بمناسبت بيست و ششمين سالروز جاودانه شدن زنده ياد ببرک کارمل (رهبر پيشين حزب دموکراتيک خلق افغانستان و دولت جمهوری دموکراتيک افغانستان)

ح «حریف » آلمان

 دسمبر 2022

بمناسبت بيست و ششمين سالروز جاودانه شدن زنده ياد ببرک کارمل (رهبر پيشين حزب دموکراتيک خلق افغانستان و دولت جمهوری دموکراتيک افغانستان)

(برابری حقوق خلقها درپرتوی برنامه حل مسئله ملی در

جمهوری دموکراتیک افغانستان به زعامت ببرک "کارمل")

« ببرک"کارمل" یکی از دولتمردان استثنایی تاریخ نوین افغانستان بود،هیچ شاه،امیر ورئیس جمهور در رشد فرهنگ، زبانها، ادبیات، هنرها، آگاهی سیاسی، بیداری شعور ملی، اجتماعی وبرابری حقوق اقلیت های ملی، مذهبی وقومی افغانستان برابر ببرک "کارمل" دلسوزی، توجه ترقی آفرین وکیفی نداشته است....» (دستگیر پنجشیری)

مناسب میدانم تا درمورد زنده یاد ببرک "کارمل" ازدست رفته وکارنامه های درخشان اش درجایگاه زعامت جمهوری دموکراتیک افغانستان(جدی ۱۳۵۸ تاثور۱۳۶۵) قبل ازهمه، حرف های شادروان اکادمسین پروفیسوردوکتورعبدالاحمد "جاوید" قبل براین رئیس دانشگاه کابل را که درسالهای مهاجرت دریک همایش رسمی مهاجرين افغانستان، مقیم لندن بیان داشته بودند، بازگونمایم. 

پروفیسور"جاوید" دریک برهه دیگرزمانی ،طی سخنرانی  درجمع دوستان شان برمزار "فردوسی" درشهر مشهدایران درموردویژه گی های ببرک "کارمل"چنین گفتند:

«من باوجود ناسازگاری وبی ارتباطی خود با ببرک "کارمل"وهمچنان غیرحزبی بودنم ،ایشان را بسیارسازمانده حساس وسیاستگرجدی برای تصرف قدرت وفلسفه قوی شدن درزمانه ما یافتم....»

 واقعن ببرک "کارمل" بحیث دادخواه نستوه وسیاست گزاربی بدیل ازهمان آغازمبارزه دشواراش بخاطر نجات مردم ازدرد جانکاه ورنج وعذاب جامعه فیودالی وماقبل فیودالی،ستم طبقاتی، ارتجاع مذهبی واستبداد سلطنتی به این نتیجه رسیده بودند که بااستفاده ازراه های گوناگون مبارزه مسالمت آمیزالبته دراتکاه وروشنی جهان بینی علمی وصرف بامبارزه طبقاتی میتوان طبقات حاکم وستمگرراخلع قدرت نموده وباایجاد یک حکومت دموکراسی ملی برمبنای ائتلاف نیروهای ملی ،دموکراتیک و وطنپرست،راه را برای اعمار یک جامعه عاری ازتناقضات طبقاتی ورفاه همگانی بازنمود.

"کارمل"معتقد بوده وباورکامل داشت که باحل تضاداصلی ویا اساسی که همانا تضاد طبقاتیست، میتوان به حل سایر تضادها، ازجمله با "حل مسایل ملی"، ستم ملی راازمیان برداشت.

پژوهشگرمعاصر کشور پروفیسور رسول "رهین" دربخشی ازنوشته تحقیقی شان زیرنام "ببرک کارمل کی بود؟ " دیدگاه شان را درمورد زنده یاد"کارمل"چنین فشرده میسازد:

«نگارنده درحالیکه هیچگونه ارتباط ایدولوژیکی باهیچ یک ازرهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان نداشته،وظیفه خودمیدانم درنوشته هایم تا ازحقایق چشم پوشی ننمایم.

بتاریخ۶ جدی ۱۳۵۸خورشیدی ببرک "کارمل" درحالی وارد کابل شد، که رقیب سرسخت وخونخوار حفیظ الله امین رابرای همیش ازصحنه زندگی دورکرده بود. بنابرآن بدون دغدغه وباجبین کشاده ولبخند بردهان که حکایتگر پیروزی بررقبای سیاسی اش بود،به عنوان منشی عمومی حزب وریس شورای انقلابی وصدراعظم افغانستان براریکه قدرت افغانستان تکیه زد....

رهبری جدید طی نخستین گامهای خودبه مردم اطمینان دادند که نابسمانی های موجود درکشوررابه گونه بنیادی حل وفصل مینمایند. برای ایفای این وظیفه تلاش ورزیدند تاپیآمدهای ناگواراقدامات ایدولوژیکی تره کی وامین راخنثا وزیانهای سیاسی ،اجتماعی وقومی ای را که براقوام تاجیک، ازبیک، هزاره وسایراقوام خوردوبزرگ کشورواردآمده بود،برطرف سازد.

همچنان حزب دموکراتیک خلق اصول حل دموکراتیک مسله ملی را اعلام کرده، بربرابری حقوق کلیه ملیت ها واقوام افغانستان وپایان دادن به ستم براقلیت های تباری کشور تاکید ورزید،امتیازات سنتی قبایل برای شان برگردانیده شده وبه کسانیکه جانب حاکمیت را میگرفتند وعده حمایت های مالی وامنیتی داده شد و....»

زنده یاد ببرک "کارمل" ازجمله رهبران جنبش رهایی بخش ملی، یکی از بنیان گذاران حزب دموکراتیک خلق افغانستان، به حیث یک شخصیت خردمندوآگاه ومبارزشجاع باشناخت عمیقی که ازشرایط معین ودرجه رشد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی وفرهنگی جامعه خود داشت، نیم قرن تمام عمرآگاهانه و پربار شانراصرف مبارزه بخاطررفاه وسعادت انسان زحمتکش میهن نمودند؛ به حیث یکی از فعالان مسلط باایدولوژی واندیشه های دورانسازوپیشرورعصر،درکارتنظیم وتدوین اولین برنامه عمل حزب، تحت عنوان «بخاطررنج های بیکران خلق های ستمدیده افغانستان» سهم فعال وسازنده گرفته وطی آن وسایل وراه های حل دقیق رامعرفی نموده، تادراتکا به آن و باتحقق اهداف استراتیژیک وتاکتیکی، طی یک زمان ممکن ومقدورتاریخی به رنجها وعذاب مردم ما درشرایط یک کشور مستعمره ونیمه مستعمره وداشتن مناسبات فیودالی وماقبل فیودالی پایان داده وکشتی شکسته آرمانهای مردم ماراازامواج طوفانی نبرد طبقاتی به ساحل نجات برساند.

دربخش اهداف سیاسی اولین مرامنامه مدون حزب دموکراتیک خلق، ازجمله دررابطه باحل مسایل ملی بحیث مبرمترین مسایل اجتماعی ،اقتصادی وفرهنگی برمبنای اصول آزادی وبرابری درجهت رشد همسان ومتوازن  ملیت ها واقوام باهم برادروبرابرچون پشتون ها،تاجیکها،هزاره ها،ازبک ها،ترکمن ها،ایماق ها،بلوچ ها،نورستانی ها،پشه یی ها،قزلباش ها،براهویی ها،پامیری هاو...چنین میخوانیم:

«بادرنظر گرفتن درک علمی مساله ملی،افغانستان مملکتی است مرکب است از خلقها واقوام زحمتکش، دارای کلتورهای متنوع ملی که مشترکن کشورراطی قرون متمادی تشکیل داده ودرآن زیسته اندکه بصورت متحدبا احساس دردهای مشترک مبارزات ضد فیودالی وسیاست های امپریالستی وموجودیت محرومیت هاوتبعیض نه تنهاهمه  خلق افغانستان ازحقوق وآزادی های شان محروم شده اندبلکه این همه سیاست های ارتجاعی موانع بزرگی درراه تکامل اتحادملی خلقهاوترقی جامعه رابوجود آورده است .لذامبارزه در راه اتحاد وهمبستگی همه اقوام زحمتکش افغانستان براساس تامین منافع طبقات محروم واصل مساوات برادرانه ومجادله همه جانبه علیه هرگونه ستم ملی اعم از تفوق طلبی قومی ،نژادی ،قبیلوی ،منطقوی وتمایلات محلی که نفاق ملی رابارمی آورد،وظیفه ملی مترقی حکومت دموکراسی ملی ودموکراتیک خلق بشمارمی رود.»

به همین ترتیب درمرامنایه نجاتبخش حزب دموکراتیک خلق دررابطه باراه حل هاورسیدن به اهداف پیش بینی شده درجهت حل مسایل ملی چنین تصریح گردیده است:

«به منظور ایجاد واستحکام اتحادواقعی وعملی بین خلقهای افغانستان سعی میگردد تاازطریق قانونی مطابق اساسات دموکراسی برتشکیلات اساسی مملکت ازلحاظ رابطه اقتصادی ،لسانی وفرهنگی تجدیدنظرشودوبه جرگه وواحدهای تشکیلاتی کشورکه به اثرانتخابات دموکراتیک به میان آمده باشد،صلاحیت واختیارات وسیع داده شودوبرای حل مساله زبانهای افغانستان برمینای اصول دموکراتیک اقدامات لازم به عمل آید.»

حزب به حیث گردان پیشآهنگ طبقه کارگروهمه ی زحمتکشان میهن تحت رهبری داهیانه ببرک "کارمل" درزمینه آزادی، برابری وتساوی حقوقی مردمان کشور کثیرالقومی ما قبل از همه درگزینش وانتخاب اشخاص براساس اصل شایستگی وتوجه عمیق به ترکیب دموکراتیک ملی و قومی درسطح کمیته مرکزی، بیروی سیاسی وشعبات رهبری کننده آن توجه ودقت مسؤولانه را انجام داده است.

حزب درجهت ادامه مبارزه وکاربرد روش های متنوع مبارزه مسالمت آمیز، بصورت جسورانه ودرهمه عرصه ها،ارتجاع واستبدادسلطنتی رابه چالش میکشید.

وقتی حزب بعد ازرویداد نظامی ۷ ثور۱۳۵۷ از موضع اپوزيسیون مبدل به حزب حاکم گردید،صرف نظرازعملکردهای توأم باشتاب، بی مورد وعجولانه واوانتریستی مرحله اول رویدادمتذکره تحت مسؤولیت های نورمحمد تره کی وحفیظالله امین که بدورازواقعیت های عینی ودرجه رشد جامعه، کشور را بطرف بحران سوق داده ،فاصله میان حاکمیت ومردم را روزتاروزعمیق ترساخته وزمینه های عینی مخالفت دشمنان داخلی، ارتجاع مذهبی ،اسلام سیاسی ومداخله همسایه های طماع،ارتجاع عرب، شئونیست های چین وکشورهای امپریالستی دررأس امپریالیزم مداخله گروجهانخوارامریکارامساعد ساخته بود؛ این وضع نمیتوانست بیشترازآن ادامه یافته وکشوربه میدان مداخله مستقیم پاکستان ،ایران وامریکا مبدل شود.

بنابرهمین نیاز مبرم وقتی بعداز ۶جدی۱۳۵۸، رویداد نظامی ثوروارد مرحله نوین ومسیرواقعی خود گردید،بخاطر تعمیل وتحقق اهداف برناموی حزب بويژه درجهت«حل مسایل ملی»بایستی اساسات قانونی ، بنیادها وارگانهای مورد نیاز وحقوقی درزمینه تدوین یافته وعملن ایجادمیشد.

بخاطربرطرف کردن خلای قانون وقانون مند ساختن عرصه های مختلف عملکرد قدرت دولتی ،اصول اساسی جمهوری دموکراتیک افغانستان به حیث قانون مادر وبزرگترین سند تقنینی ووثیقه ملی بوسیله کمسیون موظف شورای انقلابی ج د ا تحت نظر مستقیم ببرک «کارمل»به حیث حقوقدان برجسته کشور تدوین ونافذ گردید.

برمبنای ماده هفتم اصول اساسی ج د ا سیاست تساوی حقوق، دوستی برادرانه ورشد همه جانبه تمام ملیت ها،اقوام وقبایل اعم ازخُرد وبزرگ، ساکن وطن واحدمان افغانستان را عملی ساخته، به همبستگی زحمتکشان تمام ملیت ها،اقوام وقبایل کشور درمبارزه به منظورتحقق واهداف وآرمانهای انقلاب ثور مساعدت کرده وحقوق قانونی ایشان را تامین وتضمین نمود.

همينگونه به ادامه آن چنين آمده است:هدف ج د ا محو نابرابری درسطح رشد اقتصادی ،اجتماعی وفرهنگی تمام مناطق کشور میباشد.

درنهایت میخوانیم که :ج د ا بهترین وگرانمایه ترین آثارمیراث فرهنگی وعنعنات تمام ملیت هاوقبایل کشورراحفظ وانکشاف میدهد.

تصریحات ماده ۲۴ اصول اساسی مشعر است که پالیسی ج د ا درساحه انکشاف اجتماعی، فرهنگی وکلتوری به تحکیم وحدت کارگران، دهقانان، کوچیان،روشنفکران، کسبه کاران، تاجران، روحانیون وعلمای وطنپرست وتمام نیروهای دموکراتیک ووطنپرست کشور، تمام ملیت ها ،اقوام و قبایل افغانستان، امحای بقایای مناسبات فیودالی وماقبل فیودالی،عقب ماندگی، بیکاری، بیسوادی، فقر،مرض وارتقای سطح زندگی مادی وکلتوری خانواده ها استوار است.

به این منظورپروگرام های مبنی برامحای کامل بیسوادی ،انکشاف وسیع معارف، حفظ الصحه وتامینات اجتماعی وعلم وتخنیک، کلتوروهنر، تربیت بدنی ،سپورت وخدمات معیشتی به صورت متداوم عملی میگردد.

همچنان دررابطه باحقوق اساسی اتباع مندرج اصول اساسی چنین تاکید شده است که تمام اتباع افغانستان درمقابل قانون مساوی بوده وبدون درنظرداشت تعلق نژادی، ملی، قبیلوی، زبان، جنس، محل سکونت واقامت، دین، تحصیلات، نسب، دارایی وموقف اجتماعی، حقوق ومکلفیت های مساوی دارند.

ازجمله اولین اقدام های قابل توجه مرحله نوین رویداد نظامی ثورتحت زعامت زنده نام "کارمل"،مرحم گذاری برزخم های خون چکانی بود که درنتیجه اعمال خشونت بارو بی پیشینه فاشیستی و تروریستی مرحله اول بخصوص درنتیجه جنایات حفیظ الله امین وباند تبهکاراش برمردم بی گناه وبی دفاع ما رواداشته  شده بود.

بدین منظور«فرمان عفوعمومی» درموردهمه زندانیان سیاسی که از دم تیغ جلادان بی رحم امینی جان به سلامت برده بودند، صادروشامل حال همه زندانیان بدون درنظر گرفتن تعلقات قومی، زبانی، سمتی، دینی، مذهبی ودیدگاه های سیاسی بشمول مخالفین ایدولوژیک وسیاسی گردید. فرمان عفوعمومی متذکره  شامل حال بیشتر از ۲۰ هزارتن از زندانیان درسراسرکشورگردید.

بازشدن دروازه های زندان ها ی کشور به جشن همگانی وبخصوص شادی خانواده ها ووابسته های شان مبدل شد که عزیزان شانرا دوباره به آغوش کشیدند. به تعقیب آن بخاطر آرامش خاطرخانواده های عزاداروشهروندان داغدارمیهن وابراز تسلیت واتحاف دعا به ارواح همه جانباختگان وقربانیان بی گناه حاکمیت خونتای امین، برای یک روز«عزای ملی»اعلان که طی آن مراسم فاتحه خوانی درمساجد ، تکایا وحسینیه های مرکز وولایات تدویروتمام اراکین دولتی اعم از نظامی وملکی در رأس شخص  ببرک"کارمل"رئیس شورای انقلابی وصدراعظم ج د ا دراین عزای ملی شرکت نمودند.

این حرکت بشردوستانه وآرامش بخش حاکمیت دموکراتیک توجه وباورمندی هموطنان مارا نسبت به حزب وحاکمیت شان افزایش داده وراه رابرای نزدیکی وهمکاری میان مردم وحاکمیت جدید هموارتر ساخت.

همچنان بخاطرتامین عدالت اجتماعی وبخصوص تحقق وتطبیق«عدالت انتقالی»،براساس انتظارهای مردم ازحاکمیت جدید جهت رسیدگی قانونی به جنایات وجرایم ارتکابی امینی هاکه بعد ازمرحله نوین بلافاصله دستگیر و دربازداشت به سرمیبردند، بعدازتدوین وانفاذ قوانین اختصاصی مربوطه ،ادارات کشف وتحقیق،ارگانهای سارنوالی اختصاصی ومحکمه اختصاصی امنیت ملی ایجاد که بعدازتکمیل پروسه تحقیق، واردآوردن اتهام های دقیق ومستند، تعقیب عدلی بوسیله سارنوالی اختصاصی امنیت ملی ،دوسیه های شان درمحکمه اختصاصی مورد رسیدگی قضایی قرارگرفته وبعدازقطعیت فیصله های محکمه باصلاحیت، مجازات صادره بالای شان تنفیذ گردید.

جریان محاکمه وتنفیذ فیصله های قطعی محکمه اختصاصی امنیت ملی(درموارد اشد مجازات، تایید هیات ریسه شورای انقلابی در رأس ببرک "کارمل") آب سردی بود برآتش خشم وانتقام بی پایان مردم عزادار وداغدیده میهن که عزیزان بی گناه وبی دفاع شان بوسیله حاکمیت پولیسی امین وباند تروریستی اش گرفتار وبدون طی مراحل تحقیق،تعقیب عدلی، واردنمودن اتهام وحکم محکمه باصلاحیت، به شکل انفرادی وجمعی درپولیگونها تیرباران گردیده ودر گورهای دسته جمعی مدفون شده بودند.

خانواده هاوبازماندگان شان بعد از آنکه درنتیجه بگیروببند های دژخیمان امینی حتاروی عزیزان شانراندیدند ،صرف نام گم شدگان شانرا درلیست های هزاران نفری ایکه ازطرف امینی ها درعقب دروازه وزارت داخله آویزان شده بود، مشاهده نمودندوبس!؟

به همین ترتیب به سلسله تحقق پروسه عدالت انتقالی مطابق فرمان شورای انقلابی ج د ا تمام جایدادهای غیرمنقول شامل منازل، سرای ها، دکاکین وزمین ها واموال منقول که قبل از مرحله نوین بصورت ظالمانه وغیرقانونی مصادره ویا ضبط گردیده بوده، بعداز رسیدگی درخواست متضررین وبرمبنای حکم محکمه ذیصلاح دوباره به مالکین وصاحبان اصلی یا بازماندگان شان برگردانیده شد.

بنابربه مستولی شدن همین فضای اطیمنان وباورمندی هموطنان متضرر، تعدازیادی ازهم میهنان ما که قهرن مجبور به ترک محل های سکونت ویا اقامت شان شده حتا مادروطن شانرارهانموده بودند، دوباره به خانه وکاشانه شان برگشته و زندگی عادی خویش را ازسرگرفتند.

سلطان علی "کشتمند" صدراعظم دهه هشتاد جمهوری دموکراتیک افغانستان درکتاب شان زیرنام «یادداشت های سیاسی ورویدادهای تاریخی»دررابطه به حل مسایل ملی مینویسد:

«دردهه هشتادمبارزه بخاطرتامین برابری حقوقی وعملی میان تمام ملیتها،اقوام وگروه های اتنیکی، بمثابه یک وظیفه خدشه ناپذیروتاخیرناپذیرحزب ودولت تلقی میگردید.زیرا برخورد اصولی به مساله ملی درکشورکثیرالملیت افغانستان وایجادمناسبات عادلانه و برابرمیان ملیت هاواقوام کشوربعنوان یکی ازاصول بنیادی،دست کم ازلحاظ تئوریک، سرخط وظایف حزب رامیساخت....درسالهای هشتاد برخورد بامسایل ملی بنحوغیرقابل مقایسه باگذشته ها درجهت مثبت تفاوت داشت وازبنیاد حایزخصلت مردمی وعادلانه بود.»

ازنظر تاریخی اگر بیشتر ازیک سده به عقب برگردیم درشرایط نظام استبدادی فیودالی وقبیله سالاری وبه اثر سیطره سیاستهای تک قومی درنظام های استبدادی، بوسیله امیران دیکتاور، چون امیر عبدالرحمان، ملیت ها واقلیت های قومی تحت ستم طاق فرسای قومی قرارداشتند که بادریغ ودرد تداوم چنین سیاست های جابرانه وظالمانه قربانی های بیشماری داشته که بیشترین مظالم وستم قومی متوجه هزاره های ساکن صفحات مرکزی میهن مابود. چنانچه به اثر  استبداد حاکمان ظالم مرکزی،ازدیاد مالیات ها بالای مردم هزاره وسپردن چراگاه های شان به قبایل وکوچی ها وسایر فشارهای قومی ومذهبی بنام شیعه، مردم هزاره جات دست به نافرمانی وقیام زدند که بنابردستورمستقیم امیر مستبد و بافرستادن قوای نظامی وقوماندانهای خشن از مرکز، باواردآوردآوردن تلفات سنگین وزیان های جبران ناپذیر مقاومت شان شکستانده شده واکثریت شان آواره وفراری دیارغیرشدند. زیراآنها باابزارهای دست داشته معمولی جنگی نتوانستنددربرابرتوپخانه  وسپاه منطم امیر تاب بیاورند. درهمین رابطه درصفحه ۶۷۰ «افغانستان درمسیرتاریخ»اثرمورخ نامدار کشور میرغلام محمد غبار چنین میخوانیم:

«...ولی این شورش طورفجیع وباقساوت ازطرف دولت خاموش ساخته شد، که هزارها خانوارمردم در ماورای جیحون، ایران وهندانگلیسی فرارکردند.حکومت انگلیسی هند از فراریان دوفوج عسکر منظم تشکیل کرد، وقتیکه بقیه مردم هزاره بعدازختم جنگهای دوساله به مساکن خود برگشتند،آنقدرکمبودند که مثلااز ۲۰ هزارخانوارمردم بهسود فقط ۶ هزار خانوارباقیمانده بودند.تمام قلعه ها ومساکن مردم هزاره تخریب ومزارع شان پایمال شده بود.طبق امر امیرهزاران دختر وپسر بیگناه هزاره درداخل افغانستان وهم درماورای سرحدات شرقی افغانستان فروخته شدند. مظالم امیردرهزاره جات سابقه ی درتاریخ کشورنداشت وفقط میتوان مثال آنرادرتاریخ هجوم چنگیزمطالعه کردوبس .... واما آنچه که هزارها نفرفروخته شده بودند،درداخل افغانستان بحیث برده وبنده باقی ماندند....»

از محتوای همین سیاست ضدملی وتبعیضی چنان استنباط میشود که امیران وشاهان مستبد درپی محو فزیکی وهویت تاریخی وفرهنگی اقلیت های قومی وبخصوص هزاره های میهن واحد ویکپارچه مان افغانستان بوده است وبس.

همین سیاست های تبعیضی قومی بعدها دردوران نادرشاه ،ظاهرشاه وبخصوص دردوره صدراعظمی هاشم خان ودروجود محمد گل خان مهمند به اشکال ظالمانه آن تداوم یافت.و..... 

ساطانعلی "کشتمند"همچنان ادامه داده اند، که«...تمام ملیت هاواقوام افغانستان بایستی درتمام عرصه هاوازجمله درامردست یافتن به رهبری سیاسی،اقتصادی،اجتماعی ،فرهنگی ومعنوی واستفاده از دست آورد های دانش وتخنیک معاصردارای حقوق مساوی باشند و....»

درتحت زعامت ببرک«کارمل»بود که برای اولین بارانتخاب وجابجایی کادرها بنابراصل شایستگی وتناسب ترکیب قومی پست های کلیدی حکومت به اختیار فرزندان اقلیت های قومی قرارگرفت که میتوان به عنوان مثال ازتقررسلطان علی کشتمند به حیث صدراعظم ج د ا وتقررسایر فرزندان اقلیت های قومی درپست های وزارت هاومعینیت ها درادارات ملکی وپست های نظامی ارگانهای دفاعی وامنیتی حتاازگماشتن آنهایکه قبل برآن کارگران عقب ماشین های تولیدی بودند،میتوان یادآوری نمود.

به همین ترتیب درترکیب دموکراتیک ،قومی وملی شورای انقلابی ج د ا به حیث عالیترین ارگان رهبری کننده دولت توجه مسؤولانه به خرج داده شد.

باتوجه به اقدام های اساسی جمهوری دموکراتیک تحت زعامت ببرک "کارمل" متوجه میشویم که دریک حرکت بی پیشینه «وزارت امور ملیت ها» درچوکات شورای وزیران ایجاد وباتشکیل وبودجه مورد ضرورت شروع به کارنمود.هدف این وزارت جدید اشتراک دادن نمایندگان ملیت ها واقوام کشورکه ازطریق اداره وارگانهای مربوطه  به حل مبرم ترین مسایل ومعضلات ملی که ازگذشته به حیث یک میراث شوم بجامانده بود،نایل آیند.

وزارت امورملیت ها دارای چندین پست معینیت بوده که هرمعین از ملیت ها واقوام مختلف نمایندگی مینمود.در وزارت متذکره برای اولین بار«شورای مرکزی ملیت هزاره»و «مرکزانسجام ملیت هزاره» اساس گزاری شده بود.

درهمین زمان است که تدویر"جرگه" از انحصار یک قوم خاص بیرون کشیده شده وبرای همه ملیت ها واقوام کوچک وبزرگ، ولی برابروبرادراین امکان بجود آمد که مطابق به شرایط معین محیط زیست ، درجه رشد اقتصادی واجتماعی، درباره حل مسایل ملی ونیازهای مبرم ملی ومحلی شان باتدویرجرگه ها تصامیم وفیصله های لازم رااتخاذ وجهت عملی شدن به ارگانهای باصلاحیت بسپارند.

 به عنوان مثال میتوان از برگزاری «جرگه سراسری ملیت هزاره»یادآوری نمود.درهمین مقطع زمانیست که ملیت هزاره به حیث یک ملیت متساوی الحقوق رسمن متبارزگردیده درفضای اطمینان به آینده ورشد همه جانبه دربخش های اجتماعی وفرهنگی وانکشاف وضع اقتصادی گامهای بلندی را برداشتند.

دوکتور سید عسکر موسوی دررابطه باارتقای سطح اطمینان وجابجایی های بعدی هزاره ها درشهرکابل مینویسد:

«مهمترین عنصردرجذب اخیر،کابل نه تنها به عنوان یک پناه گاه درنجات از فقرونا امنی محسوب میگردید؛ بلکه محیط عادلانه تر وکمتر تبعیض آمیزتر به نظرمیرسید.»

همچنان وزارت سرحدات که به «وزارت امورقبایل وسرحدات»تغیرنام داده .نهاد تازه بنام «جرگه های کوچی» هابه میان آورد.

تاریخ گواه است که ازدهه ها قبل استبداد سلطنتی بوسیله حکومت های جبارومستبد به اساس فورمل های تفرقه بیانداز و حکومت کن به جابجایی های آگاهانه اجباری وحاتم بخشی ها، شماری ازباشنده گان یک قوم ویا یک ملیت را درمناطق مربوط به ملیت های دیگرجابجا نموده ویا زمین های زراعتی وعلفچر های یک قوم را به قوم دیگرفرمان داده وبدین وسیله بنیاد های افتراق ونفاق ملی راعملن بوجودآورده ودرواقعیت امر بادامن زدن وعمیق ساختن اختلافات، زمینه های ستم ملی یک قوم برقوم دیگررا فراهم نموده که منجر به نزاع ها، زدوخوردها وقتل وقتال های بیشماری گردیده وطرفین نزاع درطی سالیان متمادی درمحاکم فاسد، سرگردان بوده اند.

حاکمیت دموکراتیک ازطریق وزارت ملیت ها و وزارت قبایل وسرحدات درحدود امکانات به حل مسایل متنازع فیه پرداخته ودرگام اول چراگاه های باشنده گان اصلی  صفحات مرکزی یاملیت هزاره که برای اقوام کوچی فرمان داده شده بود، دوباره به آنهابه حیث مالکان اصلی آن برگردانیده شد و....

وامابادریغ ودردکه باحاکم شدن مجددحاکمیت های عقبگرا،دست نشانده وفاسدوبخصوص  طی 20 سال موجودیت نظامیان اشغالگر امریکا ـ ناتو،دوباره وضعیت علفچر ها به همان روال قبلی برگشته وبه کرات ما شاهد زدوخوردهای مسلحانه میان کوچی ها وشهروندان صفحات مرکزی بودیم که منجربه کشته وزخمی شدن طرفین منازعه،آواره شدن وبروز حوادث ناهنجار دیگر بوده ایم.

به همین ترتیب تاقبل از دهه هشتاد ،سیاست های ارتجاعی و تبعیضی چون قومی، زبانی، سمتی ومذهبی را درجذب دپلوماتهاوکارمندان وزارت خارجه ،جذب منسوبین نیروهای دفاعی وامنیتی وتوزیع بورس های آموزش عالی درخارج ازکشور،ازجمله سیاست های رسمی ومعمول بوده که اقلیت های قومی وملیت های تحت ستم آشکارا آن را روی گوشت، پوست واستخوان خود، حس میکردند.

درجمهوری دموکراتیک درتحت زعامت ببرک "کارمل" دروازه وزارت خارجه بنابر ضرورت واصل شایستگی به روی همه ی ملیت هاواقوام میهن بصورت هم سان و برابربازگردید.چنانچه ماشاهد تقرر دپلوماتهای بیشماری ازاقلیت های قومی درآن برهه زمانی بودیم.

همچنان جهت آموزش وپرورش کادرهای فنی وتخصصی، بورسهای آموزشی کشورهای دوست بخصوص اتحادشوروی وقت که همه ساله وآنهم بصورت سخاوتمندانه برای جمهوری جوان ما اهدا شده وشمار آن به هزاران میرسید ،ازطریق «کمیته دولتی پلان گزاری»برای فرزندان همه ی اقوام وملیت ها بدون هیچگونه تفاوت وتبعض توزیع گردیده وبعدها ما شاهد کارشناسان ومتخصصین جوان ازتمام ملیت ها واقوام وبخصوص اقلیت های قومی وتباری بودیم.

درحاکمیت جمهوری دموکراتیک به امتیازجذب یک قوم خاص درصفوف منسوبان نیروهای دفاعی و امنیتی پایان داده شده وبه جذب بدون تبعیض همه ملیت ها واقوام کشور،در وزارت های دفاع،داخله و خدمات دولتی وقت پرداخته شد. طوریکه ارگانهای دفاعی وامنیتی به محل اتحادهمزیستی نمایندگان تمام اقوام وملیت هامبدل گردیدند.

یک مسأله مبرم دیگر که میتوان آنرا«نظام برده داری»درمیان نیروهای دفاعی وامنیتی نامگزاری نمود، همانا موضوع «نفرخدمتی»است که سربازان جوان دوره مکلفیت، به عوض  آموزش نظامی ودفاع از مادروطن به خدمتگزاری خانواده های صاحب منصبان مشغول میشدند. باتاسف همین نظام برده داری رنگ ستم قومی وملی را بخودگرفته بود، طوریکه ولایات جنوبی بنابرفرمان های تبعیضی حکومت های استبدادی سلطنت آل یحیا ازدوره مکلفیت عسکری معاف وبرخلاف امتیازاعطای رتبه اعزازی افسری ورتب بلندپایه نظامی وسایرامتیازات را داشتند، بصورت آشکارا دیده میشد که سربازان ولایات سایر ولایات وصفحات مرکزی درخدمت افسران ولایات جنوبی، شرقی وجنوب شرقی برده میشدند!

این سربازان درماهیت امربه حیث خدمتگاردرخانواده های افسرها مشغول کارهای داخل وخارج منزل می شدند.

  ج د ا به این نظام غیرعادلانه ویا برده داری درقوای مسلح نقطه  پایان گذاشته ودرعوض آنهارا در دفاع ازاستقلال ملی ،حاکمیت ملی وتمامیت ارضی بسیج نمود.

یکی دیگر از دست آوردها وکارنامه های درخشان جمهوری دموکراتیک افغانستان تحت زعامت ببرک "کارمل"بربنیاد اهداف برناموی حزب واصول اساسی ج د ا توجه دقیق ومسؤولانه به رشد وارتقای فرهنگ ها وزبانهای اقوام وملیت های مختلف وبخصوص اقلیت های قومی می باشد که حکومت دراین زمینه ها قدم های استوار وگسترده ی رابرداشت.ازجمله میتوان از تدوین نصاب تعلیمی آموزشی در مکاتب به زبانهای محلی مادری واستخدام آموزگاران بخاطر تدریس ان .همچنان آغاز به کار برنامه های تلویوزیون های محلی به زبان های مادری ومحلی .به همین ترتیب نشر روزنامه ها ،جراید وکتب به زبانهای محلی و اقلیت های ملی وقومی یادآوری نمود. شهروندان مربوط به اقوام وملیت های مختلف توانستند به زبانهای مادری وواژه های محلی شان شعرسروده ،آوازبخوانند وباواژه های محلی خودازمحتویات روزنامه ها واخبارواطلاعات مطلع شده وآثارنوشتاری شانرابجا گذارند. 

یکی از مواردی که طی دهه های گذشته ازتوجه حکومت هاافتاده ودردوره زمامداری

حفیظ الله امین وباندفاشیستی اش دررابطه موضع منفی اتخاذ گردیده بود، همانابرخورد بادین اسلام، علماوروحانیون وطنپرست، وضع مدارس دینی، زندگی ملاامام هاودرنهایت مسایل مربوط به اموال موقوفه،ادای مناسک دینی ومذهبی درمساجد وتکایا وادای فریضه حج

بیت الله میباشد.

درجمهوری دموکراتیک افغانستان بخاطررسیگی بهتروعرضه خدمات باکیفت واطمینان بیشتربرای هم میهنان مسلمان اعم ازاهل تسنن وتشیوع،ریاست اوقاف وقت به« وزارت شئون اسلامی واوقاف» ارتقاداده شده که درکنار وزیر، دومعین ارشدازمذاهب سنی وشیعه بابودجه یک ملیاردی شروع به کارنموده که یکی از کارهای شایسته آن همانا تشکیل «شورای عالی علما وروحانیون شامل نمایندگان دینی ومذهبی تمام اقوام وقبایل بوده وزمینه های خوبی رادرجهت نزدیکی ملیت ها واقوام باهم برادر وبرابروهمچنان مذاهب مختلف فراهم ساخته بود.

این شورای همیشه فعال اجراآت لازم وتصامیم وفیصله های مهم رادرزمینه های مختلف اتخاذنموده وپیشنهادهای خودرا بخاطر تحقق عملی برای حکومت ومشخصن به رهبری وزارت شيون اسلامی واوقاف می فرستادند.درآن هنگام برای ملا مامان مساجد معاش وکوپون موادارتزاقی،لوازم مورد نیازمساجد وازجمله فرش ومحروقات زمستانی تهیه میشد.

همانطوریکه قبل براین یادآورشدم ،هدف راهبردی نزدیک حزب دموکراتیک خلق استقرار «حکومت دموکراسی ملی»باپایه های وسیعی ازطیف های مختلف ازطبقات واقشارجامعه ، براساس جبهه وسیع ازسازمانها،بنیادها،اتحادیه ها وتشکل های سیاسی،اجتماعی و فرهنگی بود که حاکمیت حزب، سازمانهای دموکراتیک زنان وجوانان ،اتحادیه های صنفی کارگران وپیشه وران،کوپراتیف های دهقانان،اتحادیه ژونالیستان، ،نویسندگان، هنرمندان، پزشکان،معلمان،شورای مشورتی اقتصادی،شورای علماء وروحانیون،انجمن صنایع خصوصی ،سازمان صلح ،همیستگی ودوستی ج د ا وبسیج همه این نهادها دریک جبهه وسیع بنام «جبهه  ملی پدروطن»، یکی از کارنامه های درخشان وبی مانند حاکمیت دموکراتیک تحت زعامت زنده یاد«کارمل»فقید به حساب می آید که قریب به یک ملیون از شهروندان میهن را درجبهه متذکره تنظیم وبسیج نموده که درنوع خود بزرگترین ائتلاف میهنی بوده وپایه اجتماعی وسیاسی جمهوری دکوکراتیک افغانستان را تشکیل میداد.

ببرک"کارمل" دررابطه با خطوط کلی واساسی برنامه های حزب ودولت وبازبینی و مشخص ساختن وظایف آینده درجهت رشد وسمت دهی بهتر اموراجتماعی، اقتصادی، فرهنگی وسیاسی وتحقق عملی آن تیزس های ده گانه شان مصوب درپلنوم شانزدهم حزب رامطرح نمودند.

درفقره دوم تیزس های ده گانه ببر کارمل چنین تصریح گردیده بود:

«این حاکمیت حق اشتراک گسترده تمام وطنپرستان واقعی،نمایندگان تمام اقشاروگروه های اجتماعی کشور بشمول کارگران،دهقانان،زمینداران متوسط،پیشه وران،صنعتگران، روشنفکران، کارمندان، منسوبین نیروهای مسلح ازسربازتاجنرال،تاجران ،متشبسین خصوصی،صاحبان سرمایه های تجاری وصنعتی، روحانیون وشخصیت های اجتماعی بانفوذ تمام ملیتها، اقوام وگروه های اتنیگی،را دراداره ارگانهای قدرت وامور دولت وهمچنان درفعالیت های سیاسی،اجتماعی،اقتصادی وفرهنگی درنظر میگیرد وتضمین مینماید.»

به همین ترتیب ببرک "کارمل" درفقره ششم تیزس های شان میفرمایند:

«تمام ملیت ها ،اقوام وگروه های اتنیکی ساکن درافغانستان نه تنها از برابری حقوقی ،دوستی و برادری برخوردارشوند،بلکه برابری واقعی رانیزدرزندگی اقتصادی ودرتکامل فرهنگ های کهن خویش به شمول آموزش به زبانهای مادری خوداحساس نمایند.» درسند تاکید شده ،تاحقوق نمایندگی عادلانه تمام ملیت ها،اقوام وگروه های اتنیکی واقلیت های محلی ازنظرقانونی تضمین شده وراه شمول ایشانرا درتمام ارگانهای دولت مرکزی ومقامات محلی ودرجبهه ملی پدر وطن هموارشود.

یکی ازکارهای ارزشمند،عظیم و بنیادی حاکمیت دموکراتیک به رهبری ببرک "کارمل" اساس گذاری «ارگانهای محلی قدرت واداره دولتی» میباشد که صلاحیت های اجرایی را ازانحصارمرکزی و بخصوص وزارت داخله  مبنی برتقرر و اعزام والیها به ولایات، خارج نموده وباانتخاب شوراهای محلی تحت اداره شورای وزیران درآورد که درنوع خود اقدام بی پیشنه بوده که مقام ونقش اداره ولایات رابه منظور رهبری خوبترزندگی اجتماعی ،اقتصادی،اداری  وسیاسی ارتقا بخشد.

به منظور تحقق عملی وایجادارگانهای متذکره قانون ارگانهای دولتی وشورای نمایندگان مردم درولایات ومحلات، درسال ۱۳۶۲ تصویب ونافذ گردید.

زنده یاد ببرک "کارمل"به سلسله دید وبازدیدهای مستقیم بازحمتکشان میهن شامل طبقات واقشار مختلف ساکن کشور در سال۱۳۶۳طی سفری به ولایت کندزدرجمع هزاران تن ازاهالی زحمتکش وشهروندان آنولا شامل کارگران،دهقانان،دانش آموزان،کارمندان دولتی ،علما ورحانیون،زنان، اعضای سازمانهای اجتماعی، فرهگیان و....دربخشی ازصحبت همه جانبه ،رویاروی ومردمی شان چنین اظهارداشتند:

«بحث تنها ازپشت مکروفون،درجلسات ومیتنگ ها توام باهوراکشیدن هامطرح نیست، بلکه وظیفه حزب،حکومت ودولت ج د ا بعداز انقلاب ثور ومرحله نوین آن این است که عملن به آنچه که گفته است، به آن صادق ووفاداربوده ودرساحه عمل، درخدمت مردم پیاده نمایند.ماهم دربرابرنسل موجود وهمچنان دربرابرنسل آینده مسؤولیت داریم .....»

ببرک "کارمل" درادامه این صحبت تاریخی شان دررابطه با حل مسایل ملی وتساوی حقوق ملیت های باهم برادر وبرابر چنین ادامه دادند:

«ما ازخود فرایضی داریم، چنانچه ما اصل تساوی حقوق تمام هموطنان را اعلام داشتیم، لیکن این دشمنان دیروزکه مردم را می چاپیدند، بهره کشی واستثمار مینمودند....هم دشمنان داخلی وهم خارجی یک جبهه واحد نامقدس رابوجودآوردند، بیایید از طریق شما به تمام ملیت ها واقوام هموطن شمال خود اعم ازتاجیک، پشتون، ترکمن وسایر ملیت ها واقوامی که منحیث المجموع درشمال کشورقراردارند، بگویم که وظیفه نخست،عمده،عاجل وفوری ماچیست؟

ما اعلان کردیم که برای اولین باردرمسیر تاریخ کشور، دولتی بوجودآمد که ازطرف خود خلق بوده وما آنرا حاکمیت خلق ویاخود مردم میگوییم ،این اراده مردم افغانستان است که فشرده ومتمرکزدروجود دولت شده است.من درلویه جرگه گفته بودم که دیگر زمامدار یا والی ازمرکزکابل به ولایات تعین نمی گردد، این اراده مردم هرولایت خواهد بود که والی هایا خدمت گزارهای خودرادرحکومت های محلی انتخاب کنند ومااین کار راآغازکردیم. دولت از خلق یعنی ازشماست....»

  درحالیکه صحبت ببرک "کارمل" درمقاطع مختلف باهیجان تمام از طرف حاضرین با گرمی تمام استقبال میگردید، صحبت شانرا چنین ادامه دادند:

«نیروی خلق نیروی لایزال، نیروی عظیم ونیروی بزرگ است ،یکبارخلقی که آگاه شد، تصمیم گرفت، اراده کرد، متحدشد، میتواند جهان کهنه راواژگون ساخته وجهان نوینی رابوجودآورد، البته که به تدریج ومرحله به مرحله و....نه به شیوه های ترورواختناق وتفرقه افگنی چون امین. بلکه ازراه انسانی ،ازراه دموکراتیک توأم بااحترام به کرامت انسانی ،احترام به عنعنات ملی، محیطی،احترام به دین ،احترام به خصوصیات هرقوم، ملیت وهمچنان رعایت خصوصیات هرزمان، تاریخ، منطقه همه ی نفاق هارا ازمیان ببریم و...»

درهمین زمينه سلطان علی «کشتمند »صدراعظم دهه شصت خورشیدی به ارتباط قانون ارگانهای محلی چنین نوشته اند:

 «این قانون دارای اهمیت بزرگ  سیاسی وعملی بوده ودرواقع برخورد دموکراتیک نظام اداری در ارگانهای محلی رابه معرفی میگرفت؛ تا قبل از دهه هشتاد ارگانهای قدرت دولتی درولایات ومحلات به معنای واقعی کلمه وجود نداشت. زیرا حکومت های مرکزی چند تن ازنمایندگان خویش رابنام والی ، حاکم، ولسوال، مستوفی وقاضی به محلات اعزام می کردند که درکنارمحافل حاکم فیودالی قرارمیگرفتند. آنان درواقع از مواضع اجتماعی وسیاسی ومنافع مستقیم فیودالها و خوانین نمایندگی ودفاع می نمودند؛ درتحت چنین شرایطی ، کوتاه کردن دستهای حلقات حاکم فیودال ازقدرت دولتی وجلب و پشتیبانی توده های مردم به سوی حکومتی که دروجود آن مردم خود را اداره کنند ،کارسهلی نبود.»

بر مبنای قانون ارگانهای محلی ،شوراهای محلی درولایات،شهرها،ولسوالی ها وقریه هابا آرای مستقم مردم بایستی انتخاب می گردیدند واز بین آنها کمیته های اجرائیه شوراهای متذکره به میان می آمدند .مطابق قانون متذکره شوراهای انتخابی دروجود کمیته های اجرائی دارای صلاحیت های  گسترده اعم ازتطبیق لوایح ومقررات موضوعه درساحه مربوطه بوده وبه همین ترتیب کمیته های اجرائیه که توسط شوراها انتخاب میشدند،دارای صلاحیت های اجرائی بودند وهمه ی این ارگانهای تازه تشکیل دولتی بوسیله رؤسای کمیته های اجرائیه رهبری میگردیدند.این نوآوری تشکیلاتی به صورت شکلی نبوده واز نظر محتوا وکیفیت اجراآت،  یک تغییر بنیادی رابازگومی نمود، طوریکه  ارگانهای محلی انتخابی دیگر نمایندگی ازحکام مرکزی وحلقات حاکم فیودالی  ننموده وبلکه نمایندگان انتخابی مردم محل خود می باشند وبس .هدف سترگ وبنیادی از ایجاد چنین ارگانهای نوین هماناجلب مردم واشتراک مستقیم شان درقدرت واداره امورمربوط به خودشان به حساب می آمد.همین ارگانها از یکطرف فیصله های خودشانرادررابطه با نیازهای محلی به اجراگذاشته وازجانبی ازحاکمیت مرکزی نمایندگی می نمودند.چنانچه بخاطر کمک، رهمنایی ونظارت به این ارگانهای نوین قدرت واداره، هیات ریسه شورای انقلابی وشورای وزیران اداراتی را ایجاد نموده بود.

 ببرک "کارمل" که به جهانبینی علمی وجامعه شناسی علمی باورخدشه ناپذیر داشت بادیدگاه فراملی وانترناسینالستی،ارتجاع سیاه مذهبی، استبداد، استعمار وامپریالیزم، دررأس امپریالیزم جهانخوار امریکا را دشمن واقعی وآشتی ناپذیربشریت پنداشته، اینهارا منبع اصلی جنگ، عقب ماندگی، فقر، مصیبت ها وتمام ناهنجاری ها برشمرده وهرگز وبرای یک لحظه هم با این نیروهای اهریمنی سرسازش،آشتی و تسلیم طلبی را درپیش نگرفته وبرعکس به مبارزه قاطع علیه دشمنان جان ،مال وشرف مردم چون ارتجاع ،استبداد، امپریالیزم وشونیزم و...تاکید می ورزید.

درمورد فهم ودرک ببرک "کارمل" ازشرایط ،اوضاع واحوال وپیش گیری سیاست های بجا وکارای شان بازهم به بخشی از صحبت های پروفسیوردوکتور"جاوید" مراجعه مینمایم:

 (ببرک "کارمل" باهنرمندی تمام هم پشتون ها رابه حیث یکی ازاقوام اساسی درافغانستان نرنجانید وهم بنیاد قبیله سالاری را بصورت اساسی برکند. اومبارزه طبقاتی راحتا از حنجره ی پارلمان فریاد زد وحل مسأله ملی را ازتربیون نظام کودتا به گوش های ناشنوای فعالین تک تباری وتکتازان قبيله رسانیده هردو اقدام به معنی هوشمندی وداشتن فرهنگ شهری درشالوده اهداف سیاسی او بود.)

سرانجام اکادمیسین دستگیر "پنجشیری" درنوشته زیرعنوان( ببرک" کارمل" ونقش آن دررشد فرهنگ وبرابری حقوق اقلیتهای ملی افغانستان )می نویسد:

« ببرک"کارمل" یکی از دولتمردان استثنایی تاریخ نوین افغانستان بود،هیچ شاه ،امیر ورئیس جمهور دررشد فرهنگ، زبانها،ادبیات،هنرها،آگاهی سیاسی، بیداری شعور ملی، اجتماعی ودربرابری حقوق اقلیت های ملی،مذهببی وقومی افغانستان برابر"ببرک کارمل" دلسوزی، توجه ترقی آفرین وکیفی نداشته است.»

درنهایت وپایان این نوشته حرف های پروفیسوررسول «رهین»مورخ وپژوهشگر معاصر میهن رادرمورد ببرک "کارمل" بازنویسی مینمایم:

«در زمان زمامداری شادروان ببرک "کارمل" نه تنها تاجکان،هزاره هاوازبک هایکه ازدم  تیغ حفیظ الله امین جان سالم بدربرده بودند مصئونیت یافتند،بلکه سایراقوام خُرد وریزه کشورنیزکه به بهانه های مختلف ازادامه حیات عادی درخانه های گلی ودورافتاده خودازجانب گماشته گان امین اذیت میشدند نیزنفس راحت کشیدند. درحقیقت دوره زماداری ببرک "کارمل"چراغ روشنی برای اقوام کشوربود،که دراوج تاریکی های دوره اختناق و وحشت امین ازجانب نظام کارمل روشن گردیده وهمه اقوام وطوایف کشورتوانستند احساس انسان بودن نموده وحق وحقوق شهروندی کمایی نمایند.»

روان زنده نام ببرک «کارمل»ازدست رفته شاد، کارنامه های درخشان وخاطرات ماندگاراین شخصیت نامدارو بی بدیل تاریخ

 

babrak karmal

babrak karmal yang edge

مقالات مرتبط

...

ستاره ای که در سپیده دم ۱۹۲۹ ترسایی در آسمان جنبش ترقیخواهی افغانستان درخشید و در پرتو تابشهای ناب و... ادامه

...

داکترمصطفی دانش بیش ازده بار مصاحبه با روانشاد ببرک کارمل انجام داده است. شما در این مصاحبه امروز بع... ادامه

...

نیمه ی اول قرن بیستم مصادف است با طلوع خورشیدی که با نام وهویت تاریخی زنده یاد ببرک کارمل درسپیده دم... ادامه

...

درباره نقش شخصیت، پیشینۀ کار زنده گی ومبارزۀ زنده یاد ببرک کارمل همه صفوف وکادرها ومردم افغانستان، د... ادامه

...

ببرک"کارمل" یکی از دولتمردان استثنایی تاریخ نوین افغانستان بود،هیچ شاه،امیر ورئیس جمهور در رشد فرهنگ... ادامه

...

شخصیت گرامی زنده یاد ببرک کارمل بسیار بزرگتر از آنست که وصف آن در قلم بیان بگنجد؛ باآنکه نظریات و نگ... ادامه

...

من بیش‌ترین رنج ها را در دورانِ حاکمیت و رهبری رهبرِ عزیزم دیدم و بیش‌ترین رشد را در دورانِ حاکمیتِ... ادامه

...

ببرک‌ کارمل نام و نمای درخشان و نشانه‌ی معطوف به عدالت طبقاتی و قومی بود. ادامه

...

با اندوه جانکاه و روان سوز و با دنیایی از آه و افسوس و حسرت، به آگاهی کلیه پیکار جویان انقلابی افغان... ادامه

...

این سوالی است که روز نامه هشت صبح مطرح کرده است. من که هفت سال در زندان کارمل گذراندم؛ از روی وجدان،... ادامه

...

در بخش دوم در باره نقش بیروی سیاسی حزب دموکراتیک خلق افغانستان در تدوير پلینوم هژدهم کمیته مرکزی حزب... ادامه

...

بيست و پنج سال قبل کاخ سرافراز و شکوهمند تاریخ که در سیمای ببرک کارمل تبلور داشت،از فراز زندگی افتید... ادامه