین ، پاسخ های روشنی درمغالطه پردازی های امپریالیسم وحکومت ها بورژوازی غرب و دنباله روآنها حکومت های عقب افتاده جهان سومی، در باره دموکراسی، آزادی، فرهنگ و منجمله دیکتاتوری پرولتاریا دارد.

لنین درمورد دموکراسی بورژوازی می گوید : « توضیح ماهیت طبقاتی تمدن بورژوازی ، دموکراسی و سیستم پارلمانی بورژوازی ، تمام سوسیالیست ها آیدیه ای را که با بیشترین دقت علمی توسط مارکس وانگلس فرموله شده است بیان میدارند : دموکراتیک ترین جمهوری بورژوازی چیزی جزماشین سرکوب طبقه ای کارگربدست بورژوازی ، چیزی جزماشین سرکوب مردم زحمتکش به دست مشتی سرمایه دار نیست.»(5)

لنین می نویسد:« درواقع، دموکراسی پرولتری، قدرت شوراها، قدرتی که به نفع اکثریت عظیم مردم استثمارشدگان ، کارگران کار می کند ، قدرت بدون زمین داران بزرگ وبدون ثروتمندان ، بهترین شکل دموکراسی و بهترین جمهوری دموکراتیک است. دموکراسی پرولتری ، که قدرت شوراهایکی از اشکال آن است ، دموکراسی را بهتر از هرکجای دیگردنیابه حق به نفع اکثریت عظیم مردم ، به نفع استثمارشدگان وکارگران ، توسعه وگسترش داده است.»(6)                                              دموکراسی بورزوازی یعنی ( من تورا استثمارمی کنم و برتوحکومت می کنم و تو هرچه می خواهی بگو، فریاد بزن، ازگرسنگی بمیر، اما خق نداری به اموال وثروت اربابت دست بزنی، اما مارا دشنام بدی، بنویس، تو آزادی، هر چهار سال یک نماینده که ما معرفی می کنیم به پارلمان بفریست،  واین دموکراسی است (!) )

(ادامه دارد)

---------------------------------------------

منابع :

1 -  راب سونل ، کارآیی امروزاندیشه های او ( لنین) ، مقاله ، برگردان فارسی: بابک کسرایی ، نشر: سایت مارکسیسم ، 21جنوری 2010.

2 -  همان.

3 -  لنین ، ( کمونیسم چپ )

 4 -  راب سوئل ، سالگرد تولد لنین ، برگردان فارسی : بابک کسرایی ، جنوری 2010 ، منتشر شده : تارنمای ، مارکسیسم.

5 -  لنین ، درکنگره اول انترناسیونال کمونیستی ، از 2تا 6 مارچ 1919، از بیانیه چهارم مارچ ، انتشار : پروگرس ، ص ، 475 ، 4اکتوبر 2021 .

6 -  لنین ، انقلاب پرولتری وکائوتسکی مرتد ، صص ، 255- 256 .