خاطرۀ فراموش ناشدنی!

حسین تلاش  

فبــروری  ۲۰۱۰ 

خاطرۀ فراموش ناشدنی!

 

    آنروز بار اول بود كه آن دوست و رفیق همرزم روزهای دشوار خود را، در دیارغربت از نزدیك می دیدم.

ازتوانایی قلمی و فهم ادبی اش آگاهی قبلی داشتم. در انتظار بودم تا در ان روز، فرصتی كمایی كنم و بتوانم از درخت پر بار ادبی و تجارب تلخ و شیرین سیاسی اش، میوه ای بچینم و به اندوخته های فكری خود ، چیزی بافزایم. بخت یاری کرد و با آن دوست و رفیق همرزم، زیر سقف كلبهء آن خویش خیر اندیش و هموطن دل ریش كه فقط چندی پیش گوهر نایاب زندگی ( مادرش ) را ازدست داده بود، نشستیم. رفته رفته باب صحبت ها باز شد و قصه ها وغصه های زنده ګی، دیده ها وشنیده ها از گذشته ها و تجربه های بدست آ ورده از ګذشت روزګار و آ موخته از دوران از دست رفته آغا ز شد.من سعی كردم تا شنوندهء خوبی باشم تا از ان سخنان ګوهر بار و تجربه های تلخ و شیرین، فیض ببرم و با دقت و با كمال ادب، به خاطره های گرم و سرد نهفته در حافظهء قوی او كه بمن خیلی ها شگفت آور بود،گوش می دادم. چون او را گنجینه ی  بزرگی یافتم كه  حافظه اش مالامال از تجارب گذ شته و سر گذشت ها، كج روی ها، تند روی ها،پسگرد ها، پایداری ها،سست عنصری ها، فرصت طلبی ها، فریب كاری ها، « جوان مردی » ها،« نامردی » ها،و... دیگر داشته هایی تاریخی ـ سیاسی بود كه بسا رهروان آن زمانه ها، از خود نشان داده بودند و این دوست عزیز،هنوز اقبال آن را نیا فته است تا خاطره  ها ودست نوشته های خود را روی کاغذ پیاده نمايد و بدست چاپ بگذارد.

      آن دوست و استاد عزیز، در جریان بیان گوشه هایی از ګذشته های تلخ زنده ګی اش، خاطره ی را یاد اوری کرد كه یاد کرد ان برای خوانندگان عزیز خالی از دلچسپی نخواهد بود:

      « پلنوم هژدهم كمیتهء مركزی حزب دایر شده بود وفیصله های ان نیز ابلاغ شده بود.یکی از تصامیم بزرګ وحیاتی پلینوم ،انتخاب دوکتور نجیب الله به حیث منشی عمومی کمیته مرکزی حزب وبرکناری ببرک کارمل از ان سمت بود. من در ان ولایت مسؤولیت امور تعلیم و تربیه را داشتم. هنوز چند ماهی نګذشته بود که یک روز منشی كمیتهء ولایتی که جناب نظیر احمد میهن پور بود،به من زنگ تیلفون اش رسید. پس از احوال پرسی كه معمول بود گفت كه قرار است دراین نزدیكی ها، یک هیأت حزبی و دولتی در سطح بالا از جمهوریت های آسیای میانه ( مربوط به اتحاد شوروی وقت) برای بازدید دوستانه ازاین ولایت و واحد های حزبی و تعلیمی،غرض تبادل تجارب، وارد شوند. شما سازمان های حزبی و واحد تعلیمی را از نزدیك دیده و در كنار مطلع ساختن آنان ازآمدن مهمانان در رفع كمبودی ها وكاستی های آنان نیز رسیدگی لازم نمایید.من با رعایت احترام در برابر هدایت و یا دستور ایشان گفتم كه از امور تعلیمی و نهاد های تدریسی، تا جاییكه به وظیفهء من مربوط می شود،رسیده ګی خواهم کرد اما در مسایل حزبی وسازمانهای مربوط به حزب باید به مسؤولین آن وظیفه سپرده شود تا مداخله در وظایف دیګران صورت نګیرد. زیرا هر سازمان  ونهاد از خود مسئول و هيأت رهبری دارد.

« ... هیأت یا گروپ مهمانان حزبی ودولتی از كشور های همسایه وارد ولایت گردیدند. برای استقبال آنان، طبق اصول و یا پروتوكول های نافذه ، قبلاً هیأتی از جانب حکومت وكمیتهء مركزی حزب ما ، كه در تركیب شان رفقا دپلوم انجنیر عزیز، سابق وزیرپلان و معاون صدر اعظم ، رفیق « ایكس » ( ۱ ) و ... شامل بودند، نیز حضور داشتند.هیآت در جریان دیدار از مقام ولایت، کمیتۀ  ولایتی ودیګر نهاد های حزبی ودولتی،، از جمله به یكی از دفاتر سازمان اولیه ی زنان یکی از لیسه ها داخل و ازان دیدن كردند. روی یكی از دیوار های آن دفتر، فوتوی دستجمعی نصب بود و در میان شان زنده یاد ببرك كارمل نیز دیده میشد كه او را حین غرس نهال یاد گاری، آنهم در میان عده ای ازاعضای رهبری ی