حکومت نمی‌خواهد خیزشهای مردمی را پشتیبانی مالی و نظامی کند

هدایت حبیب

حکومت نمی‌خواهد خیزشهای مردمی را پشتیبانی مالی و نظامی کند

خيزشهای مردمی از ماههای آغازین سال ۱۳۹۱ خورشیدی نخست در ولایت غور آغاز شد و بعداً به ولایت های مختلف افغانستان گسترش یافت و روز به روز روبه توسعه بود؛ از آن پس این قیام ها که از طرف رسانه ها خود جوش توصیف می شوند، به ضرورت زمان و دفاع خودی مبدل گرديد.

چنانچه پیوست به گذشته اين خيزشها از ماه ثور سال ۱۴۰۰ نخست در ولسوالی شیرین تگاب ولایت فاریاب آغاز شد؛ بعد در ولایت جوزجان گسترش یافت. مسؤولان محلی در ولایت های فاریاب و جوزجان می‌گویند که باشندگان این ولایت ها به گونه خود جوش علیه طالبان قیام کرده‌اند.

طالبان بر قیام کنندگان تیراندازی کرده که در نتیجه یک تن جان باخته و چهار تن دیگر زخمی شده‌اند. بعداً اين خيزشها به ولایت های مختلف افغانستان با حمایت از نیروهای امنیتی و دفاعی، گسترش یافت و روز به روز روبه توسعه است.

در پی افزایش حمله‌های طالبان و تصرف چندین ولسوالی، مردم، اعم از  زن و مرد در بسیاری از ولایت‌ها سلاح برداشتند و در چاچوب خیزش مردمی در برابر طالبان اعلام جنگ کردند؛ این رویدادها (اشغال محلات توسط طالبان و دفاع همگانی مردم) حکومت را مجبور ساخت تا به بسم‌الله محمدی، سرپرست وزارت دفاع ملی هدایت دهد تا از مردم بخواهد که در برابر طالبان باستند و حکومت برای آنان جنگ‌افزار و تجهیزات فراهم می‌کند.

اما، این خیزشهای مسلحانه از یکسو امید ها، مبنی بر جلوگيری حمله های طالبان از تصرف شهرها و از سوی دیگر نگرانی های دوران دهه نود ميلادی را برانگیخته است. اکثر قیام کنندگان با راکت، اسلحه 'کلاشینکوف' و مخابره مجهز شامل جوانان و مردان بالاتر از ۴۰ سال نیز دیده می‌شود.

یک تن از قیام کنندگان می گوید: از ضعف دولت است، که در این بیست سال صلح در کشور تامین شده نتوانست؛ قانون در جامعه حاکمیت پیدا نکرد؛ جلو جرم و جنایت گرفته نشد و به مجرمین زمینه بیشتر مساعد گردید تا مادران، خواهران و کودکان ما را مجازات کنند.

بنابرآن به دشمنان وطن موقع داده نمی شود تا زندگی مردم شریف ما را دگرگون کنند. ما به منظور تامین صلح و امنیت، دفاع از جان، نوامیس، شرف و عزت خود و فعال شدن دوباره ولسوالی خود، باز شدن مکتب های خود و کلنیک ها، دوباره فعال شدن فعالیتهای اجتماعی در ولسوالی،اسلحه برداشته و به مبارزه خود ادامه میدهیم.

حکومت چندبار وعده داد که از نیروهایی‌که در برابر طالبان می‌جنگند حمایت می‌کند؛ اما سوگمندانه سیاست حکومت برای پشتیبانی از نیروهای خیزش مردمی به یک بار‌گی تغییر کرده و اکنون حکومت نمی‌خواهد این نیروها را پشتیبانی مالی و نظامی کند. چنانچه تاکنون برای چگونگی شامل شدن این نیروها در تشکیلات نظامی دولت، راهکاری ایجاد نشده‌است.

دولت افغانستان موقعيت خود را در دوراهی احساس می کند. از يکطرف پيشروی سريع طالبان که بنا به گفته ی سخنگوی آنها، بيش از نصف ولسوالی های افغانستان را تصرف کرده و جنگ در کمربند و حتا داخل شهرهای استراتژيک، مانند کندهار؛ هرات، بلخ، جوزجان، فارياب، کندز، بدخشان و بغلان و هزارجات مرکزی به شدت جريان دارد و خطر سقوط را احساس می کند. ازجانب ديگر باستثنای جنبش ملی تحت رهبری مارشال دوستم؛ متباقی تمام خيزشها درهرات به رهبری اسماعيل خان، در بلخ تحت قومانده ی عطامحمد نور؛ در پنجشير، پروان و تخار توسط احمد مسعود و ساير اعضای برجسته جمعيت اسلامی و در هزارجات مرکزی به زعامت خليلی و محقق وسايرين... که اشرف غنی و تيم ارگ در دو انتخابات در مقابل آنها قرار داشتند؛ سلاح برداشته و حمايت دولت را می خواهند.

خارج تنظيم جمعيت اسلامی و جنبش ملی و حزب وحدت، ساير احزاب سياسی، باستثنای حکمتيار، نه سلاح دراختيار دارند و نه امکانات جنگ و مقابله مستقيم با طالبان را دارا هستند.

درعين زمان سياست بازان دور و پيش ارگ بشمول عمر داوود زی سخنگوی(!) آنان، اين خيزشهای مسلحانه را به نفع انحصار حاکميت و تماميت خواهی خويش ندانسته اشرف غنی را نمی گذارند که اين روند دفاع خودی به رهبری تنظيم جمعيت ، حزب جنبش ملی اسلامی مارشال دوستم و حزب وحدت اسلامی، با سابقۀ اوايل دهه نود و درد فراموش ناشدنی(!) سقوط حکومت نجيب الله؛ به سرکوبی قطعی طالبان و حاکم شدن اين ائتلاف منجر گردد.

اين حلقه ی انحصارگر تماميت خواه؛ حتا، به گفته ی احمد رشيد، ژورناليست پاکستانی، مانند رخداد نيمۀ دوم دهه نود، حاکميت طالبان را نسبت به اين سه حزب سياسی ترجيح می دهند.

چنانجه گفته می شود، که سقوط ولسوالی ها در شمال؛ شمال شرق، غرب و هزاره نشين مطابق گفته اخير حامد کرزی، که فرمودند! طالبان افغان هستند؛ تصرف خاک و مناطق افغانستان توسط خود افغانها يک امر عادی بوده هيچ نقص و گناهی نيست...؛ به هدايت کرزی و غنی وساير تيم تماميت خواه صورت گرفته است.

ازاين رو، ارگ همانطور که نمی خواهد قدرت را با حرمت گزاری به امر صلح و قطع خونريزی و جنگ، يک نيروی سومی تسليم نمايد؛ همان گونه هرکز حاضر نخواهد شد تا رقبای سياسی درون حاکميت وی در روستاها قوتمند شده طالبان را ازپا درآورند و خطری به خاتمه ی انحصار قدرت و تماميت خواهی در سراسر کشور، شکل گيرد.

مقالات مرتبط

...

آتشی را که رژیمهای مزدور پاکستان ودیگرکشورها به نیابت ازقدرتهای آمپریالیستی، از نیم قرن قبل تا بدینس... ادامه

...

تصور نگارنده بر این است که آنچه که میان طالبان و ارتش پاکستان رخ میدهد یک بازی استخباراتی، یک تاکتیک... ادامه

...

اجلاس دو روزه دوحه درباره بحران افغانستان به سرپرستی سازمان ملل با شرکت ۲۵ کشور و چندین نهاد منطقه‌ا... ادامه

...

اسپنتا از استراتژیست های اصلی غرب در نظام دست نشانده جمهوری بود. او کرسی استادی در دانشگاه آخن آلمان... ادامه

...

اخیرا نهاد تحقیقی «رواداری» که تحت نظر سازمان ملل، توسط شهرزاد اکبر فعالیت می‌کند گزارش تکان دهنده‌ا... ادامه

...

این روزها پخش جریان حضور آقایی به نام عبدالباری عمری نماینده ی‌!؟ طالبان در آلمان و گرفتن عکس یادگار... ادامه

...

اولین بند مولف کتاب هنر رزم سون تزو کلید فلسفه ای بدست میدهد که جنگ یکی از مسایل جدی وبا آهمیت دولت... ادامه

...

ازآغاز سده ی بیست و یکم تا این دم، تاریخ چه پیش آمد های شگفتی را در سرزمین خورشید، درج برگ های روزگا... ادامه

...

افغانستان دراثرتجاوزات استعماری یکصد وشصت سال قبل زمان تسلط انگریزیها وبخصوص پس ازتحمل شکست ننگین شا... ادامه

...

دو سال پس از تسلط طالبان بر افغانستان، زلمی خليلزاد سفير کبير(!) و نماینده پیشین ايالات متحده ی امری... ادامه

...

دنیا تروریسم دولتی به رهبری طالبان را با رویکرد تعامل، تحمل می کند. از منطقه تا جهان همه در تلاش اند... ادامه

...

در جنگ روانی، همواره، دستگاه های استخباراتی به مدد رسانه ها و وسایل اجتماعی، تلاش می کنند تا برای تط... ادامه