ﺧﺠﺴﺘﻪ ﺑﺎﺩ اول ماه می روز همبستگی بین المـللی كارگران و زحمتكشان جهان

ﺧﺠﺴﺘﻪ ﺑﺎﺩ اول ماه می

روز همبستگی بین المـللی كارگران و زحمتكشان جهان

ﺡ. ﺗﻼﺵ

26/05/2014

اول ماه می، روز همبستگی بین المـللی كارگران و تمام زحمتكشان جهان؛ روز تجدید پیمان کليه نیروهای تحول طلب، ترقیخواه و مبارزین راه نجات دایمی انسان زحمتكش از بند و زنجیرمشت اقلیتی از لاشخوران و استثمارگران جهانی ، قاره يی و کشوری است، كه از آن گذشته های ﺩﻭﺭ تارﯾﺨﯽ ؛ از دوازدهم  اپریل سـال ۱۸۵۶ در آسترلیا و متعاقباً، از اول ماه می سال  ۱۸۸۶  در شـهر شـیکاگوی آمریكا...بدینسو ﺑﺠﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ.

ﻃﯽ ﺯﻣﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﻛﺎﺭﮔﺮﺍﻥ ﻭ ﺯﺣﻤﺘﻜﺸﺎﻥ ﺟﻬﺎﻥ، جهت نیل به خواست ﻫﺎ ﻭﺍﻫﺪﺍﻑ ﻭﺍﻻﯼانسانی ﺷﺎﻥ، ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭﯼ ﻧﻈﺎﻡ ﺳﯿﺎﺳﯽ، ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻭ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎﯼ  ﺩﻣﻮﻛﺮﺍﺳﯽ ﻭﺍﻗﻌﯽ ؛ ﻭ ﺗﺤﻘﻖ عدالت  اجتماعی، به رزم و مبارزه ی مستمــر، پرداخته اند. كارگران،  ستمدیده گان و ﺳﺎﯾﺮ مبارزین ﺁﮔﺎﻩ ﻭ همرزم و همسنگرآنان، طی سالیان گذشته دراین راه، قربانی ها و فداكاری های فراوانی را متحمل شده اند؛ كه هر كدام در برهـه ﻫﺎی ﺯﻣﺎﻧﯿﯽ ﻣﺨﺘﻠﻒ، به پیروزی های  مانده گاری دست یافته وحماسه های جاودانه از خود بجا گذاشته اند.

جا داردتا این روز خجسته رابه همه ی كارگران، زحمتكشان و تمامی اقشار ولایه های تهیدست و تحت ستم كشورمان وبه كلیه نیروهای  ضدامپریالیست های اشغالگر؛ ضدتاریك اندیشان قرون وسطایی؛ ضد استبداد ، استعمار واستثمار؛ و ضد رژیم مافیاییـی دست نشانده  و مفسدافغانستانِ به خاك و خون خفته ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻛﺎﺭﮔﺮﺍﻥ ﻭ ﺯﺣﻤﺘﻜﺸﺎﻥ ﺟﻬﺎﻥ،تبریك بگوییم !

ما در حالی به استقبال از این روز تاریخی می رویم، كه زحمتكشان و همه مردم بی دفاع ميهن عزیز مان، از انواع ستم واستبداد ( ستم طبقاتی، جنسی، ملی، مذهبی . . .) ؛ بیكاری ﻫﺎﯼ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻣﺪﺕ، مرض، ﺗﺮﻭﺭ، ﻭﺣﺸﺖ، ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻫﺎﯼ ﺟﻨﺴﯽ، ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻫﺎﯼ ﺍﺟﺒﺎﺭﯼ، مرگ ومیرزود هنگام... رنج می برند و درد استخوانسوز می كشند.

هجوم اشغالگرانه ی اتحادیه ی امپریالیستها به كشور ما، آنهم به بهانه ی “ریشه كن سازی ترورو تروریسم؛ زدودنِ كشت وتولید وقاچاق تریاك و هیرویین؛ نظام سازی وباز سازی سیاسی و اقتصادی؛ تامین امنیت فردی، خانواده گی و شغلی و...” صورت گرفته است، نه  تنها در راستای ﺷﻌﺎﺭ ﻫﺎ وعده های دروغین فوق كدام دست آوردی ﺍﺛﺮ ﮔﺬﺍﺭنداشته است، بلكه تروریسم در وطن ما، بیشتر ریشه یی گردیده؛ تولید و قاچاق هیرویین ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺳﺎﻝ ﺭﮊﯾﻢ ﻓﺎﺷﯿﺴﺘﯿﯽ ﺩﯾﻨﯽ ﻃﺎﻟﺒﺎﻥ ، ﺗﺨﻤﯿﻦ ﭘﻨﺠﺎﻩ برابرافزایش یافته است  .

ناامنی، فساداداری؛ تحكیم حاكمیت مافیایی ﻭ تفنگ سالاری؛ نقض سیستماتیك و گسترده و روزمره ی حقوق بشر(ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺣﻘﻮﻕ ﺯﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﻧﯿﻢ ﭘﯿﻜﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﺸﻜﯿﻞ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ) ...ﻫﺮسال ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ، روند صعودی داشته است.

بی عدالتی و استثمار، کار شاقه،  تورم وكساد، ﻓﻘﺮ، ﺑﯽ ﺧﺎﻧﻤﺎﻧﯽ،خود كشی، اعتياد به مواد مخدر ودیگر مصیبت های اجتماعی، هزاران خانواده ی وطن مان را در سایه یی “ دموكراسیی (!) “آمریكایی، درهمدستی با ﺯﻣﺎﻣﺪﺍﺭﺍﻥ ﺟﻔﺎﻛﺎﺭ ﻭ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻭﺵ “دولت اسلامی ؟!”، ﺯﯾﺮ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﺩﻣﻮﻛﻠﯿﺲ، ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ.

 طی دوران اشغال افغانستان توسط نیروهای امپریالیستی، كارگران و زحمتكشان میهن ما هیچگونه  اقدام ﺯﯾﺮﺑﻨﺎﯾﯽ ﻭ قابل لمسی را ازجانب ﻧﻈﺎﻡ ﻣﺎﻓﯿﺎﯾﯽ ﺍﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ ﻭ «ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯼ ﺟﻬﺎﻧﯽ(!)»،  برای از ‏میان برداشتن فاجعه ی بیكاری، نابرابری های عمیق اقتصادی واجتماعی و بهبود شرایط کار و زنده گی ، شاهد نبوده ونمی توانند باشند؛ زيرا، هجوم اشغالگرانه ی امپریالیسم به میهن ما، نه برای منافع ﺑﻨﯿﺎﺩﯼ ﻭ ﻫﺴﺘﯽ ﺳﺎﺯ ﻃﺒﻘﺎﺕ ﻭ ﺍﻗﺸﺎﺭﺯﺣﻤﺘﻜﺶافغانستان، بلكه برای تٱمین و گسترش منافع انحصارات غارتگر دول سرمایه داری، ازجمله ایالات متحده ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ  بوده و می باشد! هرگونه تصور غیرآن، اشتباه فاحش و ساده لوحی محض اﺳﺖ ﻭ یا ﻫﻢ فریب آگانه ی افكار عامه به نفع اشغالگران و عمال داخلی شان می باشد! ﺯﯾﺎﺭ همه شاهد آنیم كه در كشور های سرمایه داری، دركنار سایرنابرابری های  اقتصادی ، اجتماعی، تعداد کثیری از افراد در این جوامع كه همه واجد شرایط کامل كاراند، بادرد و رنج  در صف لشكر بیكاران به انتظار دريافت هستند.

ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ « سازمان توسعه و همکاری اقتصادی در تازه ترین گزارش خود هشدار داد سطح بیکاری در کشورهای صنعتی و توسعه یافته جهان طی سال ۲۰۱۴ میلادی نیز افزایش خواهد یافت...

.. .بر اساس این گزارش ... نرخ بیکاری منطقه یورو از ۱۲٫۲ درصد در سال جاری به بیش از ۱۲٫۳ درصد در سال ۲۰۱۴ افزایش خواهد یافت...بر این اساس نرخ بیکاری کشورهای صنعتی و توسعه یافته عضو این سازمان نیز از ۸ درصد در سال ۲۰۱۳ به ۷٫۸ درصد (ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﭼﻬﻞ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﻧﻔﺮ) در سال آینده خواهد رسید... تشدید بحران بیکاری به خصوص در بین جوانان به چالش بزرگی برای کشورهای صنعتی تبدیل شده است.

در برخی از این کشورها نرخ بیکاری در بین جوانان دو برابر شده است. بیکاری در بین جوانان اروپایی برخی از این کشورها در آستانه انفجار اجتماعی قرار داده است... » [1]

در ایالات متحده ﻧﯿﺰ ﻭﺿﻊ ﺑﻬ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ. ﺯﯾﺮﺍ«...براساس آخرین سرشماری دفتر آمار و نفوس آمریکا بیش از 97 میلیون نفر از طبقه متوسط جامعه آمریکا به دلیل بحران اقتصادی و بیکاری به طبقه کم درآمد تنزل پیدا کرده اند. بر اساس اعلام قبلی حدود 50 میلیون نفر ازمردم آمریکا زیر خط فقر زندگی می کنند که با اضافه شدن این آمارتعداد افراد فقیر درجامعه آمریکا به 147 میلیون نفر رسید. حدود 58 درصد از کودکان آمریکایی و 73 درصد اسپانیایی تبارهای مقیم این کشوردرفقر زندگی می کنند. بر اساس این آمار حدود 49 درصد ازمردم آمریکا زیرخط فقر زندگی می کنند که این یک رکورد جدید در تاریخ بحران اقتصادی و اجتماعی درآن کشور است» . [2]

 ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ «...  موسسه آمار انگلیس در تازه ترین گزارش خود اعلام کرد تعداد بیکاران این کشور در سه ماه نخست 2013 میلادی با 15 هزار نفر افزایش به بیش از 2.52 میلیون نفر رسیده است... نرخ بیکاری نیز درﯾﻦ  سه ماه نخست ﺳﺎﻝ به بیش از 7.8 درصد رسیده است که این رقم 0.1 درصد بیشتر از سه ماه پایانی 2012 میلادی بوده است...» [3]

ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻓﺰﻭﺩ ﻛﻪ ﻫﻢ بیكاری و بیكار سازی بنیاد و شالوده ی اقتصاد بازار آزاد؛ و مرض دایمی و علاج ناپذیر نظام سرمایه ﺩﺍﺭﯼ ﻭﻫﻢ ﺁﻏﺎﺯ ﻭﺩﻭﺍﻡ حیات ﺁﻥ بر پایه تولید ارزش اضاﻓﯽ ، ”ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺗﺠﺎﺭﺕ”، ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﺳﻮﺩ ﺑﯿﺸ ﻭ انباشت سرمایه بوده  ﻭ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ; ﻭﺍﻟﺰﺍﻣﻦ،  ﻧﻈﺎﻡ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺯﺣﻤﺘﻜﺶ، ﺑﯽ ﺭﺣﻢ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺗﻮﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺯﺣﻤﺘﻜﺶ، ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﺭﻭﺡ ﻭ ﻛﺎﻟﺒﺪ ﭘﻠﯿﺪ ﻭ ﮔﻨﺪﯾﺪﻩ ﻭ ﻣﺘﻌﻔﻦ ﻧﻈﺎﻡ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﮔﺮﺩﯾﺪﻩ ﻭ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻧﺪ.

 

بنابران، ﺩﺭ ﻣﯿﻬﻦ ﻣﺎ ﻧﯿﺰ تداوم اشغال ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺍﺗﺤﺎﺩﯾﻪ ﯼ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺍﻣرﯾﺎﻟﯿﺴﺘﯽ, ﻣﺮﺽ ﺑﯿﻜﺎﺭﯼ ﻭ مرگ آفرین را ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﻓﺎﺳﺪ ﺗﺮﯾﻦ ﻧﻈﺎﻡ ﻣﺎﻓﯿﺎﯾﯽ ﺟﻬﺎﻥ، بگونه ی بسیار فاجعه آفرین، ﺧﻠﻖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ گسترش داده است. علاوه برعامل اشغال و موجودیت رژیم تحمیلـی ضد مردمی، نبود اقتصاد سالم، مشروع و برنامه ریزی شده ی علمی ، عادلانه و فراگیر و بی توجه یی عمدی و ظالمانه ی حكام كشوردرایجاد و تقویه ی زیرساختهای اقتصاد ملی ؛ مطلق گرایی در سیاست اقتصادی دكته شده ازجانب اشغالگران وسوق اقتصادملی كشوربه سوی نيستی ازطریق عمل لگام گسیخته ی “بازار آزاد” و”آزادی بی وجدان تجارت” به نفع دلالان فاسد و منفعت پرﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺳﻮﺩ ﺟﻮﯾﺎﻥ ﻭﻃﻨﯽ ﻭ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﺮﺯﯼ... ؛ “خصوصی سازی “ ولیلام دارایی های عامه بربنياد سازش ها و معاملات منفعت جویانه میان “دولت اسلامی” ومافیای ﺧﺎﺭﺟﯽ و وابستگان داخلی شان، نیزاثرگذاربوده است ومی باشد.

گوشه یی ازنتایج اندوهناك این همه جفاكاری ها را در ذیل خلاصه می نماییم:

“... بر اساس گزارش رابرت سام رییس بانک جهانی ، بیش از 36 درصد جمعیت [ﺗﺨﻤﯿﻦ ﯾﺎﺯﺩﻩ  میلیون نفر] افغانستان زیر خط فقر..."[4] قرار دارند ﻛﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﮔﻔﺖ! ﻓﺎﺟﻌﻪ ﯼ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ! ﻧﻔﺮﯾﻦ ﺑﺮ ﻫﻤﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺭﻭﺍﯾﺎﻥ ﺗﻦ ﭘﺮﺳﺖ  ﻟﺸﻜﺮﯼ ﻭ ﻛﺸﻮﺭﯼ ﻛﺸﻮﺭ ﻛﻪ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﻫﺎﯼ ﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﺑﺪﯼ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ.

“...حدود 11 ميليون نفر از جمعيت افغانستان نيازمند به كمك های غذايی باشند كه از اين تعداد حدود 5 ميليون نفر بدون دريافت كمك غذايی روزانه قادر به ادامه حيات نيستند، كه اغلب آنان كودكان و زنان بی سرپرست و در این بین شش و نیم میلیون کودک در افغانستان در معرض خطر مرگ قرار دارند. از این رقم، شانزده هزار کودک یتیمی هستند که در پرورشگاه‌ها زندگی می کنند. حدود دو میلیون کودک بین سنین 6 الی 17 سال کارگر بوده و این کودکان مصروف بیست و دو نوع کار شاقه مانند زراعت، کار در روی جاده ها، کارهای ساختمانی، انتقال بار سنگین، ماشین شویی، گلیم شویی و کار در معادن می باشند... [5]

 

      با آنچه گفته شد، می توان سطح فشار روحی وروانی برسایركارگران، استادان دانشگاه ها ودانشكده ها، معلمان مامورین و مستخدمین پائین رتبه، پیشه وران و دیگرزحمتكشان و سایر ﻛﺎﺭﻛﻨﺎﻥ عرصه های اداری، تولیدی ، خدماتی ... و بخش عظیـمی از ارتش بیكاران را باایزاد ستم، استثمار، استبداد وبی عدالتی های بارز در عرصه های اقتصادی - اجتماعی برآنان، درك نمود و وضعیت رقت باراقشارپایینی جامعه را درتحت چتر” دفاعی”اشغالگران و زیرسیطره ی دولت مافیایی و” واجب الاحتـرام وغـیـرمسئول “خود قضاوت كرد!

  نباید فراموش كرد،  تمام لاشخوران داخلی كه به قیمت نیستی كشوروغرق روزافزون و بیرحمانه ی بخش اعظم ازکارگران ، زحمتكشان واقشار وسیع مردم در بین امواج كشنده ی فقر وبی عدالتی، صاحب سرمایه و ثروتهای هنگفت وافسانوی شده اند، خود و منافع خود را جزء لاینفک حلقات وابسته به نظام سرمایه داری جهانی وحضوردایمی نیروهای اشغالگردر سرزمین ما، مي دانند؛ وبدین ترتیب، نفع خود را نیزدرانعقاد پیمان ﺍﻣﻨﯿﺘﯽ (!) با امریکا ؛ وقبولی پایگاه نطامی ایالات متحده در کشور[یا "قانونی ساختن" اشغال]  به حساب می آورند؛ یعنی تبدیل وطن به مالکیت خصوصی امریکا؛  که بدون شک نتايج اين کار، از یکسوحفظ وتحکیم نظام وابسته یی مافیایی، مفسد، مدنیت ستیز، عقب گرا، زن ستیز...بوده وازسویی دیگرﺯﻣﯿﻨﻪ ﯼ رسیدن آمریکا را به اهداف ﺩﯾﺮﯾﻨﻪ ﯼ   منطقوی اش، فراهم می آورد.