خط مشی ناقص يک دولت يا برنامۀ سياسی يک حزب؟( بخش دهم )

( نورمحمد سنگر)

 

خط مشی ناقص يک دولت يا برنامۀ سياسی يک حزب؟

مروری به مسوده مرامنامه حزب واحد
  ( بخش دهم )

               خوانندۀ عزيز توجه فرماييد !
   
حزب واحد ، به همان ساده نگری که تذکر داده شد از مهم ترین و حیاتی ترین اصل مبارزه، که جوهر و محور تفکر یک تشکیلات سیاسی را باید احتوا کند، چشم بسته میگذرد و برای تمسخر کردن و کم اهمیت جلوه دادن امور فرهنگی با دو پاراگراف پراگنده و بدون یک برنامه ریزی علمی و تثبیت الویت های روبنایی یا بعبارۀ دیگر : بدون مشخص ساختن جایگاه شعور اجتماعی و نقش آن در رشد سیاسی ــ اقتصادی جامعه ... به چنین کلی گویی ها میپردازد:

    « توسعه فرهنگی شرط ضروری ترقی همگانی میباشد. ما طرفدار باز سازی و عصری ساختن تعلیم و تربیه و نهاد های فرهنگی مبتنی بر ترویج و نهادینه ساختن خرد گرائی روشنگری میباشیم.
    
حزب [شش نقطه] یک سازمان سیاسی ، تجددگراست با عقبگرایی ، جهل، خرافات و خوار شمردن دانش و اندیشه در همه جلوه های آن سازگاری ندارد. حزب خواهان تحولات گسترده فرهنگی بر اساس استفاده از همه دستاوردهای علمی و تخنیکی و تمدن بشری میباشد».
     
مسوده نويسان اين حزب، بعد از این مرور کوتاه بر عرصه فرهنگی؛  اشاره یی به سیاستگذاری های بین المللی خویش می اندازند و آن را چنین جمعبندی می نمايند:

      " ــ افغانستان عضو متساوی الحقوق جامعه بین المللی است. ما دردورانی زندگی مینمايم [ می نماييم ] که سرنوشت هر جامعه و کشور آن [؟] را به سرنوشت مجموع بشریت گره میدهد[؟]. پیشرفت قانونمند و تحول پیوسته جهان تضاد و تناقض در سیما و پروسه های انکشافی جهانی و تضاد در روابط بین المللی ویژه گی ماهیت جهان کنونی را تشکیل میدهد. [ خواننده عزیز : شما از این جمله ها چیزی فهمیدید؟ من که یک نکته هم نفهمیدم. امید وارم دوستان مسوده نویس ترجمه دری و یا پشتوی آن را در اختیار ما قرار دهند.] این در حالیست که کشور ما بمثابه نقطه تلاقی افکار[؟]  و منافع  اهمیت خود را در مناسبات بین المللی مانند گذشته حفظ کرده است. ما در حالیکه به حفظ هوئییت[؟] افغانستان بحیث کشور غیر منسلک تاکید داریم.باین باور هستیم که اشتراک فعال در حل مسایل جهان شمول و همکاری های بین المللی و منطقوی ما میافزاید. با در نظرداشت موقعیت ویژه جیوستراتیژیک کشور و وضعیت جهان کنونی و پیرامون آن تنظیم مشی درست در سیاست خارجی و روابط بین المللی در راستای حفظ و حراست منافع ملی اهمیت جدی کسب میکند و میطلبد.[؟]
    
حزب [شش نقطه] در مناسبات بین المللی از اصول همگرایی ، همکاری و همبستگی بین المللی در راه صلح  و امنیت جهانی ، آزادی، و دموکراسی، برابری و تساوی حقوق ملل و انکشاف کشور های فقیر و کم رشد حمایت می کند."
     
آنچه در سطور بالا آمده است ،از نظر ادبیات نه سیاسی است و نه ارتباطی با یک تفکر جدید و مدرن سیاسی دارد؛ بلکه برعکس جمله های متحدالمال است که بیشتر در مطبوعات بازاری مصرف دارد.
      
توسعه فرهنگی بدون یک انقلاب فرهنگی دوامدار مطابق معیار های جامعه سنتی افغانستان، بطور تدریجی، ولی آهسته و پیوسته امکان پذیر نیست؛ روح تجدد گرایی با محافظه کاری ارتجاعی در تضاد اشکار قرار دارد؛ هیچ تجددی در چوکات قانون اساسی ارتجاعی دولت اسلامی موجود افغانستان قابل پیش بینی نیست. تجدد گرایی را فقط می توان با وارد آوردن دگرگونی های کیفی و بنیادی در جامعه تحقق بخشید، نه با سازش های ریاکارانه و مشارکت در قدرت با دولت مافیایی و وابسته به ارتجاع و امپریالیسم؛ مبارزه علیه خرافات نیاز به ارادۀ محکم و علمی دارد که پیش زمینۀ آن را در بسیج توده های زحمتکش جامعه و در همکاری و هم آهنگی با همه ساز مانها و احزاب ترقيخواه ، شخصیت های ملی و نهاد های اثر گذار اجتماعی می توان به پیش برد، نه با شعار های میان خالی و رجز خوانی های گیج کننده و وقت تلف کننده.
     
اگر مسوده نویسان اعتقاد واقعی به خوار نشمردن دانش و اندیشه...، دارند چرا از دانش علمی که محصول آموزش و تجربه ساليان متمادی تاریخ بشریت در مبارزات عدالتخواهانه ضد استبدادی، ضد استعماری و ضد استثماری...است، انکار می کنند؟
    
بینش این دوستان در مورد فکتور های خارجی نه تنها ذهنیگرايانه وغیر واقعی است ؛ بلکه انکار اشکار از حقیت دوران ما و جهانی است که در آن زیست می داریم:
 درشرايط موجود، نه تنها افغانستان؛ بلکه هیچ کشوری ، عضو متساوی الحقوق جامعه بین المللی نیست؛ جهان امروزی اسیر مشتی از امپریاليستها، کمپرادورها، کارتل ها و مافیای جهانی مواد مخدر است. این امپریالیست ها و متحدین مافیایی آنان اند که بر جهان حکومت می کنند.

       واما، تا جایی که به افغانستان ارتباط می گيرد؛ اين سرزمين درحال حاضر کشوری است اشغال شده توسط جهانخواران نظام سرمایداری و هم پالکی های ارتجاعی داخلی آنان که زیر نام دین ، آزادی اندیشه و عمل انسانهای آن را عقیم ساخته اند. افغانستان در هیچ تصمیم گیری سیاستگذاری های جهانی نقشی ندارد، جزدر صدور تروریسم و مواد مخدر ... دروغ بزرگتری از این وجود ندارد که جهان در بند کشیده شده یی را که بعد از حادثه 11 سپتمبر 2001 به اساس دوکتورین تجاوزکارانه آمریکا  ( هر کس با ما نیست با تروریستان است)؛ که بتاسی از آن جنگ های تجاوزکارانه در نقاط مختلف جهان به راه انداخته شد و تهدید های بی حد و مرز به تمامیت ارضی و استقلال سیاسی کشور های که به اراده شوم امپریالیست ها  سر خم نکردند؛ و اینک بشریت را بجایی رسانيده اند که در یک حالت وحشتزدگی عمومی شب و روزرا میگذرانند ؛ چنان ترسیم کنیم که این دوستان در مسوده مرامنامه شان نوشته اند.
     
انکار از مضمون اصلی مبارزه جهانی علیه جهانی سازی (گلوبالیسم) امپریالستی و ارائه تصویر انسانی از نظام تاریخزدۀ سرمایداری، خاموشی در برابر تجاوزات بی حد و مرز کشور های امپریالستی در امور داخلی سایر کشور ها...شالوده تفکر اپورتونيستهای معامله گر در جهان امروز است.
    
قبل از آنکه دیدگاه علمی، آگاهانه و روشنگرانه کمیته فعالین حزب دموکراتیک خلق افغانستان را دراین زمینه، به قرار زيرين ، استناد نمایم؛ می خواهم یاد آور شوم که با پایان یافتن این بخش ، شیوه جدید مباحثه و مقایسه را به آزمایش گرفته و رفقا و دوستان را به داوری روی هر دو سند (طرح خطوط اساسی اهداف مرامی و برنامه حزب دموکراتیک خلق افغانستان و طرح مرامنامۀ حزب واحد )  فرا میخوانيم:

« 4- عرصۀ خدمات عامه، حقوق وآزادی های فردی واجتماعی  شهروندان:

     سياست ح. د.خ. ا دراين موارد، درگذشته درنخستين سند مرامی آن بطورمطلوب انعکاس يافته بود ودراسناد بعدی ، ازجمله درتيزسهای دهگانه زنده ياد ببرک کارمل نيز بصورت مشخص تبارز يافت که هنوزهم ازاهميت و ارزشمندی خاصی برخورداراست.

     فرزندان صادق حزب بربنياد وفاداری خلل ناپذير به اصول وآرمانهای عالی انسانی وانديشه های مترقی و دموکراتيک، خواهان رعايت، اجرا وتطبيق بی چون وچرای مفاد اعلاميۀ جهانی حقوق بشر می باشند وازآزادی ، برابری، دموکراسی، ترقی، انساندوستی، عدالت اجتماعی، احترام به کانون گرم خانواده، حرمت به حيثيت وکرامت انسانی، خوشبختی- رفاه- آسايش و آرامی مردم ، دفاع   می نمايند وهيچ هدف ديگری به جز انجام خدمت صادقانه و وطنپرستانه به توده های ستمديده وزحمتکش وفراهم آوری شرايط مناسب بمقصد ارتقاء سطح زندگی و رفاه مادی ومعنوی مردم نداشتند و درآينده نيزنخواهند داشت.

     دراين بخش بايست وظايف آتی بسررسانيده شود:

      ـ تضمين وحمايت ازحق آزادی : انديشه، بيان، قلم ، مطبوعات ، ازجمله رفع سانسور و جلوگيری از بروز آن در فعاليت آزاد رسانه ها ؛

      ـ تعميم وگسترش سالم شبکۀ وسايل ارتباط کتلوی ( تصويری، صوتی ونگارشی ) وتقويۀ فعاليت های ژورناليستيکی مطابق به معيارهای پذيرفته شدۀ بين المللی ؛

      ـ رشد فعاليتهای علمی، پژوهشی، ميتوديک وآموزشی به همت دانشمندان وپژوهشگران رشته های حقوق ، اقتصاد، علوم طبيعی وجلب همکاری های علمی ، فنی وتخنيکی نهادهای بين المللی و موسسات دول پيشرفته ؛

      ـ رشد فعاليتهای خلاقۀ هنری مانند هنرموسيقی، تياتر ، سينما  وهنرهای زيبا با درنظرداشت معيارهای علمی- اشاعه و گسترش فرهنگ، ادبيات وآگاهی های اجتماعی و زنده نگهداشتن فرهنگ مردم.  دراين راه به ايجاد مراکز فرهنگی- ادبی وهنری وبرپايی نمايشگاه های نقاشی، رسامی وميناتوری، تدوير محافل شعر و موسيقی وبزم غزل اهميت ويژه ای داده می شود ؛

     ـ جلوگيری  ازتخريب وازبين رفتن ميراث های فرهنگی، يادگارهای تاريخی و آبدات باستانی درکشورکه معرف فرهنگ و مدنيت ديرين پايۀ مردم سرزمين تاريخی مان ميباشند؛

     ـ جلب همکاری بی شايبۀ مردم درامرحفظ ونگهداشت داشته های تاريخی وميراث های ادبی و فرهنگی مربوط به دوره های مختلف تاريخ افغانستان، اين امکان را ميسر می سازد تا دست مافيای ( داخلی وخارجی) قاچاق آثارعتيقه کوتاه ساخته شود وگنجينه های گرانبهای تاريخی و فرهنگی ازگزند قاچاقبران محفوظ بماند وبرنامه ممانعت ازکاوشها وکندن کاری های غيرقانونی مغاير اصول فنی مسلک باستان شناسی، تحقق پذيرد ؛

     ـ تعميم فراگيری دانش وآموزش بطور رايگان ازطريق گسترش مراکز آموزشی وپرورشی برای همگان ( دختر و پسر) وارتقای سطح مهارت های حرفه يی وتخصصی، فراهم آوری زمينه های فراگيری تحصيلات عالی دانشگاهی و نیمه دانشگاهی درداخل وخارج؛

     ـ اتخاذ تدابير لازم و سودمند، درجهت رشد کمی و کيفی آموزش وارتقاء دانش مسلکی استادان دانشگاهها و آموزگاران مدارس درسراسرکشور؛ ازطريق تأسيس کورسهای مسلکی و دانشکده های شبانه ؛

               ـ طرح وتطبيق برنامۀ ملی مبارزۀ بی امان وهمه جانبه درراه محو کامل بيسوادی درکشوربصورت تدريجی، با استفاده ازتجارب ثمربخش وميتودهای آزمون شدۀ جهانی وجلب همکاری ومساعدتهای بی غرضانه وبدون قيد وشرط سازمانهای بين المللی دراين راه؛

     ـ عرضۀ بهتر وبيشترخد مات طبی رايگان  وگسترش شبکۀ بيمه های اجتماعی، اعمار : بيمارستانها (عمومی واختصاصی ) ، کلنيک های صحی ( معالجوی و وقايوی ) ، مراکزتداوی دندان وجوف دهن، انجمن رهنمای خانواده ، دواخانه ها بصورت متوازن در شهرها و ولسوالی ها وحتی الامکان ايجاد واحدهای کوچک پزشکی درمدارس، موسسات وکارگاههای توليدی و دفاتر دولتی با درنظر داشت بهبود فعاليت کارمندان طبی وتهيه و تدارک وسايل وسامان آلات طبی پيشرفته ومدرن و تجهيز لابراتوارها با تخنيک امروزين ؛

      ـ طرح وتطبق برنامه های علمآ تنظيم شده بخاطر رشد- انکشاف و شگوفايی زبان وفرهنگ کليه اقوام و مليتهای باهم برادر وبرابرساکن درميهن آبايی مان افغانستان عزيز- فراهم آوری شرايط وامکانات مناسب برای انجام  فعاليتهای مطبوعاتی به همه زبانهای که اقوام و مليتهای افغانستان به آن تکلم می کنند- مساعد ساختن زمينه های لازم برای آموزش زبان مادری درپهلوی زبانهای رسمی کشور؛

       ـ پرورش کادرهای ورزيده ( علمی وفنی ) دررشته های اقتصاد ملی و عرصه های فرهنگی ، ادبی ، حقوقی ، عدلی و قضايی ، پزشکی  و فارمکلوژی (فارمسی ) و کارمندان طب متوسط ؛

      ـ کمک وهمکاری درامر تحکيم وتوسعۀ پايه های مردمی سازمانهای اجتماعی ؛

      ـ حمايه ازطفل ومادر ورسيدگی لازم به رشد وپرورش سالم کودکان، نوجوانان وجوانان، ازطريق ايجاد وگسترش شبکه های شيرخوارگاهها- کودکستانها (درمحلات زيست و کار)، پرورشگاهها، ميدانهای بازی اطفال، ميدانهای سپورتی و پارک های تفريحی وساير سرگرمی های سالم وتفرجگاهها؛

    ـ الغای سيستم تاديۀ مزد و معاش نا برابر و غيرعادلانه و برقراری نظم پرداخت حقوق مساوی در برابرکار مساوی مطابق به خصوصيت کار و نحوۀ اشتغال کارمندان و کارکنان درادارۀ دولت و سکتورهای اقتصادی ( دولتی، مختلط و خصوصی ) ؛

    ـ توزيع رايگان مواد کوپونی برای کارمندان وکارکنان دولت، معلولين ومعيوبين وبازماندگان شهداء ؛

     ـ حمايت لازم وهمه جانبه ازحق زند گی بهتر معلولين، معيوبين و بازماندگان شهدا وقربانيان جنگ  ( بيوه زنان ، اطفال يتيم و بی سرپرست و سايرکسانيکه نان آوران خانۀ خود را ازدست داده اند و توانايی تامين مخارج زندگی خويش را ندارند ) وقراردادن آنان زيرپوشش کمک های اجتماعی هميشگی دولت براساس قانون مشخص.

    ازآن جايی که توجه دايمی به ورزش، بويژه سپورتهای باستانی افغانستان ، وظيفۀ مهمی بحساب می آيد؛ بنابران دولت دموکراتيک وظيفه خواهد داشت تا برنامه های مشخصی را درامر اعمارکلپ های سپورتی وميدانهای بزرگ ورزشی درتمام ولايات وشهرها تنظيم ودرجادۀ عمل پياده نمايد و زمينه های مساعد را برای بالا بردن ظرفيت کاری وارتقاء کيفيت فعاليت کميتۀ ورزش و تربيت بدنی وکميتۀ ملی المپيک، مهيا سازد. زيرا درعصر حاضرسپورت و ورزش به کلتور جهانی بدل شده و دولت ها بادرنظرداشت توانايی اقتصادی خويش دربرنامه های آموزشی تربيت بدنی، پرورش بازی کنان ومراقبت صحی از آنان ، هزينۀ هنگفتی را به مصرف می رسانند.

     اشتراک ورزشکاران يک کشوردرمسابقات سپورتی درداخل و خارج (مسابقات دوستانه بين ممالک، بازی های منطقه يی ومسابقات جهانی المپيک ) مايۀ افتخار ملت ها، می باشد. بنابرآن لازم است تا مردم و دولت افغانستان نيز بصورت متداوم دراين افتخار جهانی سهم شايسته ای داشته باشند.

     ـ بسر رسانيدن دهها وصدها وظيفۀ ديگر درمطابقت به خواستهای مردم و اقتضای شرايط ....

     5-  درعرصۀ سياست خارجی :

      دردوران فعلی، نمونۀ بارزسياست استعمارنوين، ايجاد اتحاديه های چند جانبۀ سياسی- نظامی و يا تشکيل پيمانهای نظامی دوجانبه بين دول دارای پوتنسيال بزرگ نظامی، می باشد. پيگيری اين سياست از سوی سرمايه داری معاصر( نيو ليبراليسم )، دخالت درامور داخلی کشورها را به امرعادی بدل می کند و استقلال ملی را به خطرجدی مواجه می سازد. ازاين سبب اتخاذ يک سياست خارجی مستقل، عاری از هرنوع وابستگی اسارت آور ، حفظ استقلال و حاکميت ملی را تضمين ،  می دارد.

      ح. د. خ. ا درسياست خارجی خود مبنی برتشنج زدايی وعدم تشديد آن ؛ استقرار روابط دوستانه وهمکاری های بشرخواهانه با ملل جها