چراغ انجمن، (1 ( و جشن گل سوری، ارمغان نخستین کنگره ی بین المللی تاجیکان جهان

اکادمیسین دستگیر پنجشیری

 

ای میهن من  وخنجر  خاورمن

هستی  سپر قاره ی پهنا  ور من

پیغام   زمان وزنده گی را  بشنو 

از" بام جهان" وچشمه ی باورمن 

"فروغ هستی "

 

چراغ  انجمن، (1 ( و جشن  گل سوری، ارمغان

نخستین کنگره ی بین المللی تاجیکان جهان

 

          در دهم سپتمبر 1992میلادی ،همزمان باکشاکشهای خونین میان دولت پروفیسور ربانی وشورای انسجام، به دعوت کمسیون تدارک نخستین کنگره ی بین المللی تاجیکان جهان، باید ازطریق مزارشریف عازم شهر دوشنبه مرکز تاجیکستان مستقل میشدم .                                                                                         دران برهه ی تاریخ ، مردم بی سلاح وبی گناه شهر کابل ،" ازهزار جناح "  زیر ضربات هماهنگ تنظیمهای تندرو، کند رو  و نظامیگران پاکستان  قرارگرفته بودند و ازفير راکت ها و پرتاب سلاح های ثقيل  و مرگ بار گلب الدين حکمتيار، بدستور جنرال حمید گل و سازمان " آی . اس . آی "، درمناطق مسکونی شهر،رنج  وعذاب میکشند. شیران سرخ در زنجیر وحصار  لاشخواران خسیس پاکستان افتاده بودند . خانه ها  بیفروغ وکلبه های پیرامون شهر کابل به خاک یکسان وویران شده بود،ازدل سنگ سنگ کوه آسمایی، خشت خشت خانه های خراب شهر کابل، از بندبند تاکها وتاکستانهای کوه دامان، از گوشه گوشه ی کاپیسا، پنجشیر ودره های پروان، به یک سخن ازدل ودامان کوهپایه های    هندوکش بیدار نعره های آزادی بلند میشد؛ مردم  بپا خاسته وطن با الها م ازجنگهای آزادیخواهانه ی اول ودوم  وجنگ فاتحانه ی میوند،علیه دخالت مداخله و تجاوز تنظیمهای تندرو پاکستان ، خاورمیانه ی عربی پرخاش و مقاومت دادخواهانه خودرا آغاز نهاده و با مرگ پنجه نرم میکردند .

        درچنین فضا وهوای دود آگین ومرگبار، سفرما  از شهرکابل به  مزارشریف آغاز شد. این سفر نیز خالی از خطر نبود. هرمسا فرباید از قلمروهای پکو ل، دستار ، کلاه، زبان، لهجه و مذهب عبور میکرد. ولی سفر فرهنگی ما  از مزارشریف تا دوشنبه بدون هیچگونه خطری با هوا پیما ی ویژه ی ج. سکندروف ( جلا لتمآب  اسکندر زاده) ؛ رییس جمهور نواستقلال تاجیکستان انجام یافت.

        دراین کنگره نماینده گان تاجیکان 12کشور ازسه قاره ی جهان دعوت شده بود. در جلسه عمومی انجمن بین المللی تاجیکان ،.به نماینده گان کنگره امکان  سخنرانی فراهم  شد.دران گردهما یی من نیز سخنرانی کردم ودران سخنرانی موجز ، اوضاع  پیچیده ی نظامی ـ سیاسی وگرایش روبه قهقرا- ( پسروی ) جامعه پر آشوب و بلاکش ما  افشاء گری  شد.

          در نخستین کنگره ی بین المللی تاجیکان جهان ،زمینه ی ملاقاتهای دوستانه  با شهروندان دوشنبه مرکز تاجیکستان وشهر تاریخی" خجند " نیز فراهم شده بود .  این جانب نیز با استفاده از فضای باز همبسته گی بین المللی مردم  ودولت نوبنیاد  تاجیکستان مستقل، درشهرها ومرکز شهرداری " خجند  " درزمینه ی کشاکشهای خونین تنظیمهای تندرو  کندرو، برای کسب وحفظ قدرت سیاسی و پیرامون توازن قوای اجتماعی وملی  ودورنمای ناروشن وغمناک وضع سیاسی وامنیتی افغانستان، بویژه پیرامون دخالت، مداخله وتجاوز آشکار وپنهان نظامیگران پاکستان-  وهابیان  واخوانیان کشورهای خاورمیانه ی عربی، سخنرانی و افراط کاریهای مستبدابه ی میرثخواران  استعمار بریتانیای کهن را افشاء گری کرد و بیرق مهمان افتخاری شهرداری " خجند" را بدست  آورد .

          همچنین سروده ی پر تب وتاب " چراغ انجمن" (1) را که پس از دوسال واند ماه زندان سیاسی و رهایی از حبس ابد (حاکمیت دکتر نجییب لله )،  در فضای  فرهنگی ، سیاسی وروانی مغشوش افغانستان در شهر مزار شریف ومرکز بلخ بامی   آفریده  بودم، به  حضور نماینده گان نخستین کنگر ه ی  بین المللی  تاجیکان جهان  ودرمحافل باشکوه  فرهنگی شهر تاریخی "خجند " با  همه احساس دوستی وهمبسته گی بین المللی خواندم تا یاد گار مقاومت  دادخواهانه ی تا جیکان ودیگر اقلیتهای ملی ومذهبی افغانستان علیه  تجاوزا ت گسترده ی بنیادگرایان پاکستان، کشورهای عربی خاورمیانه ومربیان خون آشام انگلیسی وجهانی آنان باشد. دراین کنگره هشتصد تن از تاجیکان 12 کشور جهان ازجمله  بیست وپنج نماینده  از انجمن نویسنده گان افغانستان اشتراک ورزیده بودند .

          بیاد باید آورد که  " تاجیکان " یکی ازا قوام باستانی (2)، خراسا ن بزرگ (3) وافغانستان  معاصر میباشند  .

        تاجیکان با تخاریان، قبل ازهمه به روایت مستند زنده یاد استاد دکترعبدلاحمد جاوید " با سغدیان وباختریان" ازیک تیره وتبار بوده اند.

        درزمان درخشش تمدن یونان- باختری همزمان باگسترش خط ، هنروفرهنگ یونانی وتوسعه شغلهای مالداری و رشد کشاورزی و آبیاری قبایل ناحیه های شمال بیش از پیش متحد شدند؛ به زنده گی شهری روی آورد ند؛ بازار ،تجارت وحرفه ها رونق بیشتر یافت وهنر یونان وبودایی جای هنر یونان - باختری راگرفت " (4)

         " درنیمه دوم  قرن ششم  تورکا ن درخوارزم  ظهورکردند  پس ازغلبه بر "هیتالیا " (یفتلییان) (5 ) با تخارییان در آویختند و غلبه یافتند... "؛ ولی سرنوشت زحمتکشان ترک وتاجیک تخار،  در جریان  کار وزنده گی  ومبارزه ی  طولانی علیه ستمهای ملی  واجتماعی ودرنتیجه آشنایی با زبان ادبیات، دین ، رسوم و فرهنگهای رشد یابنده همدیگر ، بارشته های همبسته گی  ملی چنان  گره  خورده است  که سیلاب کور طالبان مرگ وظلمت وسیاست  نفاق افگنانه اداره ی  تک قومی وتک صدایی کنونی هرگزتزلزلی بر بنیاد استوار دوستی ریشه دار این دوخلق آورده  نتوانسته است.

           درمبارزات انتخاباتی آینده نیز صفوف این اقوام زیرستمهای گونه گون ملی واجتماعی  فشرده تر نیرومند تر وپایه دارتر  میشود و فرآیند  همبسته گی ملی مردم وطن واحد  وتجزیه ناپذیرمارا آهنگی شتابنده  می بخشد.

            خراسا نیان ومردم افغانستان معاصر، هر یکی به درجات متفاوتی اساطیر ، روایات، ادیان، مذاهب، طریقه ها ، سنن، زبان، ادبیات ، هنرها و فرهنگ های مادی ومعنوی  پر ارزشی را پرورش داده ، درغنامندی فرهنگ و تمدن گشن بیخ وپربرگ بار خراسان افغانستان و جهان، نقش تاریخی فعال و خلاقی ایفاکرده اند.

تا جیکان افغانستان و فرارود آمو درپیدایی پرورش  وگسترش آیین "مهر" میترایی   ، زردشتی، مانی، بودایی، برهمنی، زوری، دین ، مذاهب وطریقه های اسلامی  نقش برجسته داشته اند ودارند(6)

        قلمروسیاسی کشورما طی سده های متمادی گاه پهناور ودارای امپراتوریهای  نیرومند ومتمرکز بوده وگاه کوچک و دستخوش تهاجمهای خونین جهانکشایان،  نیروهای تجاوزکار استعماری وابرقدرتها شده اند. به همین دلیل هریکی ازاین گروههای قومی واقلیتهای ملی ومذهبی کشور درحال حاضر با همسایه گان ما،  پیوندهای زبانی، ادبی ومناسبات نزدیک دینی، مذهبی، تاریخی وفرهنگی داشته اند     و دارند.

         بیک سخن  اقوام  خراسان و افغانستان ، بویژه تاجیکان ، ازباستان زمان تا

دوران جنگهای ضد استعماری ، در برابر حضور ونفوذ بریتانیای کبیر1838-1919 - " و درمرحله ی  حضور ونفوذ بی بند وبار، کشورهای عضو ناتو و "جامعه ی جهانی (!)" ، (2001 -  2013 ) و اخوانیان  ووهابیان عجم و عرب - شانه به شانه ی  یکد یگر تا قربانی سر ، جان ، مال و آخرین قطره های خون و" داشتن یک کلاه جای " از  آب و خاک، زبانها،هنرها، ادبیات و گنجینه های  فرهنگی همه گروههای قومی  وآزادی کشور،  به ویژ ه از زبان وادبیات غنامند فارسی  قهرمانانه دفاع و  پاسداری کرده اند ( 7 ).

         درحال حاضر نیز با  تشکیل  شوراهای فرهنگی، نهادهای مدنی، احزاب سیاسی، جبهه های متحد ملی  و بهره جویی ازتازه ترین دست آ وردهای دانش وتکنالوژی معاصر دسترسی به کمپیوتر، انترنت (تارنما)  رسانه های  دیداری،  شنیداری، مطبوعات، جراید روزنامه ها، به امید رشد و شگوفایی هنر، زبان  و  ادبیات گشن بیخ ومیراثهای فرهنگی بسیار برگ وبار همه  گروههای قومی افغانستان، زنده گی،  کار و مبارزه ی آگاهی بخش میکنند وبا چنین تلاشهای پرامید انسانی، حق حاکمیت وشهروندی خودرا باقبول رنجهای زندان، تبعید، سرکوب خونین وقربانی سر وجان ، از کام نیروهای تجاوزکار داخلی وبین المللی ،  دیر یازود به چنگ می آورند و درفش حماسه های  ناتمام قهرمانان خراسان وهمبسته گی ملی خود را  بر چکاد های  سرکش پامیر، شمشاد  ،وکوهپایه های  هندوکش بیدار  و سلیمان ، به جنبش می آورند.

       ـ موجز اینکه، درجریان تهاجمهای پیاپی تاریخی جهانکشایان ، بویژه  برقلمرو  های آریاییان باستان، خراسان اسلامی وافغانستان دوران سیطره استبداد استعماری  وقبیله سالاری، فرارود (ماوراء النهر) سرزمینهای راست آمو، ازخراسان زمین جداشد وامروز  به نام  آسیای میانه یاد میشود. 

       ـ درنتیجه ی شیوع پالیسی نفاق افگنانه استعمار بریتانیای کبیر وحضور ونفوذ  روسیه تزاری در آسیای میانه، مناسبات کشورهای" فارس " (ایران شهنشاهی و آخوندی) وکشورهای آسیای میانه، بویژه پس از انقلاب  اکتوبر1917م . روبه  سردی گرایید.

        ـ با استقرار امپراتوری احمدشاه درانی فرایند اسکان وسیطره ی قبیله های کوچنده ی افغان دربخشی از ولایات خراسان آهنگ شتابنده یافت.

        همچنین درنتیجه حملات پیاپی افغانان برکشور هندوستان، زمینه ی گسترش نفوذ استعمار بریتانیای کبیر ، در نیم  قاره ی هند، کشمیر، پشتونخوا ودربخشی ازقلمرو خراسان (افغانستان معاصر) فراهم شد. شجاع الملک ازسوی لارد اوکلند بجای امیردوست محمد به حیث امیر افغانستان شناخته شد؛ باقشون 12هزار نفری از سند گذشت در 25اپریل 1838 وارد قندهار گردید.

        در مراسم تاچپوشی عاری از افتخار شجاع الملک نوه ی احمدشاه درانی در شهر قندهار از سوی فرماند هان استعمار بریتانیای کبیربا اجرای رسم وگذ شت  لشکر تجاوزکار استعمار بریتانیا برگزار گردید (8) وبرای نخستین بار سردار اوکلند  نماینده دولت سلطنتی استعمار بریتانیای کبیر و شجاع الملک درقندهار ومرکز امپراتوری احمد شاه درانی ، درپای معاهده اسارتبار کشوری به  نام " افغانستان "    مهر و امضاء کرد ند وازان پس این نام عاری از افتخار توسط امیران وابسته به استعماربریتانیای کبیر بجای نام پردرخشش "خراسان " ثبت اسناد رسمی تاریخ معاصرکشور شد و ازهمان تاریخ تا امروز سیاست افغان سازی وهویت زدایی  تاجیکان ودیگر اقلیتهای ملی ومذهبی افغانستان ازسوی امیران وشاهان افغان  ، تحریک  طالبان ، ودولتهای تک قومی به استثنای دوران رهبری ببرک کارمل ،   زیر شعارهای " وحدت ملی "، " خود کشی " ، برادرکشی، زن ستیزی، انتقامجویی  و نسل کشی، غنیمت گیری ورهزنی، طبق نقشه ی سیطره جویانه وغاصبانه ی مؤلف " دوهمه سقاوی  " وبه قیمت زنده گی و  رنجهای بیکران ملیونها  زن ومرد، پیروجوان بیگنا ه، بی سلاح، معیوب، معلول،  یتیم،  بیوه،  معتاد  و  خلاف سنن پسندیده ی ملی ومذهبی مردم درگوشه گوشه ی وطن   هنوز ادامه دارد.

          تندیسها و شهکارهای هنری بامیان و میراثهای فرهنگی پیش ازظهوردین اسلام به فتوای ملا عمر ،ازسوی طالبان گروه  خودکش و بیگانه پرور حقانی ،     تنظیمهای سکون پرست وهابی عربستان ، اخوانیان مصر و نظامیگر پاکستان با تعصب خشونت آمیزی ویران گردید.

        موجزاینکه استعمار بریتانیای کبیر و میرثخواران آنان در دوسوی خط استعماری دیورند، برای نسلهای امروز افغانستان معاصر، شوربختانه سرگردانی تاریخی، زنده گی تلخ  وپرمشقت کوچنده گی ، کوبیدن یکنواخت میخهای خیمه ها، فریاد استخوانسوز دوری  جدایی "بیلتون " ، ناله واندوه ، آه وفغان، کینه توزی،  انتقامجویی، آدمکشی، خودکشی بیگانه پرستی، زن ستیزی، خاشخاش سالاری ، رهزنی ، کشتار وذبح مردم بی گناه، بیسوادی، فقر وجهل مؤقت را، بجا گذاشته اند  که بزرگترین افتخار این سنن منسوخ، بزرگترین شرمساری تاریخی برای امیران، سلاطین، شاهان و سربراوده گان قبیله های حاکم افغانستان میباشد.

         ولی با تغییر نام  افغانستان به  "خراسان" ، افغانان ودیگر گروههای قومی کشور بدون هرگونه تبعیض وامتیاز نژادی قومی وزبانی در وطن واحد و تجزیه ناپذیر" خراسان " به شهروندان برابر حقوق مبدل میشوند؛ هستی وشعور اجتماعی آنان نیزبسود همبستگی ملی ودوستی ملل ومردمان وترقی اجتماعی تغییرکیفی میکند.

        به یک سخن، تاجیکان و فارسی زبانان خراسان کبیر، بویژه دردوران سیاه      " بازیهای بزرگ " دوران استعمار کهن ومیراثخواران آنان، زیر فشار امپراتوری  روسیه  تزاری، دیگرگونیهای کیفی و تاریخی شوروی  و دولت  استعمار جوی  بریتانیای کبیر، به سه کشور " تاجیکستان " ، " افغانستان "،" فارس " نامیده  تقسیم وپراگنده شدند وسپس در 1935 واوج قدرت فاشیزم هتلر ی ،" بادریغ ودرد  نام  ریشه دار وتاریخی ایران ازسوی سردارمحمد نعیم  وزیر نیم خام معارف افغانستان (18ساله )  ومحمد گل مهمند، خلاف مواضع  اصولی  غلام محمد غبار،  ا حمد علی کهزاد  و پو هاند  عبدالحی  حبیبی  ورهبری- انجمن ادبی کابل ،" به شاهان  "فارس " حاتم بخشی شد ( 10 )

          ولی علی رغم این همه ستمهای ملی واجتماعی و جلوه های نامردمی وآزادی کش  دولتهای  تک قومی وقبیله یی  افغانستان، بااحساس همبسته گی ملی  وافتخارمیتوان  یاد کرد که درتکامل وانکشاف زبان فارسی نه تنها  تاجیکان ، بل   تورکان، هزاره گان،افغانان، بلوچان، نورستانیان و تمامی اقلیتهای ملی ومذهبی ی افغانستان،ایران، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمستان ، آذربایجان، ترکیه، هندوستان    کشورهای عربی خاورمیانه وفارسی زبانان جمهوری خلق چین،یهودان خراسان زمین ویهودیان مهاجر تاجیکستان کنونی، بدرجات متفاوتی نقش فعال خلاق و سازنده داشته اند ودارند  ودرحال حاضر نیز این زبان، ثروت سرشار ادبی، علمی ، فرهنگی ووسیله

مقالات مرتبط

...

ر قرون میانی یا وسطی و حول و حوش سال ۱۱۹۰ میلادی در بخش های شمال‌‌شرق افعانستان و پاکستان شمالی کشور... ادامه

...

         در دهم سپتمبر 1992میلادی ،همزمان باکشاکشهای خونین میان دولت پروفیسور ربانی وشورای انسجام، ب... ادامه