اساسنامۀ جديد حزب دموکراتيک خلق افغانستان (حزب زحمتکشان افغانستان)
اساسنامۀ جديد حزب دموکراتيک خلق افغانستان
(حزب زحمتکشان افغانستان)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پيشگفتار:
رفقای عزيز!
بیش از پنج دهه(پنجاه و هفت سال) ازحيات سياسی ح. د. خ. ا، اين گردان انقلابی و پيشتاز مبارزات دادخواهانه مردم افغانستان و مدافع صديق منافع وآرمانهای والای زحمتکشان کشور مان، می گذرد.
سالهای که گذشت، دورانی پر ازفراز و فرود، توأم با پيروزی ها و شکستها؛ سالهای آزمون های بزرگ و دشوار برای همه اعضای حزب دموکرتیک خلق افغانسان و نيروهای ترقيخواه کشورما بود، که در روند مبارزات آزاديخواهانه ی اين حزب و مردم آزادۀ ميهن مان، حد فاصل و سرحد جدايی بين "سره و ناسره"، ميان " رعايت اصوليت" و" فرصت طلبی و ابن الوقتی"، مشخص گرديد و راه فرزندان سرسپرده ی وطن را که درسنگر دفاع از آزادی، استقلال، دموکراسی، عدالت اجتماعی، برادری، برابری، همبستگی ملی و بين المللی، ترقی و پيشرفت اجتماعی، مردم سالاری... قرارداشتند؛
از بیراهه ی سازشکاران، تسليم طلبان، معامله گران، تجارت پيشه گان سياسی، منفعت پرستان، حرافان، فضل فروشان، تماميت خواهان و... جدا ساخت.
اگر از شرح رزم و پيکار جانبازانه ی آزادی خواهان ميهن مان برضد استعمارگران انگليس و عمال داخلی آن در سده های پيشين صرف نظر گردد؛ تاريخ گواه است که نخستين سنگ بنای جنبش انديشه ای درکشورمان، بوسيلۀ " انجمن سراج الاخبار"، که درتاريخ مبارزات وطنپرستانه ی مردم افغانستان، "مشروطيت اول" خوانده می شود، چراغ روشنگری و آشنايی با مدنيت اروپايی را درميهن ما فروزان ساخت.
پس ازسرکوب خشن و خونين جنبش مشروطه خواهی اول بوسيله ی عمال سلطنت استبدادی وقت و برمبنای برنامه های استعمارگران انگليس، "مشروطيت دوم" راه خود را درقلب های آزاديخواهان بازکرد، که ثمره ی افتخارآفرین وتاریخی آن حصول استقلال سياسی افغانستان وبرقراری شیوه نوین اداره، همراه با دیگرگونی افکارسياسی در کشور بود.
درجريان سالهای پس ازپايان جنگ جهانی دوم، کُره ی خاکی مان را موج عظيمی ازتحولات سياسی فرا گرفت؛ پيشرفتهای علمی وتخنيکی و استفاده از تکنولوژی معاصر، سيمای زندگی بشريت را بگونه ی شتابنده ی تغيير داد؛ با فروپاشی سيستم مستعمراتی، سرزمين های مستعمره، يکی پی د يگری به استقلال سياسی خويش نايل آمدند و درمسيراستقلال اقتصادی گام گذاشتند؛ جنبشهای رهايی بخش ملی، با ويژگی، مضمون و محتوای مترقی، درقاره های آسيا- افريقا و امريکای لاتين جان گرفت و وارد مبارزات سرنوشت ساز سياسی شدند؛ همبستگی بين المللی مردمان جهان درامر دفاع از داعيه ی صلح، ثبات و امنيت جهانی و تشنج زدايی، تحکيم بيشتر يافت؛ جنبش جهانی طبقۀ کارگر وساير زحمتکشان جهان، روزتاروز گسترده تر و نیرومند ترشد....
موازی بارویدادهای دیگرگون کننده وتاریخ ساز درکشورهای مستعمره، عمال ارتجاع، استبداد سیاسی، استثمار، استعمارنو وامپریالیزم، کار برد شیوه های جدید سیطره جویی علیه خلق های جهان و بهره کشی آنان، چون سرکوب نظام های ترقیخواه، ورشکست کردن اقتصادی دول تازه به استقلال رسیده ،مداخله وجنگ افروزی، تشدید مسابقات تسلیحاتی، نظامی گری و نظامی کردن جهان را اتخاذ نمودند.
ازسال 1947 به بعد درزمره ی تغييرات وارده ی سیاسی درمیهن ما، يکی هم پيدايش جنبشهای جديد سياسی و تشکيل نهاد های روشنفکری بشمارمی آید، که روند انتخابات برای دورۀ هفتم شورای ملی، شهرداری ها و جنبش اتحاديه ی دانشجویان دانشگاه کابل، برآیند های آن را تشکیل داده، که ازجمله ی دست آوردهای درخشان جنبش "مشروطیت سوم" شمرده می شود.
درجو يک چنين اوضاع و احوالی که درمقياس جهانی حکمفرما بود، درافغانستان عزيز نيزدرنتيجه ی مبارزات طولانی آزاديخواهان ميهن درراه برقراری نظام مشروطيت، دموکراسی و تجدد طلبی؛ شرايط آن فراهم گرديد تا ارتجاع حاکم سلطنتی، به استقرارنظام مشروطه، تن دردهد.
درپرتو پاره ای ازاحکام مواد دموکراتيک مندرج در قانون اساسی سال 1343 خورشيدی، ح.د.خ.ا، بابرگزاری کنگره ی موسس آن ايجاد گردید تا وظيفه ی بسيج و متشکل ساختن فرزندان متعلق به اقشار وسيع اجتماعی کشور(اعم از کارگران، دهقانان، پيشه وران، روشنفکران آگاه ووطنپرست، فرهنگيان فرهيخته، استادان دانشگاه، آموزگاران مکاتب، کارمندان و کارکنان دولت، دانشجويان، دانش آموزان وکليه زحمتکشان) را، بدوش گيرد.
بدين ترتيب، تأسيس ح. د. خ. ا بتاريخ 11 جدی 1343 خورشيدی مطابق به اول جنوری 1965 ميلادی بمثابه ی يک نهاد سياسی رسالتمند؛ درروند مبارزات سياسی نيروهای ملی، مترقی ووطنپرست افغانستان که فرزندان معتقد به اهداف مطروحه ی آن درراه دفاع ازاستقلال ملی(سیاسی واقتصادی)، تمامیت ارضی وحاکمیت ملی، درجهت همبستگی ملی، استقرار دموکراسی، ترقی وعدالت اجتماعی، طرد استبداد، ارتجاع، ظلم و مطلق العنانی؛ باقبول آلام و قربانی های بی شمار رزميدند؛ بدون تردید يک ضرورت مبرم روز و يک رويداد تاريخی بی نظيربود، که در نتيجه ی آن، حزب نقش تاریخی خود را دربرابرخواست های مبرم زمان، توأم با موانع وچالش ها درحد توان ، ايفاء نمود.
ازسوی ديگر، بنياد گذاری ح.د.خ.ا، بعنوان وارث و ادامه دهندۀ سنن پسنديدۀ مبارزات ضد استعماری و ضد استبدادی خلقهای افغانستان؛ نتيجۀ قانونمند تغيير وتحول اوضاع اجتماعی درکشور وجهان و ثمره ی مبارزه و دادخواهی میهن پرستان آزادی دوست بود، که صفحه ی نوينی را در تاريخ پيکار نيروهای تحول طلب افغانستان گشود و بربنياد اصول جامعه شناسی علمی و انديشه های انقلابی پيشروعصر؛ هدفهای مبارزه ی سياسی را درامر تنويراذهان توده های مردم و بسيج آنان درجهت تحقق تحولات سياسی ـ اقتصادی واجتماعی کشور، مشخص ساخت.
درکنگره ی موسس ح. د. خ. ا، علاوه بر انتخاب اعضای اصلی وعلی البدل کميته مرکزی، اصول کلی مرامنامه واساسنامه ی حزب نيز به تصويب رسيد. وليک بنا برپاره ای از مشکلات، تنها مرام نامۀ حزب دموکراتيک خلق افغانستان، بعد ازتصويب آن در پلنوم کميتۀ مرکزی «جمعيت دموکراتيک خلق»، زيرعنوان «مرام دموکراتيک خلق» درشماره های اول و دوم جريدۀ «خلق» ارگان نشراتی حزب، بتاريخ 22 حمل 1345 مطابق11 اپريل 1966 انتشار و به پيشگاه مردم افغانستان، تقديم گرديد.
واما اساسنامه، که قانون تنظيم حقوق، وجايب، وظايف، صلاحيتها و مکلفيتهای اعضای حزب بوده؛ نحوه روابط باهمی آنان و مقامات حزبی و ساختار تشکيلاتی آن را مشخص می سازد، به سبب بروز اختلافات درونی درتعريف ماهيت ح.د.خ.ا و برداشت های متفاوت ازدرونمايه ی اعتقاد انديشه ای (سياسی، تيوريک و ايده ئولوژيک) و شيوه ی برخورد با روند مبارزات سياسی و رويداد های جاری درجامعه؛ اعضای کميته مرکزی حزب روی آن به توافق کامل نرسيدند.
سرانجام اساسنامۀ جديد حزب که درنخستين کنفرانس سراسری ح.د.خ.ا (منعقدۀ سال 1360) مطابق به شرايط و خواست های زمان، تنظيم وتصويب شده بود، درزندگی سياسی اعضای حزب تطبيق گرديد.
بعد ازکودتای 14 ثور 1365، دردومين کنفرانس (جناح حاکم و تماميت خواه) ح. د.خ.ا (ميزان 1366) اساسنامه ی جديدی با روحيه ی تفکر بازسازی(!) و علنيت (!) و سياست مصالحه ی ملی، بر حزب تحميل شد.
به تعقيب آن در نتيجه ی زد و بند های عقب پرده و سازشهای بين المللی داير بر محو کامل ح.د.خ.ا از صحنه ی سياسی کشور، درکنگره ی دوم حزب، علاوه برپشت پا زدن به اهداف ترقيخواهانه برنامه ی مصوب کنگره ی موسس، انصراف از منافع زحمتکشان افغانستان و ابراز خصومت با جامعه شناسی علمی؛ اساسنامه ی فاقد ماهيت دموکراتيک يک حزب رسالتمند؛ به تصويب رسيد که ويژگی های يک حزب پيشاهنگ طبقه ی کارگر وهمه ی زحمتکشان افغانستان را تا سطح ساختار تشکيلاتی يک حزب فراطبقاتی تنزيل داد و ان را ازخط چپ منحرف و به يک حزب راست ميانه تبديل نمود.
به این ترتیب با انديشه های والا، انسانی و مترقی حزب و اصول زرين تشکيلاتی آن وداع گفته شد.
و ليک از آن جايی که ح.د.خ.ا و آرمان های آن متعلق به منافع رهایی بخش همه زحمتکشان افغانستان می باشد و درمتن و رده های آن کادرهای انقلابی، صفوف هميشه بيدار و فرزندان با درد و آگاه وطن،... تنظيم شده است و پيوسته برضد ارتجاع، استبداد، استعمار، استثمار، عقب گرايی و امپرياليسم رزميده؛ از دموکراسی، آزادی، حق وعدالت، برادری و برابری، همزيستی مسالمت آميز... دفاع نموده است؛ بنابران هيچ عمل ارتجاعی ، تسليم طلبی، سازشکاری و عقبگرد سياسی، گرايشهای اپورتونيستی (راست و چپ وافراط گرايی) و به معامله گذاشتن هدفهای برنامه ای و اصول اساسی فعاليت آن... نتوانست مانع ادامۀ زندگی سياسی آن گردد.
تداوم مبارزه ی سياسی فرزندان صديق و رسالتمند کشورما درمطابقت با اوضاع و شرايط جديد امروزين حکم ميکند که ح. د. خ.ا ، همگام با طرح سند مرامی و برنامه ای خود، در جايگاه يک سازمان سياسی پيشرو وانقلابی که بخاطر بهروزی مردم؛ ایجاد جامعه ی عدالت محور و برای شگوفايی و آزادی واقعی ميهن آبايی خويش، مبارزه و پيکار می نمايد؛ بايستی طرح جدید اساسنامه ی خودرا نيز تنظیم وجهت نظرخواهی رفقاء وهواداران اش ارايه می نمود.
حسب وعده، طرح اساسنامه ی جديد حزب تهيه و به پيشگاه رفقاء وهواداران عزيز و ارجمند تقديم گرديد. با ابراز سپاس از برخورد مسؤولانه و تبارز احساس ميهن پرستانۀ رفقای وحدت خواه و دوستان ترقی پسند کشور؛ درمورد طرح نخستين، مطابق شرايط کنونی بازنگری دقيق صورت گرفت و اين مأمول و رسالت تاريخی با احساس مسؤوليت، انجام پذيرفت.
اينک متن اساسنامه ی جديد حزب دمودموکراتيک خلق افغانستان (حزب زحمتکشان افغانستان)،
که در نشست سرنوشتسار مورخ 4 دسامبر2022 ، پيشکسوتان حزب به تصويب رسيد، پس از نشر آن در تارنمای "سپيده دم"، تا برگزاری کنگره سوم (یا کنفرانس سراسری) ح. د. خ. ا، از اعتبار قانونی در زندگی درون حزبی برخوردار بوده و قابل تطبيق است.
مادۀ اول- هدف ها و ماهيت حزب:
- ح. د. خ. ا سازمان سياسی رزمنده و پيشتاز کليه زحمتکشان افغانستان بوده، آغوش آن جايگاه شايسته ای برای مبارزۀ حق طلبانۀ کارگران، دهقانان، پيشه وران، روشنفکران آگاه و وطنپرست، استادان و آموزگاران، دانشجويان و دانش آموزان، فرهنگيان فرهيخته و هنرمندان خلاق، کارکنان و کارمندان دولت و همه ميهن دوستان ميباشد.
- ح. د.خ . ا بمثابۀ سازمان سياسی انقلابی و پيشرو، درراه اعمار يک جامعۀ مرفه و مترقی دارای پايه های مستحکم سياسی- اقتصادی و اجتماعی که خوشبختی و سعادت انسان زحمتکش در آن تضمين گردد، مبارزه می نمايد.
به مقصد رسيدن به اين هدف، حزب درگام نخست تأسيس حکومت وسيع منتخب نماينده گان مردم، شامل همه طبقات و لايه های زحمتکش جامعۀ افغانستان را، دروجود جبهۀ متشکل از کليه نيروهای ملی و دموکراتيک، بعنوان يک مرحلۀ گذار، جهت رهايی از سلطۀ اشغالگران ديروزی و امروزی و مساعد ساختن وضعيت به هدف نهادينه کردن آزادی های فردی و اجتماعی؛ تحکيم پايه های استقلال ملی (سياسی و اقتصادی) و برقراری عدالت اجتماعی درجامعه؛ يک ضرورت مبرم می پندارد.
- ح. د. خ. ا درزمينۀ رشد و پرورش کليه اعضای خويش با روحيۀ وطنپرستی، مردم دوستی، تقوای سياسی وسجايای اخلاقی، رزمندگی انقلابی، ايثار و ازخود گذری، رجحان منافع همگانی و سعادت شهروندان کشور، بر منافع شخصی... مساعی لازمه را به خرج ميدهد؛ دروجود آنان جوهر مبارزه در راه اتحاد و وحدت شهروندان افغانستان، روح همزيستی مسالمت آميز و همبستگی بين المللی با خلقهای زحمتکش جهان را قوت می بخشد؛ با مظاهر هرگونه فعاليت های انحرافی و حرکت های اپورتونيستی (راست و چپ)، تسليم طلبی، سازشکاری های مغاير اصول حزبی... قاطعانه می رزمد.
- جوهر اصلی تفکر ح. د. خ. ا را درکار و فعاليت انقلابی، درمبارزۀ سياسی؛ اصول انديشه های پيشرو عصر، ايده ئولوژی طبقۀ کارگر و مبارزۀ طبقاتی (که موتور تاريخ گفته می شوند) تشکيل می دهد.
- ح. د. خ. ا بعنوان سازمان سياسی ميهن دوستان انقلابی افغانستان؛ مبارزه درراه همبستگی ملی، برادری، برابری، اشتراک فعال همه شهروندان درتمامی امورمربوط به سرنوشت مردم و ميهن و تحقق عدالت اجتماعی را وظيفۀ خدشه ناپذير کليه اعضای خود می داند.
مادۀ دوم- شرايط عضويت:
- کسب عضويت در ح. د. خ. ا داو طلبانه است.
- هرشهروند وطنپرست، مردم دوست و با تقوای افغانستان که سن (18) سال را تکميل کرده باشد؛ اساسنامه و مرامنامۀ حزب را بپذيرد و درراه تحقق اهداف و مواد مندرج آنها صادقانه بکوشد؛ درجلسات حوزه های حزبی بطور منظم اشتراک ورزید و وحق العضويت بپردازد؛ می تواند عضويت ح. د. خ. ا را داشته باشد.
- اعضای ح. د. خ. ا نمی توانند درعين زمان، عضويت حزب ديگری را دارا باشند.
مادۀ سوم- شرايط پذيرش درحزب
- پذيرش عضويت درح. د. خ. ا، انفرادی بوده، ازطريق حوزه های حزبی صورت می گيرد؛ پذيرش عضويت دسته جمعی تنها ازصلاحيت پلینوم کميته مرکزی ح. د. خ. ا، می باشد.
- درخواست کننده ی عضويت بايد يک دورۀ آزمايشی را که ازششماه کمتر نباشد، سپری کند. دراين مدت صداقت، پاکی،عزت نفس، اخلاق سياسی و اجتماعی، سابقۀ نيکو و شايستگی درکار درخوست کننده عضويت، روشن می گردد؛
- پس ازپايان زمان معينه، درصورتی که موضوع پذيرش وی به عضويت اصلی درجلسۀ حوزۀ حزبی مطرح و با دوثلث آراء اعضای اصلی شرکت کننده در جلسه تصويب وازسوی کميته های حزبی بالاتر ويا ارگان ديگری که چنين صلاحيتی از جانب کميته مرکزی حزب به آن تفويض شده باشد، مورد تاييد نهايی قرار گيرد؛ می تواند عضو اصلی حزب شناخته شود.
- سابقۀ حزبی اعضاء، ازهمان روزی درنظر گرفته می شود که حوزۀ حزبی، عضويت اصلی درخواست کننده را پذيرفته وغرض تاييد و منظوری به ارگانهای بالايی گسيل کرده است.
مادۀ چهارم- وظايف و مکلفيتهای اعضای حزب:
هرعضو حزب موظف است:
- محتوای ارزشهای انسانی مرامنامۀ حزب را به گوش توده ها ی مردم برساند و آن رادربين آنان تبليغ و ترويج کند؛
- وحدت و انسجام حزب را مانند مردمک چشم خود حفظ و برای تحکيم آن مبارزه کند؛
- انظباط و دسپلين حزبی را که بالای همه اعضای آن، ازبالا تا پايين و از پايين تا بالا، بشکل يکسان قابل تطبيق است، رعايت نماید؛
- ازاعمال و حرکت های ناشايست که به حيثيت، اعتبار و پرستيژ حزب صدمه وارد نمايد، دوری جويد؛
- درزندگی حزبی، شخصی و اجتماعی، در رفتار، گفتار و کردار، نمونه و الگوی شايسته باشد؛
- انتقاد ازخود و ازديگران را که به هدف اصلاحات و رفع اشتباهات و آوردن بهبود درکارهای حزبی صورت می گيرد، به دور از روحيۀ خصومت ورزی، انتقام گيری، تخريب، عقده گشايی، منفی بافی و تصفيۀ حساب های شخصی و گروهی، بپذيرد؛
- درارتقای سطح دانش سياسی، آگاهی ازساختارها و سنت های اجتماعی و آموزه های علمی وانقلابی خود بکوشد؛
- دربرخورد با مردم، دارای اخلاق و فرهنگ عالی سياسی باشد؛ به شخصيت وکرامت انسانی احترام بگذارد؛ راستگويی و درستکاری را پيشه کند؛
- با دگرانديشان سياسی با شکيبايی و حوصله مندی رفتارنمايد؛
- درکار و فعاليت سازمانهای اجتماعی و توده ای و ارائه نظريات سودمند به آنان، فعالانه شرکت ورزد؛
- ماهوار حق العضويت خود را به حزب بپردازد و درجمع آوری کمکهای مالی و اعانه ها به حزب تلاش به خرج دهد.
مادۀ پنجم- حقوق اعضای حزب:
هرعضو حزب حق دارد:
- درجلسات حزبی روی هدفها و سياست های داخلی و خارجی و موضوع های مربوط به زندگی سياسی و سازمانی حزب، غور و بحث کند و در تنظيم سياست های حزب فعالانه سهم بگيرد؛
- در رسانه های حزب، درکنفرانسها و سيمينارها و درکورسهای آموزش حزبی، اشتراک و پيرامون تيوری و پراتيک و مسائل مربوط به حيات حزبی، آزادانه به بحث بپردازد؛ ازکمبود ها و نارسايی ها انتقاد کند و برای اصلاح آنها، پيشنهاد های عملی وسازنده ارائه بدارد؛
- درروند انتخابات و گزينش اعضای حزب درمقامات حزبی ازپايين تا بالا، حق دارد تا بعنوان انتخاب کننده و انتخاب شونده، اشتراک و فعالانه ابراز رأی نمايد؛
- در جلسات حزبی که پيرامون اتهامات و تخلفات نسبت به وی داير و رسيدگی می شود و يا تصميم و فيصله ای اتخاذ می گردد، حق دارد تا درفضای آزاد و دموکراتيک ازخود دفاع نمايد و فيصلۀ صادره را هرگاه غيرعادلانه پندارد، می تواندعليه آن اعتراض نمايد و شکايت نامۀ خود را به مقام های عالی حزبی تا سطح کنگره، بسپارد.
تذکار:- اعضای آزمايشی حق اشتراک درانتخابات را ندارند، رأی آنها مشورتی می باشد؛
- اعضای آزمايشی نمی توانند در رهبری ارگانهای حزبی انتخاب شوند.
مادۀ ششم- مجازات حزبی:
- هرعضوحزب که از احکام و موازين اساسنامۀ حزب عدول نمايد؛ بدون دلايل مقنع دساتير حزب را نه پذيرد؛ ازنام، مقام و صلاحيت حزبی خويش سوء استفاده کند؛ درجريان کار رسمی و يا زندگی شخصی، مرتکب جرايم ضد بشری گردد؛ متناسب با نوع اتهام و ميزان گناه مرتکب شده؛ بملاحظۀ مدارک و اسناد ، برحسب آتی مورد مجازات قرارمی گيرد:
. تذکرشفاهی؛
. تذکر کتبی با درج و يا بدون درج درکارت حزبی؛
. انفصال از وظايف و مسؤولُيتهای حزبی؛
. برکناری از مقام حزبی ويا تنزيل ازعضويت اصلی به عضويت آزمايشی؛
. اخراج از حزب.
- اخراج ازحزب شديد ترين مجازات حزبی می باشد؛ بنابران تصميم گيری و صدور فيصله دراين مورد و ابرازنظر مبنی برتاييد آن، مستلزم موجوديت آن گونه اسناد و مدارک موثق بوده که بتواند اتهام وارده را عليه متهم آن به اثبات برساند. اسناد دست داشته بايد بطور دقيق، عادلانه و بيطرفانه، مورد غور و بررسی قرارداده شود؛
- تصميم به اخراج ازعضويت حزبی زمانی مداراعتبار است که دوثلث اعضای اصلی حزب درجلسۀ حزبی به آن رأی مثبت (موافق) داده باشند؛
- هرعضوحزب که سه ماه پيهم بدون عذر معقول درجلسات حزبی، شرکت نورزد؛ و حق العضويت نه پردازد؛ از حزب اخراج می گردد؛
- جزای انفصال از وظايف حزبی وساير مجازات، بشمول اخراج از عضويت حزب، براساس فيصلۀ سازمانهای حزبی محل کار و محل سکونت و تاييد کميته های حزبی شهرستان ها، ناحيوی، شهری و ولايتی و معادل آن داده ميشود؛
- جزای اخراج ازعضويت حزب، بعد از تاييد کميتۀ مرکزی و يا ارگان حزبی ای که کميته مرکزی به آن صلاحيت داده باشد، قابل اعتبار است؛
- درمورد اخراج وسايرمجازات اعضای اصلی و علی البدل دفتر سياسی، دارالانشاء، اعضای اصلی و علی البدل کميته مرکزی؛ پلنوم کميته مرکزی تصميم می گيرد. فيصلۀ صادره بربنياد رأی موافق دو ثلث اعضای اصلی کميته مرکزی اشتراک کننده درجلسه مدار اعتبار است؛
- اخراج ازعضويت کميته مرکزی به علت ناکارايی سياسی، مظاهر ضعف اخلاقی، تخلفات وظيفه ای، نارسايی درامورحزبی، تخطی ازمواد اساسنامه و متهم شدن به جرايم ضد بشری، به پيشنهاد دفتر سياسی صورت گرفته می تواند. دارالانشاء کميته مرکزی وظيفه دارد تا اسناد و مدارک لازم را غرض تصميم نهايی به پلنوم کميته مرکزی ارائه کند.
مادۀ هفتم- ساختار تشکيلاتی حزب:
فعاليت تشکيلاتی ح. د. خ. ا بربنياد اصل مرکزيت دموکراتيک استوار است. تلفيق منطقی، آگاهانه و دانشورانۀ اساسات دموکراسی درزندگی حزبی با مفردات، مفاهيم و ضابطه های مرکزيت و دسپلين سياسی در فعاليت سازمانی، حزب را زنده نگه می دارد.
ايجاد توازن بين اين دو فکتور و رعايت آگاهانۀ آنها، اعضای حزب را درزندگی سياسی و حزبی، آبديده می سازد.
بدين لحاظ ح. د . خ. ا معتقد است:
. سرنوشت حال و آيندۀ فعاليت حزب، می تواند فقط براساس اصل خلل ناپذير ارادۀ جمعی تعيين گردد؛
. کليه اعضای حزب دارای حقوق مساوی هستند. کسانی که در مقامات رهبری قرار دارند، بدان مفهوم است که آنان نسبت به سايرين، مسؤوليت بيشتر را پذيرفته اند؛
. رعايت دموکراسی درون حزبی درتمام سطوح، بيان آزادانۀ عقايد و نظريات گوناگون پيرامون زندگی حزبی و مسائل سياسی (داخلی و خارجی) پيش ازتصميم گيری، تهداب اصول سازمانی را تشکيل می دهد و برای حزب ارزش به سزا و حياتی دارد؛
. سازماندهی فعاليتهای حزبی درتمامی بخشها و عرصه ها متکی به دساتير، رهنمودها، فيصله ها و مصوبه های ارگانهای عالی حزب به پيش می رود؛
. اعضای حزب حق دارند تا درنظرخواهی هايی که به هدف تدوين و تنظيم اسناد برنامه ای و کليه مدارک حزبی به راه انداخته می شوند، بدون هيچگونه موانعی فعالانه شرکت ورزند.
. موضوع های مورد اختلاف در رابطه به مسائل حيات حزبی، در صورت اتخاذ تصميم از جانب اکثريت اعضای اصلی کميته مرکزی، می تواند به همه پرسی گذاشته شود؛
. تطبيق ورعايت تصاميم حزبی که پس ازغور و بحث همه جانبه و تبادل نظرها ازطرف مراجع ذيصلاح (ازسازمان اوليۀ حزبی تا کنگره)، به اتفاق و يا اکثريت آراء اتخاذ می گردد، ازجانب اعضای حزب امرحتمی بحساب می آيد.
احترام به تصاميم حزبی و اجرای بی قيد و شرط آن، حزب را تقويت می بخشد.
آنعده اعضای حزب که با تصاميم اتخاذ شده نظر موافق نداشته باشند، حق دارند تا نظريات، عقايد و ديدگاه های خويش را درنشرات حزبی بازتاب دهند؛
. دراجرای کارها به اصل ارادۀ جمعی (رهبری جمعی) و مسؤوليت فردی رجحان داده می شود. هرگونه برخورد خشک وغير دموکراتيک به مسائل حزبی و يا تحميل ارادۀ فردی ويا گروهی با شيوۀ فرماندهی و روشهای بيروکراتيک، درحزب جايی ندارد.
. حفظ و تحکيم وحدت حزبی، وظيفه و مسؤوليت همگانی به حساب می آيد. مبارزۀ جدی برضد همه اشکال و مظاهر دسته بندی ها، گروه سازی ها و فعاليت های فرکسيونی و جدايی طلبانه، حزب را به پختگی سياسی و سازمانی می رساند و موجوديت آن را درصحنۀ سياسی تضمين می کند؛
. درنظرداشتن سلسلۀ مراتب و رعايت اصل پيروی آگاهانه کميته های پايينی ازرهنمودها، فيصله ها و دساتير کميته ها و ارگانهای بالاتر حزبی (تا سطح کميته مرکزی)، ازبروز تشتت و پراگندگی درکارهای روزمره، جلو گيری بعمل می آورد و مانع خود سری ها می گردد؛
. رعايت دموکراسی درون حزبی و تعميم آن درحيات سياسی، اعضای حزب را آمادۀ آن می سازد تا در برخورد با نيروهای سياسی مترقی، چپ و دموکراتيک و فعال درعرصۀ سياسی و اجتماعی کشور، برپايۀ اصول دموکراتيک و احترام متقابل رفتار نمايند و زمينه های اتحاد و کار مشترک را جستجو بدارند؛
. درارگانهای حزبی، انتخابی بودن مقام های رهبری، با استفاده ازشيوۀ رأی سری، آزاد و مستقيم، حزب را از انحصاری شدن بدست افراد و اشخاص، می رهاند و رعايت دموکراسی را تضمين می کند؛
. تعميم سيستم گزارشدهی ازاجراآت و فعاليتهای حزبی، ارائه گزارش ازکارها و چگونگی انجام وظايف محوله، توسط ارگانهای پايينی به مقام های بالايی و عکس آن، به بهبود و ارتقای کيفيت کارها کمک
می کند و شرايط آن را فراهم می سازد تا نواقص و کمبود ها برطرف و اشتباهات مرفوع گردد.
- نهاد های تشکيلاتی ح. د. خ. ا، حسب زيرين تقسيم بندی می شود:
- حوزه های حزبی
2 . سازمان های اوليه
3 . کميته های حزبی ناحيوی و شهرستان ها
4 . کميته های حزبی شهری
5 . کميته های حزبی ولايتی
6 ـ کميته های کشوری حزب در خارج از افغانستان
- کنفرانسهای حزبی
- کنگرۀ حزب
- کميتۀ مرکزی
- دفتر سياسی يا هيأت اجرائه حزب
- دارالانشاء (دبيرخانه کميتۀ مرکزی حزب
11 . کميسيون تفتيش مرکزی حزب
- حوزه ها، سازمانها و کميته های حزبی درمحلات زيست و کار قرارذيل ايجاد شده می توانند:
. حوزه های حزبی و سازمانهای اوليه به پيشنهاد کميته های حزبی ناحيوی و يا شهرستان ها و تاييد کميته های ولايتی و شهری (دارای صلاحيت کميتۀ ولايتی) مربوط؛
. کميته های حزبی ناحيوی، شهرستان ها و شهری به پيشنهاد کميته های ولايتی و کميته های شهری (دارای صلاحيت کميتۀ ولايتی) و تاييد کميتۀ مرکزی؛
. کميته های حزبی ولايتی و کميته های شهری با صلاحيت کميتۀ ولايتی، پس از تاييد جلسۀ عمومی کميتۀ مرکزی ايجاد شده می تواند؛
کميته مرکزی صلاحيت آن را دارد که درصورت ضرورت کميته ها و سازمانهای حزبی ديگری را (مانند کميته های کشوری در خارج از افغانستان) طور مستقيم به تاييد جلسۀ عمومی آن ايجاد نمايد.
- حوزۀ حزبی:
- پايۀ تشکيلاتی حزب را حوزه های حزبی بعنوان يک رکن زنده، فعال و پرتحرک آن، تشکيل می دهد.
- حوزۀ حزبی می تواند درموجوديت سه عضو اصلی حزب تشکيل شود.
- حوزه های حزبی، حلقۀ اتصال مقام های رهبری کميته های حزبی با اعضای حزب بوده و ازطريق آنان ارتباط با توده ها تأمين می گردد؛ آنها نسبت به ديگران درتبليغ مشی سياسی حزب درميان مردم، فعالانه سهم می گيرند و درمبارزه بخاطر تحقق هدفهای برنامه ای حزب و بسيج توده ها درجهت پياده نمودن آن، تلاش پيگير به خرج می دهند.
- حوزه های حزبی وظيفه دارند تا با درنظر داشت مشخصۀ برتری کيفيت بر کميت، به جلب و جذب اعضای جديد بپردازند، نشرات حزبی را در بين مردم پخش و کمک های مالی را به حزب جمع آوری نمايند.
منشی های حوزه های حزبی مکلفيت دارند تا گزارش کار و اجراآت خويش را به ارگان های بالايی حزبی مربوط، بسپارند.
- سازمانهای اوليه حزبی:
- اين نهاد های حزبی بنا برخصوصيت تشکيلاتی، ازتجمع چندين حوزۀ حزبی جداگانه درمحل کار و محل زيست اعضای حزب تشکيل وتوسط کميتۀ حزبی، حد اقل متشکل از پنج عضو(منشی؛ مسؤول تشکيلات؛ مسؤول تبليغ و ترويج؛ مسؤول نظارت و کنترول؛ و مسؤول مالی و اداری) رهبری می گردند؛
- سازمانهای اوليۀ حزبی برعلاوه جلب و جذب اعضای جديد، تبليغ و ترويج هدفهای مرامی وبرنامه ای حزب دربين مردم و جمع آوری حق العضويتها و اعانه های اعضای حزب؛ فيصله ها، تصاميم و دساتير مقامات حزبی را درساحۀ کار و فعاليت سياسی خويش، تحقق می بخشند؛
- سازمانهای اوليۀ حزبی، ازطريق حوزه های حزبی و يا بصورت مستقل، پيوند ارگانيک حزب را با توده های مردم، تأمين می دارند.
- کميته های حزبی در نواحی و شهرستان ها:
- کميته های حزبی در مجموع نواحی و شهرستان ها ازتجمع چندين سازمان اوليۀ حزبی، درمحل کار ويا محل زيست اعضای حزب تشکيل می گردند؛
- کميته های حزبی نواحی و شهرستان ها کار و فعاليت حزبی سازمانهای اوليۀ ساحۀ مربوطه راتوسط منشی، معاون منشی ومسؤولين شعبات (تشکيلات، تبليغ و ترويج و آموزش، نظارت و کنترول، مالی و اداری)، رهبری می دارند؛
- اين سازمانها، فيصله ها، تصاميم و دساتيرمقامات بالايی حزب را درمحيط مربوطۀ خويش، درساحۀ عمل پياده می نمايند.
- کميته های حزبی شهری:
- کميته های حزبی شهری، ازتجمع چندين کميتۀ حزبی ناحيه، تشکيل می شوند.
بعضی ازکميته های حزبی شهری، نظر به تقسيمات واحد های اداری دولت و کميت شهروندان درشهر های پرنفوس( مانند کابل- ننگرهارـ بلخ ـ هرات ـ کندهار...) با داشتن صلاحيت های معادل کميته های حزبی ولايتی، ايجاد شده می توانند؛
- کميته های حزبی شهری، کار و فعاليت نواحی حزبی مربوطه را بررسی و رهبری می دارند؛
- اين کميته ها امور مربوط به وظايف حزبی را بوسيلۀ منشی ، معاون منشی و مسؤولين شعبات (تشکيلات، تبليغ و ترويج و آموزش، نظارت و کنترول، مالی و اداری) انجام می دهند؛
- کميته های حزبی شهری، فيصله ها، تصاميم و دساتير مقامات بالايی حزب را تحقق می بخشند.
- کميتۀ حزبی ولايتی:
- سازمان حزبی ولايتی ازمجموع چندين سازمان (ناحيه ای، شهرستانها و شهری) تشکيل می شود؛
- سازمان حزبی ولايتی توسط هيأت اجرائيه که دررأس آن منشی کميتۀ حزبی ولايتی و يک معاون منشی قراردارد، اداره و رهبری می گردد؛
- کميتۀ حزبی ولايتی، دست کم دارای شعبات (تشکيلات، تبليغ و ترويج و آموزش، نظارت و کنترول، مالی و اداری و اسناد و ارتباط ) می باشد.
- اعضای کميتۀ های حزبی ولايتی، درهردوسال درکنفرانس های ولايتی با اشتراک نمايندگان سازمانهای مربوط، انتخاب می گردند.
6 ـ کميه های کشوری در خارج از افغانستان:
ازآن جايی که درافغانستان از اپريل 1992 بدينسو، پس از سقوط دولت جمهوری افغانستان،جنگ های خانمانسوز توسط ايالات متحده ی امريکا و مزدوران داخلی تنظيمی و متحدين منطقه ای آن شعله ور شد و سپس طالبان منفور و جنايت پيشه درآن حاکم گرديد، بخش بيشتر روشنفکران رسالتمند؛ بشمول اکثريت اعضای حزب ما بنابر حکم اجبار ميهن مألوف خويش را ترک و به پنج قاره جهان آواره شده اند؛ اما کار و فعاليت حزبی خويش را درهمه قاره ها، بيشتر در اروپا آغاز کردند.
از اين رو، بنابرشرايط و اوضاع کنونی، هريک از کميته های حزبی اعضای ح. د. خ. ا(ح.ز.ا) در هر کشوری که ايجاد گرديده اند؛ متناسب با کميت اعضای آن؛حکم ولايات ذکرشده (درجه اول ـ دوم ـ سوم) را دارا هستند.
- کنفرانسهای حزبی:
- عاليترين ارگان رهبری سازمانهای (اوليه، ناحيوی، شهرستان ها، شهری، ولايتی) کنفرانس می باشد؛
- کميته های حزبی درفاصله بين کنفرانسهای حزبی ، صلاحيت رهبری سازمانهای فوق را به عهده دارند؛
- کنفرانس سازمانهای حزبی (اوليه، ناحيوی، شهرستان ها و شهری) درهرسال يکبار و کنفرانس حزبی ولايتی ومعادل آن درهر دوسال، يکبار برگزارمی شود واعضای کميته های حزبی مربوط را برمی گزيند؛
- درکنفرانس سازمان های حزبی نهاد های ذکر شده، نمايندگان منتخب سازمان های اوليه و بالاتر ازآن، اشتراک می ورزند؛
- کنفرانس فوق العاده دراثر تصميم ارگان حزبی مافوق و يا لزوم ديد دوثلث اعضای سازمانها، داير شده می تواند.
کنفرانس وظايف و صلاحيتهای آتی را دارا می باشد:
- استماع و ارزيابی گزارش اساسی کميتۀ های رهبری سازمانهای اوليه، ناحيوی، شهرستان ها،شهری، ولايتی و معادل آن؛
- صدور فيصله ها، دساتير و قطعنامه ها، جهت بهبود کار وامور حزبی؛
- کنفرانس صلاحيت دارد تا نمايندگان خود را به هدف اشتراک درنشست ارگانهای بالاتر(ناحيوی، شهرستان ها، شهری، ولايتی و معادل آن و کنفرانس سراسری)، انتخاب و معرفی نمايد؛
- سایر تصامیم لازمی در مطابقت با مواد اساسنامه حزب.
- وظایف و صلاحیت های کميته های حزبی:
- درفاصله بين برگزاری دو کنفرانس، کميته های حزبی، عاليترين مقام رهبری سازمانهای ذکر شده می باشند؛
- کميته های حزبی (سازمانهای اوليه، ناحيوی، شهرستان، شهری، ولايتی و معادل ذکر شده آنها درخارج کشور) سازمانهای مربوط، ساحه فعاليت خويش را رهبری، تصاميم، فيصله ها و قطعنامه های کنفرانس های حزبی و پلنوم های کميته مرکزی را، درمواقع معينه اجرا می دارند؛
- کميته های حزبی سازمانهای ذکرشده دراولين جلسۀ عمومی بعد از کنفرانس، هيأت اجرائيه و ازميان آنان منشی و معاون منشی کميتۀ حزبی را، با رأی سری و مستقيم برمی گزينند؛
- هيأت اجرائيه ازجمع اعضای خود، مسؤولين شعبات را تعيين می کند؛
- مسؤولين شعبات تحت نظرمستقيم منشی کميتۀ حزبی مربوطه، فعاليت می نمايند.
- رسمیت تمام جلسات سازمان ها، کمیته ها و سایر ارگان های حزبی، تنها با موجودیت اکثریت اعضای اصلی آن ارگان حزبی، قابل اعتبار می باشد.
- تمام فیصله های سازمان ها و کمیته ها و سایر ارگان های حزبی، از بالا تا پایین، با اکثریت آرای رأی دهنده گان، جنبه ی اجرایی پیدا می کند؛ مگر اینکه در اساسنامه طور دیگری ذکر شده باشد.
- کنگرۀ حزب:
- کنگره عاليترين ارگان تصمیم گیری و رهبری ح. د. خ. ا بوده که با اشتراک فعال نمايندگان انتخابی کنفرانس های حزبی ولايات، شهرهای معادل ولايت درداخل ونمايندگان منتخب کميته های حزبی درخارج کشور؛ داير می گردد؛
- تعيين نورم انتخاب و معرفی نماینده ازجانب هر سازمان حزبی (در داخل و خارج كشور) جهت اشتراك در كنگره ی حزبی، توسط لایحه و یا طرزالعمل جداگانه، مصوب پلنوم كمیتۀ مركزی حزب، هنگام ضرورت آن، مشخص می گردد.
کنگره دارای وظايف و صلايتهای آتی می باشد:
. استماع گزارش اساسی کميته مرکزی و گزارش کميسيون تفتيش مرکزی و ارزيابی فعاليت آنها؛
. تصويب مرامنامه و اساسنامۀ حزب، درصورت ضرورت تعديل و تجديد نظر برآن؛
. تعيين خط مشی حزب درهمه عرصه های فعاليت آن؛
. انتخاب اعضای اصلی و علی البدل کميته مرکزی و اعضای کميسيون تفتيش مرکزی، ازطريق ابراز رأی آزاد- مستقيم و سری؛
کنگرۀ حزب، درهر چهار سال يکبار برگزار می شود؛
. کنگرۀ فوق العاده درحالات خاص می تواند ازطرف کميته مرکزی(با دو ثلث آراء) و يا به پيشنهاد حد اقل يک برسوم مجموع اعضای اصلی حزب، دعوت شود.
- کميتۀ مرکزی:
- در فاصلۀ زمانی ميان دو کنگرۀ حزب، پلنوم کميته مرکزی ح. د. خ. ا عاليترين مقام تصمیم گیری و رهبری حزب بوده، کليه مسائل مربوط به زندگی سياسی، سازمانی، تبليغاتی، فعاليتهای توده ای و اجتماعی و روابط حزب را با احزاب داخلی و احزاب مترقی و پيشرو جهان، تنظيم، اداره و رهبری
می نمايد؛
- پلنوم کميته مرکزی درهرسال دست کم دوبار دايرمی گردد؛
- کميته مرکزی ازاجراآت کار و فعاليت خويش، دربرابر کنگرۀ حزب مسؤوليت دارد؛
- کميتۀ مرکزی به هدف پيشبرد کار و وظايف مربوطه، شعبات: تشکيلات؛ تبليغ، ترويج و آموزش؛ نظارت و کنترول؛ روابط بين المللی؛ مالی و اداری و اسناد و ارتباط را ايجاد می نمايد؛
- وظايف و صلاحيت های شعبات کميته مرکزی توسط لايحۀ جداگانه تنظيم می گردد؛
- تعيين و انتخاب اعضای اصلی و علی البدل کميته مرکزی و کميت آن به پيشنهاد کميته مرکزی، درکنگرۀ حزب صورت می گيرد؛
- شرط بالا کشيدن اعضای حزب به عضويت اصلی وعلی البدل کميته مرکزی، داشتن حد اقل پنج سال سابقه و فعاليت مؤثرحزبی، می باشد؛
- درفاصله بين دو کنگره، هرگاه بنابرعوامل و دلايلی موجه، جای برخی ازاعضای اصلی کميته مرکزی بطور دایــمی و یا به مدت نا معلومی خالی گردد، کميته مرکزی صلاحيت آن را دارد تا در اجلاس عمومی خويش، با رأی دو ثلث اعضای اصلی و متناسب به تعداد اعضای غایب، از میان اعضای علی البدل، به عضويت اصلی کميته مرکزی بپذيرد؛
- پلنوم کميتۀ مرکزی صلاحيت دارد تا درصورت تغيير و تشکيل واحد های اداری جديد، سازمان های جديدی را(در ولايات، زون های منطقه ای ويا ايالات داخل کشور وهمچنان درشهرهای بیرون از کشور) ، متناسب با وسعت جغرافيايی و کميت نفوس شهروندان و اعضای حزب، ايجاد و تشکيل نمايد؛
- پلنوم کميتۀ مرکزی می تواند درحالات خاص و يا درصورت ضرورت، ويا متناسب با رشد کمی و کيفی اعضای حزب، ازميان کادرهای شايسته، فعال و مستحق، تعدادی را به عضويت کميته مرکزی برگزيند؛
- اعضای اصلی وعلی البدل دفترسياسی و اعضای دارالانشاء (بشمول منشی عمومی) کميته مرکزی در اجلاس عمومی كمیتۀ مركزی حزب (پلینوم)، از میان اعضای اصلی کمیته مرکزی انتخاب می گردند.
- دفتر سياسی يا هيأت اجرائيه:
- دفترسياسی يا هيأت اجرائيه درفاصلۀ ميان اجلاس نوبتی کميته مرکزی، فعاليتهای حزب را رهبری نموده، ازکار وفعاليت ارگانهای حزبی به پلنوم گزارش می دهد؛
- دفتر سياسی يا هيأت اجرائيه کميته مرکزی حزب، درهرماه حد اقل يکبار تشکيل جلسه داده، از نحوۀ کار و فعاليتهای شعبات کميته مرکزی و کميته های حزبی ولايات بررسی بعمل می آورد؛
- تعیین رؤسای شعبات كمیتۀ مركزی، بنا به پيشنهاد دفترسياسی ويا هيأت اجرائه، با اکثریت آرای عمومی كمیتۀ مركزی حزب، صورت می گيرد؛
- دفتر سياسی، يا هيأت اجرائيه حزب بنابر ضرورت و حالات خاص، می تواند رؤسای شعبات کميته مرکزی را ازميان اعضای خود تعيين و گزارش آن را به پلینوم کميته مرکزی ارائه نمايد؛
- رؤسای شعبات کميته مرکزی، معاون واعضای شعب مربوطه خود را با اکثریت آرا، تعيين و منظوری آنان را بالترتيب از دفتر سياسی و دارالانشاء کميته مرکزی حزب حاصل می دارند.
- دارالانشاء (دبيرخانه) کميتۀ مرکزی:
- دارالانشاء کميته مرکزی درفاصله ميان اجلاس نوبتی دفتر سياسی فعاليت های روزانۀ شعبات کميته مرکزی و کميته های حزبی ولايات و معادل ذکر شده ی آن را بررسی و آجندای جلسات دفترسياسی را تنظيم وتهيه می دارد؛
- دارالانشاء کميته مرکزی يک ارگان دايماً فعال بوده، هرهفته يکبار تشکيل جلسه می دهد؛
- دارالانشاء کميتۀ مرکزی حزب، درمورد نشرات حزبی، تعيين مسؤولين برای پيشبرد امور مربوط به آن و مشخص کردن اهداف خطوط نشراتی حزب، تصميم اتخاذ می نمايد؛
- منشی عمومی کميته مرکزی ح. د. خ. ا، دررأس حزب قرارداشته، جلسۀ کنگره را افتتاح، گزارش اساسی کميته مرکزی را به کنگره ارائه؛ جلسات پلنوم، دفترسياسی، يا هيأت اجرائيه و دارالانشاء کميته مرکزی را اداره و رهبری نموده؛ ازهويت حزب در امرتأمين روابط با دولت، احزاب و سازمان های داخلی و بين المللی، نمايندگی می نمايد؛
- ساير صلاحیت ها و وظايف حزبی، عمومی و جاری منشی عمومی كمیتۀ مركزی، اعضای دفتر سیاسی(هيأت اجرائيه) و اعضای دارالانشاء حزب (ازجمله رسیدگی به امور تشکيلاتی، نظارت و کنترول، مالی و اداری، تبليغی، ترويجی، آموزشی، روابط بين المللی، ایجاد شعبات جدید و امور نشراتی حزب وغیره)، در مطابقت با اساسنامۀ حزب، توسط لایحه های جداگانه و با تا يید اجلاس عمومی كمیتۀ مركزی ح د خ ا، معین می گردد.
- کميسيون تفتيش مرکزی:
- کميسيون تفتيش مرکزی بر اجراآت و فعاليتهای مالی و امور بودجه ای حزب کنترول و نظارت بعمل می آورد و جلو بروز مظاهر سوء استفاده از دارايی های حزب را می گيرد. همچنان به شکايات اعضای حزب رسيدگی می دارد؛
- اعضای کميسيون تفتيش مرکزی ازميان خويش با اکثریت آرا، يک نفر را به صفت رئيس انتخاب
می دارند؛
- اعضای کميسيون تفتيش مرکزی نمی توانند درعين زمان، عضويت ساير مقام های انتخابی حزب را داشته باشند؛
ـ کميسيون تفتيش مرکزی گزارش کار و اجراأت خويش را به کنگره ی حزب ارائه و تنها درپيشگاه کنگره مسؤول و پاسخ گو می باشد.
ماده هشتم: رابطۀ ح. د. خ. ا با سازمان های اجتماعی و توده ای:
- ح. د. خ. ا دربهبود کار و فعاليت سازمان های اجتماعی و توده ای درکشور، سهم ارزنده را ايفاء نموده است. ازاينرو درشرايط فعلی نيز عضويت اعضای حزب درسازمان های اجتماعی وتوده ای، کمک در زمينۀ تشخيص خواست ها و نيازهای مبرم آنان وهمچنان توضيح و پيشکش نمودن آرمان ها و اهداف انسانی حزب، امرخيلی ها با اهميت، ضروری و حیاتی برای نفوذ حزب در بین مردم وجلب اعتماد آنان، پنداشته ميشود.
مقالات مرتبط
رئيس ومعاون دفتر روابط بين المللی کميته رهبری نوين حزب دموکراتيک خلق افغانستان (حزب زحمتکشان افغانست... ادامه
به آرزوی صحت و سلامتی شما رفقای رهبری (دارالنشاء) و اعضای هيأت اجرائيه و همه رفقای هم رزم ما در داخل... ادامه
طوری که در شبکه های اجتماعی خبر رسانی شد، به تاریخ ۴ دسمبر ۲۰۲۲ترسايی برابر به ۱۴ قوس۱۴۰۱ خورشيدی، د... ادامه
اجازه دهيد، تا به گفته ی علامه اقبال، با گشودن نخستين باب سخن؛ حضور با اهميت حزبی شما رفقای عزيز را... ادامه
چهارده سال پيشترازامروز، کميتۀ فعالين حزب دموکراتيک خلق افغانستان، طرح «خطوط اساسی اهداف مرامی وبرنا... ادامه
بیش از پنج دهه(پنجاه و هفت سال) ازحيات سياسی ح. د. خ. ا، اين گردان انقلابی و پيشتاز مبارزات دادخواها... ادامه
دومين نشست تاريخساز ح. د. خ. ا (ح.ز.ا) امروز پس از سپری شدن (11) ماه نسبت شرايط خونباربيش از دو دهه... ادامه
درست درهشتادمين سالگرد تولدی دکتور اناهيتا راتبزاد سابق عضو بيروی سياسی کميته مرکزی ح. د. خ. ا و موس... ادامه