حامیان طالبان هنوز هم عبارت از: پاکستان، عربی‌ ها و غربی‌ ها هستند.

حامیان طالبان هنوز هم عبارت از: پاکستان، عربی‌ ها و غربی‌ ها هستند.

این مثلث حامیان دایمی طالبان به شمار می‌ روند.

گزارش‌ هایی وجود دارد که غربی‌ ها (امریکا و اروپا) روابط گرمی با طالبان دارند اما این روابط بخاطری رسمی و علنی نمی‌شود که هر دو طرف رابطه تاکید دارند که روابط باید پنهان باشد. طالبان از ترس افراد فریب خورده ی خود و افکار عمومی می‌خواهند که روابط پنهان با غربی‌ ها داشته باشند و غربی ‌ها نیز از ترس مردم شان. اما به شرط افشا نشدن و رسانه‌ای نشدن روابط، همه روزه دید و وادید وزیران کابینه طالبان با خارجی‌ ها کما فی‌السابق ادامه دارد.

امریکایی‌‌ ها و اروپایی ‌ها با تمام کشورهای عربی روابط مستحکم دوستانه دارند. کشورهای عربی همه حکومت‌های طالبانی دارند. آزادی‌ های سیاسی، که جوهره اصلی دموکراسی است، در تمام این کشورها به شدت سرکوب می‌ شود. این برای امریکا و اروپا مساله نیست و موجب قطع یا محدود شدن رابطه نمی‌ شود. به طالبان نیز مشوره داده می‌شود که مثل کشورهای عربی رفتار کنید. اگر طالبان چنین کنند، بهانه غربی‌ ها برای برسمیت شناسی فراهم می‌شود. بعید نیست که طالبان نیز چنین کنند. یعنی آزادی‌ های فردی غیرسیاسی را مجاز بشمارند و آزادی‌ های سیاسی را سرکوب کنند.

بناء برای من جای تعجب نیست که ناروی از طالبان میزبانی می‌ کند. برای طالبان نیز ایدیولوژی دینی چندان مهم نیست که آنان را در برابر وسوسه ‌های حمایت مالی و سیاسی غرب محافظت کند. جوهره اصلی این گروه قومیت است و سیاست قومی این گروه بر این اساس استوار است که از هر خارجی (ولو هندو و کافر) حمایت بگیر و مخالفین قومی خود را سرکوب کن.

در باره مثلث غرب، عرب و پاکستان نیز باید گفت که این مثلث بر اساس رابطه برده و بادار از سال های خیلی دور در درون سازمان ملل شکل گرفته است. در درون سازمان ملل سه گروه کشورها جا گرفته‌اند:

۱-

کشورهای غربی(امریکا و اروپا). 

این کشورها خود را حاکم به مقدرات سازمان ملل می‌دانند، نگاه مالکانه به این سازمان دارند و در نتیجه به خود نقش تعیین کننده در سازمان ملل و به تبع آن در قضایای بین‌المللی قایل هستند. جهت‌گیری سازمان ملل نیز روی‌هم رفته همسو با جهت‌گیری همین کشورها است.

۲-

کشورهای شرقی قدرتمند نظیر روسیه، چین، ایران و هند. 

این کشورها نقش خود را در سازمان ملل از اساسنامه این سازمان می‌ گیرند. اینها بخاطری در سازمان ملل حضور دارند که در ابتدای تشکیل این سازمان نقش داشتند. اما از نظر کشورهای غربی، این کشورها را در جمله ی خودی های شان شمار نمی‌ کنند. اینها در واقع به زور قانونی که سازمان را ایجاد کرد، در این سارمان حضور دارند و برای همین است که از اعضای زورگوی این سازمان به شمار می‌ روند. مثل فرزندان ناتنی به انان نگاه می‌ شود. اینها نیز حاضر به پذیرش سلطه فرهنگ حاکم غربی بر سازمان ملل نیستند.

۳-

کشورهای عربی به شمول پاکستان. 

این کشورها، در واقع با پذیرش سلطه فرهنگی حاکم برسازمان ملل، در نقش بردگان امریکا و متحدینش حضور دارند و به همین جهت غربی‌ ها ترجیح می‌ دهند که آنان را در بعضی از مجالس بالاتر از روسیه و چین، قدر و قیمت بدهند. این کشورها با پذیرش آقایی کشورهای غربی، گویا در صدد اثبات این نکته هستند که از اعضای نظم‌ پذیر و "خوب" سازمان ملل هستند. کشورهای غربی نیز به همین جهت نظر از سال های ایجاد مذهب وهابی و سازمان اخوان المسلمین،  لطف و عنایت خود را به این کشورها دارند.

در رابطه به حمایت از طالبان باید گفت که هماهنگی میان مثلث پاکستان، عرب‌ ها و غربی ‌ها ریشه در رابطه بادار- بردگی غرب و کشورهای اسلامی عربی دارد. بادار از طرح برده حمایت می‌کند. در این کار نفع هر دو طرف است. پاکستان طرح می‌ دهد، عرب‌ ها حمایت می‌کنند و غربی ‌ها به این صف می‌ پیوندند‌. و نیز معکوس آن؛  غرب طرح می‌ دهد و عرب‌ ها و پاکستانی‌ ها تایید و اجرا می‌کنند.

جبهه مقاومت متوجه این نکته باشد. فلسفه وجودی جبهه مقاومت با فلسفه وجودی روسیه، ایران و هند در سازمان ملل مشابهت دارد. جبهه مقاومت در برابر یک نیرویی ایستادگی می‌ کند که محصول روابط بادار- بردگی غربی‌ های سلطه‌ جو و شرقی‌ های سلطه‌ پذیر است. این سلطه‌ جویی و سلطه‌ پذیری را" نظم جهانی" عنوان داده‌اند. مخالفت با این نظم، به معنای عصیان و نافرمانی، آشوب و سرکشی و در نتیجه هرج و مرج تعبیر می‌شود. فرق نمی‌ کند که این نیرو کی باشد و چه انگیزه‌ای به مخالفت داشته باشد.

مشکل اما این است که نظم جهانی، اقتصادی جهانی، سیاست جهانی و فرهنگ جهانی بر محور روابط کشورهای گروه اول و سوم شکل گرفته و کشورهای گروه دومی، تا کنون قادر به ارایه طرح بدیل نشده‌اند‌. اینها قادر به تغییر نظم جهانی نشده اند؛ اما چون توانایی مخالفت را دارند، در درون نظم حضور اپوزیسون‌گونه دارند. کشورها و گروه‌ های کوچک‌ تر و ضعیف‌ تر دیگری که خود را در موقعیت قیام، ایستادگی و مخالفت با نظم‌ برخاسته از روابط بادار- بردگی می‌ بینند، خود را به روسیه و ایران و… نزدیک احساس می‌کنند و این نزدیکی آنان را در معرض دسایس باداران و بردگان قرار

می‌ دهد. دسایسی که پیروز بیرون شدن از میان آنان نیرو و نبوغ عظیم بشری می‌خواهد.

 

رستم‌ روشنگر

مقالات مرتبط

...

خدا که می دهد نمی پرسد بچه کیستی؟! "اما آی اس آی"و ده ها مماثل ... وسیله می شوند. ادامه

...

طوری که شما آگاهی کامل داريد؛ اشغالگران امريکايی پس از بيست سال جنگ و خونريزی؛ غارت و سيه روزی مردم... ادامه

...

سه سال پوره، از حاکمیت گروه وحشت و دهشت تالبانی در کشور من و تو میگذرد. این سومین سالگرد سیاه و خشن... ادامه

...

لشکرکشی طالبان در برابر مردم و فراخوان قیام عمومی مردم افغانستان علیه آنان! از خیزش مردم بدخشان ده ر... ادامه

...

آتشی را که رژیمهای مزدور پاکستان ودیگرکشورها به نیابت ازقدرتهای آمپریالیستی، از نیم قرن قبل تا بدینس... ادامه

...

تصور نگارنده بر این است که آنچه که میان طالبان و ارتش پاکستان رخ میدهد یک بازی استخباراتی، یک تاکتیک... ادامه

...

اجلاس دو روزه دوحه درباره بحران افغانستان به سرپرستی سازمان ملل با شرکت ۲۵ کشور و چندین نهاد منطقه‌ا... ادامه

...

اخیرا نهاد تحقیقی «رواداری» که تحت نظر سازمان ملل، توسط شهرزاد اکبر فعالیت می‌کند گزارش تکان دهنده‌ا... ادامه

...

این روزها پخش جریان حضور آقایی به نام عبدالباری عمری نماینده ی‌!؟ طالبان در آلمان و گرفتن عکس یادگار... ادامه

...

ازآغاز سده ی بیست و یکم تا این دم، تاریخ چه پیش آمد های شگفتی را در سرزمین خورشید، درج برگ های روزگا... ادامه

...

افغانستان دراثرتجاوزات استعماری یکصد وشصت سال قبل زمان تسلط انگریزیها وبخصوص پس ازتحمل شکست ننگین شا... ادامه

...

دو سال پس از تسلط طالبان بر افغانستان، زلمی خليلزاد سفير کبير(!) و نماینده پیشین ايالات متحده ی امری... ادامه