مسلمانی ما «اسرائیلیاتی» است؛ نه محمدی و حنفی!

محمد عالم افتخار

مسلمانی ما «اسرائیلیاتی» است؛ نه محمدی و حنفی!

 

امسال سیاست ماکیاولیستی ایجاب نمود که رجاله هایی؛ وقیحانه دم از بزرگداشت امام اعظم ابوحنیفه بزنند؛ در حالیکه اصلا نمیدانند و نمیخواهند بدانند که نه تنها مسلمانی تقریری و عرفی رایج میان کوه های سلیمان و هندوکش بلکه در همه عالم نامنهاد اسلامی؛ «اسرائیلیاتی» است و بدین وجه تبیین و تزئین آن با نام و نماد بزرگترین امام اعظم؛ اهانت شنیع به آن عسوه بی بدیل میباشد.

ثبوت این حقیقت هولناک در تإلیف آتی آمده است که منحیث ادامه یک بحث دراز دامن سالیانی پیش زیر فرنام "رجاله ها، «اسرائیلیات» و فتنهِ تروریزم اسلامی!" به نشر سپرده شده بود؛ اینکه کسی خواند و کسی نخواند؛ معلوم نیست ولی یک چیز معلوم است که "افغانها" یا "افاغنه" به ویژه در دو دهه اخیر از خواندن و اندوختن و اندیشیدن .... معافیت پیدا کرده اند.

لذا در باز نشر ویرایش شده این تألیف؛ من انتظار مطالعه و خوانش آن بخصوص توسط «هموطنان پارلمان شکن و مکتب سوز و خود کفان و فاسد الاخلاق و دهشت گر و امنیت برانداز و.. و..!!!» را ندارم؛اگر عمر یاری کرد؛ من با شرح و تفصیل و استناد و اثبات های چندین بعدی نشان خواهم داد که اساسا امپریالیزم جهانی با یکه تازی و قلدوری فرا خدا گونه در کره زمین؛ طینت و گوهر نوع بشر را آسیب رسانیده و این آسیب در جاهای چون افغانستان که سلطه؛ سنگین تر و لجام گسیخته تر است؛ فوق العاده شدید و جهشی میباشد.  لذا بنده با بی امیدی شدید؛ فقط به انگیزه عادت و اعتیاد خواستم مرتکب معصیت پیشکش این متن گردم.به کی؟ نمیدانم!!

شاید به «بچه خر» (روری ستوارت) که اخیرا «بچه ناخر» (دومین مغز متفکر جهان) انگلستان رفت و در گوشه ای گیرش کرد و تهدیدش به بدترین ها نموده 130 ملیون پوند ستر لینگ ازش؛ چاپید!

به هرحال:https://youtu.be/uyyLa6Yd9C8

*******

قرن 21؛ قرن رجاله هاست!

طئ دو سه قرن گذشته؛ در سیر تکامل عمومی بشریت؛ زعامت ها در کشور های اروپایی و آسیایی و افریقایی بالنسبه از رجال با شخصیت؛ حایز سجایای برازنده، دانش فراوان و حدوداً دها و نبوغ برخوردار شده بود که منجمله ثمره عقل و همت جمعی شان «اعلامیه جهانی حقوق بشر» و خیلی ارزش های نهادینه شده تمام انسانی را به ارمغان آورد.

مگر بدبختانه منجمله به علت یکه تاز شدن قارون های نظام سرمایه داری امپریالیستی به سطح دنیا در بحبوحه این قرن؛ زعامت های سیاسی جهان دچار فتور سر سام آوری گردید.

مشتی آدمک های اغلب مزدور و کم مناعت و کم شعور توسط قارون ها و شبکه ها و رسانه های اغواگر و عوام فریب شان؛ تقریباً به مانند عروسک های پُشت ویترین مغازه ها؛ در مقامات عالیه دولت های مهم و موسسات عمده جهانی نظیر سازمان ملل متحد، بالا کشیده شدند.

پیامد های برهنه و نیمه برهنه و پُت و پوشیده این روند بر سرنوشت جهان؛ یکی دو تا نیست که درینجا بشود به آنها پرداخت.

ولی مسلماً یکی از آن پیامد ها؛ استیلا یافتن روزمره گی ها و دسیسه کاری ها در سیاست های عمده و سرنوشتی است که بر مبناِی آن:

تدبر و کیاست دور اندیشانه، جهانی اندیشانه و بشری اندیشانه از زعامت های عمده و تعیین کننده دنیا رخت بربست و جای آنها را تکیه به اسلحه و تکنولوژی و تبلیغات و توطئه و تقلب و تفتین ناعاقبت اندیشانه لجام گسیخته گرفت؛ و نیز استخدام احساسات و جذبات و جهل دینی به طریق ایجاد مفرزه های تروریستی بیحد و مرز و عاری از قواعد و اصول در کادر شبکه های استخباراتی و جاسوسی و ضد جاسوسی.

******

با تأسف که جز در حد همین کلیات سخن را بسط داده نمیتوانیم که خاصتاً برای نسل جوان کافی نیست. الزامی است که آنان حقیقت های بس پهناور و هولناک روش و منش استعمارگران کهن و نوین را در منابعی چون کتاب «کانون توطئه های جهانی یا کمیته 300» جان کولمن، «میراث خوار استعمار» دکتر مهدی بهار، «بازی شیطانی» رابرت دریفوس وغیره بخوانند و ببینند و دریابند.

امروز بر علاوه اینکه؛ بحث «چرا افغانستان؛ سرزمین توحش گله ای و حشری است؟» را پی می گیریم؛ به دلیل رخداد های تروریستی بسیار شوم منجر به قتل های عام بی ملاحظه در پاریس ـ قلب اروپای متنعم و منور و متمدن! ناگزیریم گستره و ژرفای سخن را فرا تر ببریم!

شاید حتی تحصیل حاصل ملالت آوری باشد اگر بگوییم آنچه که امروزه منحیث المجموع به نام "تروریزم اسلامی" تعریف و خاطر نشان می گردد؛ بدون طراحی و حمایت و هدایت اروپا و امریکا به شمول پاریس و فرانسه اصلاً نمیتوانست به منصه ظهور برسد.

"تروریزم اسلامی" که افغانستان از نزدیک به 40 سال؛ عراق و لیبی و سوریه و سرزمین های دیگر از یکی دو دهه به طور مستمر؛ و خود اروپا و امریکا در عین زمان به طور جسته جسته قربانی آن بوده اند و میباشند!

در گذشته قاطعانه عرض کرده ام که؛ "اسلام (صرف نظر از اینکه به لحاظ علمی چه هست) در متون و اصول؛ همانی نیست که در توحش و بربریت دولتی و ضد دولتی افغانستان امروز و دیروز (و فراتر: در جهان اسلام امروز و دیروز) نمو دار می گردد و فاجعه آفرینی می کند.

اسلام در اساس به تناسب خشونت های منابع مقدس یهودی و عیسوی و خیلی از ادیان قدیم دیگر؛ از نظر محققان فراوان عالم؛ و به دلایل و براهین روشن بسیار؛ نسخه اصلاح شده و خشونت زدایی شده (در حدود امکانات زمانه و مخاطبانش) میباشد ولی به حق که توسط «قدرت» ها(ی رجاله ای دیروزی و امروزی و بخصوص ابر قدرت ها)؛ عملاً به ضد خود تبدیل ساخته شده است."

مسلماً در مقام نقد "معارف اسلامی" نمیتوان گفت که «تروریزم اسلامی» در آن آبشخور ندارد و همه و همه را فقط در چند سال پسین سی آی اِی و ام آی سِکس و خواهرانشان در عربیه ها و جمهوریه اسلامیه پاکستان خاصتاً آی ایس آی خلق و ابداع کرده اند. منجمله در مطالعات اسلامی از قدیم تا کنون؛یک واژه و اصطلاح متفقاً علیه؛ وجود دارد که پیرامون آن از همان سپیده دم اندیشیدن ها و تأملات در حقیقت و دروغ اسلام و مدعیات اسلامی؛ کتاب ها و رساله های بسیار و گاه سخت معتبر و مستند و سازنده پرداخته شده است.

این واژه و مقوله کلیدی عبارت است از «اسرائیلیات»!

درین رابطه؛ فشردهِ ویرایش شده یک متن تحقیقی تازه از منابع اسلامی همزبان را بخوانید و دقت نمائید که این مقوله مبین چه روند مصیبت آفرین متداوم در «معارف اسلامی» و قبل از همه در «تفاسیر قرآن» میباشد که طی 1400 سال انباشته شده و مبنای شریعت اسلام و اخلاقیات اسلامی معمول و مروج قرار گرفته است:

((اسرائیلیات گاهی در معنایی ویژه، فقط بر آن دسته از روایاتی اطلاق می گردد که صبغه یهودی دارد؛ و از طریق فرهنگ یهودی وارد حوزه اسلامی می شود؛ و گاهی در معنایی گسترده تر، هر آنچه را که صبغه یهودی و مسیحی دارد و در منابع اسلامی داخل شده، و گاهی در مفهومی گسترده تر از دو مورد پیشین، به کار رفته و هر نوع روایت و حکایتی را که از منابع غیر اسلامی وارد قلمرو فرهنگ اسلامی می گردد، شامل می شود.

قدیمی ترین منبع موجود که اسرائیلیات را در معنای اصطلاحی آن به کار برده، از مسعودی (م.343ق.) است که در آن افزون بر اطلاق اسرائیلیات بر روایات یهودی و مسیحی، به نمونه هایی از این روایات نیز اشاره کرده است.

در قرن های بعد نیز برخی مؤلّفان، ضمن کاربرد این اصطلاح، مباحثی را درباره اسرائیلیات در روند های تفسیری و غیر تفسیری مطرح کرده اند که در این میان، مفسّران، بیشتر از دیگران به این موضوع پرداخته اند، تا آنجا که برخی از مؤلّفان معاصر تألیفات مستقلّی را به این موضوع اختصاص داده اند که از مهم ترین آنها می توان به «الاسرائیلیات فی التّفسیر و الحدیث» از محمّد حسین ذهبی، «الاسرائیلیات و الموضوعات فی کتب التّفسیر» از محمد ابوشهبه و «الاسرائیلیات و اثرها فی کتب التّفسیر» از رمزی نعناعه اشاره کرد. 

مبدأ نفوذ اسرائیلیات؛ در معارف و باور های اسلامی: 

آغاز ورود اسرائیلیات به فرهنگ اسلامی به زمان نفوذ تمدّن و فرهنگ یهودی به فرهنگ اعراب بُت پرست قبل از اسلام باز می گردد. پیش از ظهور اسلام، قبایل فراوانی از اهل کتاب در مجاورت مشرکان در «مدینه» و پیرامون آن از جمله «خیبر» و «فدک» زندگی می کردند.

اهل کتاب چون دارای دین و کتاب آسمانی بودند، موقعیت و فرهنگ بالاتری در مقایسه با مشرکان داشتند و نزد آنان از جایگاه علمی ویژه ای برخوردار بودند. مشرکان برای فهم بسیاری از مسائل، از جمله مسائل مربوط به خلقت، تاریخ ملّت های گذشته و... به آنان مراجعه می کردند.

افزون بر این، آنان در سال، دو کوچ زمستانی و تابستانی به «یمن» و «شام» داشتند و در این مسافرت ها با گروه های فراوانی از اهل کتاب که در این دو سرزمین ساکن بودند، رفت و آمد و ارتباط داشتند و این ارتباط ها نیز خود عامل دیگری در نفوذ فرهنگ یهودی در فرهنگ عرب جاهلی به شمار می رفت. مراجعه اعراب به اهل کتاب، بعد از ظهور اسلام و پذیرش آیین جدید ادامه یافت و آنان برای فهم برخی ناشناخته ها، اهل کتاب را بر دیگران ترجیح می دادند؛ به ویژه که قرآن نیز در آیاتی، مشرکان را به اهل کتاب ارجاع داده بود.

برخی مسلمانان گمان کردند که این آیات مراجعه آنان به اهل کتاب را مجاز شمرده است؛ چنانکه با وجود نهی صریح پیامبر اسلام نیز از همچو مراجعات منصرف نشدند.

رحلت پیامبر، سبب ورود بیشتر اسرائیلیات به فرهنگ اسلامی شد تا جاییکه اسرائیلیات وارد تفاسیر قرآن گردید. به همین جهت ذهبی می نویسد:

داخل شدن اسرائیلیات در تفسیر از اموری است که به «عهد صحابه» باز می گردد.

نو مسلمانان اهل کتاب که در عهد "صحابه"، اسلام را پذیرفته بودند، از عوامل دیگر ورود اسرائیلیات به فرهنگ اسلامی گشتند. اینان با تظاهر به اسلام و سوء استفاده از اعتماد برخی صحابه، خرافات فراوانی را وارد حوزه فرهنگ اسلامی کردند.

ورود و نفوذ این روایات در دوره "تابعان" نیز ادامه یافت؛ بلکه در این عصر بر اثر تساهل گذشتگان، شیوع پدیده داستان سرایی، گرویدن شمار بیشتری از اهل کتاب به اسلام و نیز رغبت بیشتر مسلمانان به شنیدن داستان های ملّت های پیشین؛ اسرائیلیات بیشتری وارد تفسیر و حدیث اسلامی شد.

افزون بر این، وجود مفسّرانی در این عصر، همچون مقاتل ابن سلیمان که می خواستند نقص و کمبودهای تفسیر را با روایات اسرائیلی برطرف سازند، بر نفوذ بیشتر اسرائیلیات در تفاسیر قرآن افزود.

تا اینکه عصرِ "تابعانِ تابعان" فرا رسید. در این عصر نیز علاقه به اخذ روایات اسرائیلی افزونتر شد و گروهی در مراجعه به اهل کتاب، راه افراط را پیش گرفتند، به گونه ای که هر روایت اسرائیلی را می پذیرفتند و آن را صحیح تلقّی می کردند.

این گرایش شدید ادامه یافت تا نوبت به عصر "تدوین تفسیر" رسید. در این عصر، برخی مفسّران بخش اعظم این روایات اسرائیلی را وارد تفاسیر کردند.

زمینه های گسترش اسرائیلیات: 

افزون بر عواملی که اسرائیلیات را در تفسیر و حدیث اسلامی وارد کرد، زمینه ها یا عواملی نیز باعث شد تا این روایات، در دایره های وسیع گسترش یافته، همه شئون اخلاقی، اعتقادی و مذهبی مسلمانان را فراگیرد. این زمینه ها عبارت است از:

1 ـضعف فرهنگی عرب:

مردم جزیرةالعرب پیش از اسلام و سال ها پس از ظهور اسلام، از نظر فرهنگ و دانش در سطح بسیار پایینی قرار داشتند، به طوری که افراد با سواد میان آنان کمتر یافت می شد؛ بدین سبب همواره در برابر اهل کتاب که موقعیت علمی و اجتماعی برتری داشتند، خاضع و تسلیم اندیشه ها و افکار آنان بودند.

...
عالم افتخار

تعداد مقالات در سپیده دم 92

نمایش تمام مقالات عالم افتخار

مقالات مرتبط

...

بغات عربده کش و "شریعت" سرِگردنه» عنوان تحلیل و حلاجی یک فیصله طاغوتی دیوان نامنهاد مدنی محکمه حوزه... ادامه

...

در جوامع شرقی که بیشتر تحت احساسات مذهبی، عاطفی و انسان دوستانه اند، نحوه انتخاب مهره ها از جانب ساز... ادامه

...

«من در خانه یک روحانى بزرگ شده‌ام. به‌همین دلیل، دروغ‌گوى درجه یکى از آب در آمده‌ام.» ادامه

...

 شیخ محی الدین ابن عربی در کتاب فصوص در باب شهود کامل این چنین " زن" و " مرد" را تعبیر و تعریف می‌کن... ادامه

...

مسلمانان خود را امت برتر خدا می‌دانند در حالی که این ادعا خلاف قرآن است! هنگامی که ماهیت اعراب بنا ب... ادامه

...

سلمان رشدی، بر اساس حکم ارتداد خمینی، بعد از گذشت ۳۴ سال از صدور آن فتوی، مورد حمله با ضربات چاقو قر... ادامه

...

فخر بی اساس اعراب هنوزدر بین مسلمانان رواج دارد. آنها فخر می‌کنند که پیامبر عرب است؛ اما کتمان می‌کن... ادامه

...

طالبان با عنوان امارت اسلامی، نظامی قومگرا در افغانستان بنیان گذاشتند. اگرچه پشتون‌ها از لحاظ جمعیتی... ادامه

...

طالبان متحجر و تاریک اندیش در تازه ترين برخورد وحشی صفتانه خويش به زنان مظلوم کشور هشدار دادند، که ح... ادامه

...

          در فرهنگ دهخدا، واژه ی بیدادگری به معنای: بیدادی، ظلم و تعدی و ستم و زبردستی و بی قانونی آ... ادامه

...

ا اینکه صحت خوبی نداشتم و در غیر آن برنامه این بود که پیرامون شهکار هنر نمایشی فولکولوریک افغانستان... ادامه

...

در افغانستان مجاهدين به شمول طالبان، حکومت‌های مافیایی ساخته‌اند و مردم را با دیکتاتوری اداره می‌کنن... ادامه