پیرامون شهادت حسن خیاط یکی از قربانیان مظاهره ی سوم عقرب 1344 خورشیدی

 

 

 

  از سر بگذر  ولی وطن  را ،  مگذار 

 از زر بگذر ، گور و کفن را ، مگذار

  فریاد  کشد  شهید   گمنا م    وطن

  آب رخ من  و خاک من را ، مگذار

          " فروغ هستی "    

 

پیرامون شهادت  حسن  خیاط  یکی از  قربانیان

مظاهره ی سوم عقرب 1344    خورشیدی

 

             شنیده ام که " آقای سید موسی  عثمان هستی " در یکی  از شماره های  آریایی، علیه  مقاله ی من حکمی صادر کرده اند که گویا زنده نام حسن خیاط ، در تظاهر  خیابانیی سوم عقرب  1344خورشیدی شهید  نشده بوده است.

          برای داوری درست و بی خطای این ادعا، از اشتراک کننده گان نهضت  خیابانی

 

سوم عقرب  1344خورشیدی، بویژه از آقای فرید شایان که یکی از پیشاهنگان آن جنبش بوده اند تقاضا می کنم که دراین زمینه، چشمدید های دوران جوانی خودرا بدون کم وبیش  بنویسند تا آینده گان  به بی راهه نروند .

          اما، تاجایی که  من بیاد دارم : پس از جنگ دوم جهانی و شکست فاشیسم هتلری در کشورالمان ، ابرهای تیره وتار اختناق واستبداد سیاه حکومت سردارمحمد هاشم نیز درماه می  1946م  پاره پا ره شد و نوبت  به سپهسالار  شاه محمود  صدراعظم رسید . این سپهسالار ، درآغاز زیر فشار رویدادهای تند بین المللی به اصلاحات نیم بندی پرد اخت؛ به لقب " پدر دموکراسی "  شهرت یا فت .

          درآ ن سالها، بحران اقتصادی وسیاسی همه جهات زنده گی مردم افغانستان را فراگرفته ،  پایه های اشرافیت فیودالی سخت لرزان شد ه بود . درچنین شرایط بحرانی، قیام نوروزی به ابتکار ورهبری خواجه محمد نعیم  زوری  وعلامه سید اسماعیل آغای  بلخی وشماری از متنفذین روشن بین وابسته به همه اقلیتهای ملی ومذهبی کشور سازماندهی شده بود؛ و لی  در اول حمل 1329 خورشیدی ازسوی عنصر سوگند شکنی بنام " گلجان " ، درروز   نوروز  وجشن دهقان این پلان ، درنطفه  کشف ، ناکام  ، سرکوب و پراگنده شد .

          رهبران قیام  نوروزی نزدیک به چهارده سال درزندان مجرد چهارده نفری  دهمزنگ زنده گی تلخ  ود شواری را با استواری واراده ی آهنین سپری کردند.

          مهار بحران اقتصادی  وسیاسی جامعه ، ماستمالی تضادهای حاد ملی ،اجتماعی ، توسعه و استحکام پایه های  لرزان اشرافیت فیودالی، ایجاد وتقویت مناسبات سیاسی بین خاندان سلطنتی و عبدالمجید زابلی نماینده ی برجسته ی سرما یه داری، پیدایی وگسترش جنبش ملی و دموکراتیک مشروطیت سوم به رهبری داکتر عبدالرحمان محمودی فقید و زنده یاد میرغلام  محمد غبار ودیگر زندانیان سیاسی،  همه مسایل دارای اهمیت ملی وبین المللی ای بود که  در دستور روز حکومت سپهسالار شاه محمود صدراعظم قرارگرفت. نخست برای کاهش تب وتاب  مناسبات قبیله سالاری وفیودالی کشور، به بهبود وضع زندانها وزندانیان دوران استبداد" کبیر!" سردار محمد هاشم پرداخت وفرمان رهایی محبوسان سیاسی را صادرکرد.

           دراین  مرحله  شخصیتهای برجسته ی اجتماعی وفرهنگی دوران شاه امان الله  که از زیر ساطورهای قصابان حاکمیت محمد نادرشاه  وزندانهای تنگ وتاریک و مجرد آن  دوران ،   نیمه جان شده یا به سلامت بیرون آمده بودند، دلجویی وبه مقامات دولتی مقرر شدند . تبعیدیان معاف گردیدند . فراریان حق بازگشت به وطن را یافتند. زنجیر ،زولانه وشکنجه های دوران استبداد  سلطنتی منسوخ اعلان شد. اصولنامه ی مطبوعات طرح، تصویب  ونافذ گردید .  دانشگاه کابل بمثابه یگانه مرکز آموزشهای عالی  کشور ، دریک واحد  اداری مستقل برای نخستین بار درافغانستان پایه گذاری شد.

          شگفتی آور اینکه به اساس اصولنامه ی مصوبه ی 1952 م  فعالیت احزاب سیاسی کشور مجاز اعلان شد. اصول نامه ی انتخابات وکیلان شورای ملی طرح ، تدوین ،تصویب،   توشیح ونافذ کردید. طبق ارزشهای دموکراتیک این مصوبه  انتخابات دوره ی هفتم شورای ملی درشهر کابل  برای نخستین وآخرین بار در افغانستان بدون تقلب وتزویر باهمه شفافیت وخالی ازمداخله ی آشکار وپنهان  انجام یافت. 

          داکتر محمودی فقید ، زنده یاد میرغلام محمد غبار، پوهاند  عبدالحی حبیبی، زنده یاد    خال محمد خسته، روانشاد سید محمد دهقان وشماری ازاعضای برجسته ی ویش زلمیان    (جوانان  بیدار) ، فرکسیونهای پارلمانی خودرا تشکیل کردند و مبارزات پر سر وصدای خود را ،از درون وبیرون پارلمان بسود دموکراسی، مشروطیت وبرضد  نظامات کهن قبیله سالاری ، زمینداری اربابی وواپسگرایی آغاز نهادند.

           اتحادیه ی محصلان به ابتکار دکتر انس رییس دانشگاه کابل  تأسیس گردید ؛ ولی رهبری اتحادیه با آهنگ پرشتابی از چنگ وسیطره ی فرزندان اشراف فیودال توسط  فعالان  برجسته ی اتحادیه ی محصلین  دانشگاه کابل  بیرون ساخته شد.

          برای نخستین بار مبارزه برای انتخابات شوراهای شهری وشهردا ریها آغاز یافت وبه سود خوشنام ترین وشایسته ترین شخصیتهای اجتماعی، ملی ومردمی جامعه درشهر کابل ، قندهار ودیگر شهرهای بزرگ به پیروزی رسید.

          گسترش جنبش دموکراتیک مشروطه خواهان سوم ، خدمتگزاران آشکار وپنهان نظام شاهی را مشوش کرد؛ دستگاه حاکمه آرایش نوین  یافت؛ سردارمحمد دا وود وسردارمحمد نعیم سفیران ونماینده گان فو ق العاده شاه از پاریس و لندن به وطن برگشتند وبه مقامات  کلیدی دولت تعیین شدند. کابینه ی به اصطلاح " پدر دموکراسی " باردیگر در دست سه گروپ  ومراکز جداگانۀ  قدرت و خاندان شاهی تمرکز ضد دموکراتیک یافت.

          سرانجام حق حاکمیت ملی مردم افغانستان از سوی وارثان سردارمحمد هاشم ، خاندان سلطنتی وعبدالمجید زابلی، بدون کشمکش خونین تقسیمات ظالمانه وغصب شد.

         این سنت منسوخ دردرون وبیرون دولت اسلامی افغانستان  کنونی ، نیز جلوه های انحصار طلبانه ونا خوشایند دارد و  بیدا دمیکند.

          خلاصه حکومت مستعجل شاه محمود صدراعظم زیرتاثیر تحولات تند  انقلابی دراتحاد شوروی ، چین، هند وایران دوران  حکومت داکتر مصدق و دریک برهه ی کوتاه تاریخی خوش درخشید؛ ولی با آرایش نوین نیروهای سیاسی، نخست " ندای  خلق "  " ندای وطن "   مصادره وآواز وکیلان مشروطه خواه وفعالان  جنبش محصلین " بظاهر  "خفه شد .  سپس در  روز 31حمل 1331 خورشیدی در جریان انتخابات دوره هشتم شورای ملی ،از سوی دستگاه   دولت ،  مداخله آشکار، بی پرده وخشن صورت گرفت؛ بر تمامی نهادهای دموکراتیک حملات وحشیانه آغاز یافت. نزدیک به 52 تن از رهبران وفعالان برجسته ی سیاسی دوران دموکراسی نیم بند ومردم فریبانه ی حکومت  شاه محمود صدراعظم ازجمله : داکتر عبدالرحمان محمودی فقید ، جاودان یاد  میرغلام محمد غبار، روانشاد فیض محمد انگار ، زنده یاد ببرک کارمل ، روانشاد  میراکبر خیبر و شماری از فعالان سیاسی یکی پس ازدیگری خودسرانه گرفتار وبدون حکم محکمه، به زندا نها افتادند وجا معه بلاکش ما یکباردیگر بسوی " استبداد صغیر " وتمرکز عاری از دموکراسی و آزادی، سمت وسویافت .

          موجز اینکه: با مرگ ،زندان ، سرکوب خشن این نمادهای مقاومت ملی و دموکراتیک، باردیگر فضای سیاسی کشورما تیره وتار شد ؛ اختناق، ارعاب وشبکه های جاسوسی  بازهم  بیداد  کرد. سیزده سال تمام حقوق وآزادیهای دموکراتیک توده های مردم وصدای اعتراض هرگونه مخالفی  درنطفه  خفه ، سرکوب وبا تعصب خشونت آمیز ی خاموش شد .   

          دراین برهه ی تکامل تاریخ ناخورسندی توده های مردم، بویژه تب وتاب وهیجانهای روشنفکران وکارمندان لشکری وکشوری ما روتاروز روبه افزایش نهاد واز ژرفا به پهنا آمد.

          درچنین اوضاع و شرایط  ملی و بین المللی سردار محمد داوود صدراعظم  ،مجبور به استعفاء گردید. به تاریخ 19حوت 1341 خورشیدی، روانشاد دکتور محمد یوسف وزیرمعادن وصنایع حکومت سردارمحمد داوود؛ مأمور تشکیل حکومت انتقالی شد.

           درسال 1343 خورشیدی لویه جرگه دایر گردید. درمیزان 1343خورشیدی قانون اساسی نافذ شد و مبارزات انتخاباتی برای شورای ملی آغازوانجام یافت.

          اين مبارزات پر سروصدای فعالان شهرکابل ، قندهار، غزنی ، ننگرهار،هرات، پنجشیر، کندز و تخار ، نسل جوان کشور را بیش ازهرزمان دیکری به سیاست ومبارزه ی پارلمانی الهام و سمت وسو بخشید.

          پس از پایان انتخابات دوره ی دوازدهم وگشایش شورای ملی، دکتر محمد یوسف بازهم از سوی محمدظاهر شاه، مأمور تشکیل کابینه شد. درروز جلسه رأی اعتماد به حکومت وروز دوم عقرب 1343  خورشیدی تعداد علاقه مندان پارلمان آزاد ، بیشتر از ظرفیت تالار بود . بنابرین جلسه دایر نشد؛ ولی کاکا حکیم پنجشیری یکی از کارگران پرسابقه  و صاحبان ترانسپورت موتری ابتکاری کرد ودرهمان وضع متشنج  بردیوار محوطه شورای ملی بالاشد  وبر ضد فساد مالی حکومت انتقالی، بویژه علیه سید قاسم رشتیا وزیر مالیه ، سخنرانی پرشور وافشاء گرانه کرد.

          ولی سکوت مرگبار، رهبران بلندپایه ی دولت اسلامی ، در برابر ثروت سرشار  و حسابات بانکی وزیر مالیه ی کانادایی افغان تبار قرن بیست ویکم کشور، روی  شاد روان سید قاسم رشتیا را،  در پیش چشمان بازملیونها انسان این سرزمین وجهان، سرخ وگلگونه ساخت .

           به هرحال جلسه ی رأی اعتماد به حکومت دکتور محمد یوسف در روز سوم عقرب  1344خورشیدی به تأخیر افتاد .

          در روز سوم عقرب 1344 خورشیدی ، بازهم دانشجویان دانشگاه کابل وشاگردان مکاتب عالی ومسلکی و شهروندان بسوی شورای ملی سیل آسا ، سرازیر گردیدند.

          درآن روزها امکان اشتراک استادان دانشگاه ولیسه ها و مکاتب عالی ومسلکی ، در جلسه رأی اعتماد ممکن نشد. سرانجام  مظاهره ی شهرو ندان کابل،از شورای ملی آغاز گردید.

         دفاع از " دموکراسی  وتشکیل حکومت پارلمانی " به مثابه ی اهد اف دموکراتیک این مظاهره ی  نیرومند خیابانی ،اعلان شد .

         درلیسه ی حبیبیه میان پولیس وصفوف مظاهره کننده گان درگیری صورت گرفت؛ چند تن ازدانش آموزان توقیف شدند؛  مگر  بادریغ ودرد درهمان آغاز مبارزه ی دادخواهانه ی شهروندان ونسل جوان وطن برای  دموکراسی و مبارزه ی پارلمانی علیه مظاهر ه کننده گان ،   لشکر کشی آغاز گردید .

          صفوف مظاهره به فرماندهی سردار عبدالولی نخست درمیدان سید جما ل الدین محاصره شد؛ ولی رهبری جنبش سوم عقرب 1344خورشیدی بیدرنگ راه نوینی را گشود وبه گونه ی پلنگان خشماگین هندوکش بیدار ازفراز گذرگاههای زیارت سخی بسوی شهرکابل باشعارهای دموکراسی پارلمانی ودرفشهای گلگونه ی خود به پیشروی آغاز نهاد ند.

           زنده یاد محمد طاهر بد خشی پایان تظاهرات را در میدان سینما پا میراعلان کرد؛ درصفوف این مظاهره، تند مزاجانی نیز حضورداشتند که با غریوهای رهایی یاران توقیف شده ی خویش بسوی ماموریت پولیس شیرشاه مینه، به مارش ظفر نمون خود ادامه دادند. موج پیشاهنگ جنبش جوانان سوگمندانه درشامگاهان به گناه  تلاش برای رهایی دانشجویان توقیف شده ، با خشونت تعصب آمیز سردارعبدالولی

 فرما نده قول اردوی نمبر یک ونیروهای زرهی دولت پاشاهی افغانستان مقابل گردید.

           روانشاد حسن خیاط فرزند ملا شاه محمد پنجشیری وشکرالله غزنوی  دانشجوی لیسه ی زراعت کابل، نشانه ی تیر تب آلوده  دشمنان  سوگند خورده ی توده ها قرارگرفتند. شماری از جوانان پیشرو ازجمله : حسن خیاط  جاودانه شد .   رفیق عبدالرب محصل صنف سوم فاکولته ی انجنیری عضو جمعیت دموکراتیک خلق و فرزند مردم  آستانه ی پنجشیر زخمی ومعیوب گردید و پس از درمان در بیمارستان علی آباد، شفا یافت .

           این  پلنگ تیر خورده ی هندوکش بیدار، گواه زنده است که همزمان با حسن خیاط درخط اول مظاهره کننده گان، از سوی نیروهای زرهی به خاک وخون تپیده ، یکی شهید و دیگری زخمی شد ه بود. انجنیر عبدالرب در حال حاضر دریکی از   برجهای برق شهر کابل هنوز هم  خدمت میکند وسال گذشته دروطن با او ملاقات کردم  یادش بخیر باد . 

          در پایان این مظاهره ی خیابانی جاودان یاد محمد طاهر بدخشی، رفیق سلطان علی کشمند، روانشاد انجنیر محمد عثمان استاد فاکولته ی ساینس ، زنده  یاد  محمود بریالی وشماری از محصلان دانشگاه کابل زندانی و پس از مدت کوتاهی به حکم شادروان محمد هاشم میوندوال صدراعظم  منتخب شورای  ملی بدون هیچگونه شرط وقیدی از زندان آزاد شدند .

          آرزومندم که اشتراک کننده گان فعال جنبش سوم عقرب 1344 خورشیدی    در زمینه این  موضعگیری، خاطره ها و یادداشتهای 47 سال پیش من که غالبا  بر پایه  گزارشهای جراید خلق وپرچم وپس از وحدت هردو فرکسیون وپیروزی قیام مسلحانه حزب واحد دموکراتیک خلق افغانستان انتشار یافته است داوری دادخواهانه  وبدون غرض ومرض شخصی به فرمایند .

 

                 با عر ض حرمت 

          اکادمیسین  دستگیر پنجشیر ی

           ایالت واشنگتن ـ امریکا

           یکشنبه 22میزان 1391خورشیدی

           برابر به 14اکتوبر 2012 م

 

 

 

مقالات مرتبط

...

نوردرخشانی که جسماً غروب کرد؛ ولی دراندیشه وآرمان نام بزرگش درقلبهای ما ومردم شریف افغانستان همیشه ت... ادامه

...

    پنجاه ونه سال پیش به تاریخ ۱۱/ ۱۰/ ۱۳۴۳ خورشیدی - ۱/ ۱/ ۱۹۶۵در جامعه ی بیداد زده ی افغانستان، رخ... ادامه

...

جنبشهای رهایی وبیداری مردم ازسکوت ورکود قرون متمادی از دو الی سه صد سال قبل در بسا نقاط جهان وبخصوص... ادامه

...

بحث تحولات بزرگ سیاسی تاریخی، نیازمند پژوهش وتحقیقات عمیقِ  گزینه ها وپیش زمینه هاییست که درظهور ایج... ادامه

...

به تاريخ 13 قوس 1401 خورشيدی، مطابق 4 دسامبر 2022 ترسايی دومين نشست تاريخساز پيشکسوتان ح. د. خ. ا (ح... ادامه

...

هفده سال قبل، جنبش ترقی خواهی افغانستان بهترین فرزند برو مند، شحصیت فرهیخته،نستوه، انقلابی وچهره اکا... ادامه

...

زنده یاد فدا محمد دهنشین فرزند محمد اکرام خان در شهر شبرغان تولد گردیده ودر همین شهر درس خوانده و به... ادامه

...

همانگونه، که شما آگاهی داريد؛ تاریخ مبارزات سازمان ها و تشکل های سیاسی، در "دهه ی دموکراسی و بعد آن... ادامه

...

سرزمین آریانا مهد دانش وفرهنگ وبهترین کانون مدنیتهای قدیم بحساب می آید که در دامان آن علما ودانشمندا... ادامه

...

       پيوست به وقوع تحولات عظيم دراروپا درقرن هژدهم (انقلاب کبيرفرانسه، انقلاب صنعتی، نهضت فکری عصر... ادامه

...

بعد از تلاشهای  خستگی ناپذیر رفقای کمیته فعالین، ونهضت واحد زحمتکشان افغانستان، رفقا توانستند،با پذی... ادامه

...

پیروزی بزرگ تاریخی را به پیشگاه کمیته ی رهبری ح د خ ا از صمیم قلب تبریک گفته برای تمام اعضای حزب ودر... ادامه