بیدادگری: دینی و سیاسی

     غفار عریف 

بیدادگری: دینی و سیاسی

          در فرهنگ دهخدا، واژه ی بیدادگری به معنای: بیدادی، ظلم و تعدی و ستم و زبردستی و بی قانونی آمده است؛ لیکن از نگر سیاسی، بیدادگری و یا همان " استبداد " به مفهوم دست درازی به آزادی های اساسی و حقوق بنیادی و سرنوشت اجتماعی مردم است.

        یک شخص و یا یک گروه ی خود رأی و خودکامه، که به ارزشهای انسانی، به حقوق بشری، به آزادی ـ عدالت و برابری باور ندارد و با هر فرایند مردمی در زندگی اجتماعی با خود سری و هوس جویی برخورد می کند و به رد آزاد بودن اختیار زندگی شهروندان می چسبد؛ در حقیقت پیشه و سرشت آن بیدادگری ست.

        بیدادگری دینی سرشت خودکامگی دارد و بهترین ابزار برای ستمگران است که با استفاده از آن به هدف ها، هوس پرستی ها و هوس جویی های خود برسند؛ از این رو روایی دادن این اندیشه را به خواسته های خویش سازگار و سودمند می یابند و با حقه بازی آن را گسترش می دهند. 

         بیداد گران دینی با دروغ پردازی ها و دورویی کردن ها و نیرنگ بازی ها و با استفاده ی ابزاری از دین، اصل های آزادی، برابری و عدالت اجتماعی را پایمال می کنند و با این ترفند به خاطر باژگونه جلوه دادن واقعیت ها، مردم را گول می زنند.

         بیدادگری سیاسی از درون بیدادگری دینی پدید می آید و در ورای آن جان پروری و جان پناهی می کند؛ از این رو، این دو ناپسند و زشت طینت پشت و روی یک سکه و ته و سر یک کرباس اند و در خوار کردن مردم یکی به دیگری نیاز دارد و به همدیگر یاری می دهند و پشتیبان هم می شوند. 

          بیدادگری ( دینی و سیاسی ) بستر سازی می کند تا بیداد گران به قانون دل نبندند و قانون مندی را زیر پا بگذارند و قدرت و ثروت را یکه تازانه و خود رأی در اختیار خود داشته باشند و فساد (همه گونه های آن) را به بالا ترین پله های آن برسانند. 

           در بیدادگری سیاسی به دو اصل اساسی زندگی اجتماعی: 

           ـ آزادی؛

           ـ برابری؛ 

ارج گذاشته نمی شود؛ بنابران عدالت اجتماعی لگدمال است و حق آزادی برای همه بی مفهوم و حق داشتن فعالیت آزاد سیاسی در سیاه چال های تهدید، فشار، شکنجه، سانسور و دهشت می پوسد.

         دانش سیاسی و جامعه شناسی نوین و باورمند به مردم سالاری، قانون را در خدمت آزادی قلمداد می کنند، از این سبب حاکمیت قانون ( قانون پاسدار ارزش های انسانی) شالوده و نگهدارنده ی حقوق و آزادی های اجتماعی (فردی و همگانی ) شناخته می شود؛ به همین خاطر بیداد گران که از نگر اجتماعی آزادمنش، از نگر سیاسی پیشرفت خواه به مردم، از نگر اقتصادی عدالت طلب، نیستند به قانون دلبستگی ندارند و خود را پابند به آن نمی دانند.

        آبشخوار بیدادگری دینی افراط گرایی مذهبی و باور های خشک قرون وسطایی ست که با نعره کشیدن ها بر ضد آزادی، دموکراسی، حقوق بشر، حقوق شهروندی، حاکمیت قانون و انبازی شهروندان در روند های سیاسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی، سنگ راه فرایند های رشد و توسعه (سیاسی،اقتصادی و اجتماعی) می شود و با دیدگاه های بنیادگرایانه، روال زندگی را محک می زند و سنجش می کند و با همین شناسنامه در خدمت بیدا گران سیاسی قرار می گیرد. 

         بیداد گران سیاسی با تکیه بر بیدادگری دینی، با زورگویی به نقض سازمان یافته ی حقوق اساسی مردم، دست می زنند و ساختار های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را به کام خود می چرخانند و

بی عدالتی را با ژرف کردن شگاف های تباری، زبانی، مذهبی و اجتماعی گسترش می دهند.

          بیداد گران دینی از دانش شناخت و ارزیابی دگرگونی های سیاسی و اجتماعی بی بهره اند؛ از این رو بر چهره ی بیدادگری و خشونت روپوش دینی و مذهبی می اندازند و برای ارزیابی خشونت به جای فلسفه اخلاقی و جامعه شناسی سیاسی، از قدرت مذهبی سودجویی می کنند و اگر قدرت سیاسی

(دولت و حکومت) در دست شان باشد، با همین نیرنگ شرع را به جای قانون می نشانند و بیدادگری دینی و سیاسی را زیر یک پوشش می آورند.

         بیدادگری سیاسی از خود ویژگی هایی دارد:

        ـ نظام بیدادگر، بی اصول و بی قانون است، پس بیداد گران ناگزیر نیستند که از رفتار ستمگرانه ی خود به پیشگاه عدالت انسانی، پاسخگو باشند؛

        ـ بیداد گران از راه های غیر قانونی قدرت را غصب می کنند؛ 

        ـ قدرت بیداد گران بی اندازه و سنجش ناپذیر است؛

        ـ بیداد گران با وحشیگری و هراس افگنی قدرت را به سود یک گروه می چرخانند؛

        ـ بیداد گران با گسترش همه گونه های ترس و وحشت مردم را ناگزیر به فرمانبرداری می کنند.

         کنون باید دید، که این ویژگی های بیدادگری در میهن مان چگونه است؟

         در افغانستان در حال حاضر، بیدادگری سیاسی و دینی در زیر یک پوشش درآمده  و بیدادگران، دیسپوتیسم را بر گرده های شهروندان سوار کرده اند. 

        یک گروه هراس افگن که با انسان، انسان بودن، ارزش های انسانی و زندگی انسانی ناسازگاری دارد و پابند هیچ اصول و قانون زندگی اجتماعی نیست؛ در جایگاه تفنگداران مزد بگیر آی اس آی پاکستان و خرپول های عربی، از راه جنگ، زورگویی، خشونت، خونریزی، آتش افروزی، نابود سازی، رهزنی و ده ها تبهکاری سازمان یافته ی دیگر به زور مداری رسیده است؛ مردم و میهن را به سوی گودال بدبختی و تیره روزی  می برد.

        زور مداری وحشیانه ی دینی و سیاسی گروه طالبان، قدرت دولتی ( قدرت سیاسی ) نیست؛ بلکه سلطه ی ناروای یک گروه وحشی و دهشت افگن است که با اصول دموکراسی، با نهاد های دموکراتیک، با دیدگاه ها و باور های مردم، با حقوق انسانی و حقوق شهروندی دشمنی دارد.

        این گروه وحشی که از راه جنگ، با افزایش خشونت و نا آرامی های اجتماعی، با کشتار های انسانی، با بی ثبات سازی وضعیت  سیاسی و اجتماعی در جامعه، با از بین بردن زیرساخت ها و سرمایه ها، با بی نظم کردن فرایند آموزش و پرورش و با به خطر افگندن آزادی های مدنی... زور مدار شده است؛ در پی زدودن هویت انسانی ـ فرهنگ و کار کرد های فرهنگ (اخلاق انسانی) برآمده است و با تکیه بر بیدادگری دینی و سیاسی به سرکوب شهروندان دست می یازد.

         فرجام سخن:

         هیچ زورگو و زورمدار نمی تواند برای مدت دراز از راه به کارگیری زور و اجبار پایدار بماند. 

          واژگونی زورگویان و زورگویی از پیامد خشم و خروش مردم و ناسازگاری شهروندان با زورگویان و بیزاری توده های مردم از تنگ و تنگتر شدن وضعیت زندگی (سیاسی، اقتصادی،اجتماعی) خفقان آور، حکم آمرانه ی تاریخ است،گریز و رهایی از آن ناممکن! 

( پایان )

۱۶ / ۱ / ۲۰۲۲

مقالات مرتبط

...

آتشی را که رژیمهای مزدور پاکستان ودیگرکشورها به نیابت ازقدرتهای آمپریالیستی، از نیم قرن قبل تا بدینس... ادامه

...

تصور نگارنده بر این است که آنچه که میان طالبان و ارتش پاکستان رخ میدهد یک بازی استخباراتی، یک تاکتیک... ادامه

...

اجلاس دو روزه دوحه درباره بحران افغانستان به سرپرستی سازمان ملل با شرکت ۲۵ کشور و چندین نهاد منطقه‌ا... ادامه

...

بغات عربده کش و "شریعت" سرِگردنه» عنوان تحلیل و حلاجی یک فیصله طاغوتی دیوان نامنهاد مدنی محکمه حوزه... ادامه

...

اخیرا نهاد تحقیقی «رواداری» که تحت نظر سازمان ملل، توسط شهرزاد اکبر فعالیت می‌کند گزارش تکان دهنده‌ا... ادامه

...

این روزها پخش جریان حضور آقایی به نام عبدالباری عمری نماینده ی‌!؟ طالبان در آلمان و گرفتن عکس یادگار... ادامه

...

ازآغاز سده ی بیست و یکم تا این دم، تاریخ چه پیش آمد های شگفتی را در سرزمین خورشید، درج برگ های روزگا... ادامه

...

افغانستان دراثرتجاوزات استعماری یکصد وشصت سال قبل زمان تسلط انگریزیها وبخصوص پس ازتحمل شکست ننگین شا... ادامه

...

دو سال پس از تسلط طالبان بر افغانستان، زلمی خليلزاد سفير کبير(!) و نماینده پیشین ايالات متحده ی امری... ادامه

...

دنیا تروریسم دولتی به رهبری طالبان را با رویکرد تعامل، تحمل می کند. از منطقه تا جهان همه در تلاش اند... ادامه

...

در جوامع شرقی که بیشتر تحت احساسات مذهبی، عاطفی و انسان دوستانه اند، نحوه انتخاب مهره ها از جانب ساز... ادامه

...

در جنگ روانی، همواره، دستگاه های استخباراتی به مدد رسانه ها و وسایل اجتماعی، تلاش می کنند تا برای تط... ادامه