( بخش دوم ) ( 1332 ـ 1404 م )شمۀ ازخدمات وکارنامه های امیرتیموردرأئینۀ تأریخ
( حسن پيمان )
شمۀ ازخدمات وکارنامه های امیرتیموردرأئینۀ تأریخ
( 1332 ـ 1404 م )
( بخش دوم )
فتوحات امیرتیموربطوراخص درهند:
امیرتیموردر1391م.به عمر71سالگی درسرمای شدید زمستان به عزم تسخیر سرزمین پهن اورهند؛خواست رودجیحون(امودریای امروزی) را که یخ بسته بود عبورنموده ازراه ولایات شمال افغانستان به اندراب خودرا رساند ودرانجاشنیدکه مردم "کتور وسیاه پوش " به نواحی وعلاقه های همجوارخود گاه وبیگاه حملاتی نموده ودرراه های رفت و امد و مساکن مردم ان محلات ناآرامیها نا امنی ها ودهشت خلق نموده وبعدأ به مساکن دست نارس کوهستانی خود برمیگشته اند وهیچ کس را راه دخول درمناطق مسکونۀ شان نبوده است ومردم ازاین ناحیه سخت پریشان بوده اند.ازانرو امیر تیمور بخاطرجلوگیری ازهمچو مردم ازاری ها واذیتها وبخاطر تابع سازی این مردم به نظم عامه وجلوگیری ازدستبردها ورهزنیها؛ ازطرف شمال ازکرانۀ خاواک براه حصۀ فوقانی وادی پنجشیر؛به قصد گروه جانی کتور و بلورستان (نورستان امروزی)خواست عبورنماید که نسبت دشواری راه ها ویخبندیهای زمستان مجبور میگردد تاتوسط سبدی ازکوه ها یخ مالک زده پائین کوه فرود ایدوهمچنین اسپ اورا نیزبرایش فرود می اورند.فورأیک لشکرده هزارنفری را به جناح چپ خویش به جانب شمال نورستان میفرستد ومقاومت این گروه رهزن ودزدرا درهم میشکند وغالب میگردد و مردم نورستان و محلات مربوطه را برای دائم ازازارواذیت ورهزنی قطاع الطریقان نجات میدهد واین فتح خود را درسنگی منقورکرده ودردرۀ کتورنیزبه یادگار میگذارد.
سرانجام امیرتیمورازانجا عبورو مطابق هدف به قصد هندوستان راه به ولایات شرقی میکشد وبه قلعۀ موسوم به "ایزیاب"میرسد که مسکن عدۀ ازپشتونها بوده است. امیرتیمور استحکام این قله را پسندیده عاجل امرمیدهد که این قلعه به زودی ترمیم واباد گردد وخود نیزدرجوارقلعه مقیم میگردد تا درطی 14 روزتمام ترمیمات قلعه را به اتمام برساند.
روزی امیرتیمور به سوارۀ اسپ ازگرد قلعه عبورمیکند که ترمیمات وساختارهای انرا میخواهد تماشاکندکه برخلاف این نیکی وخدمت امیرتیموردرترمیم وابادی این قلعه و شگوفائی این منطقه؛ازپشت دروازۀ قلعه ازیک خانۀ دومنزله ازروزنۀ بالا خانۀ ان تیری بسوی امیر تیمورشلیک میگردد که ازصدای شلیک تیراسپ میرمد وتیرخطامیکند وامیرتیمور نجات مییابد.فوراً ازدروازۀ دیگرقلعه داخل شده امرمیکند وموساخان حاکم ان قلعه را بادوصد نفراتباع او دستگیرمینمایند.واماتیراندازاصلی با شش نفرهمکارانش دربالاخانه به تیراندازی ادامه داده ماجراجوئی نموده وعدۀ دیگری را بازهم زخمی مینمایدکه دراین اثنا یک مرد سیستانی بنام "کله کی"داخل قلعه گردیده انهارا گرفتارنموده وبه جزای شان نیز میرساند. همان بودکه امیرتیمور نواسۀ خودپیرمحمدمیرزارا ازغزنین با عبورازسند امراشغال ملتان را درهند میدهد.که بعد ازگرفتن اوچه به ملتان میرسد وبا سارنگ خان حاکم ملتان مقاومت نموده ومدتی دوام میکند.واما امیرتیمورشخصأ خودش در1398م.رودسندرا عبورنموده هند متوسط را فتح مینماید.تیموردراین جنگ نخست محافظین سرحدی هند را در"دامن کوه" سرکوب نموده وباز شهر"تنبله"راتااتصال دریا های جمو وچناب فتح وپیش میرود وبهادرخان خلجی درحصار "بتهیز"ازدرصلح پیش می اید وامیر تیمورپذیرفته وبا وی مصالحه میکند.واما هندیها دهشت زده راه را رها نموده پیوسته بدون انکه عقب خود بنگرند فرارمینموده اند وامیر تیمورنیزبه تعقیب انها ادامه داده تادهلی خودرا میرساند؛ودرطول راه به کدام مدافعۀ دیگری نیز مقابل نمیگردد وان وقتی بود که ممالک دراتش جنگهای ملوک الطوایفی نیز میسوخت. دراین حالت سلطان محمد تغلق شاه وسپهسالارملوخان با ده هزار سواره و25 هزارپیاده وبا 127 فیل جنگی ازشهردهلی به مقاومت میپردازد واما سپاه هند درهم شکسته وپادشاه هند ازمیدان جنگ برگشته ودرشهرمتحصن میگردد.ولی شب هنگام پادشاه به گجرات وسپهسالار بطرف برن فرار مینمایند.وامیرتیمورفاتحانه داخل دهلی میگردد.
دراینجاست که تمام اولس وازتمام گوشه وکنار هندوستان دردهلی جمع میگردند ومولانا نصرالدین عمر درمنبرجامع خطبه را تحت عنوان"امیرتیمور صاحب قران" میخواند که دران زمان مساجد ومدارس وخانقآ ها اغلبأ یگانه نهاد های معتبر مردمی شمرده میشدند؛ وازاین راه به زمامداران مشروعیت داده میشده است که این مراسم طی یک محفل وجشن باشکوهی برگذارمیگرددکه که دران عساکر،فیلها وحیوانات جنگی با مهمات نظامی ان در قطارها بطورمنظم از حضور مردم رژه رفته واز امپراتوری بزرگ خود امیرتیمورصاحب قران استقبال گرم مینمایند.ومورخ کتاب گریت مغول علاوه میکندکه؛امیرتیمورباهمه عظمت وقدرت شاهانه امپرتوری خود همیشه زندگی عادی داشته وروش فقیرانه را انتخاب میکرده است ودربین مردم طورعادی با هم یکجا با مردم بوده است.
امیرتیموربعد از 15 روزاستراحت دردهلی دوباره به جانب افغانستان حرکت میکند ودرراه قلعۀ میرت وسواحل گنگ وکوه های سوالک وجمو را فتح وازراه کابل وخلم جیحون را عبور ودوباره به سمرقند مراجعت مینماید.-(16)و(17)-
امیر تیمور با وجود انکه با جنگهای خونینی روبرو میگردد؛ اما قرار نوشتۀ همین مورخین امیرتیمور ازراه ها وروشهای انسانی واخلاق عالی و سنگین راهی که برگزیده اتخاذ مینماید و سعی به خرچ مبدهد تا باقضایا وحوادث مدبرانه برخورد نماید؛ این کرکترعالی اورایگانه راه موفقیت های اومیداند.ازنرو هرقدرت جنگی که بااومقابل میشدند ودرمسیر نبرد او قرار میگرفتند نمیتوانستند درمقابل مهارتها وقابلیتهای جنگی تاکتیکها وتدابیراو تاب مقاومت بیاورند.ازانرو با عساکراویکجا گردیده وسیل لشکراورا تقویت مینموده اند.تیمور برای تنظیم بهتر امورانتقالاتی ولوژیستیکی ومهمات نظامی خود به فیلهای مروج نظامی به شتروگاو های نیرومند شیرده بفلو بیشتردست یافته وبه سوی اهداف خود ادامه میداد.ودر12دسمبرهمان سال پادشاهان محلی بنامهای محمد شاه وملا خان را منهزم وسرکوب نموده وفتوحات خودرا بیشتر وسعت بخشیده ولاهور که درسرراه ان قرار داشت انجا را نیز دراثنای ورود فتح نموده بوده است.(همان).
عزم سفربه چین وفوت امیرتیمور:- این مرد اهنین الی دم مرگ ارام نمینشیند وپیوسته درپی اهداف جهانکشائی خود درنبرد بوده است.در1404م.ازسمرقند به فکرلشکرکشی درچین می افتد (این لشکرکشی یگانه نبردی بوده که تحت عنوان وشعار"جنگ مذهبی"درنبردهای امیر تیموردر صفحه ی 262 کتاب ا قای غباردرج گردیده است.)ودرفصل سرمای شدید زمستان با دوصد هزارعسکرجنگی حرکت میکند.چندین هزارشترهای شیردار به غرض تغذیۀ اردوهمراه سپاه سوق میدهد.درسرمای ماه جدی بوده که در اترار در کنارۀ رود سیحون رسیده وبرای استراحت متوقف میگردد.دراینجاست که امیرتیمورمریض میگردد وقاریان را برای ختم قران بخود میخواند تا درنزدیک بالین مریضی او بالای سرش قران بخوانند. همچنین در این حالت به افسران به امرین وبه اعضای خوانوادۀ خود صبروحوصله را وصیت میکند. مقام ولایت عهدی وسلطنت را به نواسۀ خود به امیرزاده پیرمحمد جهانگیرکه(حاکم کابل وزابل) بود؛غائیبانه میبخشد ودرشعبان سال 807ه./1404م.درهمانجا چشم ازجهان میپوشد.(18).
نظم اداره درزمان امیرتیمور: قراراظهارات اقای غبار؛امیرتیمور امپراتور قوی وبا تدبیرمجرب ووسعت نظربوده است. درادارۀ قلمرو خود متکی به فکرواندیشۀ شخصی خود بوده وتحت تأثیرمشورۀ هیچ کس درنمی امده است.درجنگاه هم نخست متکی به شخص خود ودرمرتبۀ دوم به مردان خانوادۀ خودتکیه میکرده است وبعدأ با افسران خود مشوره مینموده است واو دربین مامورین واراکین دولتی خود بیشتربه قشرروحانی وعلمای مذهبی احترام میکذاشته وانها را درادارۀ امور دست میداده است.اما انها نیزبه نوبۀ خود ابزار ادارۀ تیمور بوده اند که همچوروش با روحانیون با احفاد تیمورنیز تعقیب گردیده احترام شده اند. واما درسیاست ومشورت ازاین روحانیون نیز کدام خیری ندیده بوده اند. امیرتیمورسیستمهای مکافات ومجازات خاص را درتحکیم نظم ودسپلین ادارۀ خود بکارمیبندد.افراد پاک نفس وعادل را با تحایف گذاف تشویق وتقدیرنموده وعناصرفاسد ورشوت خواررا جزا میداده است.طوریکه:
اولأ:-درشهراگر دزدی صورت میگرفت؛تاوان ان به ذمۀ قاضی ورئیس شهربوده است.تا دست شان بادزدها شریک وتوسط رشوت وفساد دزدها را ازچنگال قانون رها نسازند واز ترس جان خود درمقابل مجرمین سختگیر باشند.
ثانیأ:-دزد ورهزن وقطاالطریق درهرجائیکه بدست میامده به اشد مجازات حتا اعدام محکوم میگردیده اند.
ثالثأ:-دراداره برای برقراری نظم ودسپلین شدید؛ قانون ویا هرمقرراتیکه داشته ان را حاکم مینموده است وجدأ تحت کنترول خود میگرفته است. امیر تیمور به شهزاده ها نیز بخششهای گذاف میداده است.هربخشش او به یک امیرزاده از200 تا300 اسپ وازیک صد تا400 هزاردینارنقده کم نبوده است.حتا یکبار درپنجاب به امیرزاده پیرمحمد 3000 اسپ بخشیده بوده است.
رابعأ:- برخی مجازات امیر تیمورنیزبرای تحکیم نظم ودسپلین بیشتراداره به همان میزان بزرگ بوده است. ازضرب چوب الی حبس واعدامها را اجرا مینموده است.اما درمقابل روحانیون وشهزاده ها ازخشونتها زیاد کارنمیگرفته است.
خامساً:- تیموربه فقه های بزرگ معاش واقطاع بزرگ میداده است وزندگی مرفه میبخشیده است.دربارتیمورهمیشه اشیانۀ غنی ومأمون برای شیخ وشاب خواجه وسید وملا بوده است. اعضای کابینۀ اورا اکثرأ روحانیون تشکیل میداد است.ملا عبدالله رئیس اوقاف؛خواجه محمود شهاب وجلال اسلام درردیف خواجه یحیا وخواجه علی وخواجه مسعود سمنانی وخواجه سیف الدین تونی جزء وزرای دولت تیموری بوده اند.مولانا عبدالله کشی سفیر امیر تیمورکه به دربار مصرمعرفی شده بود.در1404م نامۀ امیرتیموررا به مصر باخود میبرد؛واین همان نامۀ است که"70 گزطول وسه گزعرض داشته است" وچنین طومار بزرگ به خط خوش نویس تبریزی شیخ محمد با اب زر نوشته شده بوده است(19)که نمادی از فرهنگ پروری امیر تیموراست.ا
نظام مالیتی درادارۀ امیر تیمور:-امیرتیمورمالیات را بیشتر بالای طبقات واقشار متمول ثروتمند وتجار نسبت به دگران تحمیل مینموده است که یکنوع مالیات مترقی را افاده میکند؛ که به این منظورتجاران را برای پرداخت دونوع مالیات موظف نموده بوده است: یکی:- بابت امورتجارتی.ودومی:-بابت راه های تجارتی.این روش مالیات بشکل مستقیم ویا غیرمستقیم ومترقی ان در اکثرکشورهای جهان به نحو بهتران جریان داشته وبهترین منبع عاید ملی محسوب میگردد.واین روش مالیات امیر تیمور درواقع نعمت بزرگی برای خرده مالکین واقشار متوسط ولایه های پائینی جامعه وتجاران کوچک بوده است.زیرا دولت همان مقدار مالیات معینی که تعین نموده بوده خود میگرفت وعسکر وافسررا نمیگذاشت به این لایه های پائینی جامعه تعدی مالی یا جانی نمایند.(20).ا
خدمات درساحۀ فرهنگ وادب:-امیرتیمور باوجود انکه دربرخی موارد با خشونت رفتار میکرده وبا مخالفین ودشمنان خود کوبنده تربرخوردمینوده وبا سرکشیها وبا کبروغرور سلاطین وهمتا های خود سرسازش نداشت.اما او اهداف عمده وروشهای خاص نیز داشت که برخلاف جنگ جویان گذشته چون چنگیز خان درصدد احیأ وبازسازی وآبادیها وترمیم کاریها واعمار مجدد شهرها وحفظ اثار وابدات استانهای ویران وتخریبات ناشی ازجنگهای شدید پرداخته ودرترمیم واحیا وابادی انها نیزامروهدایت داده وتوجه مزید داشته است.افزون بران خودش نیز دریک خانوادۀ روشن افسری واشراف تورک برلاس ومحیط متمدن فرهنگی رشدو تربیت یافته است وبه زبانهای تورکی وفارسی نیزمسلط بوده است.وافزون بران در جریان فتوحات وکشورکشائیها ازتمدن اسلامی وازتمدن شرقی وغربی نیزتأثیرپذیرگردیده وبا این تمدنها بیشتراشنائی حاصل نموده و بنا برتمایلات وعلایق فرهنگی که داشته به تدریج در اموراقتصادی -اجتماعی سیاسی ودینی تابع این نظامهای تمدنی وقت قرار گرفته؛ودرگزینش امرا وسلاطین وشاهان خود با درنظرداشت این اصل فرهنگی وبهبود امور ازهمان طوایف وامرای محل مربوطه افراد سالم وبا فرهنگ را دررأس قدرت میگماشته است. ازانرو درایران سیرتکامل وتمدن نیز قطع نگردید؛درماوراءالنهرهم مجال زندگی مجدد به مردم داده شد. هرچند امیرتیموررا منسوب به مغولها میدانند که دراثبات ان به پایۀ علمی وتحقیقی نیاز میگردد. و برخی نژادهای حاکم مغولهارا متهم به بی فرهنگی درتأریخهای خود قلمداد نمو ده اندکه برخلاف این ادعا ها؛ در اینجا بی لزوم نخواهد بود هرگاه ازبرخی زمامداران مغولی بمثابۀ حامی ورشد فرهنگها وتمدنها واز برخی خدمات انها دراین عرصه ها که تا حال در حاشیه مانده است مثالگونه طورموجزنیز نام ببریم:
خدمات دورۀ فرمانروائی مغولها:-
یک:-درماوراءالنهر:-درزمان مسعودبیک بن محمود حاکم مغولی ماوراءالنهرکوشش بلیغی دراحیای مجدد ان کشورصورت گرفته است.بخارا وسمرقند درعهد مغولها سرازنو روبه ابادی نهاد؛حتا یکی از ملکه های مغولی(سرقویتی بیگی-زن تولی خان)تعمیرمدرسه دربخارا به مصرف شخصی خود فرمان میدهد وموقوفاتی تعین مینماید ویک نفرعالم مسلمان را به ریاست مدرسه میگمارد. (21)- ودردشت قبچاق درکنارۀ رود والگاه شهر مشهور "سرای" ازطرف با طو خان تعمیرگردیده که یکی از آبادترین وقشنگ ترین شهرهای اسیا مبدل گردیده بود.
دو:-دولت مغول درکشورپهن اورچین نیز حامی تمدن قدیم قرار گرفت وقرار بیانات اقای غبار:قبلای خان به حیث یک امپراتور متمدن دنیای انروزدرقصرمرمرین ومنقش پیکنگ میزیست. وتأکید مینمایدکه ؛عظمت وجلال همین پادشهان مغول بوده است که چشمان سیاه ایتالیای(ماکوپلو وینسی)را خیره کرده بود واروپای ان عهد ازشنیدن ان جاه وجلال افسانوی کاملأ درتعجب افتاده بودند.(همان) وقبلای خان در20سال چین جنوبی رافتح و سلطنت "سونگ"را منقرض ودرهند وچین وجاوا سوقیات نموده بود.واوتنها یک مغول فاتح نبود؛بلکه درزمان او درانکشاف زراعت،صناعت وتجارت درکشورپهن اورچین خدمات زیادی صورت گرفته است.
سه: درعراق:-درشهربغداد جدید؛قصبات نو انهار وباغها اعمارگردید..عطاملک جوینی که وطن خودش( افغانستان)بشکل قبرستان درپشت سرگذاشته بود اما درتجدید تعمیر وابادی بغداد سعی زیاد به خرچ داده بود نه درافغانستان.
چهار: درممالک مفتوحه:-دولت مغولی با احساس این ضرورت به قوای عناصر کاراگاه ملل مفتوحه تکیه میکرده است.حتا خود چنگیزخان ازهمه بیشتراین احتیاج مبرم را احساس مینموده است..واین است که ازچین،یوچوتسای،واز اویغورها نا تاکوس وازمسلمین جعفر ومحمودیلواج را دردربار خود میپذیرفت واز مشاورۀ انان برای بهبود اموراستفاده میبرده است..واخلاف چنگیزخان نیز همیشه ازتعقیب این سیاست ناچاربوده اند وحتا به نحو بهتر ان رعایت نموده امده اند.معهذا ادارۀ قلمرومغولان ومراکز دربارشان ازرجال ممالک مفتوحه وازعلمأ ودانشمندان پربوده است. ومهمترین انها بیشترازاهل افغانستان بوده اند. ازقبیل:ملک نظام الدین اسفرائینی؛اختیارالدین بیوردی،عمیدالملک شرف الدین بسطامی، و بهاوالدین مرغیانی وغیره ودررأس این همه امثال؛خواجه نصرالدین طوسی؛وخواجه شمس الدین جوینی وعطا ملک جوینی قرار داشتند که دولت مغول درنظم ونسق اموردولت مداری درممالک تحت تصرف خود ودررشد وانکشاف فرهنگ وعرصه های دیگری کوشیده اند و تحت رهبری وهدایت مستقیم دولت مغول برای رشد وانکشاف فرهنگ وتمدنها استفاده میبرده اند.(22)-وهمین مغولها درترویج زبان وادب فارسی ـ دری وچینی زیاد کوشیده اند.