زن چگونه خود را به انسان درجه دوم مبدل می كند؟
از كتاب زن و سكس در تاریخ؛
نوشته ی سیامك ستوده
زن چگونه خود را به انسان درجه دوم مبدل می كند؟
در جامعه مردسالار قدرت اقتصادى به مرد تعلق دارد و ازكودكى به پسر یاد میدهند كه این اوست كه در رابطه با زنان با ید خرج كند.ضمناً او از طریق مشاهده و تجربه می آموزد كه هیچ دختری از آدم خسیس و بی مایه خوشش نمی آید و هر چه هدیه مرد برای زن گرانبهاتر باشد بیشتر مورد احترام و تحسین زن و اطرافیان او قرارمیگیرد . توجه كنید كه او به هنگام خرید هدیه گرانبها براى زن بیشترمورد تحسین اطرافیان زن و نه لزومن اطرافیان خودش قرار میگیرد.عیار حلقه ونگین نامزدى دقیقن بنا بر درجه زیبائى و سطح در آمد خانواده اى كه زن به آن تعلق دارد تعیین مى شود . احترام و عشق به زن برحسب مقدارپولى كه به پاى او ریخته میشود ابراز و اندازه گیرى میگردد.
پسرها وقتى كه با دخترى آشنا مى شوند و[خانواده ی دختر] او را براى بیرون رفتن دعوت میكنند دقیقن بنا به درجة زیبایی دختراست كه در مورد نوع رستورانى كه قصد دارند او را ببرند تصمیم میگیرند، ولى این داد و ستد فقط یك طرف ندارد؛ طرف مقابل یعنى دختر هم میداند و از كودكى به او می آ موزند كه هر چه زیباتر باشد باید سطح انتظارش را از مرد بالاتر ببرد.به هر حال، در چنین جامعه یى بهاى كالاى زیبائى به حدى است كه دخترى كه بینهایت زیبا باشد حتى اگر بخواهد هم برتوانائیهاى دیگرش تكیه كند ، با چنان فشارهاى وسوسه انگیزى براى به مبادله گذاردن این كالا در مقابل پول و زندگى مرفه و اشرافى مواجه خواهد شد كه كمتر یاراى مقاومت در برابر آنرا خواهد داشت.
پذیرفتن این واقعیت تلخ كه بسیارى از زنان قصدشان ازازدواج، تامین زندگیشان توسط مرد و بعبارت عریان تر ، [همبسترشدن] دربرابر تامین زندگیشان است ، براى زنان و حتا بسیارى از مردان دشوارو غیر قابل هضم است؛ و بهمین خاطر است كه معمولا به هزار و یك دلیل متوسل میشوند كه به نحوى آنرا توجیه كنند . از این قبیل كه مثلا زن باید در خانه از بچه ها نگهدارى كند و یا وقتى دو نفر همدیگررا دوست دارند و عاشق یكدیگرند؛ مسئله مخارج و اینكه چه كسى آن رابپردازد اصولن مطرح نیست.
تا وقتى كه مرد نان آور خانه است و مخارج زن را میدهد؛ [چه که] زن كارخانگى بكند و یا نكند بهر حال استقلال اقتصادى خود را از دست داده و وابسته به مرد می شود و در این رابطه اگر مرد بخواهد از این وابستگى به نفع خود استفاده كند ، آنوقت همه كارهاى او منجمله [همبسترشدن] نیزجنبه ی اجبارى و خدماتى و نتیجتن مبادلاتى پیدا میكند و مبادله ی[همبسترشدن] در برابر مخارج زندگى به مبادله ی نابرابرانه تر [همبسترشدن] + كارخانگى در برابرمخارج زندگى، تبدیل میشود كه بمراتب از حالت اول بدتر است و در آن زن بمراتب بیش از حالت قبل، استثمار میشود.
در تحقیقى كه در سال 1989 توسط مجله ی امریكائى"روانشناسى و سكس انسانى" بعمل میاید از دختران دانشجو در خوابگاه دانشگاه میخواهند كه هنگام شب بیرون بروند، مردى را كه نمی شناسندانتخاب كنند و بعد از كمى تعریف از سر و قیافه اش او را به خانه ی خود دعوت نمایند. نتیجه آنكه 75 درصد از مرد ان دعوت زنان ناشناس را پذیرفته اند...
فكر میكنید كه اگر همین اقدام در مورد زنان انجام میگرفت چند در صد آنان دعوت مردان ناشناس را ...مى پذیرفتند؟ ...شك نیست كه در این مورد تفاوت بزرگى بین زن و مرد وجود دارد... چون [زن]به تنش بعنوان یك كالا، یعنى چیزى كه لازمه ی مصرف آن توسط دیگرى [پرداخت پول یا چیزى معادل آن] میباشد، نگاه میكند؛ بنا به گزارش وحشتناك "سازمان پزشگى امریكا " درتحقیقى كه از پسران و دختران 11 تا 14 ساله بعمل آمده؛ 51 در صد از پسران و41 در صد از دختران مورد سئوال در این تحقیق گفته اند، [در برابر]خوابیدن با زور(تجاوز)،اگر پسر "پول زیادى براى دختر خرج كرده باشد" قابل قبول است.
زنها میدانند كه زیبائی شان خریدار دارد و مردان نیز میدانند كه براى زیبائى ، مانند هر چیز دیگرى، باید پول خرج كنند ...
زنان [البته نه همه ی آنان] مانند هر فروشنده ی دیگرى براى فروش ارزش كالایی شان [از سوی خانواده های تاریک اندیش آنان که ارزش انسانی زن را درک نمی نمایند ] آموزش مى بینند . قسمت اعظم این آموزشها از طریق رسوم و آداب معاشرت در خانه، به دختران... منتقل میگردد . حتا در بعضى از فرهنگهاى سنتى، براحتى بله نگفتن عرو س بر سر سفره عقد، ... نوعى چانه زدن براى بالا بردن قیمت كالائى است كه در جریان فروش است...
این ویژه گى جامعه اى [طبقاتی، از جمله نظام سرمایه داری] است كه اساس آنرا پول و سرمایه [و دیگر کالا] تشكیل میدهد . در چنین جامعه اى به مردان پول و قدرت داده شده است كه هر چه را كه میخواهند با آن بخرند و به زنان هم یاد داده شده كه براى خوشبختى در زندگى و دستیابى به یك زندگى راحت ، مراقب باشند تا در بازار مبادله ، كالاى سكس ، زیبائى و جذابیت خود را به قیمت بالابفروشند یعنى بدنبال شوهر پولدار باشند. و این [طرزبینش زشت و عمل قبیح] یعنى فحشاء است . منتها درشكل پوشیده و "مقبول" آن.
در چنین جامعه اى ، قسمت اعظم قواعد اخلاقى حاكم بر روابط زن و مرد چیزى جز قواعد و آداب ناظر برا ین مبادله نیست . البته هیچیك از طرفین هنگام انجام چنین مبادله اى ازعمل خود احساس شرمندگى نمیكنند. زیرا به كنه عملى كه انجام میدهند واقف نمى باشند، و بر اثر تكرار در زندگی، زشتی و قباحت آن نادیده گرفته میشود .بالعكس ، تصویرى كه آنان از عمل خود دارند یك تصویر وارونه است . به این معنى كه پرداختن مخارج زن توسط مردى كه او را بیرون می برد، به مرد احساس "مردانگى" و "غرور" و به زن، احسا س ارز ش ،احترام و علاقه نسبت به خود، را می دهد. بعبارت دیگر، هنگامى كه مرد براى زن پول خرج میكند این به هر دو احساس هویت میدهد ، هویتى كه ازقبل براى آن دو تعیین شده است . هویت مرد بعنوان خریدار و هویت زن بعنوان فروشنده سكس . درجامعه اى كه معیار ارزش ، پول است جز این هم نمیشود انتظار داشت.
با چنین احساسى از این عمل است كه زن و مرد بزرگ می شوند و لذا وقتى كه این كار را در مورد خودشان انجام میدهند نه تنها احساس بدی نسبت به آن ندارند ، بلكه بالعكس ، فكر میكنند آنطور كه در شأن شان بوده است عمل كرده اند.در حقیقت جامعه بر اساس آداب و رسوم خود همواره با اخلاقیات خود بر هر كار زشتی تا وقتی به نفعش باشد، جامه ی زیبا می پوشاند.خاصیت اخلاقیات در هر جامعه هم اغلب هم ا ین است . اینكه زشت را زیبا و زیبا را زشت جلوه دهد.
البته در اینجا به یك نكته باید توجه داشت . مسئله بر سرخریدن هدیه یا دعوت دیگران به شام نیست . اینها بخودى خود نه تنها چیز بدى نیستند بلكه در جاى خود بسیار زیبا و وسیله ابراز علاقه واحترام به دیگران مى باشند.حتا اینكه مرد یا زن در رابطه با یكدیگر به این یا آن طریق سعى نمایند كه طرف مقابل را از نظر جنسى به خود جذب نمایند و فى المثل نگذارند شبشان با تنها دست دادن خالى به پا یان رسد جزئى ازروابط شخصى بین دو انسان بوده و هیچگونه اشكالى به آن وارد نیست.اینها بخشى از گنجینه عواطف انسانى و از جمله راز و رمز... مهر ورزیدن انسانها نسبت به یكدیگر است كه بدون آنها رابطه بین زن و مرد به یك رابطه صرفن فیزیكى -حیوانى تنزل نموده واز ظرافتهاى عاطفى و انسانى اش تهى میگردد
مسئله وقتى دچار اشكال میشود كه:
اولا چنین رابطه ی طبیعى ازچهارچوب اراده ی آزاد انسانى خارج شده ، از حالت بلا واسطه گى اش درآمده و اسیر قدرت پول میگردد.
ثانیا این قدرت تنها در اختیار یك طرف معادله یعنى مرد، گذارده می شود و بدتر از آن اینكه، زن نیز به عنوان قربانى به چنین رابطه یى تن داده ، خود مشوق و پاسدار آن می گردد . دراینصورت ...هر زنى كه فكر مى كند جفت جنسى اش باید مخارج او را بپردازد كارى [در مضمون خود]جز فحشاء، [کاری دیگری] انجام نمی دهد . حتى اگر این جفت جنسى شوهر او باشد . انتظار خرج كردن پول به علامت نشان دادن عشق تا وقتى كه یك طرفه باشد نوعى فحشا ء در پوشش كاذب دوست داشتن است این جزئى از فرهنگ مردسالارانه است كه زنان را نیز آلوده به خود و به شریك جرم خویش تبدیل كرده است.
در بیشتر "جوامع آزاد"، آن كس كه [لباس]غیر سكسى می پوشد در پى سكس است(مرد؛ نه همه مردان)؛ و كسى كه [لباس]سكسى می پوشد(زن؛ نه همه زنان] ... در پی پول و امكانات اقتصادى و این خصوصیات جامعه وارونه است.
مسئله تنها بر سر پوشیدن یا نپوشیدن لبا س سكسى وجلب متقابل زن و مرد بیكدیگر از این طریق نیست . بلكه موضوع عبارت از مبادله و وسیله قرار دادن سكس براى تامین معا ش و كسب درآمد یعنى تبدیل كردن آن به كالاست . همین كه چنین شد آنوقت مردان كه از قدرت اقتصادى بالاترى برخوردار هستند با قدرت پول و امتیازات اقتصادی زنان [کالاشده] را تحت كنترل خود در می آورند و [اینگونه] زنان كه فاقد چنین قدرت [مادی] هستند به ابزار سكس و زیبایی در دست [چنین] مردان تبدیل می شوند.
ترتیب؛ تنظیم وارسالی : آرزو