بخش دوم قوای سرحدی جدیدی درتشکیل وزارت داخله یا وزارت امنیت تشکیل شود
اکادمیسین دستگیر پنجشیری
بخش دوم
10 ) :- قوای سرحدی جدیدی درتشکیل وزارت داخله یا وزارت امنیت تشکیل شود -
با آ غاز تجاوز حضور ونفوذ استعمار بریتانیای کبیر درکشورما ، بخشهای از پیکر امپراتوری دوران احمد شاه درانی به اساس موافقتنامه ها ومعاهدات استعماری لاهور ، گندمک ،دیورند ، راولپندی و کابل قهرا درسالهای 1838 ، 1879، 1893 ، 1919 و 1921م و 1923 از پیکرخراسان جداگردید وخط استعماری دیورند ازسوی امیر عبدالرحمان خان با " سردار دیورند" امضاء وبه رسمیت شناخته شد به برپایه مطالعات احمد شایق قاسم پژوهشگر جوان کشور دردانشگاه ملی استرلیا " دردوران سلطنت محمد نادر شاه معاهده های تجارتی ازطریق مبا دله یک یادداشت دیپلوماتیک بین شاه ولیخان؛ وزیر مختار نادرخان و " هار تر هندرسن" وزیر خارجه ی بریتانیا بتاریخ 6 جولای 1930 م دارای اعتبار تام وکاملا مرعی الاجرا خوانده شد ه است “ تا آغاز تجزیه نیم قاره ء هند ، هیچ امیری ، شاهی وجنبش ملی ای به استثنای امیر حبیب الله کلکانی درمقابل این اسناد وتوافقات قبول شده ی بین المللی چون وچرایی نتوانست به شمول شاه امان الله همه امیران وشاهان بر خط استعماری دیورند مهر وصحه ی نهاده اند.
با ذ کر این سخنان معترضه ، این رویدادهای تاریخی را بیاد باید آورد که در سال 1947م هند برتانوی به دوکشور هندوستان و پاکستان قهرا تجزیه گردید .
درچنین شرایط واوضاع ملی وبین المللی وکیلان دوره ی هفتم شورای ملی ، ازجمله فرکسیون پارلمانی جوانان بیدار ( ویش زلمیان ) و دکتور عبد ا لرحمان محمودی میر غلام محمد غبار استاد ( پوهاند ) عبدالحی حبیبی عبدالروءوف بینوا سید محمد دهقان ، مولوی خال محمد خسته ودیگر وکیلان آزادی دوست کشوردرین بسترپر تنش و خشونت بار منطقه برضد سیاست بیطرفی خنثا وسازش کارانه حکومت سردارمحمد هاشم ، کاکای محمد ظاهرشاه ، صدای اعتراض خودرا بصورت آشکار در شورای ملی و در مطبوعات آزاد بلند کرد .
با افتخار باید یاد کرد که الغای همه قراردادهای نا برا بر وتجاوزکارانه دوران استعمار کهنه ونو از دست آوردهای تاریخی شورای ملی دوره ی هفتم افغانستان بوده است .
در روشنی این همه اسناد تاریخی معضله جنجال برانگیز مرز استعماری دیورند با پا کستا ن باید براساس تعهد نامه های بین المللی با آهنگی شتابنده حل وفصل عادلانه شود وزارت پر مصرف مهاجرین ومبارزه علیه مواد مخدر بیدرنگ لغو گردد وبجای این ا داره های ناکار آمد ، در چهارچوب وزارت امنیت ملی یا وزارت داخله قوای مرزی با انضباطی تشکیل گردد مرزهای شمال جنوب شرق وغرب کشور بی سقف و در و دروازه ما؛ ازسوی نیروهای نوین مرزی افغا نستان زیر پوشش قرار گیرد وآسیب ناپذیر گردد فقط درچنین شرایطی افغانستان مستقل و پا کستا ن ودیگر همسایه گان بر اساس موازین وراه ورسمهای بین المللی ازحقوق برابر ترانزیتی درکشورهای همدیگربرخوردارخواهند شد و درفضای دوستی صلح همکاری متقابلا سودمند کار ، زنده گی دوستانه و عاری ازنفرت و خشونت خواهند کرد ودرنهایت افغانستان دیگر بازار پر رونق ومنطقه امنی برای خاشخاش سالاران ومافیای مواد مخدر ومرداب پرورش القاعده طالبان وتند روان پاکستا ن عربستان سعودی و جهان نخواهد شد
11) - فرمانهای خشونت برانگیز امیران وشاهان افغان درزمینه ی استفاده
- از علفچرها ی مردم بومی کشور بیدرنگ منسوخ گردد
فرمانهای جنجال برانگیز وخشونت آفرین شاهان ، امیران وسلاطین ستمگستر دوران سلطه ی استعما ر بریتانیا ومیراثخوا ران استعمار بریتانیای کبیر ، در زمینه ی استفاده از چراگا ههای مردم بومی هزارستان ،غور ،بدخشان ، پنجشیر، کاپیسا ، غزنی ننگرهار و باد غیس بیدرنگ لغو و منسوخ شود و بر مناسبات کهن کوچنده گی بادیه نشینی مغاره نشینی وجنگهای خشونت بار و غیر عا دلانه قبایل واقوام برای کسب وحفظ علفچر ها ، یکبار وبرای همیشه نقطه ی پایان گذاشته شود زیرا از دوام نظام کوچنده گی وبستر طبیعی خشونت درافغانستان بیش از هر قبیله ، قوم وکشوری ،نظامیگران پنجاب القاعده محافظه کاران کهنه کار انگلیس ، قاچاقبران مواد مخدر ، صاحبان صنایع اسلحه سازی ابر قدرتها تاجران دلال دوسوی مرز دیورند سود های هنگفتی به چنگ می آورده اند " کشت وجنگ تریاک! " و این میراث زهر آگین وعاری از افتخار دوران استعمار بریتانیا کبیر ازسوی جان بو لتن سفیر کبیر ایالات متحده امریکا درپاکستان ، یکبار دیگر در وادی هیلمند ترویج شد اینک ملیونها دهقان زحمتکش هیلمند قندهار ، پاکستان روسیه ایران و قاره ی اروپا به بیماریهای روانی جسمانی ومرگ تدریجی گرفتار و با دریغ ودرد فراوان ، قربانی منافع " مافیا ی مواد مخدر " وشرکای افغانی وبین المللی آنان میشوند.
بنابرین باید طبق احکام صریح قانون اساسی همه فرمانهای خصومت برانگیز و خشونت آفرین شاهان وامیران افغانستان بیدرنگ منسوخ لغووباطل اعلان شود.
12) - شنا سنا مه ( شناخت کارت ) به همه شهروندان افغانستان توزیع شود
توزیع شناسنامه ( شناخت کارت ) به همه شهروندان افغانستان از جمله به کوچنده گان وچادر نشینان وطن فرا یند تشکل ملی دوستی وهمبسته گی اقوام وقبایل افغانستان را تحرک نوین می بخشد . سهل انگاری یا کوتاهی آگاهانه درین امر تاریخی وعادلانه ی ملی ،جز به سنگ اندازی دربرابر فرایند جوشش آگاهانه و همبسته گی نیرومند ملی قبایل واقوام افغانستان واحد وتجزیه ناپذیر، تداوم نابرا بری حقوقی شهروندان و ادامه ی خشونت کشت ، تجارت وقاچاق تریاک در دوسوی مرز استعماری دیورند هیچگونه توجیهه منطقی دیگری شده نمی تواند .
13) - مهاجران افغانستان چرا به گروگا نان نظامیگران و تنظیمهای تندرو
پا کستا ن ، ایران وامارات عربی و به خمیر مایه وبستر خشونت
خودسوزی وخود کشی منطقه وجهان مبدل شده اند ؟
زمینه ی بازگشت آبرو مندانه مهاجران اجباری افغانستان ، ازکشورهای پاکستا ن وایران آخوندی به همکاری سازمان مهاجران ملل متحد ، بدون هرگونه بهانه تراشی آشکار و پنهان بیدرنگ فراهم شود تا این برده گان و گروگا نا ن تاریخ معاصر افغانستان ازوابسته گی تحقیر وخشونت وحشیانه وازگزند استعمال مواد مخدر نظامیگران پا کستا ن ،ایران آخوندی وامارات عربی ودیگر کشورهای منطقه وجهان نجات یابند ودر بازسازی ونوسازی افغانستان مستقل به مثابه شهروندان برابر حقوق میهن عزیز خویش نقش فعال و آفریننده ی خودرا فعالانه وباسرافرازی ایفا نمایند.
هرگونه تاء خیر در بازگشت ملیونها انسان مستعد به کار میهن ، ریختن آب به آسیاب نظامیگران پا کستا ن ایران آخوندی و مایه خجلت وشرمساری تاریخی برای رهبران دولت اسلامی تک قومی ، " غیر مسوء ل وواجب الاحترام " کشور ، به ویژه برای سازمان ملل متحد و " جامعه جهانی " خواهد بود
14) - واکنش عادلانه علیه ا جاره دادن ملیونها هکتار زمین بکر وبایر افغانستان به کمپنیهای خارجی
با هزاران دریغ و درد ، در روند های وهوی تبلیغاتی مبارزات انتخاباتی خبر تلخ " به اجاره دادن ملیونها هکتارزمین دولت به یک کمپنی خارجی " ازرادیو افغانستان با طمطراق ( شکوه و خودنمایی ) ویژه ای نشرشد .
این تلاش نواستعماری برای مدت 90 سال ونزدیک به یک قرن بایک کمپنی خارجی امضاء میشود ولی دربرابر این قراردادها ی نواستعماری وگوشخراش دولت بیگانه پرورما، نی پارلمان ، نی "ا حزا ب سیاسی لاییک " ، نی استادا ن ودانش آموزان دانشگاهها وکارمندان نهادهای حقوق بشر ومدنی ، نی ر سانه ها ی گروهی یک سر وملیونها زبان درون مرزی وبیرون مرزی ، نی مطبوعات به اصطلاح آزاد وسرکاری ، نی سرمایه داران متوسط ملی عالمان دین وپیشوایان طریقه ها ونی خورده مالکان روستاها ی کشور ، هیچیکی درباره عواقب این معامله آزادی کش فریاد اعتراض خودرا آگاهانه یا غیر آگاهانه بلند نکرد ند .
اگرکه من کارشناس اقتصاد کشاورزی نمی باشم ولی با همه خوشبینی میتوانم بگویم که هرگاه سه ملیون هکتار زمین به همین " نرخ کاه ماش" وزمان طولانی به وطنداران بی خانه وباغ وزمین ما به ویژه به مهاجران اجباری وگروگا نا ن نظامیگران ووهابیان پاکستا ن ،ایران اخوندی، وکشورهای امارات عربی به شرایط مساعد برای مدت 90 سال به اجاره داده شود ودریاهای خروشان میهن ما به زور بازوی این ملیونها انسان مستعد به کار مهار شود وسمت وسوی خلاق وسازنده یابد اکثریت قریب به اتفاق زحمتکشان به ویژه دهقانان خانه ویران وبی زمین دوراز میهن ما ، درملکهای بیگانه با حقارت ملی کار و با قبول انواع خشونت روانی وجسمی چون برده گان زنده گی نخواهند کرد وبدون تردید پس از 35 سال رنج دوری وجدایی راه وطن را درپیش خواهند گرفت با همه شور شوق و امید به آینده روشن ، به گونه سربازان سرفراز آب وخاک خویش ، از تمامیت ارضی حاکمیت ملی وصلح وامنیت پایدار وطن دوست داشتنی خویش با همه شهامت و شور میهنپرستی دفاع و کار زنده گی ومبارزه آگاهانه وداوطلبانه خواهند کرد . این قرارداد غیر از قراردادهای زمینهای دولتی دانشگاه ننگرهار است که هفته ی پیش هیاهوی آن گوش فلک را کر کرده بود.
این واقعیت تلخ تاریخ نیز لازم به تذکر است که دهقانان کم زمین بی زمین وزحمتکشان بدخشان غور هرات فراه چخانسور هزارستان فاریاب وجوزجان غالبا درقحط سالیهای اخرین روزهای سلطنت و نخستین ما ههای جمهوریت سردارمحمد داود وسالهای آغاز فرآیند زوال فیودالزم در افغانستان ، به کشور ایران شاهنشاهی وامارات عربی مها جر شده بود ه اند ولی باشگفتی باید افشاءگری کرد که این مهاحران اجباری وقربانیان قحط سالی ، ازسوی دستگاههای تبلیغاتی یک سروهزاران زبان تنظیمهای واپسگرای پاکستا ن منطقه وسرمایه سالاری جهانی به عنوان شهیدان راه آزادی به توده های خوشباور افغانستان معرفی میشدند وبه این نیرنگ انقلاب ضد فیودالی کشور را نقب گذاری و دهقانان وزحمتکشان شهرهارا به ترک وطن ودرعمل به سربازگیری برای مقاصد تجاوزکارانه ی خود تشویق میکرد ه ا ند .
بهترین دلیل این واقعیت تلخ تاریخ، احصاییه های ضد ونقیضی میباشد که در دوبرهه تاریخی از رسانه های گروهی کشورهای عضو ناتوبه ویژه از دستگاه پرشاخه وبرگ بی.بی.سی.انتشار یافته است .
به گونه مثال شهیدان و قربانیان دهه ی حضور ونفوذ اتحاد شوروی بصورت مبالغه آمیز ی نزدیک به 20 چند ، دوران حضور ونفوذ چهل کشور " جامعه جهانی " وناتو تبلیغ میشود.
بنابرین نباید به نظر سنجیها و احصاییه های تبلیغاتی جعلکاران تاریخ معاصر و به خاشخاش سالار ان هیلمند ، ورسانه های گروهی سمارق گونه جامعه ی جهانی ومنطقه بسیار باورکرد و خود ومردم خودرا فریفت
16) - ضرورت مبرم حل مسا له کوچنده گان
نفوس افغانستان طی سی واند سال دوچندان شده است تا پایان این قرن شاید به 50 ملیون و به تصاعد هندسی افزایش یابد با پیشبینی این دیگرگونیهای زنده گی باید کوچنده گان چادرنشینان ومغا ره نشینان بامیان واین سرگردانان تاریخ معاصر تا پایان قرن 14 خورشیدی ، در فرایند بازسازی ونوسازی افغانستان نوین ، درخدمت داوطلبانه زیر بیرق ودر جبهه ی فرهنگ آموزش وپرورش تا سطح د ا نشگاهها ، شانه به شانه شهروندان همه اقوام وقبایل کشور اشتراک ونقش فعال ایفا نمایند . مسا له توزیع شناسنامه به کوچنده گان و چادرنشینان افغانستان نیز بایستی بدون هرگونه تبعیض وامتیاز قبیله یی قومی زبانی مذهبی حل وفصل دادخواهانه شود تا این سرگردانان تاریخ برای نخستین بار ، از رنج کوبیدن میخهای خیمه ها وآمد وشد های یکنواخت تاریخی رهایی یابند ،درمیهن خویش صاحب آب زمین خانه وکاشانه شوند ونقش آفریننده ی خودرا در دیگرگونیها ی اقتصادی ، اجتماعی فرهنگی وسیاسی جامعه نوین ودرمها ر کردن دریا های سرکش افغانستان با سربلندی ایفا ء نمایند و به برکت کار وزحمت داوطلبانه و آگاهانه ، از قهرکور وخشن طبیعت وستم قبیله سالاری ، رنج بادیه نشینی ،چادر نشینی فقر سیاه ، درد استخوانسوز بیسوادی ، قاچاق مواد مخدر و اسلحه به یک سخن از خودکشی بیگانه پروری جنگهای غیر عادلانه خشونت مرگ بار ، ووابسته گی به کشورهای همسایه ، برای نخستین بار وجاودانه نجات یابند و در فرایند تولید ،توزیع نعمات مادی وآفرینش ارزشهای فرهنگ مادی ومعنوی جامعه به تعهد های خلاق شهروندی خویش وفا کنند.
17) - لویه جرگه ها ی افغا نستان ماهیت دموکراتیک نداشته اند
لویه جرگه ها درگذشته ازسوی شاهان وامیران افغان دعوت میگردیده است نماینده گان لویه جرگه ها نیز از سوی شاه ،امیر وعالیترین مقام رهبری کنند ه ی لشکری .وکشوری دولت انتصاب میشده اند واین نهاد غالبا منافع خاندان سلطنت ودولت را با سر برآورده گان قبایل "اشرافیت فیودالی" زمینداران بزرگ ، پیشوایان طریقه های قادری ، نقشبندی ( حضرات شوربازار ) وبا تکنوکراتان و بیروکراسی فاسد ، هما هنگی می بخشیده است.
در نخستین لویه جرگه ی قانون -اساسی کنونی بازهم این سنن تمامیت خواهانه تاریخ تکرار شد رهبران انتصابی تنظیمهای کندرو تندرو و سلطنت طلبان یکجا با امریکاییان افغان تبار ولخضر ابراهیمی طرح این قانون اساسی را از جوهر دموکراسی وبرابری حقوق زن ومرد .ارزشهای دموکراتیک حقوق بشر برابری حقوقی اقلیتهای ملی ومذهبی واحزاب سیاسی لاییک ( مرد می ودموکراتیک ) بیک سخن از موازین دموکراسی ( آزادی سریت مستقیم بودن مخفی بودن مساوی بودن ) تهی کرد . وبه این نیرنگ شوربختانه خلاف موازین انتخابات دموکراتیک همه امتیازات سیاسی ورهبری جامعه ، به امریکاییان افغان تبار ، امیران تنظیمهای طرفدار طالبان ، حزب اسلامی وپیشوایان طریقه های نقشبندی قا دری وبه سلطنت طلبان تعلق گرفت.
با درک این ظلم صریح ملی وتبعیض ملی در لویه جرگه های آینده ی مردم افغانستان به استثنای نماینده گان منتخب شورا های ولسوالیها ،ولایات و شهرداریها (شاروالیها ) ، اعضای شورای عالی قوه ی قضاییه واعضای شورای وزیران هیچ شخص غیر مسوءل وواجب الا حترامی سرداری ، پیری و پیشوایی باید پس ازین ، به شیوه ی انتصابی ، حق اشتراک وتصمیم گیری نداشته باشد.
همچنان طرح وتصویب شورای قانون اساسی وقانون انتخابات شورای ملی افغانستان باید درمرکز توجه لویه جرگه آینده قانون اساسی قرارگیرد وبه گونه "کنفرانس بن" بازدر برابر حق تعیین سرنوشت شهروندان تمام اقوام قبایل ، زنان ومردان برابر حقوق افغانستان ، از سوی عظمت طلبان ملی وامریکاییان افغان تبار شباخون زده نشود و به " استخاره گران " مقامات بلند پایه و آرایشگران این دولت ، امتیازات غیر قانونی "حاتم بخشی " نگردد