سامانیان ادامۀ شکوه ساسانیان درشرایط بعدازاسلام
نعیم رحیمی
آلمــــان
سامانیان ادامۀ شکوه ساسانیان درشرایط بعدازاسلام
به وقت دولت سامـــانیان وبلعمیان
چنین نبودجهان، بانهادوسامان بود
کسائی مروزی
پیشگفتارومعرفی برخی منابع
وآثارعمده درباره ی این دوره:
هدف ازبررسی گوشه های ازرشدوتکامل تاریخی، علمی وفرهنگی این برهه ی تاریخ سرزمین مشترک باستانی ما عبارت ازاینست که ماهرچه بیشتروبهترخودرا، جامعه ومردم خودرا بشناسیم: ماکی هستیم؟ بکدام سرزمین وتبارتعلق داریم؟ سرنوشت تاریخیی ما چگونه رقم خورده است؟ همچنان زبان وفرهنگ درتشخیص وزنده نگهداشتن هویتو تاریخ جوامع بشری در مجموع وبخصوص جوامعیکه بارهاموردتهاجم فرهنگی قرارمیگیرند، مانند سرزمین کهنسال ما، دارای چه نقش واهمیتی میباشد؟ آقای امامعلی رحمان رئیس جمهور کشور تاجکستان درین زمینه چنین خاطرنشان مینماید: «عرض وجود، تشکل و هویت هریک خلق وملت رادرمراحل مختلف تاریخ سرگزشت وسرنوشت آن معین میسازد. . . آری به تاریخ ملت خویش چون به آینۀ پاک ومقدس نظربایدکرد. آینه ایکه عکس ملت را تنهاباهمۀ شکوه وزیبائی ویا عیب ونقصان نشان میدهد. یعنی تاریخ دوست حقیقت بیان است وصفحه های پر افتخار وپرانحراف آنراباتحمل بایدآموخت. وبخصوص درین مرحلۀ خیلی حساس و سرنوشت سازتاریخی. . . لازم است که مابه آینۀ تاریخ خودمان ازهر لحاظ عمیقتر نظرافگنیم. این نکته برای خودشناسی جامعه درین ایام بسی بغرنج، پرماجرا واختلاف نظرها خیلی ضروری است. فقط آینۀ تاریخ، بسانازک ومکمل آموختن مراحل گوناگون دولت داری اجداد، چشم خودشناسی مارابازنموده، پیوندمارابه اسلاف مان قوی میسازد، برای بهبود آینده ای جامعه وآبادانی کشورراه میگشاید. نگریستن به کوره راههای تاریخ ملت، کامگاری و ناکامی های وی هنگام رویدادهای پرپیچ وخم ونبردهای خونین درحال حاضرازهمین لحاظ مهم خواهند بود. »
1 (رحمان امامعلی. تاجکان درآینۀ تاریخ. دوشنبه، 1996؛ص. 3_4. )
هرچند پیرامون عرصه های سیاسی- نظامی وعلمی- فرهنگی عصر سامانیان در
مراحل مختلف، پژوهش هائی صورت گرفته است، اماتاروشن شدن همه جوانب زوایای تاریک این صفحه ای درخشان تاریخ سرزمین مشترک باستانی ما، کارهای تحقیقاتی علمی زیادی درپیش روی دانشمندان عرصه های تاریخ وباستان شناسی حوزه ای تمدنی ماقراردارد.
دکتورجواد هروی درمورد عدم گسترده گی وکمبودپژوهش درباره ای عصرسامانیان چنین مینگارد: «متآسفانه درزمینه بررسی وشناخت این مقطع ازتاریخ ایران، تحقیق گسترده وجامعیکه دربردارنده ای وضعیت سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی باشد صورت نه پزیرفته است. برخی ازمحققان نیز، به گونۀ اجمالی، ویا درجواردیگر مطالعات وتحقیقات خود، بدین خاندان وعصر آنهانیزاشاراتی کرده اند».
2 (هروی. دکتورجواد. تاریخ سامانیان(عصرطلا یی ایران بعدازاسلام) انتشارات امیرکبیر. تهران، 1380. ص. 17).
(بایدیادآورشد که هرگاه درینجا حرفی ازایران درمیان میآید، منظورایران کنونی که صرف فلات غربی ایران اصلی راتشکیل میدهد نیست، بلکه تمام سرزمین های قبل ازتجزیه ایران که ازطرف شرق وشمال، شامل تمام خراسان بزرگ: « آسیای میانه و افغانستان کنونی تارودسند و ایالت سنکیانگ چین»، ازطرف جنوب تابحیره عرب وازطرف غرب گاهی تایونان گاهی تاعراق، اطراف واکناف آنرادربرمیگرفت، میباشد. درادامه درزمینه روشنی بیشترخواهیم انداخت ).
همچنان بجاخواهدبودتاازازنام وآثارگرانبهای دانشمندان وپژوهشگرانی که گوشه های ازعصر شگوفان سامانی راموردتحقیق وارزیابی قرارداده اند، بانیکی وقدردانی یادآوری نمائیم. امابه خاطر جلوگیری از طولانی شدن موضوع، اکثرآ صرف ازنام آثار ویا نویسنده گان آنها یادآوری میگردد.
بایدخاطرنشان کردکه ازسده (10تا اوایل 13)م. ، بخصوص درزمان سلطنت غزنویان بنابرعلاقمندی واخلاص خاصیکه سبکتگین وفرزند اوسلطان محمود به شاه هان سامانی داشتند وشرح آن درادامه خواهد آمد، بزرگترین پژوهشگران دورۀ سامانی را دانشمندان اهل جنوب خراسان، که ازاواخرسدۀ (19) بدین سوبه نام (افغانستان) یادمیشود، تشکیل میدادند. درین میان میتوان از تاریخ گردیزی نوشتۀ ابوسعیدعبدالحی گردیزی: (سال تآلیف: 442 هجری، مصادف با1050-1051 م) بمثابۀ یکی ازقدیمترین اثارتحقیقاتی دربارۀ این دوره نام برد. درین کتاب زمان بندی حوادث واطلاعات دست اول ازسلسلۀ سامانیان به تفصیل ارائه گردیده است. همچنان: محمد بن جعفر نرشخی نویسندۀ( تاریخ بخارا: 334هجری مصادف با994میلادی؛) ابوعلی مسکویه رازی؛ عزیزالدین ابوالحسن علی بن اثیرجزری؛ ابونصرمحمد بن عبدالجبارعتبی؛ابوالفضل بیهقی؛ابوعلی عمرعثمان منهاج سراج جوزجانی؛تاریخ سیستان مولف گمنام، بهاالدین محمد بن حسن بن اسفندیار؛ابوعبدالله محمد بن احمد مقدسی؛ ابوالقاسم محمد بن حوقل بغدادی؛ابوالقاسم بن احمد جیحانی، مجمل التواریخ نویسندۀ گمنام ومحمداسحاق الندیم و. . . ازجمله محققان ومورخان سده های(10--12 م. ) اند که درآثارشان به بررسی اوضاع واحوال سیاسی، اجتماعی، نظامی وفرهنگی عصرسامانیان پرداخته اند.
با تائسف آثارو پژوهشهای انجام شده طی سده های (15-19م. )درباره ی سامانیان، تاکنون به دسترسم قرارنه گرفته است. اماازاخیرقرن (19) تا آغازسده ای (21) پژوهش های ژرفی توسط مورخین ایران وسایر کشورهاتاکنون درزمینه صورت گرفته است. یکی ازمحققین مشهوراین دوره واسیلی ولادیمیرویچ بارتولد(1869-1930) شرق شناس مشهورروسیه واتحادشوروی ومتخصص تاریخ ایران است که، درکتاب « ترکستان نامه»ای خویش به طورمفصل وهمه جانبه به شرح حال دولت سامانی پرداخته است. ازجمله آثاردیگراین دانشمند «خلیفه وسلطان»، «تذکرۀ جغرافیای تاریخ ایران»، «تاریخ ترکهای آسیای میانه»، «گزیدۀ مقالات تحقیقی»و «جایگاه مناطق اطراف دریای خزردرتاریخ جهان اسلام»و. . . میباشند. این آثار باوجود کمی هاوکاستی هاازجایگاه خاص و معتبری دربارۀ تحقیقات عصرسامانیان برخوردارند. ازجملۀ پژوهشگران شهیر این دوره یکی هم ریچارد نیلسون فرای دانشمند وایران شناس بزرگ امریکایی متولدسال(1920) میباشد. این دانشمند نامداربه بیش از(12) زبانهای عمده ی جهان ازجمله زبان فارسی چیره گی دارند. ایشان درسالهای جنگ دوم جهانی مدت بیشترازدوسال به حیث آموزگارزبان انگلیسی درلیسه ی حبیبیه کابل وهمچنان بعدهابه حیث استاددانشگاه شیرازنیزایفای وظیفه نموده است. استادفرای یکی ازمنتقدین سیاست ایران ستیزانه ی قصرسفیدنیزمیباشد. استادفرای درباره ی ایران قدیم وهم چنان ایران تجزیه شده شامل(ایران کنونی، افغانستان کنونی وآسیای میانه)، آثارپربهای زیادی آفریده است، استاد درآثار «بخارا دستاورد قرون وسطی»، «عصرزرین فرهنگ ایران»، «تاریخ ایران کمبریج، جلد چهارم»وسایر آثارخویش گوشه های مختلف تاریخ سامانیان رابه بحث گرفته ودرزمینه روشنی انداخته است. بارتولد شپولیردانشمندآلمانی(1911-1990) پروفیسوردانشگاه هامبورگ، نیزدر آثار خویش: «تاریخ ایران درقرون نخستین اسلامی»و«جهان اسلام»به تحقیقات جالب دربارۀ تاریخ سامانیان پرداخته است. یکی دیگر ازمورخین آلمانی رنه گروسه است که درکتب ومقالات خویش به خصوص کتاب «امپراتوری صحرانوردان»ازتاخت وتاز ترکان بر قلمرو سامانیان وبالاخره سقوط این سلسلۀ توسط ترکان صحراگردبه تفصیل سخن گفته است، همچنان این نویسنده سامانیان را ادامه دهندگان سنت ساسانیان درشرایط جدید بعد از اسلام میداند. یکی ازجمله آثارمهم دیگر به قول دکتورهروی «نامه ای آل سامان میباشد». ایشان تاکید مینمایند: «نامۀ آل سامان راشاید بتوان یکی از مهمترین تحقیقات صورت گرفته تازمان حاضرپیرامون سامانیان برشمرد. این کتاب مبتنی برمجموع مقالاتی بودکه درمجمع علمی تمدن تاریخ وفرهنگ سامانیان ازسوی صاحب نظران درسال (1378ش. /2000 م. )ارائه شد. »
(3)، «هروی دکتورجواد. تاریخ سامانیان عصرطلائی. . . ص. ، 37»
جددید ترین اثریکه درین اواخر به نشررسیده است، کتاب دکتورجوادهروی«تاریخ سامانیان عصرطلایی ایران بعد از اسلام»میباشد. (دکتورهروی یک تن ازشهروندان ودانشمندان ایران کنونی است). نویسنده قبل برین درسال(1992)کتاب «ایران درزمان سامانیان» رانوشته وبه زیورچاپ آراسته نموده است. این کتاب درسال (1998) توسط دانشمند ارجمند تاجک پروفیسورسفرسلیمانی به خط سریلیک برگشتانده شده است. این یکی ازمعتبرترین آثارمنحصربه فردوازجملۀ نخستین کتب جامع وتحقیقی درجهت روشن نمودن زوایای تاریک دوران سامانیان بزبان فارسی میباشد. اما کتاب جدید دکتورهروی: «تاریخ سامانیان عصر طلایی ایران بعدازاسلام» رانسبت به تمام کتب وآثاریکه تاکنون بدسترس من قرارگرفته اند، جامعتر، مفصل ترومعتبرترازهمه یافتم. دکتورهروی درین اثرخویش دربارۀ رشدعلم وفرهنگ، زنده شدن دوبارۀ زبان فارسی ورسیدن آن به اوج شگوفائی درعصرسامانیان، معلومات جالبی داده است. توجه جدی و اساسی درین اثر بزرگ بیش ازپنجصد صفحه ی به بخشها ی ساختارسیاسی، نظامی، اقتصادی وسیستم اداره ودیوان دولت سامانیان و توضیحات مفصل، مستند وهمه جانبه، درین مواردمعطوف گردیده است. بجاخوادبود تانمونه ی اززحمات این دانشمند گرامی را درتهیه ی این اثرذیقیمت یادآورگردیم: دکتورهروی صرف جهت دستیابی به سروده ها درباره روزگارسامانیان بیش ازهفتاد دیوان شعررامورد مطالعه قرارداده است. رج. شودبه (ص. ، 17)همان کتاب. نگارنده ی این سطور با سپاس بی پایان ازنویسنده ی کتاب، ازین اثرگرانبهادرنوشتن این خامه سود فراوان برده است. کتاب پرمحتوای دانشمندگرانقدرسعید نفیسی«محیط زندگی واحوال واشعار رودکی» (انتشارات امیرکبیر. تهران، 1382)، اثرمهم دیگری است که بخشهای مختلف ازدوره ی سامانی رانیزموردپژوهش قرارداده است.
آخرین کتابیکه هم اکنون دردسترس این قلم قراردارد، «تاریخ ده هزارسالۀایران ازپیدایش آریاهاتاانقراض قاجاریه» درچهارجلد، تآلیف استادعبدالعظیم رضایی، (انتشارات اقبال، تهران، 1381) میباشد. جلددوم این کتاب ازصفحه ی(329تا 353)به بررسی سلسله ی سامانیان اختصاص داده شده است. یکی ازویژه گیهای این کتاب- توضیح شیوه ای اداره وطرز حکومت
سامانیان وشباهتهای آن باشیوه ای اداره ای ساسانیان میباشد که درادامه به بررسی آنهاخواهیم پرداخت.
یکی ازآثارمنحصربه فردتحقیقی دوره ای سامانی کتاب«تاجکان»تآلیف دانشمند شهیرتاجک، باباجان غفوروف میباشد. این اثرگرانمایه دراواسط دهه ای هشتادمیلادی به همت پروفیسورجلال الدین صدیقی استاد دانشگاه کابل به فارسی برگشتانده شد وبزودی نایاب گردید، بعدآ درسال1997توسط جنابان، محمدنیازوف وخال محمدوف، تحت نظر جناب شریف وف به رسم الخط فارسی عربی برگردانده شد. درادامه نقل قولهائی ازین کتاب خواهیم داشت.
امادرکشورما، متآسفانه صرف به ابتکارعده ای کمی از دانشمندان ما، چنداثر محدوددرین زمینه منتشرگردیده است مانند: «تاریخ ادبیات افغانستان»(کابل 1330)، باتدوین استاد کهزادو کاردسته جمعی استادان هریک: احمدعلی کهزاد، محمدعلی زهما، علی احمد نعیمی، محمدابراهیم صفا ومیرغلام محمدغبار. این کتاب متشکل از پنج بخش است وبخش موردنظرماعبارت ازبخش دوم کتاب میباشدکه«ازظهوراسلام تادوره ای مغل» را در برمیگیردو توسط استادزهما نوشته شده است. شاد روان محمدحیدرژوبل که در(34)ساله گی سوگمندانه دریک سانحه ی هوائی به اثر سقوط هواپیمای آریانا درسال(1338)درفضای لبنان به جاودانگان پیوست، درکنارآثار ادبی متعدد دیگرشان، کتاب زیقیمت خویش«تاریخ ادبیات افغانستان»را درسال(1336) به نشررسانیدند. فصل سوم کتاب به دوران سامانیان تحت عنوان «دورسامانیان بلخی وترقی ادبیات دری(261-389هجری). » اختصاص داده شده است که بعدآ آنرا به بررسی خواهیم گرفت. هم چنان مرحوم غباردراثر داهیانۀ خویش «افغانستان درمسیرتاریخ» وهمچنان «جغرافیای تاریخی افغانستان» بعدازگزشتن آن بطورماهرانه وقهرمانانه، اززیر
تیغ سانسوردژخیمان رژیم استبدادی ظاهرخانی، توسط کارگران فداکارمطبعۀ دولتی، هرچندبه گونۀ مختصرامامستند ودقیق دورۀ سامانیان رامورد مطالعه قرارداده است. همچنان جاداردکه ازخدمات دانشمندان گرامی دیگر کشور: زنده یادمیرمحمدصدیق فرهنگ، شادروان پروفیسوردکتورعبدالاحمدجاوید، پروفیسور استادرهین، زنده یاد استادرحیم الهام، استاد آصف آهنگ، استادرهنوردزریاب، استادواصف باختری، استاددکتوراسدالله حبیب، استادپویا فاریابی، استادسرورهمایون، زنده یاداستاد رضامآیل هروی، استاد لطیف ناظمی و. . . به خاطرپژوهشهای باارزش وهدفمند شان درعرصه های مختلف تاریخ، فرهنگ وزبان اصلی ای این خطه ای باستانی، باقدردانی یادآوری نمائیم. خوشبختانه درین اواخردانشمندان ومتفکرین نسبتآجوان کشورمانیزبانوشتن رسالات ومقالات دلچسپ پژوهشی شان، عرصه ی تحقیقات درباره ی تاریخ، فرهنگ وزبان اصلیی ایرانزمین را، که بعضآ شامل دوره ی سامانیان نیزمیباشد، رونق بهتربخشیده اند، درینجا به زکرنام چند تن ازین سروران اکتفا مینمائیم: پروفیسوردکتورلعل زاد، دکتورشمس الحق آریانفر، دکتور صاحبنظر مرادی و. . . همچنان ناگفته نبایدگزاشت که سخنسرایان وشعرای کلاسیک ومعاصرزبان فارسی نقش نهایت بزرگ وسازنده دررشد وزنده نگهداشتن فرهنگ وزبان مشترک ماداشته ودارند. البته درین جای شک نیست که تعداد زیاددیگرازدانشمندان گرامی مادرین عرصه دست به تشبثات علمی زده اندکه یادآوری همه ای آنها درینجاگنجایش ندارد. همچنان به اصطلاح قلم بدستان ودانشمند نماهائی نیزوجوددارندکه عمدآدرنوشته های شان بخشهای عمده ای حقایق تاریخی رانادیده گرفته، یاچشم بسته ازکنارآنهامیگزرندویاشعوری به جعل تاریخ میپردازند. به گونه ای مثال، یک تعدادازین دانشمندنماهابه خاطرکتمان حقایق
وبرائت دادن محافل حاکمه ای قبیله گراووابسته به بیگانه ی بیش ازدوسده ای اخیر، چنین استدلال مینمایند که گویااین کشورقبل ازقرن(18)نیزویرانۀ بیش نبوده است. درجواب این آقیان بازهم به دونقل قول ازمرحوم غباربه دوعرصه رجوع مینمائیم؛ 1)درعرصۀ عمران وآبادی آن برهۀ تاریخ سرزمین ما، غبارفقید مینگارد: «مورخین عرب، درباب آبادی وعمران وثروت افغانستان آنروزه، تزکراتی داده اند، ازآنجمله، « مقدسی» میگوید: قریه های خراسان آبادترازشهرهای عراق است. «ابن الفقیه میگوید»: خراسانی هادرعلم وصنعت وتجارت سرآمد روزگاراند. . . خراسان دردورۀ اسلام ازطرف عرب به جنگ وصلح فتح شده، وبار دیگراستعدادوقابلیت طبیعی ودرایت خراسانی درامورسیاست وعلوم وفنون ظاهرشد، وخراسان نسبت به سایر ممالک اسلامی، بیشترعلماوامرای نام دار پرورش داد. » 4)( –همانجا. ج. 1، ص. 85. ). 2) درعرصۀ زبان وادب، غبار فقیدخاطرنشان مینماید: «درقرن دهم آثارعلمی وادبی بیشتری بوجودآمدودرقرن یازده ودوازده سرعت این انکشاف به قدری بودکه افغانستان ازنظرزبان وادب درصف اول کشورهای پیشرفتۀجهان قرارگرفت ودرشهرهای مرکزی وپایتخت کتابخانه هائی موجودشد. ودولتهای سامانی و غزنوی ومتعاقبآ سلجوقی و غوری وخوارزمی درراه ترقی زبان وادبیات دری خدمات شایانی انجام دادند. ( 5 ) همانجا، ص. ، 177).
درین جای شک نیست که جنگ بااعراب، بخصوص حملات هستی براندازچنگیز وتیمور خسارات جانی، مالی ومعنوی جبران ناپزیربرپیکراین سرزمین واردکردند، امابه همان اندازه ایکه چنگیز وتیمورازهیچ وسیلۀ درویرانی، کشتارونابودی این مرزبوم ومردم آن دریغ نکردند، به همان اندازه، برعکس اخلاف آنها، دولتمردان علم وهنرپرور مانند: شهرخ، الغ بیک، سلطان حسین مرزاو. . . دربازسازی مجدد، رشدعلم وفرهنگ، صنعت و معماری درین سرزمینهاازدل وجان کوشیدند. آثاروآبدات زیبا وگرانبهای آن عصر و زمانه هاهنوزهم زینتبخش شهرهای تاریخی خراسان کهن بخصوص هرات، بلخ، مرو، سمرقند، بخاراو. . . میباشد. همچنان دانشمندان وسخنسرایان بزرگ مانند کاشفی، جامی، شیرنوائی و. . . زینتبخش دربارعلم وادب پروراین سلسله، سرآمد روزگارآنزمان، افتخارتاریخی وجاودان خراسان وخراسانیان میباشند. هرچند دردوران «تجزیه وتقسیم»که حدوددونیم قرن را دربرگرفت، مرکزیت ازخراسان
(افغانستان)کنونی به دهلی، اصفهان وبخارامنتقل گردید، اما دانشمندان، هنر مندان و سخن وران مادرهمۀ این مراکزحضورفعال داشتند. (رج. شود به ص. ، 303جلد اول افغانستان در مسیر تاریخ ). اگرصفوی های(پارس)، شیبانی های خراسان شمالی آنسوی رود آموودولت بابری هندرابه اصطلاح اشغالگران خراسان مرکزی- جنوبیی یا(افغانستان)کنونی به حساب بیاوریم وآن دوسده ونیم راباهمۀ ناملایمات ناشی ازتجزیه وتقسیم ودورشدن مرکزیت از شهرهای هرات، بلخ وکابل، بادوران بیش ازدونیم سدۀ اخیرتا به امروز، غیرجانبدارانه، بدورازبغض وکینه، دقیقآ موردتحلیل وارزیابی علمی قراربدهیم، مسلمآبدین نتیجه خواهیم رسید که وضع مردم وکشورمادرآن عصروزمان، درتمام عرصه ها: شامل دست آوردهای علمی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و فنی صدهامرتبه بهترازدونیم سدۀ اخیر بود. درآنزمان باوجودکم توجهی ناشی ازدورشدن مرکزیت ازسرزمین کنونی ما، سطح زنده گی مردم، رشد اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی کشورماباهمسایگان تفاوت زیادی نداشت. امابه چشم سر میبینیم وضرورت به هیچ تحقیقی درباره نیست که حاکمان قبیله گراووابسته به بیگانه بیش ازدوقرن اخیر، سرنوشت مردم وکشورجداشده ازاصل خویش رابه کجاها کشانیدند؟ امروزسطح زنده گی مردم، رشداجتماعی، اقتصادی وفرهنگی کشورمانه تنها اینکه با کشور های همسایه هرگزقابل مقایسه نیست وازپس مانده ترین آنهاکه کشورپاکستان است حداقل پنجاه سال عقب افتاده ایم، بلکه بادرد ودریغ در آخرین ردیف کشورهای عقب افتادۀ جهان قرار داریم. سوگمندانه ازاواسط سدۀ(18) باروی کار آمدن سلسله ی درانی بعدآ محمد زائی و باآغازبازی بزرگ و تحمیل حاکمان دور ازمردم ووابسته به دولت استعماری انگلیس بدین سو، نه تها درعرصه های مختلف علوم، به تحقیقات وتشبثات بنیادی واکادمیک زمینه فراهم نگردید، بلکه تمام زیربناهای تمد نی، علمی وفرهنگی خراسان جنوبی (افغانستان) راه انحطاط وسقوط راپیمودند. پروفیسور دکتورعبدالسلام ظفری استاددانشگاه پولیتخنیک کابل درخصوص افشای گوشه های از این جنایات چنین میفرماید: «دولتهادردرجریان د ست کم یکسده ی پیشین تمام توجه شان به سلطه گرائی، برتر انگاری، قبیله سالاری، ذلیل وخوارپنداری اقوام دیگر، کشتارشخصیت های علمی، سیاسی وفرهنگی، به زنجیروزندان کشیدن آزادیخواهان، ایجادفضای پرازرعب وترس، دهشت و اختناق درجهت حمایت دولت فتنه انگیزعصربود. مردم شریف این سرزمین را به طورذلت باری تاروزگاران ما(سده های 20 و21)که عصررشدسرسام آورعلوم وتکنالوژی است، به سینه کشانده آوردند».
6) «ظفری. عبدالسلام، مصاحبه باسایت شورای متحد ملی. 6حوت«اسفند»1387».
بادردودریغ، این سیاست تمدن ستیزانۀ بدورازعلم وفرهنگ، تاکنون درکشورماحاکم است. دیگران به پیش ومابه عقب روانیم. ازآغازاین دوران سیاه تاکنون بنا بردلائل ذکر شده، دربرابردانشمندانیکه علاقه مند تحقیق درباره ی تاریخ حقیقی این سرزمین بودند، توسط حاکمان مستبدموانع جدی ایجادگردیده وکسانیکه تن به خاموشی نمیدادند، راهی زندان ویاسر به نیست میشدند، ازهمین سبب است که یک تعداد ازآثارگرانبهای عده ی از دانشمندان شهیر کشوریابه ندرت اززیرسانسورشدید حکام قبیله گراوفرهنگ ستیزجان بسلامت برده وزیور چاپ یافته اند ویا اینکه در برون مرزبه نشررسیده اند. یکتعداددیگر این آثاربه دلائل مختلف ازچاپ بازمانده وبه مرورزمان به فراموشی سپرده شده ومیشوند.
دولت مردان این دوره ای طولانیی ظلمانی، دردانش وفرهنگ ستیزی ازین هم جلوتر رفته، کتب وآثار گرانبهای بجامانده ازگزشته راکه بیانگرشکوه وعظمت تاریخ وفرهنگ این سرزمین بودند، بخصوص درزمان تسلط خانوادۀ نادر- داوود وهیولای طالب، به تدریج حریق ونابودکردند. آثاروآبدات گرانمایۀ تاریخی ماتوسط محافل حاکمه ای جهالت پروروتمدن ستیز، حتی درقرن ( 21) بیرحمانه ازبین برده شده و ویران میگردند، مانند ( تندیسهای بینظیر بودا و. . . ) انسان متفکرودانشمند مایاکشته ویاازکشوررانده میشود، جای تاریخ حقیقی مردم وسرزمین مارا افسانه های خود ساخته، تخیلی و تصنعی میگیرد. نام های تاریخی شهرها، فرمانداریها و محلات کشورهذف وبه جای آنهانامهای جعلی و تصنعی گزاشته میشود. درمورد شمۀ ازین نامگزاری های جعلی، توسط حکام قبیله گرا، مرحوم غبارچنین فرموده است: «. . . معهذاخطراین تحریفات کمترازخطریست که امروز بعضآ اسمای مشهورومفید تاریخی کشورماراتبدیل مینمایند، مثلآ«شیندند»درعوض سبزوار وغیره».
7)( غبار. میرغلام محمد، افغانستان درمسیرتاریخ. ج. 1. ص. ، 247 ).
ازین جعلکاری هاصدهانمونۀ دیگر وجودداردکه ذکرهمۀ آنهارادرین نبشته گنجایش نیست. همین اکنون که مصروف نوشتن این سطور میباشم ازرادیوی بی بی سی خبری مبنی بر توقیف تعدادزیادی ازکتب واردشده ازایران تحت عناوین: «تاریخ هزاره ها» «شناسنامه ای افغانستان»و. . . درشهرزرنج مرکز ولایت نیمروز به نشررسید. حاکمان آن ولایت که ازفاش شدن حقایق تاریخی سخت درهراس اند، این کتب واردشده را بنام« کتابهایکه به وحدت ملی زیان میرسانند»، توقیف نمودند. 8) (بی بی سی برنامه ای دری شامگاهی 2مارچ 2009). ازین قبیل تلاش های مزبوحانه ای محافل حاکمه حقیقت گریزوحکمت ستیزدرموجودیت وحضورهزاران مدافعین داخلی وخارجی به اصلاح«آزادی بیان وعقیده»، درداخل کشورما، چنین برمی آید که آنها می خواهندباپرروئی درعصرکمپیوترآفتاب را بادوانگشت پنهان نمایند. یکی دیگر از «شهکاری» های این حکومت داران، خصومت وبرخورد کین توزانه وعقده ئی دربرابرزبان فارسی است. آنهاباتمام نیروتلاش مینمایندتانه تنها ازرشد وتکامل این زبان پربار جلوگیری نمایند، بلکه میخواهند باواردکردن ریاکارانه ی کلمات پشتودرآن، زبان بیش از هشتاد درصد مردم مارا به تدریج ازاصلش دورسازند. باتآسف ازآغازسده ی بیست تاکنون این پروسه گاه شتابنده وگاه آهسته ادامه داشتهداست. امادرین اواخر با رویکار آمدن سازمان افغانملت درصحنه ی سیاسی کشور، این خصومت بیشترازپیش لجام گسیخته تر وسریعتر گردیده است.
امابه قول معروف (تاریشه درآب است امید ثمری هست). اگرازیک طرف حاکمان قبیله گراو بیگانه پرست طی دونیم سدۀ اخیر توانسته اند، به گوشه های ازتاریخ، فرهنگ وزبان اصلی مردم این کشورجداشده ازاصل خویش آسیب هائی وارد نمایند، ازجانب دیگر خوشبختانه، پاسداران نیرومند دیگری همچو کشوربزرگ ایران کنونی و جمهوری جوان وزیبای تاجکستان، درپس حفظ وحراست ازتاریخ، زبان وفرهنگ این خطۀ باستانی، رشدو بالندگی آن به مانند کوه بلندواستوارایستاده اندوهمه ساله هزاران کتاب وآثارنووتازه، درزمینه میآفرینند. بناه هاویادگارهای تاریخی رانوسازی وبازسازی مینمایند. لزا برای آنهائیکه میخواهند کلمات زبان پشتو را بجای کار بالای رشدمستقل این زبان، درزبان فارسی داخل کنندوبه خورمردم مابدهند، چیزی بجزاز ژاژخواهی های بیمورد وبیمارگونۀ اصطلاحات سازی به اصطلاح «مصطلحات ملی»و حملات دیوانه واربه واژه های دانشگاه، دانشکده و. . . باقی نمی ماند. این به اصطلاح مخترعین «مصطلحات ملی» بااین اختراعات مضحک وفاقد هرگونه ارزش علمی شان هرگز موفق نخواهندشد تابرگی را ازدرخت سروفرهنگ و زبان فارسی به زمین بریزند، بنابرین همۀ تلاشهای مزبوحانۀ آنها بیهوده وبه اصطلاح«آب را درآونگ کوبیدن است »وبس، باوزیدن بادی این خانه گک ریگی فروخواهدریخت وبارکج آنها بزمین خواهدافتاد. [درموردپیشینه ی«اصطلاحات سازی»ها رج. شود به مقاله ی کوتاه، امامستند وپرمحتوای دانشمندفرهیخته ی کشورما اکادمیسن دستگیرپنجشیری در سایت وزین تاجک پرس مورخ (6-03 -2009) ]. درحالیکه مادرحق این کج اندیشان دعامینمائیم تاازین حالت بیماری روانی بیرون آیند، ازآنهامیخواهیم که هرچیزرادر ست ودرجای خودش ببینند، درست باندیشند وبزرگی خود رادرکوچک ساختن دیگران نجویند، زیراشرایط وزمانه تغیر کرده است، دیگران سالها قبل ازچنین امراض خود را تداوی کرده وبه گونه ی دیگرمی اندیشند، این بیماران روانی باید بدانند که با هم چواعمال وحرکات کهنه فکرانه، نه به تاریخ وفرهنگ پربارفارسی، بلکه به خود، زبان وفرهنگ خودزیان وارد نموده ومردم به ریش آنهامیخندند. دراخیر، خواننده گان گرامی! نگارندۀ این سطورهفده سال قبل از کشورآوره گردیده ودر خارج از وطن بسرمیبرم، اولین بار درسال(2006) سفری به ایران و افغانستان داشتم، با وجودکمی وقت درتهران ومشهد درحدود توان انتقال، کتابهای با ارزشی دربارۀ تاریخ حوزه ی فرهنگی مشترک ماخریده وباخودبه خارج آوردم. امادر کشورخودم کدام اثرتازه ایکه محصول دانشمندان سرزمین ماباشد، نه درهرات ونه درکابل میسرم نگردید، بازهم درطول هفده سال اخیراگرتوسط دانشمندان هم میهنم دوره ای پردرخشش سامانیان مورد پژوهش قرارگرفته باشد که من ازان بیخبرم، بابزرگواری شان بنده رامعضورداشته واگر لطف فرموده نشانیی درموردارائه فرمایندنهایت سپاسگزار خواهم بود.
همچنان این موضوع رانیز بایدیادآورگردیدکه دردنیای آواره گی، مصروفیت کاری برای رفع احتیاجات روزانۀ زنده گی ومحدودیتهای مالی، تاکنون نتوانسته ام به کشورهای ازبکستان وتاجکستان سفری نمایم، تااز یکطرف سری به کتابخانه هاوآرشیف های غنی شهرهای تاشکند ودوشنبه وهمچنان شهرهای تاریخی سمرقند، بخارا وخجند زده، ازگنجینه های علمی آنها دربارۀ سامانیان استفاده برده، به معلوماتم درزمینه بیافزایم وازجانب دیگر به آثارتازه ی دانشمندان فرهیختۀ آن دیارآشنا گردم. مطمئنآ که دانشمندان علوم تاریخ کشورهای تاجکستان وازبکستان چه درگذشته وچه درحال حاضر، تحقیقات جالب وبا ارزشی دربارۀ سلسلۀ سامانیان انجام داده اند که بنده ازآنهاچندان اطلاعات روشن وبه خصوص از پژوهش های تازه ای دانشمندان گرامی آن دیارندارم. درصورت دسترسی، از مطالعۀ دقیق آنها درپژوهشهای بعدی استفادۀ موئثر خواهیم نمود.
هرچند از پیش گفتارحاضرچنین برمیآید که حتمآ نوشتن کتاب ضخیمی رادرپی خواهد داشت، امابایدبه عرض برسانم که تمام جوانب دولت سامانی رابه بررسی گرفتن کارنهایت طولانی، وقت زیاد، سفرهای درازمدت به سرزمینهای سامانیان و، همچنان دسترسی به منابع وسرچشمه های دست اول ضرورت داردکه درشرایط کنونی ازتوان وامکانات این کمترین همه خارج است. اما درحدودتوان تلاش خواهدگردیدتاآن گوشه هائی ازین برهۀ تاریخ پربارسرزمین مشترک آبائی مارا به بررسی بگیریم که درشرایط کنونی کشورما، شدیدآبه آن نیازداریم. موج تهاجم جدید علیه فرهنگ، زبان وتاریخ اصلی کشورما، بخصوص هجوم لجام گسیخته وبیشرمانه بالای زبان فارسی و تجزیۀ جعلی آن به سه نام، به مانند تجزیۀ سرزمین مشترک ما به نامهای مختلف وگزاشتن نام جعلی بالای کشورمانیزیکی ازپیامدهای شوم ناشی ازهمین تجزیه های پی درپی میباشد، ماراوادارمیسازدتادرقدم نخست بااتکابه اسناد ومدارک معتبرتاریخی یکبار ثابت نمائیم، به هرنامیکه مارایاد نمایند، همه ی ما یکی هستیم وزبان ما یکی است. از پیشدادیان، کیانیان، هخامنشیان تا سامانیان که موضوع بحث ما میباشند، برخاستگاه همه ی شان شهربلخ باستان بوده و درین هیچ جای شک نیست که همه ازیک تبارو بلخی بوده وبازبان فارسی تکلم مینمودند. دربخشهای بعدی بطورمستند ثابت خواهیم کردکه درین میان هیچکس بیگانه نیست وبه یاری خداوند، به تاریخ سازان دروغین وجعل کار، پاسخهای درخورحال شان خواهیم داد. بنابرین درقدم نخست میکوشیم تا بااستفاده ازمنابع معتبربابیان سطری چند ازگزشتۀ ایران زمین قبل ازسامانیان ومبتنی برآن« منشآ، زبان وقلمروسلسلۀ سامانیان» را به برسی بیگیریم. بعدآمیپردازیم به«نقش ارزنده وتاریخی سامانیان دراحیاورشدبیسابقۀ زبان و فرهنگ پربار فارسی»، «برخی ازسرودهای سخنوران درباره ی سامانیان»ودرنهایت سعی ما برین خواهدبودتا، بتوانیم مبتنی برفاکتها وحقایق انکارناپزیرتاریخیی در«وصل» دوباره ای دورمانده گان از«اصل خویش »، راه روشنتری برای نسلهای امروزوفردای کشورمابازنمائیم. همچنان بااستفاده موئثرازتجارب غنی مبارزات خردمندانه ومدبرانۀ سامانیان درجهت احیای دوباره، دفاع ووارتقای ارزشهای فرهنگی وزبانی نیاکان مان، درنوسازی وبازسازی مجدد آن بناه هاوارزشهای مشترکی که به اثرتهاجم فرهنگ ستیزان دردوره های مختلف پس ازسامانیان، آسیب های فراوان دیده ویا از بین رفته اند، گامهای موئثرومثمری برداشته باشیم.
ادامه دارد. . .