سنگسار مخصوص یهودیان است

سنگسار مخصوص یهودیان است

نگاهی مختصر به احکام در ادیان

 

اخیراً بدلیل حکم سنگساری که از جانب یکی از قضاتِ  معممِ دادگاهی در ایران  برای زنی صادر شد سروصداهای زیادی براه افتاد.

از آنجائیکه سنگسار حکمی دینی است  به کُتب عهد عتیق، عهد جدید، قرآن  و در کنار آن  به دین قدیمی دیگری ( زرتشتی ) نگاهی میشود.

 

در دین زرتشتی حکم سنگسار ابداً وجود ندارد و حتی از این نوع حکم بهیچ دلیلی صحبتی نرفته است؛

لیکن در ادیان سامی  یهودیت، مسیحیت و اسلام در باره این نوع مجازات چنین آمده است.

 

سنگسار در یهودیت

 برای بررسی سنگسار سریعترین، بهترین و دقیق ترین راه  جهت دستیابی به نتیجه، مراجعه به عهد عتیق کتاب مقدس یهودیان است که راهنمای تمام حرکات و رفتار آنها نیز میباشد.

 

سفر خروج

باب 19

این باب مربوط به رفتن موسی به کوه است و تا موقعیکه او در کوه است هیچ انسان و یا حیوانی حق نزدیک شدن بآن کوه را ندارد وگرنه مجازات خواهد شد و مجازات آن نیز سنگسار یا تیر باران است.

آیه 12

و حدود برای قوم از هر طرف قرار ده و بگو بر حذر باشید از اینکه بفراز کوه برآئید یا دامنه آنرا لمس نمائید زیرا هر که کوه را لمس کند هر آینه کشته شود.

آیه 13

دست بر آن گذارده نشود بلکه یا سنگسار شود یا به تیر کشته شود خواه بهایم باشد خواه انسان، زنده نماند، اما چون کرنا نواخته شود ایشان بکوه برآیند.

 

تفسیر:

در اینجا حتی تاکید میکند که انسان یا حیوانی که باید کشته شود را نباید لمس کرد بلکه باید از دور او را  بوسیله تیر یا سنگ کشت. شاید یکی از مسائل سنگسار نیز همین عدم لمس بوده باشد و البته میتوان تصور کرد که چنین مرگی بسیار وحشتناک تر از موقعی است که شخص را در چاله ای فرو کرده و سنگ باران کنند تا کشته شود. زیرا وقتی شخص آزاد است دائما از سنگ فرار میکند و بعد از مدتی طولانی که بر اثر ضربات سنگ خسته و زخمی و رنجور شد کشته میشود.

 

 

سفر خروج

باب 21

در این باب از مجازاتها و از جمله مجازات مرگ برای اعمال مختلف صحبت میشود.

آیه 12

هرکه انسانی را بزند و او بمیرد هر آینه کشته شود.

آیه 15

وهرکه پدر یا مادر خود را زند هر آینه کشته شود.

توضیح و تفسیر:

با مراجعه به ترجمه های انگلیسی و سوئدی مقصود از زدن همان کتک زدن میباشد.

با توجه به کلیت متن کتاب مشخص میشود که این کشتن ها بوسیله سنگسار صورت میگیرد.

 

آیه 24

و چشم بعوض چشم و دندان بعوض دندان و دست بعوض دست و پا بعوض پا.

آیه 25

وداغ بعوض داغ و زخم بعوض زخم و لطمه بعوض لطمه

 

مجازات سنگسار برای گاو

باب 21

آیه 28

و هرگاه گاوی بشاخ خود مردی یا زنی را بزند که او بمیرد گاو را البته سنگسار کنند و گوشتش را نخورند و صاحب گاو بیگناه باشد.

آیه 29

ولیکن اگر گاو شاخ زن میبود و صاحبش آگاه بود و آن را نگاه نداشت و او مردی یا زنی را کشت گاو را سنگسار کنند و صاحبش را نیز بقتل رسانند.

 

آیه 32

اگر گاوی غلامی یا کنیزی را بزند سی مثقال نقره بصاحب او داده شود و گاو سنگسار شود.

 

توضیح و تفسیر:

 قانون مجازات نه تنها برای این استکه شخص خطا کار مجازات یا تنبیه بشود بلکه درسی باشد برای سایرین تا بدانند چنانچه آنها نیز همان خطا را مرتکب شوند شامل مجازات ( حتی مرگ) خواهند شد. حال در مورد گاو و اینکه با مجازات یک گاو چگونه سایر گاو ها متنبه خواهند شد امر عجیبی است. ظاهراً گاوها را جمع کرده توضیح میداند که اگرکسی را با شاخ بزنید و بکشید بدین شکل سنگسار میشوید. کمدی بنظر میرسد ولی واقعیت و آیه ای است از کتاب مقدس یهودیان که باید برمبنای آن رفتار کنند.

اما اگر مقصود اینست که بااین عمل صاحب گاو جریمه بشود زیرا یک گاو را از دست میدهد باید دید گناه گاو بیجاره چیست که باید با شیوه سنگسار بمیرد و گوشتش هم خورده نشود؛  و البته باز هم نباید موضوع متنبه شدن سایرین ( در اینجا گاوها) را فراموش کرد.

تا آنجائیکه بیاد میاورم در زمان کودکی در مورد اینکه با گاو شاخ زن چگونه باید رفتار کرد مسئله  در ایران و بین مسلمانان بروشنی و سادگی حل میشد؛ یا شاخ گاو را میبریدند و یا گاو را به قصابی میفرستادند و گوشتش هم مانند گوشت سایر حیوانات خورده میشد؛ حتی اگر کسی را با شاخ میکشت باز هم همین راه طی میشد.

 

 

چند حکم مرگ از سفر خروج

باب 22

 

در این باب از قوانین مجازات صحبت میشود ولی چون صحبت بر سر حکم اعدام است تنها آن آیات آورده میشود.

آیه 18

زن جادوگر را زنده مگذار

آیه 19

هرکه با حیوانی مقاربت کند هر آینه کشته شود.

آیه 20

هرکه برای خدای غیر از یهوه و بس قربانی گذراند البته هلاک شود.

 

 

تفسیر:

در این آیات از کشته شدن نامبرده شده که با توجه به تفاسیری آورده شده، مشخص میشود کشتن این افراد با سنگسار بوده است.

با توجه به آیات فوق بنظر میرسد رسم کشتن زن باصطلاح جادوگر در دوران انکیزاسیون بوسیله یهودیان وارد مسیحیت شده باشد. 

نکته دیگر اینکه حتی قربانی کردن برای خدائی غیر از یهوه حکم مرگ (سنگسار) دارد.

 

باب 31

آیه 14

پس سبت را نگاه دارید زیرا که برای شما مقدس است و هرکه آنرا بی حرمت کند هر آینه کشته شود و هر که در آن کار کند آن شخص از میان قوم خود منقطع شود.

آیه 15

شش روز کار کرده شود و در روز هفتم سبت آرام و مقدس خداوند است هرکه در روز سبت کار کند هر آینه کشته شود.

 

 

توضیح:

برای حفظ امانت کلمات بهمان شکلی که در ترجمه پارسی هست آورده شد ولی در آیه 14 بنظر میرسد کلمه " روز "  جا افتاده باشد و بند دوم باید چنین باشد:

و هرکه در آن روز کار کند آن شخص از میان قوم خود منقطع شود.

تاکید این بند بر آنستکه هر کسی کمترین کاری در روز سبت انجام بدهد ریشه اش قطع شود.

 

 

سفر اعداد

باب 15

آیه 32

وچون بنی اسرائیل در صحرا بودند کسی را یافتند که روز سبت هیزم جمع میکرد.

آیه 33

و کسانیکه او را یافتند که هیزم جمع میکرد او را نزد موسی وهارون و تمامی جماعت آوردند.

آیه 34

و او  را در حبس نگاه داشتند زیرا که اعلام نشده بود که با وی چه باید کرد.

آیه 35

و خداوند به موسی گفت این شخص البته کشته شود تمامی جماعت او را بیرون از لشگرگاه با سنگها سنگسار کنند.

آیه 36

پس تمامی جماعت او را بیرون از لشگرگاه آورده او را سنگسار کردند و بمرد چنانکه خداوند به موسی امر کرده بود.

 

توضیح و تفسیر:

در زمانها گذشته مردم یا زمین دار یا گله دار یا تاجر و یا صاحب صنعتی در حد تمدن و پیشرفت خود بودند؛ فقیر ترین انسانها کسی بود که نه زمین داشت نه گله ای و نه صاحب صنعت و مالی بود.

این فقیرترین و بی چیزترین آدم ها تنها اتکا یا ممر درآمدشان آن بود که از صبح  زود تا شام به صحرا بروند و بوته های خشک را جمع آوری کرده برای فروش بیاورند تا لقمه نانی داشته باشند. حال وقتی یک چنین فقیرترین فردی را که درآمد اندکش روزانه میباشد به چنین وضعی تنها به جهت کار در روز سبت( شنبه) بدستور یهوه سنگسار میکنند تفسیرش بر عهده شما خوانندگان. اما میتوان بسادگی پی برد که در نتیجه چنین قوانین سخت و خشنی عده زیادی از این دین روی گردان شده و مسیحیت را پایه گذاری کردند. از جانبی دیگر آن عده ایکه در این دین باقی مانند مجبور به پذیرش و اجرای دستورهای سخت این دین شدند وهمین امرآنها را طی قرون بصورتی درآورد که اکنون دیده میشود. آنها در سازمانهائی بسیار مخفی متشکل میشوند و در عین حال که زیر نفوذ کامل راس هرم قدرت قرار دارند، کارهائی میکنند که از عهده هر انسانی که دارای رحم و مروت باشد بر نمیآید.

همین مسئله ( قانون یهودیان در خصوص کار نکردن در روز شنبه) تعطیلی روز شنبه را به اروپا و آمریکا تحمیل کرد که خود نشانگر قدرت و تسلط کامل اما پنهان یهودیان در این کشورهاست.

 

 

صحیفه یوشع

باب7

یوشع جانشین موسی برای تصرف سرزمین فلسطین به آنجا حمله میکند و مردم آنجا را بوحشیانه ترین وجهی بطوریکه درهیچ کجای تاریخ سابقه نداشته بهمراه تمامی حیوانات بلااستثنا بقتل میرساند؛ بعد شهرها را به آتش میکشد. اما در یکی از آنها شکست میخورد و در این رابطه گناه ( بهانه شکست) را بگردن شخصی بنام "عخان بن کرمی ابن زبدی بن زارح" میاندازند زیرا از میان غنائم چیزی برداشته درخیمه خود گذاشته بود.

 

آیه 24

و یوشع و تمامی بنی اسرائیل با وی عخان پسر زارح و نقره و ردا و شمش طلا و پسرانش و دخترانش وگاوانش و حمارانش و گوسفندانش و خیمه اش و تمامی مایملکش را گرفته آنها را بوادی عخور بردند.

آیه 25

و یوشع گفت برای چه ما را مضطرب ساختی خداوند امروز ترا مضطرب خواهد ساخت پس تمامی اسرائیل او را سنگسار کردند و آنها را سوزانیدند و ایشانرا به سنگ ها سنگسار کردند.

آیه 26

و توده بزرگ از سنگ ها براو برپا داشتند که تا بامروز هست و خداوند از شدت غضب خود برگشت بنابراین اسم آن مکان تا امروز " وادی عَخمور" نامیده شده است.

 

توضیح و تفسیر:

چنانکه دیده میشود این شخص مقداری طلا و نقره  و پارچه را از غنائم برای خود برمیدارد در حالیکه آنها را باید به معبد میدادند که در اساس زیر سلطه هارون برادر موسی بود و به جیب آنها ریخته میشد. در نتیجه این شخص بهمراه تمامی خانواده اش و حتی حیواناتش ( گاو، گوسفند، الاغ ) و خیمه و اثاثیه منزل سنگسار میشود.

در خصوص اینکه چرا اهل منزل اعم از زن ، دختران ،  پسران و در کنار آن حیوانات و اثاث منزل  سنگسار میشوند بحثی استکه برای کوتاهی کلام تفسیرش به خوانندگان واگذار میشود.

 

 

کتاب اول پادشاهان

باب 12

 

موضوع این باب درگیریهای  بنی اسرائیل برهبری یوشع با اقوام و حکومتهای آن سرزمین هاست.

آیه 18

و رَحُبعام پادشاه، " ادورام" را که سردار باج گیران بود فرستاد و تمامی اسرائیل او را سنگسار کردند که مُرد و رَحُبعام پادشاه  تعجیل نموده بر عرابه خود سوار شد و به اورشلیم فرار کرد.

 

باب 21

آیه 13

و دو نفر از بنی بلیعال در آمده پیش وی نشستند و آن مردان بلیعال بحضور قوم بر" نابوت" شهادت داده گفتند که " نابوت"  برخدا و پادشاه کفر گفته است و او را از شهر بیرون کشیده وی را سنگسار کردند تا بمُرد.

آیه 14

و نزد ایزابل فرستاده گفتند که نابوت سنگسار شده و مُرده است.

آیه 15

و چون ایزابل شنید که نابوت سنگسار شده و مرده است ایزابل به " آخآب" گفت برخیز و تاکستان

" نابوت یَزرَعیلی" را که او نخواست آنرا بتو به نقره بدهد متصرف شو زیرا که نابوت زنده نیست بلکه مرده است.

 

تفسیر:

کسیکه به خدا و یا پادشاه کفر میگفت مجازات سنگسار داشت. همچنین از آیه 18 باب 12 معلوم میشود که در آنزمان اورشلیم در اختیار یهودیان نبوده است.

 

 

 

کتاب دوم تواریخ ایام

باب 10

آیه 18

پس رحبعام پادشاه " هدورام" را که رئیس باجگیران بود فرستاد و بنی اسرائیل او را سنگسار کردند که مُرد و رَحبُعام پادشاه تعجیل نموده برعرابه خود سوار شد و به اورشلیم فرار کرد.

 

باب 24

آیه 20

پس روح خدا زکریا ابن یهویاداع  کاهن را ملبس ساخت و او بالای قوم ایستاده بایشان گفت خدا چنین میفرماید، شما چرا از اوامر یهوه تجاوز مینمائید پس کامیاب نخواهید شد، چونکه خداوند را ترک

نموده اید او شما را ترک نموده است.

آیه 21

و ایشان بر او توطئه نموده او را بحکم پادشاه در صحن خانه خدا سنگسار کردند.

آیه 22

پس یوآش پادشاه احسانی را که پدرش یهویاداع بوی نموده بود بیاد نیاورد بلکه پسرش را بقتل رسانید و چون او میمرد گفت خداوندا این را ببینید و باز خواست نمائید.

 

توضیح و تفسیر:

داستان چنین است که " یهویاداع"  کاهنی بود که در زمان پادشاهی بنام " یوآش"  نفوذ زیادی داشت و در خدمت یهوه بود. اما بزودی پس از مرگ او مردم دوباره به بت پرستی روی میآورند تا اینکه روح خدا برای ارشاد آنها " زکریا ابن یهویاداع"  را میفرستد تا مردم را از بت پرستی برحذر کند ولی پادشاه خدمات پدر این شخص را فراموش میکند و دستور سنگسار زکریا را میدهد. این نیز نشان میدهد که قرنها پس از موسی یهودیان باز گرایش به بت پرستی داشتند و بمجرد اینکه کاهنی قدرتمند بنام یهویاداع میمرد دوباره به بت پرستی باز میگردند و حتی پسر او را سنگسار میکنند.

 

یک توضیح: در ترجمه پارسی همانطور که دیده میشود یکجا سردار باجگیران " ادورام" و در جای دیگر " هدورام" آورده شده است.

البته در متن پارسی " ادورامرا" نوشته است؛ و برای اینکه خواندن آن آسانتر باشد اینجانب آنرا بصورت " ادورام را"  که در اصل دو کلمه مجزا " ادورام " و " را " هستند نوشتم.

اشاره اینکه در چند مورد انگشت شمار برای اینکه خواندن آیه هاآسان تر باشد اینگونه اشتباهات جزئی حروف چینی را که احتمالا بدلایل فنی بوده، تصحیح کرده ام که ابداً در معنی جمله تاثیری نمیگذارد.

در متن انگلیسی و سوئدی نیز در این دو مورد " ادورام " و " هدورام" آمده است.

هرچند قاعدتا باید این دو یک شخص باشند اما اگر چنین نوشته شده میتواند دلایل زیادی داشته باشد مثلاً اینکه این دو کتاب در دو زمان با فاصله زیاد نوشته شده و در این مدت زبان تغییر کرده و " آ " به " ه " تبدیل شده، یا چنانچه در یک زمان نوشته شده اند دو نفر یا دو گروه با تفاوت زبانی نوشته اند و یا اینکه این تنها حاصل یک اشتباه نگارشی باشد؛  و در نهایت چنانچه همه چیز دو کتاب با هم مشابهت دارند به غیرازاین نام، دلیل دیگری سوای آنچه ذکر شد دارد که خود این نکته میتواند برای محققین بحث جالبی را براه بیندازد.

 

تا اینجا آن تعداد آیه هائی که در عهد عتیق در باره سنگسار آمده بود ذکر شد.

با توجه به اینکه در این دسته کتب باصطلاح مقدس چنانچه دستوری یا حرفی حتی یکبار آمده باشد لازم الاجرا میباشند  پس زمانیکه در این خصوص چندین و چند آیه آنهم بدستور یهوه و با اجرای موسی آمده است پس سنگسار یکی از اصول اساسی و اجتناب ناپذیر یهودیت گردید.