مساله ملی وتساوی حقوق خلقهادرجمهوری دموکرتیک افغانستان

مساله ملی وتساوی حقوق خلقهادرجمهوری دموکرتیک افغانستان

به رهبری ببرک «کارمل»

 

ح «حریف » - آلمان .نومبر ۲۰۱۹

مناسب میدانم تا درمورد زنده یاد ببرک «کارمل»ازدست رفته وکارنامه های درخشان اش درجایگاه زعامت جمهوری دموکراتیک افغانستان(جدی ۱۳۵۸ تاثور۱۳۶۵) قبل ازهمه،حرف های شادروان ادکادمسین پروفیسوردوکتورعبدالاحمد«جاوید»فقید قبل براین ریس دانشگاه کابل راکه درسالهای مهاجرت دریک همایش رسمی افغانهای مقیم لندن بیان داشته بودند،بازگونمایم:  « ببرک «کارمل»درمیان همه سیاستگران کشوربیشترازدیگران هوشیاروبهترازدیگران زمانه خود را فهمیده بود، باوجودسرسختی های قومگرایی جناح خلق درحزب دموکراتیک خلق افغانستان دامن قبیله سالاری واستبداد داوودخانی- هاشم خانی رابرچید،این اشتباه اونبود که به حضورارتش شوروی وقت انجامید،اوبه عنوان محقق فعلیت دراین عمل برگزیده شده بود، ازنظرمن این خطای سایرگروهای ملی وسازمانهای سیاسی واجتماعی بود که به دلیل بدبینی باحفیظالله امین وگروه همکاران وی ازتلاش سیاسی درراه تفاهم وحمایت از ببرک «کارمل» دریغ کردند.»

پروفیسور«جاوید»دریک برهه دیگرزمانی، طی سخنرانی درجمع دوستان شان برمزار «فردوسی»درشهرمشهد ایران درمورد ویژه گی های ببرک «کارمل»جنین گفتند:

«من باوجود ناسازگاری وبی ارتباطی خودبا ببرک«کارمل»وهمچنان غیرخزبی بودنم ،ایشان رابسیارسازمانده حساس وسیاستگرجدی برای تصرف قدرت وفلسفه قوی شدن درزمانه ما یافتم...»

ببرک «کارمل»بحیث  دادخواه نستوه وسیاست گزاربی بدیل ازهمان آغازمبارزه دشواراش بخاطر نجات مردم ازدرد جانکاه، رنج وعذاب جامعه فیودالی وماقبل فیودالی،ستم طبقاتی، ارتجاع مذهبی واستبدادسلطنتی به این نتیجه رسیده بودند که بااستفاده ازراه های گوناگون مبارزه مسالمت آمیزالبته دراتکاه وروشنی جهان بینی علمی وصرف بامبارزه طبقاتی میتوان طبقات حاکم وستمگرراخلع قدرت نموده وباایجاد یک حکومت دموکراسی ملی برمبنای ایتلاف نیروهای ملی ،دموکراتیک و وطنپرست، راه رابرای اعمار یک جامعه عاری ازتناقضات طبقاتی ورفاه همگانی بازنمود.

«کارمل»معتقد بوده وباورکامل داشت که باحل تضاداصلی ویا اساسی که همانا تضادطبقاتیست ،میتوان به حل سایر تضادها ازجمله «حل مسایل ملی» دریک جامعه نایل آمد.

پژوهشگرمعاصر کشور پروفیسور رسول «رهینن»دربخشی ازنوشته تحقیقی شان زیرنام «ببرک کارمل کی بود؟»دیدگاه شان را درمورد زنده یاد«کارمل»چنین فشرده میسازد:

«نگارنده درحالیکه هیچگونه ارتباط ایدولوژیکی باهیچ یک ازرهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان ندارم،وظیفه خودمیدانم درنوشته هایم تاازحقایق چشم پوشی ننمایم.

یتاریخ ۶ جدی ۱۳۵۸خورشیدی ببرک «کارمل»درحالی وارد کابل شد که رقیب سرسخت وخونخوارحفیظ الله امین رابرای همیش ازصحنه زندگی دورکرده بود. بنابران بدون دغدغه وباجبین کشاده ولبخند بردهان که حکایتگر پیروزی بررقبای سیاسی اش بود،به عنوان منشی عمومی حزب وریس شورای انقلابی وصدراعظم افغانستان براریکه قدرت افغانستان تکیه زد .... رهبری جدیدطی نخستین گامهای خود به مردم اطمینان دادند که نابسمانی های موجود در کشوررابه گونه بنیادی حل وفصل مینمایند.برای ایفای این وظیفه تلاش ورزیدند تاپیآمدهای ناگواراقدامات ایدولوژیکی تره کی وامین راخنثا وزیانهای سیاسی ،اجتماعی وقومی ای راکه براقوام تاجیک،ازبیک،هزاره وسایراقوام خورد وبزرگ کشور واردآمده بود، برطرف سازد. همچنان حزب دموکراتیک خلق اصول حل دموکراتیک مسله ملی را اعلام کرده، بر برابری حقوق کلیه ملیت ها واقوام افغانستان وپایان دادن به ستم براقلیت های تباری کشور تاکید ورزید. امتیازات سنتی قبایل برای شان برگردانیده شده وبه کسانیکه جانب حاکمیت رامیگرفتندوعده حمایت های مالی وامنیتی داده شد.و...»

زنده یادببرک «کارمل»ازجمله رهبران جنبش رهایی بخش ملی، یکی از بنیان گذاران حزب دموکراتیک خلق افغانستان، به حیث یک شخصیت خرد مند وآگاه ومبارزشجاع باشناخت عمیقی که ازشرایط معین ودرجه رشد اجتماعی، سیاسی،اقتصادی وفرهنگی جامعه خودداشت ، نیم قرن تمام عمرآگاهانه وپربارشان راصرف مبارزه بخاطررفاه وسعادت انسان زحمتکش میهن نموده اند، به حیث یکی از فعالان مسلط باایدولوژی واندیشه های دورانساز وپیشرور عصر، درکارتنظیم وتدوین اولین برنامه عمل حزب، تحت عنوان «بخاطررنج های بیکران خلق های ستمدیده افغانستان»سهم فعال وسازنده گرفته وطی آن به جستجوی وسایل وراه های حل برآمده تادراتکا وتحقق اهداف استراتیژیک وتاکتیکی، طی یک زمان ممکن ومقدورتاریخی به رنجها وعذاب مردم ما درشرایط یک کشور مستعمره ونیمه مستعمره وداشتن مناسبات فیودالی وماقبل فیودالی پایان داده وکشتی شکسته آرمانهای مردم مارا ازامواج طوفانی نبرد طبقاتی به ساحل مرادبرساند.

دربخش اهداف سیاسی اولین مرامنامه مدون حزب دموکراتیک خلق، ازجمله دررابطه باحل مسایل ملی بحیث مبرمترین مسایل اجتماعی ،اقتصادی وفرهنگی درجهت رشد همسان و متوازن وآزادی وبرابری ملیت ها واقوام باهم برادروبرابرچون پشتون ها،تاجیکها،هزاره ها، ازبک ها، ترکمن ها،ایماق ها،بلوچها،نورستانی ها،پشه یی ها،قزلباشها،براهویی ها،پامیری هاو...چنین میخوانیم:

«بادرنظر گرفتن درک علمی مساله ملی، افغانستان مملکتی است مرکب است از خلقهاواقوام زحمتکش،دارای کلتورهای متنوع ملی که مشترکن کشورراطی قرون متمادی تشکیل داده ودرآن زیسته اند که بصورت متحد بااحساس دردهای مشترک مبارزات ضد فیودالی وسیاست های امپریالستی وموجودیت محرومیت ها وتبعیض نه تنهاهمه ی خلق افغانستان ازحقوق وآزادی های شان محروم شده اند؛ بلکه این همه سیاست های ارتجاعی موانع بزرگی درراه تکامل اتحادملی خلقهاوترقی جامعه رابوجود آورده است. لذامبارزه در راه اتحاد وهمبستگی همه اقوام زحمتکش افغانستان براساس تامین منافع طبقات محروم واصل مساوات برادرانه ومجادله همه جانبه علیه هرگونه ستم ملی اعم از تفوق طلبی قومی، نژادی، قبیلوی، منطقوی وتمایلات محلی که نفاق ملی رابارمی آورد، وظیفه ملی مترقی حکومت دموکراسی ملی و دموکراتیک خلق بشمارمی رود.»

همچنان درمرامنایه نجاتبخش حزب دموکراتیک خلق دررابطه با راه حل ها ورسیدن به اهداف پیش بینی شده درجهت حل مسایل ملی چنین تصریح گردیده است:

به منظور ایجاد واستحکام اتحاد واقعی وعملی بین خلقهای افغانستان سعی میگردد تاازطریق قانونی مطابق اساسات دموکراسی برتشکیلات اساسی مملکت ازلحاظ رابطه اقتصادی، لسانی وفرهنگی تجدید نظرشود وبه جرگه و واحدهای تشکیلاتی کشورکه به اثرانتخابات دموکراتیک به میان آمده باشد،صلاحیت واختیارات وسیع داده شود وبرای حل مساله زبانهای افغانستان برمینای اصول دموکراتیک اقدامات لازم به عمل آید.»

حزب به حیث گردان پیشآهنگ طبقه کارگروهمه ی زحمتکشان میهن تحت رهبری داهیانه ببرک «کارمل» درزمینه آزادی،،برابری وتساوی حقوقی مردمان کشور کثیرالقومی ما قبل از همه درگزینش وانتخاب اشخاص براساس اصل شایستگی وتوجه عمیق به ترکیب دموکراتیک ملی و قومی درسطح کمیته مرکزی، بیروی سیاسی وشعبات رهبری کننده آن توجه ودقت مسؤولانه راانجام داده است.

حزب درجهت ادامه مبارزه وکاربرد روش های متنوع مبارزه مسالمت آمیزبصورت جسورانه ودرهمه عرصه ها،ارتجاع واستبدادسلطنتی را به چالش میکشید.

وقتی حزب بعدازرویداد نظامی ۷ ثور۱۳۵۷ از موضع اپوزسیون مبدل به حزب حاکم گردید،صرف نظرازعملکردهای توام باشتاب، بی مورد وعجولانه واوانتریستی مرحله اول رویدادمتذکره تحت مسؤولیت های نورمحمد تره کی وحفیظالله امین که بدورازواقعیت های عینی ودرجه رشد جامعه، کشوررابطرف بحران سوق داده ،فاصله میان حاکمیت ومردم را روزتاروزعمیق ترساخته وزمینه های عینی مخالفت دشمنان داخلی ارتجاع مذهبی ،اسلام سیاسی ومداخله همسایه های طماع،ارتجاع عرب،شئونیست های چین  وکشورهای امپریالستی درراس امپریالیزم مداخله گروجهانخوارامریکارامساعد ساخته بود .این وضع نمیتوانست بیشتر ازآن ادامه یافته وکشوربه میدان مداخله مستقیم پاکستان وامریکا مبدل شود.

بنابرهمین نیاز مبرم وقتی بعداز ۶جدی۱۳۵۸رویداد نظامی ثورواردمرحله نوین ومسیرواقعی خودگردید، بخاطر تعمیل وتحقق اهداف برناموی حزب بخصوص درجهت«حل مسایل ملی» بایستی اساسات قانونی ،بنیادهاوارگانهای موردنیاز وحقوقی درزمینه تدوین یافته وعملن ایجادمیشد.

بخاطربرطرف کردن خلای قانون وقانون مند ساختن عرصه های متخلف عملکرد قدرت دولتی ،اصول اساسی جمهوری دموکراتیک افغانستان به حیث قانون مادروبزرگترین سند تقنینی ووثیقه ملی بوسیله کمسیون موظف شورای انقلابی ج د ا تحت نظر مستقیم ببرک «کارمل»به حیث حقوقدان برجسته کشور تدوین ونافذ گردید.

برمبنای ماده هفتم اصول اساسی ج د ا سیاست تساوی حقوق ،دوستی برادرانه ورشد همه جانبه تمام ملیت ها،اقوام وقبایل اعم ازخُرد وبزرگ ساکن وطن واحد مان افغانستان راعملی ساخته، به همبستگی زحمتکشان تمام ملیت ها،اقوام وقبایل کشوردرمبارزه به منظورتحقق اهداف وآرمانهای انقلاب ثورمساعدت کرده وحقوق قانونی ایشان را تامین وتضمین میکند.

هدف ج د ا امحای عدم تساوی درسطح رشد اقتصادی ،اجتماعی وفرهنگی تمام مناطق کشور میباشد.

ج د ا بهترین وگرانمایه ترین آثارمیراث فرهنگی وعنعنات تمام ملیت هاوقبایل کشورراحفظ وانکشاف میدهد.

تصریحات ماده ۲۴ اصول اساسی مشعر است که پالیسی جد ا درساحه انکشاف اجتماعی ،فرهنگی وکلتوری به تحکیم وحدت کارگران ،دهقانان ،کوچیان،روشنفکران،کسبه کاران ،تاجران،روحانیون وعلمای وطنپرست وتمام نیروهای دموکراتیک ووطنپرست کشور،تمام ملیت ها، اقوام و قبایل افغانستان،امحای بقایای مناسبات فیودالی وماقبل فیودالی،عقب ماندگی، بیکاری،بیسوادی،فقر،مرض وارتقای سطح زندگی مادی وکلتوری خانواده ها استوار است.

به این منظورپروگرام های مبنی برامحای کامل بیسوادی ،انکشاف وسیع معارف ،حفظ الصحه وتامینات اجتماعی وعلم وتخنیک ،کلتوروهنر،تربیت بدنی ،سپورت وخدمات معیشتی بصورت متداوم عملی میگردد.

همچنان دررابطه باحقوق اساسی اتباع مندرج اصول اساسی چنین تاکید شده است که تمام اتباع افغانستان درمقابل قانون مساوی بوده وبدون درنظرداشت تعلق نژادی،ملی ،قبیلوی،زبان، جنس، محل سکونت واقامت ،دین،تحصیلات ،نسب،دارایی وموقف اجتماعی ،حقوق ومکلفیت های مساوی دارند.

ازجمله اولین اقدام های قابل توجه مرحله نوین رویداد نظامی ثور، تحت زعامت زنده نام «کارمل» ،مرحم گذاری برزخم های خون چکانی بود که درنتیجه اعمال خشونت بارو بی پیشینه فاشیستی وتروریستی مرحله اول بخصوص درنتیجه جنایات حفیظ الله امین وباند تبهکاراش برمردم بی گناه وبی دفاع ما رواداشته  شده بود.

بدین منظور«فرمان عفوعمومی» درموردهمه زندانیان سیاسی که از دم تیغ جلادان بی رحم امینی جان به سلامت برده بودند، صادروشامل حال همه زندانیان بدون درنظر گرفتن تعلقات قومی،،زبانی،سمتی،دینی،مذهبی ودیدگاه های سیاسی بشمول مخالفین ایدولوژیکوسیاسی گردید.

فرمان عفوعمومی متذکره  شامل حال بیشتر از۲۰ هزارزندانیان درسراسرکشورگردید. با بازشدن دروازه های زندان ها،کشور به جشن شادی خانواده ها ووابسته های شان مبدل شد که عزیزان شانرا دوباره به آغوش کشیدند.

به تعقیب آن بخاطر تسلای خاطرخانواده های عزاداروشهروندان داغدارمیهن وابراز تسلیت واتحاف دعا به ارواح همه جانباختگان وقربانیان بی گناه حاکمیت خونتای امین، برای یک روز«عزای ملی»اعلان که طی آن مراسم فاتحه خوانی درمساجد وتکایای مرکز وولایات تدویروتمام اراکین دولتی اعم از نظامی وملکی در رأس شخص ببرک«کارمل»ریس شورای انقلابی وصدراعظم ج د ا دراین عزای ملی شرکت نمودند.

این حرکت بشردوستانه وآرامش بخش حاکمیت دموکراتیک توجه وباورمندی هموطنان مارا نسبت به حزب وحاکمیت شان افزایش داده وراه رابرای نزدیکی وهمکاری هموارترساخت.

همچنان بخاطرتامین عدالت اجتماعی وبخصوص تحقق وتطبیق«عدالت انتقالی»،براساس انتظارهای مردم ازحاکمیت جدید جهت رسیدگی قانونی به جنایات وجرایم ارتکابی امینی ها که بعد ازمرحله نوین بلافاصله دستگیر و دربازداشت به سرمیبردند، بعدازتدوین وانفاذقوانین اختصاصی مربوطه ،ادارات کشف وتحقیق،ارگانهای سارنوالی اختصاصی ومحکمه اختصاصی امنیت ملی ایجاد که بعدازتکمیل پروسه تحقیق، واردآوردن اتهام های دقیق ومستند، تعقیب عدلی بوسیله سارنوالی اختصاصی امنیت ملی، دوسیه های شان درمحکمه اختصاصی مورد رسیدگی قضایی قرارگرفته وبعد ازقطعیت فیصله های محکمه باصلاحیت ،مجازات صادره بالای شان تنفیذ گردید.

جریان محاکمه وتنفیذ فیصله های قطعی محکمه اختصاصی امنیت ملی(درموارد اشد مجازات، تایید هیات ریسه شورای انقلابی در رأس ببرک «کارمل») آب سردی بود برآتش خشم وانتقام بی پایان مردم عزادار وداغدیده میهن  که عزیزان بی گناه وبی دفاع شان بوسیله حاکمیت پولیسی امین وباند تروریستی اش گرفتار وبدون طی مراحل تحقیق،تعقیب عدلی ،واردنمودن اتهام وحکم محکمه باصلاحیت، به شکل انفرادی وجمعی درپولیگونها تیرباران گردیده ودر گورهای دسته جمعی مدفون شده بودند. خانواده هاوبازماندگان شان بعد از آنکه درنتیجه بگیر وببند های دژخیمان امینی حتاروی عزیزان شانراندیدند ،صرف نام گم شدگان شانرا  درلیست های هزاران نفری ایکه ازطرف امینی هادرعقب دروازه وزارت داخله آویزان شده بودمشاهده نمودندوبس!؟

به همین ترتیب به سلسله تحقق پروسه عدالت انتقالی مطابق فرمان شورای انقلابی ج د ا تمام جایدادهای غیرمنقول شامل منازل ،سرای ها،دکاکین وزمین ها واموال منقول که قبل از مرحله نوین بصورت ظالمانه وغیرقانونی مصادره ویا ضبط گردیده بوده ،بعداز رسیدگی درخواست متضررین وبرمبنای حکم محکمه ذیصلاح دوباره به مالکین وصاحبان اصلی یابازماندگان شان برگردانیده  شد. بنا بر مستولی شدن همین فضای اطیمنان وباورمندی هموطنان متضرر، تعداد زیادی ازهم میهنان ما که قهرن مجبور به ترک محل های سکونت ویا اقامت شان شده حتا  مادروطن شانرارهانموده  بودند،دوباره به خانه وکاشانه شان برگشته و زندگی عادی خویش راازسرگرفتند.

سلطان علی «کشتمند»صدراعظم دهه هشتاد جمهوری دموکراتیک افغانستان درکتاب شان زیرنام «یادداشت های سیاسی ورویدادهای تاریخی»دررابطه به حل مسایل ملی مینویسد: «دردهه هشتاد مبارزه بخاطرتامین برابری حقوقی وعملی میان تمام ملیتها،اقوام وگروه های اتنیکی، بمثابه یک وظیفه خدشه ناپذیروتاخیرناپذیرحزب ودولت تلقی میگردید.زیرا برخورد اصولی به مساله ملی درکشورکثیرالملیت افغانستان وایجادمناسبات عادلانه وبرابرمیان ملیت ها واقوام کشوربعنوان یکی ازاصول بنیادی،دست کم ازلحاظ تئوریک ،سرخط وظایف حزب رامیساخت.... درسالهای هشتاد برخورد بامسایل ملی به نحوغیرقابل مقایسه باگذشته ها درجهت مثبت تفاوت داشت وازبنیاد حایزخصلت مردمی وعادلانه بود.»

«کشتمند»همچنان ادامه داده اند که«...تمام ملیت هاواقوام افغانستان بایستی درتمام عرصه ها وازجمله درامردست یافتن به رهبری سیاسی،اقتصادی،اجتماعی ،فرهنگی ومعنوی واستفاده از دست آورد های دانش وتخنیک معاصردارای حقوق مساوی باشند و....»

درتحت زعامت ببرک«کارمل» بودکه برای اولین بارانتخاب وجابجایی کادرها بنابراصل شایستگی وتناسب ترکیب قومی پست های کلیدی حکومت به اختیار فرزندان اقلیت های قومی قرارگرفت که میتوان به عنوان مثال ازتقررسلطان علی کشتمند به حیث صدراعظم ج د ا و تقررسایر فرزندان اقلیت های قومی درپست های وزارت هاومعینیت ها درادارات ملکی وپست های نظامی ارگانهای دفاعی وامنیتی حتاازگماشتن آنهایکه قبل برآن کارگران عقب ماشین های تولیدی بودند، میتوان یادآوری نمود.

به همین ترتیب درترکیب دموکراتیک، قومی وملی شورای انقلابی ج د ابه حیث عالیترین ارگان رهبری کننده دولت توجه مسؤولانه به خرج داده شد.

باتوجه به اقدام های اساسی جمهوری دموکراتیک تحت زعامت ببرک «کارمل»متوجه میشویم که دریک حرکت بی پیشینه «وزارت امور ملیت ها» درچوکات شورای وزیران ایجاد و با تشکیل وبودجه مورد ضرورت شروع به کارنمود.هدف این وزارت جدید اشتراک دادن نمایندگان ملیت هاواقوام کشورکه ازطریق اداره وارگانهای مربوطه  به حل مبرم ترین مسایل ومعضلات ملی که ازگذشته به حیث یک میراث شوم بجامانده بود، نایل آیند.

وزارت امورملیت ها دارای چندین پست معینیت بوده که هرمعین از ملیت ها واقوام مختلف نمایندگی مینمود.در وزارت متذکره برای اولین بار«شورای مرکزی ملیت هزاره» و «مرکزانسجام ملیت هزاره» اساس گزاری شده بود.

درهمین زمان است که تدویر« جرگه»از انحصار یک قوم خاص بیرون کشیده شده وبرای همه ملیت ها واقوام کوچک وبزرگ؛ ولی برابروبرادراین امکان بجود آمد که مطابق به شرایط معین محیط زیست،درجه رشد اقتصادی واجتماعی ،درباره حل مسایل ملی ونیازهای مبرم ملی ومحلی شان با تدویرجرگه ها تصامیم وفیصله های لازم را اتخاذ وجهت عملی شدن به ارگانهای باصلاحیت بسپارند. به عنوان مثال میتوان از برگزاری «جرگه سراسری ملیت هزاره»یادآوری نمود.درهمین مقطع زمانیست که ملیت هزاره به حیث یک ملیت متساوی الحقوق رسمن متبارزگردیده درفضای اطمینان به آینده ورشد همه جانبه دربخش های اجتماعی وفرهنگی وانکشاف وضع اقتصادی گامهای بلندی را برداشتند.

دوکتور سید عسکر موسوی دررابطه با ارتقای سطح اطمینان وجابجایی های بعدی هزاره ها درشهرکابل مینویسد:

«مهمترین عنصردرجذب اخیر،کابل نه تنها به عنوان یک پناه گاه درنجات از فقرونا امنی محسوب میگردید بلکه محیط عادلانه تر وکمتر تبعیض آمیزتربه نظرمیرسید.»

همچنان وزارت سرحدات که به «وزارت امورقبایل وسرحدات»تغیرنام داده .نهاد تازه بنام «جرگه های کوچی» ها به میان آورد.

تاریخ گواه است که ازدهه هاقبل استبداد سلطنتی بوسیله حکومت های جبارومستبد به اساس فورمل های تفرقه بیاندازوحکومت کن به جابجایی های آگاهانه  اجباری وحاتم بخشی ها، شماری ازباشنده گان یک قوم ویا یک ملیت را درمناطق مربوط به ملیت های دیگرجابجا نموده ویا زمین های زراعتی وعلفچرهای یک قوم را به قوم دیگرفرمان داده وبدین وسیله بنیاد های افتراق ونفاق ملی راعملن بوجودآورده ودرواقعیت امر بادامن زدن وعمیق ساختن اختلافات، زمینه های ستم ملی یک قوم برقوم دیگررافراهم آوری نموده که منجر به نزاع ها، زدوخوردها وقتل وقتال های بیشماری گردیده وطرفین نزاع درطی سالیان متمادی درمحاکم فاسد سرگردان بوده اند.

حاکمیت دموکراتیک ازطریق وزارت ملیت هاو وزارت قبایل وسرحدات درحدود امکانات به حل مسایل متنازع فیه پرداخته ودرگام اول چراگاه های باشنده گان اصلی  صفحات مرکزی یاملیت هزاره که برای اقوام کوچی فرمان داده شده دوباره به آنهابه حیث مالکان اصلی آن برگردانیده شد و....

وامابادریغ ودرد که باحاکم شدن مجدد حاکمیت های عقبگرا،دست نشانده وفاسد وبخصوص  طی ۱۸ سال موجودیت نظامیان اشغالگر امریکا – ناتو،دوباره وضعیت علفچر ها به همان روال قبلی برگشته وبه کرات ما شاهد زدوخوردهای مسلحانه میان کوچی ها وشهروندان صفحات مرکزی بودیم که منجربه کشته وزخمی شدن طرفین منازعه،آواره شدن وبروزحوادث ناهنجار دیگر بوده ایم.

به همین ترتیب تاقبل از دهه هشتاد ،سیاست های ارتجاعی و تبعیضی چون قومی،زبانی،سمتی ومذهبی رادرجذب دپلوماتهاوکارمندان وزارت خارجه ،جذب منسوبین نیروهای دفاعی وامنیتی وتوزیع بورس های آموزش عالی درخارج ازکشور،ازجمله سیاست های رسمی ومعمول بوده که اقلیت های قومی وملیت های تحت ستم آشکارا آنراروی گوشت، پوست واستخوان خود، حس میکردند.

درجمهوری دموکراتیک درتحت زعامت ببرک «کارمل» دروازه وزارت خارجه بنابر ضرورت و اصل شایستگی به روی همه ی ملیت ها واقوام میهن بصورت هم سان وبرابر،باز گردید.چنانچه ماشاهد تقرردپلوماتهای بیشماری ازاقلیت های قومی درآن برهه زمانی بودیم.

همچنان جهت آموزش وپرورش کادرهای فنی وتخصصی ،بورسهای آموزشی کشورهای دوست بخصوص اتحادشوروی وقت که همه ساله وآنهم بصورت سخاوتمندانه برای جمهوری جوان ما اهدا شده وشمار آن به هزاران میرسید ،ازطریق «کمیته دولتی پلان گزاری»برای فرزندان همه ی اقوام وملیت ها بدون هیچگونه تفاوت وتبعض توزیع گردیده وبعدها ماشاهد کارشناسان ومتخصصین جوان ازتمام ملیت ها واقوام وبخصوص اقلیت های قومی وتباری بودیم.

درحاکمیت جمهوری دموکراتیک به امتیازجذب یک قوم خاص درصفوف منسوبان نیروهای دفاعی وامنیتی پایان داده شده وبه جذب بدون تبعیض همه ملیت ها واقوام کشور، در وزارت های دفاع، داخله وخدمات دولتی وقت پرداخته شد؛ طوریکه ارگانهای دفاعی وامنیتی به محل اتحادهمزیستی نمایندگان تمام اقوام وملیت ها، مبدل گردیدند.

یک مسله مبرم دیگر که میتوان آنرا«نظام برده داری»درمیان نیروهای دفاعی وامنیتی نامگزاری نمود، هماناموضوع «نفرخدمتی»است که سربازان جوان دوره مکلفیت، به عوض  آموزش نظامی ودفاع از مادروطن به خدمتگزاری خانواده های صاحب منصبان مشغول میشدند. باتاسف همین نظام برده داری رنگ ستم قومی وملی را بخود گرفته بود، طوریکه ولایات جنوبی بنابرفرمان های تبعیضی حکومت های استبدادی سلطنت آل یحیا ازدوره مکلفیت عسکری معاف وبرخلاف امتیازاعطای رتبه اعزازی افسری ورتب بلند پایه نظامی وسایرانتیازات راداشتند،بصورت آشکارا دیده میشد که سربازان ولایات سایرولایات وصفحات مرکزی درخدمت افسران ولایات جنوبی،شرقی وجنوب شرقی برده میشدند!

این سربازان درماهیت امربه حیث خدمتگاردرخانواده های افسرهامشغول کارهای داخل وخارج منزل می شدند.

 ج د ا به این نظام غیرعادلانه ویا برده داری درقوای مسلح نقطه  پایان گذاشته ودرعوض آنهارا دردفاع ازاستقلال ملی ،حاکمیت ملی وتمامیت ارضی بسیج نمود.

یکی دیگر از دست آوردها وکارنامه های درخشان جمهوری دموکراتیک افغانستان تحت زعامت ببرک «کارمل» بربنیاد اهداف برناموی حزب واصول اساسی ج د ا توجه دقیق ومسؤولانه به رشدوارتقای فرهنگ ها وزبانهای اقوام وملیت های مختلف وبخصوص اقلیت های قومی می باشد که حکومت دراین زمینه ها قدم های استوار وگسترده ی رابرداشت. ازجمله میتوان از تدوین نصاب تعلیمی آموزشی درمکاتب به زبانهای محلی مادری واستخدام آموزگاران بخاطر تدریس ان؛ همچنان آغازبه کار برنامه های تلویوزیون های محلی به زبان های مادری ومحلی .به همین ترتیب نشر روزنامه ها ،جراید وکتب به زبانهای محلی و اقلیت های ملی وقومی یادآوری نمود.

شهروندان مربوط به اقوام وملیت های مختلف توانستند به زبانهای مادری وواژه های محلی شان شعرسروده ،آوازبخوانند وباواژه های محلی خود ازمحتویات روزنامه ها واخبار و اطلاعات مطلع شده وآثارنوشتاری شانرا بجا گذارند.

یکی از مواردی که طی دهه های گذشته ازتوجه حکومت هاافتاده ودردوره زمامداری حفیظ الله امین وباند فاشیستی اش دررابطه موضع منفی اتخاذ گردیده بود، همانا برخورد بادین اسلام ، علماوروحانیون وطنپرست،وضع مدارس دینی، زندگی ملاامام هاودرنهایت مسایل مربوط به اموال موقوفه ،ادای مناسک دینی ومذهبی درمساجد وتکایا وادای فریضه حج بیت الله میباشد.

مقالات مرتبط

...

ستاره ای که در سپیده دم ۱۹۲۹ ترسایی در آسمان جنبش ترقیخواهی افغانستان درخشید و در پرتو تابشهای ناب و... ادامه

...

داکترمصطفی دانش بیش ازده بار مصاحبه با روانشاد ببرک کارمل انجام داده است. شما در این مصاحبه امروز بع... ادامه

...

نیمه ی اول قرن بیستم مصادف است با طلوع خورشیدی که با نام وهویت تاریخی زنده یاد ببرک کارمل درسپیده دم... ادامه

...

درباره نقش شخصیت، پیشینۀ کار زنده گی ومبارزۀ زنده یاد ببرک کارمل همه صفوف وکادرها ومردم افغانستان، د... ادامه

...

ببرک"کارمل" یکی از دولتمردان استثنایی تاریخ نوین افغانستان بود،هیچ شاه،امیر ورئیس جمهور در رشد فرهنگ... ادامه

...

شخصیت گرامی زنده یاد ببرک کارمل بسیار بزرگتر از آنست که وصف آن در قلم بیان بگنجد؛ باآنکه نظریات و نگ... ادامه

...

من بیش‌ترین رنج ها را در دورانِ حاکمیت و رهبری رهبرِ عزیزم دیدم و بیش‌ترین رشد را در دورانِ حاکمیتِ... ادامه

...

ببرک‌ کارمل نام و نمای درخشان و نشانه‌ی معطوف به عدالت طبقاتی و قومی بود. ادامه

...

با اندوه جانکاه و روان سوز و با دنیایی از آه و افسوس و حسرت، به آگاهی کلیه پیکار جویان انقلابی افغان... ادامه

...

این سوالی است که روز نامه هشت صبح مطرح کرده است. من که هفت سال در زندان کارمل گذراندم؛ از روی وجدان،... ادامه

...

در بخش دوم در باره نقش بیروی سیاسی حزب دموکراتیک خلق افغانستان در تدوير پلینوم هژدهم کمیته مرکزی حزب... ادامه

...

بيست و پنج سال قبل کاخ سرافراز و شکوهمند تاریخ که در سیمای ببرک کارمل تبلور داشت،از فراز زندگی افتید... ادامه