گرامی باد هشتم مارچ، روز جهانی زنان


گرامی باد هشتم مارچ، روز جهانی زنان

 

ح . تلاش

--------------

«ما کمونیست‌ها می‌خواهیم که هر آنچه که کارگر زن، زن کارگر، زن دهقان و حتا زنان و مردان قشر متوسط شهری را در فشار می‌گذارد، از میان برداریم . حتی این امر از خیلی جهات شامل زنان وابسته به طبقات مرفه هم می‌شود. در جامعۀ سرمایه ‌داری، زن زحمتکش از دو فشار رنج می‌برد، یکی چون عضو طبقۀ کارگر است و دوم برای این‌که زن است، اما زنان دیگر طبقات هم از بی‌حقی خود رنج می برند و آن‌ها هم به موفقیت مبارزه برای حل موضوع زن علاقمند می‌باشند». (لنین در بارۀ نقش زن در اجتماع)

روز هشتم مارچ، که روز همبستگی جهانی با زنان، نامگذاری شده است، در حقیقت یاد آور نخستین روز به پا خاستن متشکلانه ی زنان در یکی از گوشه های جهان است، برای نیل به حقوق عادلانه ی کار. به عبارت دیگر، انتخاب روز هشتم مارچ به حیث روز جهانی زن، بر میگردد به آغاز مبارزه ی کار گر- زنان دستگاه نساجی و بافندگی در شهرنیویارک آمریکا، در سال 1857 ترسایی.

در اين روز كارگر- زنان دستگاه نساجى و خیاطی شهر نیویورک در اعتراض برضد شرايط دشوار كارى و پائین بودن دستمزد شان، به پا خاستند که با برخورد خشن و خشونت بار نیروی قهریه، مواجه گردید. 

 علاوه بر آنکه خاطره ی تلخ اين اعتصاب براى كارگر- زنان آن دستگاه، باقى ماند، نارضايتى عمومى آنها از شرايط سخت وغیر انسانی کار، ادامه یافت.

بعدازسپری شدن بیش از پنج دهه،کارگرزنان دستگاه بافندگی شهر نیویورک، به منظور‌ زنده ساختن خاطره ی مدافعین فداکار حقوق زنان آن فابریکه، در این روز، که درد جانکاه تبعیض، فشار کار و دریافت دستمزد اندک را، با گوشت و پوست و استخوان لمس می‌کردند، دست به اعتصاب زدند. صاحب دستگاه همراه با نگهبانان، برای جلوگیری از همبستگی کارگران بخش های دیگر با اعتصاب کنندگان، کارگر- زنان معترض را، در محل کار شان حبس نموده و دروازه های دستگاه را بستند؛ و گفته می‌شود که گویا به دلایل نامعلوم(!)، کار خانه را آتش گرفت؛ در نتیجه به جز عده ی محدود از زنان محبوس که توانستند ازین حادثه نجات یابند، متباقی 128 تن از زنان کارگر، درین آتش سوختند خاکستر شدند.


با کمال افتخار باید گفت که زنان مبارز از چنین حوادث سازمانداده شده ی غیر انسانی، از خواست ها و اهداف شریفانه ی شان، نه تنها که عقب نشینی ننمودند، بلکه در سال هاى بعدی نیز عزم شان را جزم نموده و در كشورهای مختلف اروپايى و امريكا، با راه اندازی تظاهرات و اعتصابات و اعتراضات بر ضد تبعیض و ستم و استثمار...؛ با استواری بیشتر به مبارزات داد خواهانه شان ادامه دادند. 

«اولين روز جهانى زن در ماه مارچ 1911 در دانمارك، آلمان، اتريش، سويس و امريكا برگزار شد...ملیون ها زن در بر گزاری این روز شرکت کردند. درین اجتماعات خواستهای عمدۀ زنان عبارت بود از: طرح قوانین حمایت کنندۀ کار برای زنان، حق رأی وشرکت در انتخابات؛ برابری مزد با مردان در مقابل کار مساوی؛ هشت ساعت کار در روز ؛ تنظیم رخصتی در ایام زایمان با حفظ حد اقل حقوق ومعاش؛ حمایت از مادر وکودک و وضع حقوق دراین زمینه!

گفتنی است که ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻔﻜﻮﺭﻩ ﯼ ﮔﺰﯾﻨﺶ «روز زن»، نخستین بار در جریان مبارزه زنان نیویورک با ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻭ شعار "حق رأی برای زنان"، ﻣﻄﺮﺡ ﮔﺮﺩﯾﺪ؛ ﻭ به تعقيب آن، ﺩﺭ ﻣﺎﻩ فبروری ﺳﺎﻝ 1909، در امریکا ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺎ ﺭﺍﻩ ﭘﯿﻤﺎﯾﯽ ﺑﺰﺭﮒ، «ﺭﻭﺯ ﺯﻥ» ﺭﺍ ﮔﺮﺍﻣﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﺠﻠﯿﻞ ﺑﻌﻤﻞ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ.

در سال 1910، "دومین کنفرانس زنان سوسیالیست" که کلارا زتکین از رهبران آن بود، به مسأله تعیین "روز بین المللی زن" پرداخت. این نظر زمانی مطرح گردید که زنان سوسیالیست اتریشی قبلا روز "اول ماه می" را، روز جهانی زن، پیشنهاد کرده بودند.

زنان سوسیالیست آلمان، از سوی خود، 19 ﻣﺎﺭﭺ را، روز بین المللی زن پیشنهاد کردند. زيرا که نوزدهم ﻣﺎﺭﭺ سال 1848، مصادف می گردید به مبارزات انقلابی و عدالتخواهانه علیه رژیم شاهی پروس که به عقب نشینی لفظی حکومت، منجمله در مورد مطالبات زنان، منتج گردید.

"دومین کنفرانس زنان سوسیالیست" تاریخ برگزاری نخستین مراسم «روز زن» را 19 ﻣﺎﺭﭺ 1911 تعیین کرد و درعین حال تصمیم گیری قطعی برای تعیین «روز جهانی زن» به بعد موکول شد.

بعد از انتشار قطعنامه کنفرانس در مورد تعیین «روز جهانی زن»، انترناسیونال دوم از این تصمیم حمایت کرد، واین نخستین تشکیلاتی بود که روز جهانی زن، را برسمیت شناخت.

19 ﻣﺎﺭﭺ 1911 خیابانهای آلمان، اتریش، سوئیس و دنمارک با مارش زنان به لرزه درآمد. شمار زنان تظاهر کننده در اتریش به 30 هزار نفر می ‌‌رسید.

نیروهای پلیس به تظاهرات مسالمت آمیز زنان حمله بردند و به لت و کوب آنان پرداختند وگروهی از زنان مبارز را بازداشت نمودند.

سال 1913 "دبیرخانه بین المللی زنان" (یکی از نهادهای انترناسیونال سوسیالیستی دوم)، هشتم ﻣﺎﺭﭺ را با خاطره مبارزه زنان کارگر در آمریکا، به‌عنوان «روز جهانی زن» انتخاب کرد. در همان سال، زنان زحمتکش ، روشنفکر و انقلابی در روسیه تزاری و درسراسر اروپا، نیزبا راه پیمایی ها و برگزاری گرد همآیی ها، ازمراسم «8 ﻣﺎﺭﭺ» بگونه ی ویژه، تجلیل بعمل آوردند.

شایان ذکر است که تظاهرات زنان کارگر در پتروگراد علیه گرسنگی و جنگ و تزاریسم، در سال 1917، بانگ آغازین انقلاب روسیه بود. کارگران شهر در پشتیبانی از این تظاهرات، اعلام اعتصاب عمومی کردند؛ و بدین ترتیب، 8 ﻣﺎﺭﭺ 1917 به یک روز فراموش نشدنی در تاریخ انقلاب روسیه تبدیل شد.

سال 1921، "کنفرانس زنان انترناسیونال سوم کمونیستی" در مسکو برگزار شد. در آن کنفرانس، روز 8 ﻣﺎﺭﭺ به‌عنوان «روزجهانی زن» به تصویب رسید. کنفرانس، زنان سراسر جهان را به گسترش مبارزه علیه نظم موجود وبرای تحقق خواستهای بر حق شان فرا خواند.


دردهه 1960، در کشورهای آسیا و افریقا و آمریکای لاتین جنبش های رهایی‌بخش ملی؛ و موازی به آن درکشورهای سرمایه ‌داری پیشرفته نیز جنبشها ومبارزات انقلابی وترقیخواهانه اوج گرفته بود که دراين ميان جنبش رهایی بخش زنان زحمتکش، گسترش چشمگیر یافت.

در آمریکا و اروپا، زنان علیه سنن و قیود و قوانین مردسالارانه و احکام اسارت بار کلیسایی بپاخاستند؛ که در این مرحله ی جنبش زنان موضوعاتی نظیر حق طلاق، حق سقط جنین، تامین شغلی، منع آزار جنسی، ضدیت با هرزه‌ نگاری، کاهش ساعات کار روزانه، عرضه خدمات پزشکی برای مادر و کودک وغیره مطرح شد. این جنبش توانست تا در برخی از این زمینه‌ ها به موفقيت های دست يابد.

ﺑﺪﯾﻦ ﺗﺮﯾﺐ، ﺍین روزخجسته با گذراندن دشواری ها و فداكاری های فراوان از میان این همه خم و پیچ های تاریخ (كه در بسا جاها و بسا مقطع های تاریخی، با حوادث و آزمون های خونینی رو به رو گردیده است)، سر انجام با نیروی گسترده تر و سرشار از افتخارات سربلند كرده و رفته رفته به مظهر همبستگی جهانی زنان و مبارزه ی پیگیر، جانبازانه ، دلیرانه وبدون وقفه وكتلوی آنان، برای نیل به تمامی حقوق انسانی شان مبدل و خاطره های حماسه آفرین آن، ثبت سینه ی تاریخ بشری گردیده است. ﭼﻨﺎﻧﯿﻜﻪ در سال 1975، سازمان ملل، هشتم مارچ را (که موجودیتش به حقیقت انکار ناپذیر مبدل گردیده بود)، به‌عنوان «روز جهانی زن» برسمیت شناﺧﺘﻪ ﺷﺪ.

ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ روز جهانی زن ﻭ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﯼ ﺣﻖ ﻃﻠﺒﺎﻧﻪ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺧﻮﺍﻫﺎﻧﻪ ﯼ ﺯﻧﺎﻥ، با بدست آوردن آزادی های معینی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی... زنان همراه بوده است، این حقیقت تلخ نیز پذیرفـتـنی است كه جنبش ها وسازمان های رهایی بخش جهانی زنان، احزاب و جنبش های انقلابی، دموكراتیك و ترقیخواه، كشور های مختلف از جمله افغانستان، برای نیل به تمامی حقوق زنان و یا بعباره ی دیگر برای آزادی كامل زنان، هنوز هم راهی درازی در پیش خواهند داشت. چونکه هنوز استثمار، تبعیض و اپارتاید جنسی، تحمیل انواع بیعدالتی ها بر همه عرصه های زنده گی زنان جهان، از جمله زنان میهن بی صاحب ما، چون كابوس مرگ بار سایه افگنده است. 



دراین جا لازم است تا با سرفرازی وافتخار یاد آوری گردد كه پیشینه ﯼ تجلیل با شكوه و بزرگداشت شایسته از هشتم مارچ دركشور ما با نام ماندگـار و چهره برجسته ﯼ سیاسی؛ و یكی از پیش كسوتانِ نخستین نهضت چپ و دموكراتیك میهن، بانوی آگاه، متواضع، مهربان، انترناسیونالیست و مبارز صادق و جسور، زنده یاد داكـتـر اناهیتا راتب زاد؛ بانام حزب دموكراتیك خلق افغانستان و سازمان دموکراتیک زنان افغانستان؛ و بانام و كارنامه های رهایی بخش، متشکلانه وغرور آفرین سایر مادران وخواهران شجاع وترقیخواه وطن (چه در دوران دولت ج. د. ا؛ و چه قبل و بعد از آن)، گره ابدی و ماندگارخورده است.

نا گفته روشن است که اگر امروز آگاهی سازمانـی و سیاسی زنان كشورمان به درجـه ‌ی معینی رشد يافته است، با افتخارمي ‌تـوان گفت که ویژه گی های مبارزات روشنگرانه و سازمان یافته ی اعضای پرافتخار سازمان دموكراتیك زنان افغانستان و درکنارآن، ح. د. خ. ا‌ در روشنی مشعل تابناک اندیشه ها و دست آورد های بی بدیل علمي بشریت مترقی، اثر تعیین كننده دراین زمینه داشته است. از این حقیقت آفتابی، فقط کور اندیشان و خود خواهان متعصب، می توانند عقده مندانه، انکار نمایند.



نا گفته پیداست که «سازمان دموکراتيک زنان افغانستان»، علی رغم تعصب ها و قیودات شدید قرون وسطایی؛ و در دهه ی هشتاد ترسایی، اقدامات دهشت افگنانه و تروراز سوی تنظیم های دانش ستیزو بی فرهنگ و دشمن درجه یک آزادی زن از زیر انواع ستم و اسبداد مذهبی و جنسی؛ افزون بران، شعله ور نمودن آتش جنگ اعلان ناشده و خانمان سوز از سویامپریالیسم جهانی و متحدین عربی و عجمی شان در كشور، بادرك این اصول زرین كه « درجه آزادي زنان مقیاس طبیعی آزادی عمومی است»، توانست با حضور فعال و افتخار آفرین خود، ازطریق فعالیت های چشمگیر و روشنگرانه ﯼ اجتماعی-سیاسی، خاصتن در دوران بر افراشته بودن پرچم دولت ج. د. ا، نقش ارزنده ی را درهمه ی عرصه های کار و فعالیت اجتماعی، ایفا نماید؛ واینك یکی از نتایج منطقی ـ تاریخی آن، تجلیل همه ساله از روز جهانی زن در کشور (هر چند که سمبولیک است) برای نسل کنونی و آینده كشورمان است.

پس یاد همه زنان و دوشیزه گان با شهامت و سر بکف وطن گرامی باد كه با وصف تهدیدها، اتهام ها، تخویف ها، تحقیرها و تهدید ها و ترورهای همرزمان شان، شجاعانه و بی هراس، برای عدالت، آزادی و برابری واقعی این قشر محكوم و مظلوم جامعه در کنار برادران همرزم و روشن اندیش شان مبارزه، جان بازی و فدا كاری نموده اند؛ و بسا كه عده ی زیاد آنان دراین راه مقدس گزیده شان، جانهای شیرین خود را از دست داده؛ و این سریال کثیف، با فتوای ملاهای تنظیم های «جهادی ـ طالبیـداعشی...» یا هم خهرج از آن، ادامه دارد.

یاد آن همه مبارزان و سربازان و سر بدارانی گرامی باد كه یكجا با زنان مبارز وطن مان، برای برقراری نظام واقعن دموکراتیک و عادلانه وانسانی، كه دران سایه ی ظلمت و کابوس وحشتناكِ نابرابری زنان با مردان؛ وهیبتِ تفكر وعمل غیرانسانی و زن ستیزی، وجود نداشته باشد، مبارزه مشترك نموده و درین راه جان باختند؛ و یا هنوز هم با اعتقاد به آرمان‌های انسانی قشر محکوم زن، با سلاح اندیشه های پیشرو، صادقانه مبارزه می‌کنند.

این مبارزین آگاه می دانستند و می دانند که نبود آزادی واقعی زن و عدم برابری حقوق آنان با مردان در همه امور و فعالیت های اجتماعی ـ اقتصادی و سیاسی، سخن گفتن از وجود آزادی و دموکراسی در کشور، بی دانشی و دروغ و حماقت محض است.


(رخشانه ی نامرااد و سنگسار شده؛یکی از ده ها نمونه)

با غم و اندوه بی پايان باید گفت که هشتم مارچ سال 2020 نیز مانند سال های قبل (كه كشور درسیطره ﯼ ﺗﯿﻜﻪ ﺩﺍﺭﺍﻥ ﺩﯾﻦ، ﻓﺘﻮﺍ ﻓﺮﻭﺷﺎﻥ، ﺟﻨﺎﯾﺘﻜﺎﺭﺍﻥ ﺗﺎﺭﺍﺟﮕﺮ، اوباشانِ زن ستیز وجهالت پرستان عقب گرا قراردارد. این روز مقدس در شرایطی بر گزار میگردد كه زنان وطن ما زیر سایه ﯼ اندیشه هاﯼ کنیز پرورانه و ستمگرانه ﯼ قرون وسطایی، ازستم و بیداد نظام فاسد، تریاك سالار، مافیایی، تفنگ سالار، دین فروش و ... كه همه از حمایت بیدریغ امپریالیست های اشغالگر، تروریست پرور و دزدان جهانی برخوردار اند، جفا و رنج استخوانسوز می كشند. چنین نظام ها و‌ با این «وضعیت جنون‌آمیز» کشور، «مرد را از مردانگی‌اش می‌اندازد و زنانگی را از زن می‌گیرد؛ هردو جنس را به شرم‌آورترین شکل خوار می‌ کند و از طریق آنها انسانیت را به پستی می‌کشاند…». [انگلس]

افزون بر آن در کشور به خون خفته ی ما، از بركت دموكراسی(!) امریكایی و موجودیت دولت نام نهاد وبیمار و گندیده: «قتلهای ناموسی»، محاکمه های صحرایی، سنگسار، قتل های خانواده گی، خود كشی، تن فروشی، خود سوزی، ازدواج های اجباری و قبل از وقت (ﺣﺘﺎ ازدواج كودكان پنج و شش ساله)؛ تیزاب پاشی به روی


زنان؛ بد رفتاری با قشر زن؛ اذیت و آزار و تجاوزات جنسی؛ ضرب و شتم و خشونت های گسترده علیه زنان؛ خرید و فروش و مبادله زنان با حیوانات؛ سقط جنین و مرگ و میر زنان بار دار و فرزندان شان ... همه ی این جنایات و زنستیزی، کمر بانوان میهن مان را زیر بارسنگین خود، شکستانده و می شکند.

بطور نمونه: حد اقل "از هر13 طفل نوزاد یک طفل قبل ازرسیدن به سن یکسالگی فوت میکند و ازهر10 طفل نوزاد یک طفل قبل از رسیدن به سن 5 سالگی فوت میکند."

همچنان به نقل از گزارش خبرگزاری آناتولی، مسئولان کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در تازه ترین گزارش خود، از افزایش 8 درصدی خشونت علیه زنان در هفت ماه نخست سال‌ جاری خورشیدی خبر داده است.

در گزارش آمده است: «طی این مدت 2762 مورد خشونت علیه زنان ثبت شده است.97.1 درصد این موارد در خانه صورت می‌گیرد. این نشان می‌دهد که که محیط خانه ناامن ترین مکان برای زنان ماست...وضعیت خشونت علیه زنان در افغانستان نگران کننده است. جنگ، ناامنی، فساد اداری و ناتوانی در تطبیق قانون، موانع اصلی مبارزه با خشونت علیه زنان است... خشونت‌های فیزیکی و جنسی بیشترین قربانی را در میان زنان افغانسان دارد. چون بحث درباره خشونت جنسی در افغانستان تابو است، 


تلاش می‌شود این معضل پنهان شود... کابل، هرات، بلخ، ننگرهار و کندهار از جمله ولایت‌هایی اند که به ترتیب بیشترین آمار خشونت علیه زنان در آن‌ها ثبت شده است..."

پایان سخن:

«دولت ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ (!) ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺍﻓﻐﺎﻧﺴتان»، مطابق به سرشت فاشیستی و زن ستیزانه اش، یكجا باسایر خفشان تاریكی پرست داخلی، نه تنها در راستا ی زدودن این همه مصیبت های جانگداز که قشر زن به آن مواجه است، كاری انجام نداده؛ بلكه خود با نقض سیستماتیک و صریح «قانون اساسی» خود شان، از جمله مواد سمبولیك ) و(۲۲) آن ، در همه ی این جنایت ها، نقش وسهم داشته است.

نفرین باد به همه «این نو دولتان» فاسد؛ میلیونر های وطني دزد و دلالان دین و مرگ و فقر در میهن، که با وصف روا داشت این همه ظلم و جفا و بیداد گری ها نه تنها به قشر زن، بلکه به همه زحمتکشان افغانستان، هنوز هم با «بی‌شرمی جسورانه‌‌ی» لاف از «دینداری!» و«ﺟﻬﺎﺩ!» ﻭ...ﻋﺪﺍﻟﺖ (!) می زنند.


با درد واندوه بی پايان که درچنین جو و فضای تراژیک اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میهن، گروه های جدا شده ازبدنه ی (ح. د. خ. ا)، که هر یک با وصف پشت کردن با اندیشه های رهایی بخش زحمتکشان، ازجمله زنان، ادعای چپ (!) بودن را نموده و در داخل کشور "فعالیت" میکنند، نه تنها صدای درد واندوه زنان مظلوم را ازطریق راهپیمایی ها واعتراضات خیابانی ...، بلند نکرده اند، بلکه بیشتر دروضعیت خفت آور پراگندگی وحتا نزاع با هم قرار دارند و بیشتر درجستجوی پیدا نمودن جای و مقام، دراین نظام متعفن، غیر مشروع و دست نشانده اشغالگران امپریالیستی بوده ومی باشند تا در فکر رهایی میهن و مردم زحمتکش آن.

فرخنده باد هشتم مارچ، روز همبستگی زنان جهان!

پیروز باد جنبش رهایی زنان در جهان!