گزارش کار و فعاليت کميته ی فعالين پيشين! حزب دموکراتيک خلق افغانستان(حزب زحمتکشان افغانستان)

فرخنده باد پنجاه و هشتمين سالروز تأسيس حزب دموکراتيک خلق افغانستان

نشر اسناد حزبی مصوب 4 دسمبر 2022  نشست پيشکسوتان ح. د. خ. ا (ح.ز.ا)

 بمناسبت پنجاه و هشتمين سالروز تأسيس اين حزب شهيدان و قهرمانان افغانستان!


گزارش کار و فعاليت کميته ی فعالين پيشين!

حزب دموکراتيک خلق افغانستان(حزب زحمتکشان افغانستان)

(ازسال2004 الی سال 2022)

نعره زد عشق، که خونين جگری پيدا شد

حسن لرزيد، که صاحب نظری پيدا شد

فطرت آشفت، که از خاک جهان مجبور

خودگری، خود شکنی، خود نگری پيدا شد

خبری رفت ز گردون، به شبستان ازل

حذر ای پردکيان، پرده دری پيدا شد

آرزو، بی خبر از خويش، به آغوش حيات

چشم وا کرد و جهانِ دگری پيدا شد

زندگی گفت، که در خاک تپيدم همه عمر

تا از اين گنبد ديرينه، دری پيدا شد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

رفقای گران ارج! پيشکسوتان دومين نشست مجلس مؤسسان، فرزندان حزب دموکراتيک خلق افغانستان(حزب زحمتکشان افغانستان)!

اجازه دهيد، تا به گفته ی علامه اقبال، با گشودن نخستين باب سخن؛ حضور با اهميت حزبی شما رفقای عزيز را در نشست تاريخساز امروز برای حزب و ميهن مان، بمنظور مرور بر کارکردهای گذشته و تصويب اسناد سرنوشت ساز(برنامه و اساسنامه) و همچنان گزينش زعامت حزب و در کل، اتخاذ تصميم پيرامون سرنوشت امروز و فردای ميهن مصيبت زده مان، افغانستان اشغال شده را از پنجه های خونين مونوپول های غارتگر امپرياليستی، بويژه امريکايی ها ـ انگليس ها؛ همچنان پاکستانی های مزدور جهان سرمايه؛ طالبان جهالت پيشه و افغان ملتی های کاسه ليس سرمايه سالار های چپاولگر شرق و غرب؛ شادباش گويم.

همين گونه با استفاده از فرصت، درود بی پايانم را به آن عده از رفقای قهرمان حزب مان، که طی سال های سپری شده، در سنگرهای نبرد گرم و سرد دفاع از ميهن و مردم ويا در روند پخش و نشر انديشه های پيشرو عصر، چشم از جهان پر از درد و رنج بسته و به ابديت پيوستند؛ بفرستم و روان شان را شاد؛ خاطرات شان را تابناک و از رزم و پيکار هريک شان قدردانی نمايم.

رفقای گرامی! 

رويداد های تاريخ سازی، که از نهضت مشروطه ی اول ـ دوم و سوم تا ايندم در سرزمين مان، چهره گشود و برگه های از گاهنامه اين کشور را "در تنديس و درونمايه آن" در برگرفت؛ مملو از قهرمانی ها و فداکاری های سرنوشت ساز فرزندان اين مرزوبوم بوده است، که داوری علمی بر فراز و نشيب آنها لازم به پژوهشهای اکادميک دارد.

اما، زندگی و فعاليت ح. د.خ.ا پس از تأسيس آن، دراول جنوری 1965 با روند تحولات سياسی در درون جامعه، در دو مرحله ی از تاريخ (مرحله اول از 1965 الی 1978 و دوم از 1978 الی 1992) گره محکم خورده است.

حزب ما در مرحله ی نخست توانست در مبارزات پارلمانی شرکت فعال نمايد و شماری از اعضای رهبری و کادرهای آن درمبارزات انتخاتی هردو دوره ( دوازدهم و سيزدهم) شوراملی شرکت و به پارلمان راه يابند، که حضور فعال زنده ياد ببرک کارمل بحيث رهبر فرکسيون پارلمانی حزب و صحبت های داهيانه وی درزمينه افشای چهره های ضد مردمی حکومتهای ارتجاعی وابسته به ملاکين بزرگ ستمگر؛ بيروکراتهای فاسد و جنايات امپرياليسم جهانخوار امريکا و انگليس و دفاع از داعيه ی آزادی ، صلح، دموکراسی، ترقی و پيشرفت اجتماعی؛ از دوره های درخشان مبارزات خلق کشورمان بوده است.   

همچنان ح. د.خ. ا با نشر اهداف مرامی و انديشه های سياسی ـ اقتصادی و اجتماعی دور ونزديک

(تاکتيک و استراتژی) خويش درارگانهای نشراتی خود، (جرايد خلق و پرچم) درفاصله های زمانی متفاوت؛ تأسيس سازمان دموکراتيک زنان افغانستان و سازمان دموکراتيک جوانان افغانستان؛درامر بسيج و تشکل زنان و جوانان (دختر و پسر) برمبنای اصول مبارزه در راه حصول حقوق صنفی وآزادی های اجتماعی آنان، گامهای مؤثر وسازنده ی را برداشت و علی رغم تحميل دو انشعاب بر پيکرآن، وظيفۀ انسانی وعدالتخواهانه ی خويش را درامر بيداری سياسی زنان و جوانان، بشکل شايسته و نيکو انجام داد، که فشرده ی آن در برنامۀ حزب مان" منتشرۀ تارنگاشت" سپيده دم" بازتاب روشن دارد.

ح. د. خ. ا، از تأسيس نظام جمهوری درافغانستان (26 سرطان 1352) استقبال نمود و از خط مشی رسمی وسياسی دولت نوبنياد (بيانيه تاريخی "خطاب به مردم افغانستان") پشتيبانی کرد.

اما، زمانی که محمد داوود ازخط مشی ترقيخواهانه انصراف و بجانب راست لغزيد و شرايط زندگی را برهمه نيروهای صديق و وطنپرست تنگ تر ساخت؛ ضرورت تأمين وحدت مجدد جناح های حزب و اتحاد همه وطنپرستان، بمثانه ی نيازمندی جدی تاريخی، احساس گرديد؛ وحدت مجدد ح. د.خ.ا بتاريخ 12 سرطان 1356، ميان هردو جناح (خلق و پرچم)، انجام پذيرفت.       

درجو يک چنين هوا و فضا، ترور استاد ميراکبر خيبرعضو کميته مرکزی ح. د. خ. ا، بتاريخ 28 حمل 1357، مطابق17 اپريل 1978، بدست آدمکشان حرفه ای؛ اشتراک پررنگ اعضاء وهواداران حزب وهزارها شهروند روشن انديش درتشييع جنازه و مراسم به خاک سپاری موصوف، منجر به عمل نابخردانه رژيم حاکم شده؛ داوود دست به زندان انداختن رهبری حزب زد.

اين حرکت مستبدانه سبب گرديد، که افسران جوان و وطنپرست، دست به قيام نظامی بزنند و بساط حاکميت خاندانی را برچينند.

حزب دراين مرحله زندگی؛ با تحميل شدن رويداد هفتم ثور1357 برآن وبالا کشيدن ميکانيکی حفيظ الله امين به عنوان قوماندان سپيده دم انقلاب(!) و استفادۀ سوء وی از اعتماد رهبری حزبی و دولتی؛ و سازشکاری شماری از اعضای بيروی سياسی و کميتۀ مرکزی جناح پرچم حزب؛ يکه تازی و بيرون راندن رهبران و کادرهای اين جناح که مخالف نقض وحدت و موازين حزبی و ماجراجويی های امين و همفکرانش بودند؛ موجب تبعيد شماری از رهبران بخارج و زندانی ساختن متباقی ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺎ شمار ﺯﯾﺎﺩﯼ از کادرهاﯼ ﺣﺰﺏ و انجام کودتای درون حزبی که درفرجام آن منجر به قتل نور محمد تره کی؛ شهادت 3000 تن از پرچمداران و100 تن از جناح خلق گرديده ومداخله نظامی اتحاد شوروی را درپی داشت، که تفصيل اين رويدادها در برنامه حزب و در نبشته ی رخدادهای خونبار سه سده ی اخير کشور در تارنگاشت "سپيده دم" به نشر رسيده  است.

ح. د. خ. ا پس از رويداد ششم جدی 1358؛ علی رغم موجوديت مشکلات دودستگی ناشئ ازاعمال جنايتبار امين و ميراث گذشته؛ همچنان شکل گيری گروهبندی های جديد و پيدايش گرايشهای مغاير وحدت و يکپارچگی حزب؛ باآنهم توانست تا نيمه ی اول دهه ی شصت خورشيدی باجلب همکاری بخشهای وسيعی از مردم درمرکز و محلات، با انرژی و توانايی بيشتر به حيات خود ادامه دهد.

دراين مدت کارهای چشمگير وقابل لمس درراستای ارتقای سطح زندگی توده های مردم صورت پذيرفت و درعرصه های سياسی ـ اقتصادی و فرهنگی و تحکيم پايه های حاکميت سياسی، تشکيل قوای مسلح نيرومند ـ وطنپرست و رزمی، موفقيتهای غيرقابل انکار بدست آمد، که فشردۀ آن دربرنامۀ ح. د.خ. ا منتشرۀ تارنگاشت"سپيده دم" بازتاب روشن يافته است. 

اما، باکمال تأسف با تطبيق برنامه کودتای سياسی 14 ثور 1365 بارديگر شيرازه ی ح. د. خ.ا دستخوش نابسامانی ها گرديد.

رهبران کودتا، باروشهای نظاميگری، حقوق وآزادی های فردی و اجتماعی اعضای حزب را سلب و آنان را از وظايف شان سبکدوش و خانه نشين نمودند. شمار زيادی از رزمندگان ديگر ح. د. خ. ا را مورد تهديد ـ تعقيب و پيگرد قراردادند؛ بازداشت کردند ويا به جبهه های جنگ بی برگشت فرستادند. 

زورگويی ها وعقبگرد سياسی رهبری حزبی و دولتی پس از کودتای 14 ثوردر روند انتخاب نمايندگان به دومين کنفرانس سراسری و دومين کنگره ی ح. د. خ. ا، همچنان در شيوه ی برگزاری و پايان کارآنها، بازتاب روشن يافت، که درفرجام حاکميت سياسی در افغانستان با اعلان استعفاء عجولانه ی رئيس دولت؛ بوجود آمدن خلای قدرت و فرار نافرجام دکتر نجيب الله، ازهم فروپاشيد.

پس ازسقوط حاکميت سياسی حزب و بدنبال آن انتقال حکومت نام نهاد تنظيمهای ساخته شده درپشاور به کابل؛ درنتيجه ی جنگهای خانمانسوز ورويارويی تنظيمهای هفت گانه پشاوری وهشت گانۀ تهرانی برسرلاش قدرت؛ همچنان بقدرت رساندن طالبان ومداخلۀ آشکار دول همسايه وارتجاع جهانی و امپرياليسم بين المللی درامور داخلی ميهن ما؛ آزادی، استقلال سياسی و تماميت ارضی افغانستان در معرض خطر نابودی قرار گرفت و وطن آبايی مان به شدت بسوی نيستی و بربادی سوق داده شد، که تفصيل آن در برنامه حزب بازتاب يافته است.

حادثۀ مرموز يازدهم سپتمبر 2001 مزيد براين که سيمای جهان را به سود امپرياليسم و ارتجاع بين المللی تغييرداد؛ حيات حدود سه هزار انسان بیگناه را نيز بکام خود فروبرد؛ ژاندارم بين المللی راهم نسبت به سالهای پيشين مکارتر، ماجرا جوتر، بهانه گيرتر، خشن تر، انتقامجوتر، جنگ طلب تر و متجاوزتر و به گونه ی مشهود لگام گسيخته ساخت، که نتايج خونبارآن در لشکرکشی وآغاز جنگ های خانمانسوز در افغانستان ـ عراق ـ ليبی ـ سوريه و هم اکنون در اوکراين اظهرمن الشمس است.

مدتی پس ازاين رويداد، واحدهای ارتش امريکا وانگليس و سپس ساير اعضای ناتو به عمليات نظامی درداخل افغانستان پرداختند و کشورما را اشغال نمودند.

پس ازسقوط رژيم منفور طالبان و به تعقيب کشت و کشتار و ويرانی تفنگداران امريکايی و انگليسی درافغانستان، مطابق به برنامۀ سازمانهای استخباراتی دنيای غرب به رهبری امريکا، پروژۀ اجلاس "بن" مغاير اعلاميه جهانی حقوق بشر وكنوانسيون های بين المللی، توسط سازمان "سيا" سازماندهی گرديد و پروتوکول ساختار رژيم در افغانستان به امضاء رسيد.

با تشکيل حاکميت تنظيم های جهادی و طالبی درافغانستان، فعاليت سياسی ح. د. خ. ا نيز دستخوش نابسامانی گرديد. رهبران دست نخست حزب، نه تنها ابتکار عمل را در زمينه برگزاری کنگره ی سوم، درپيش نگرفتند؛ بلکه از گذشته ی سياسی و عضويت 28 ساله ی حزبی خويش نيز انکار ورزيده هريک دست به تشکيل احزابی زدند، که از نظر شکل و مضمون با هدف های انسان سالار ح.  د. خ. ا، در تضاد کامل قرارداشت.

اما شماری از صادق ترين، پاکترين و جسور ترين فرزندان حزب ومردم افغانستان آرمانهای مبارزه سياسی را بخاطر دفاع از حقوق و منافع بنيادی زحمتکشان زنده نگه داشته و با پويايی بيشتر ازپيش، به حيات سياسی و راه برگزيده  حزب خويش ادامه دادند.

چنانچه فراخوان (ماه جدی1381 مطابق جنوری 2003) بخاطر ازسرگيری فعاليت سياسی و سازمان يافته ح. د. خ. ا خدمت رفقای عزيز و دوستان گرن ارج ارائه و در سايت سپيده دم نشر گرديد.

سپس، برمبنای دستور زمان وخواست برحق اعضای حزب بود که محفل بزرگداشت ازسی و نهمين سالروز تأسيس ح. د.خ. ا بتاريخ 12 جنوری 2004 با اشتراک جمعی ازرفقای عزيز تدويريافت و کميتۀ فعالين ح. د. خ. ا، با برافراشتن پرچم گلگون اين حزب شهيدان و رادمردان بزرگ تاريخ، فعاليت سياسی وعملی مجدد آن را رسماَ اعلام وآغاز نمود.

از آن زمان تا کنون، علی رغم شماری از کمبودی ها و کاستی ها در روند کار و فعاليت حزبی مان؛که برشمرده خواهد شد؛ کميتۀ فعالين ح. د. خ. ا، افتخار انجام کارها و وظايف زيرين را در برگه تاريخ زندگی سياسی خويش ثبت نموده که فشرده ی آن به شرح آتيست:

رفقای گران ارج!

طوری که شما می دانيد؛ در سه دهه ی پسین بر ضد حزب دموکراتیک خلق افغانستان و شخصیت های نیک نام حزبی - دولتی، در شبکه های اجتماعی موجی از تبلیغات زهر آلود به خورد مردم داده شد که رفقای کمیته فعالین در نشریه آزادی چاپ دنمارک و در تارنگاشت "سپیده دم"، پاسخ شماری از این یاوه سرایان مزد بگير جهان سرمايه را کف دست شان گذاشتند

ما کتاب "حقایق و تحلیل وقایع سیاسی" تألیف یکی از بالا نشینان جمهوری دموکراتیک افغانستان را که به جعل نگاری، گژ اندیشی، تحریف حقایق و وارونه جلو دادن وقایع سیاسی  پرداخته است، نقد و در نشریه آزادی به یاوه گویی های آن پاسخ دندان شکن دادیم.

در زمان اشغال افغانستان از سوی آمریکا و پیمان ناتو و شرکای نظامی و سیاسی آنها، دشمنان حزب ما نیز با مکارگی به صحنه آمدند و کتاب نوشتند و یاوه سرایی کردند. جالب این است که این همه کتاب نویسان (!) ماموران بلند رتبه ی جمهوری دموکراتیک افغانستان، کارمندان حرفه ای درحزب وسازمان های اجتماعی بودند؛ ولی پس از به قدرت رسیدن دشمنان مردم افغانستان، این حق ناشناس ها به نرخ روز، به نان خوردن، سفره باز کردند و در کتاب های (!) خود واقعیت های زندگی افغانستان را وارونه جلوه داده با دروغگویی و جعل حقایق، با خود ستایی و خود بزرگ نمایی، به خرد سیاسی و اخلاق اجتماعی و به اصل امانت داری در بازتاب رویداد های سیاسی و تاریخی با پاشنه های پر از گندیدگی، کوبیدند

در چهار رساله: ۱- پاسخ به: تلاش مذبوحانه برای (مسخ تاریخ)، ۲- شملهٔ شکسته؛ ۳ـ نقد و تغيير از حقيقت تا ابزار؛ ۴ ـ خط مشی ناقص يک دولت يا برنامه سياسی يک حزب....

به دروغگویی ها و یاوه سرایی های دشمنان حزب و نیمه راهان سیاسی گژ اندیش و اپورتونیست پاسخ داده شده است

کتاب های: فصل آخر؛ رمان (!) کوچه ما؛ رها در باد؛ غروب خورشید و یک نوشته دراز دامن به نام " زمین سنتگرای ذهن ما و مارکس باوری روسی" نکته به نکته به نقد گرفته شد و دروغ گویان، پاسخ هذیان گویی های خود را گرفتند که همه به شکل کتاب دیجیتال درآمد وهمین اکنون درتارنگاشت " سپیده دم " و در رخنامه " نشرات راه پرچم" در دسترس مطالعه همگان قرار دارد.

افزون براین، ما به دروغ پراگنی ها و یاوه گویی های تلویزیون جهانی لاسنجلسی چون " آریانا" و تلویزیون " پیام افغان" این بلندگویان نظام فاسد سود وسرمایه وارتجاع سیاه دين فروش، که از کلفورنیای آمریکا نشرات می کنند، با این نوشته ها پاسخ مناسب دادیم:

 ۱- جنون علاج ناپذیر، ۲- یک توطئه خطرناک دیگر، ۳- در پشت پرده ها

این نوشته ها در تارنگاشت " سپیده دم " قابل دریافت است.

ـ با آغاز فعاليت نشرات تارنگاشت "سپيده دم"بعنوان يگانه ارگان نشراتی فعالين ح. د. خ. ا و پايگاه تبليغاتی حزب مان؛ امکانات بيشتر مقابله با تبليغات زهرالود دشمنان رنگارنگ (داخلی وخارجی) مردم افغانستان، در اختيار اعضای حزب قرار گرفت، که آنان، با استواری و پايداری درخط اصولی راه و رسم سياسی حزب محبوب خويش وفادار باقی ماندند؛

ـ صدها مضمون سياسی و پژوهشی برپايۀ اصول جامعه شناسی علمی و مبتنی بردانش و بينش پيشرو معاصر، که درهمه ی آنها منافع توده های زحمتکش ميهن و کليه ستمديدگان جهان بازتاب روشن دارد ودرونمايۀ تمامی آنها را آرمانهای صلح، آزادی، دموکراسی، ترقی، عدالت، رهايی بشريت از اسارت سياسی واقتصادی؛ برابری، رفاه مادی ومعنوی، شگوفايی فرهنگ، پيشرفت اجتماعی ...تشکيل میدهد ، درسايت "سپيده دم" به نشرسپرده شده است.

ـ با نشر مضامين و تحليل های سياسی، نيات شوم، ماهيت عملکردها وهدف های سياسی ـ اقتصادی ـ استراتژيک اشغالگران بين المللی، بويژه ايالات متحدۀ امريکا ـ انگلستان و دول عضو پيمان تجاوزگر ناتو را دررابطه با اشغال افغانستان وعراق، بشدت محکوم وافشاء نموده و بمبارمان های کور هوايی و حملات توپخانه يی مهاجمين را بر روستاها و مناطق مسکونی که همه روزه خون و آتش می آفريدند و شهروندان بیگناه افغانستان را به قتل رسانيده و مرتکب جنايت جنگی می شدند، نکوهش کرد؛

ـ فعالين حزب با تحليل ها و بررسی های نقادانه به افشای ماهيت زشت ﻭ ﮔﻨﺪﯾﺪﻩ ﯼ ساختار ضد ملی و ضد دموکراسی نظام سياسی حاکم درافغانستان که هيچ گونه جايگاه وپايگاه مردمی نداشت، پرداخت؛

ـ کميته فعالين جريان چهار دور انتخابات فرمايشی، غير دموکراتيک، پراز تقلب و قلابی رياست جمهوری وسه دور انتخابات پارلمانی را که راه اندازی آنها مليونها دالر هزينه ﺭﺍ ﺩﺭبرداشت و يک مشت افراد نابکارـ جنگسالارـ قبيله گرای تماميت خواه و طفيلی را درقوای اجرائيه ومقننه ی افغانستان مسلط ساخت، با ارائه دلايل وفاکتهای لازم، نقد نمود و نتايج آنها را مردود خواند؛

ـ همچنان رهبری حزب با انتشار نبشته های تحليلی و پژوهشی درسايت "سپيده دم" اعمال وحرکات جنايتبار وضد بشری گروههای بنيادگرای جهادی وطالبی را که هسته های اولی فعاليت خرابکارانه آنها درخاک پاکستان وايران بنياد گذاشته شده بود وبطور فعال مطابق به برنامه های ويرانگر"سی.آی.ای"  و" آی. اس.آی" و همکاری ساير دستگاههای استخباراتی جهان غرب، از آغاز دهه ی هشتاد ميلادی برضد منافع مردم افغانستان قرارگرفتند وبارسيدن به مسند قدرت و درگيری های ميان گروهی سرزمين تاريخی ما را به ويرانه مبدل ساخته و سبب ايجاد دشواری های عديدۀ سياسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی درکشورشده و ضايعات بی شمار مادی ـ معنوی ـ فرهنگی و تلفات انسانی را به بار آوردند، يکايک برشمرد؛

ـ همينگونه رهبری حزب درمقابل ادعاهای بلند بالا وبی بنياد سلطنت طلبان، ملی گراها ، قبيله گراهای تماميت خواه و انحصار طلب، که با نيرنگ و حرافی سعی ورزيدند تا در رابطه به حوادث چهاردهه ی اخير درافغانستان به فريب مردم و مغشوش ساختن ذهنيت ها بپردازند و توده های مردم را از مطالبات برحق بنيادی سياسی ـ اقتصادی واجتماعی شان منحرف سازند، آيينه گذاشت؛

ـ  بهمين منوال هدف تحريکات و مداخلات ﻭﯾﺮﺍﻧﮕﺮﺍﻧﻪ ﻭﺧﻮﻧﯿﻦ دولت و احزاب مذهبی پاکستان و رژيم ولايت فقيه ايران را در امورداخلی افغانستان برملا ﻭ ﺁن ﺮﺍ ﻣﺤﻜﻮﻡ ﻧﻤﻮﺩ؛

ـ کميته فعالين، ماهيت کمک های مالی وهابيون وابسته به سلطنت آل سعود و شيخ نشينان نفت سالار خليج را به تنظيم های بنيادگرا دردهه ی هشتاد ميلادی و به گروه متحجر طالبان فرهنگ ستيز و باند جنايت پيشۀ حقانی در دهه ی نود ميلادی تابه امروز، ﺑﺎ ﻧﻘﺶ ﻣﺮﻛﺰﯽ " آی. اس. آی " پاکستان ﺩﺭ ﺭﻭﻧﺪ ﺗﻮﺯﯾﻊ ﺁﻥ، افشاء ساخت؛

ـ کارنامه های ويرانگرانۀ انجوهای خارجی را که به شيوۀ استعمار نو و با پلان ها و پروگرام های اسارت آور درتار و پود اقتصاد ناتوان افغانستان ريشه دوانيد ه بود و درهمدستی با يک دسته معامله گران و دلالان حريص داخلی، سيستم اقتصادﯾﯽ ﻣﻠﯽ ما را تاحدودی ازپا درآوردند به بررسی گرفت و زيانهای وارده را به مردم افغانستان، برشمرد؛

ـ در گرامی داشت ازراه و رسم و کار و فعاليتهای حزب و روزها و رويدادهای ماندگار ملی و بين المللی(هشتم مارچ ـ جشن باستانی نوروز ـ هفتم ثور 1357 ـ اول ماه می ـ روز اسقلال افغانستان ـ تأسيس ح. د. خ. اـ ششم جدی 1358...) ـ با نشر اعلاميه ها و نگاشته ها در سايت سپيده دم، رسالت خود را به گونه شايسته انجام داده است.

ـ با تحليل مشخص از اوضاع مشخص، به اين دستور زمان و ضرورت زندگی حزبی پاسخ داده شد، تابا درنظرداشت شرايط موجود درافغانستان وجهان و بادرک حساسيت لحظه های مبارزه ی سياسی درمرحله ی فعلی، « برنامۀ نوين» و آئين نامه ی زندگی حزبی « اساسنامۀ جديد ح. د.خ.ا » را تهيه ـ ترتيب وتنظيم نمايد ومتن هردوسند را درسايت " سپيده دم" در معرض نظرخواهی رفقاء و هم ميهنان عزيز قراردهد؛

ـ از زمره ی کارهای بنيادی فعالين، يکی هم آنست تا مصاحبه ی تاريخی را با زنده ياد رفيق دکتر اناهيتا راتبزاد، عضو هيأت رهبری پيشين ح. د. خ. ا و رهبر سازمان دموکراتيک زنان افغانستان انجام دهد و متن آن را درسايت " سپيده دم " به نشر بسپارد و از واکنش های مثبت و حمايت کنندۀ (تحريری و شفاهی) و پيام های تاييدی و آگاهی دهندۀ شماری از بنياد گذاران و پيشکسوتان حزب و ساير دوستان و هم ميهنان عزيز باخرُسندی استقبال کند.

رفقای گرامی!

علی رغم اين که رفيق نورمحمد سنگر، نسبت بيماری بيش يک سال، رابطه کاری وی با رهبری حزب به گونه منسجم و فعال تأمين نبوده تا گزارش کار منظم تشکيلاتی اش را ارائه بدارد؛ اما آن گونه که در بالا گفته آمد، برغم کار و فعاليت های ماندگار ذکر شده؛ به باور ما، کاستی های قابل محاسبه هم در کار و زندگی 18 ساله ی حزبی مان وجود دارد، که بايست باآن برخورد مسؤولانه ی حزبی صورت گيرد:

ـ در طی اين مدت کار و فعاليت مان در بخش تشکيلات، در جلب و جذب اعضای جديد در حزب؛ درزمينه تشکيل حوزه های اوليه در داخل و خارج کشور؛ آن گونه که دستور زمان، شرايط و اوضاع کشور و ندای مادروطن حکم می کند؛ کاردقیق ومسولانه ی صورت نگرفته وما ازیک تشکیلات سازمان یافته مطابق طرح اساسنامه حزب مان و پاسخگوی زمان کنونی برخوردارنیستیم.

ـ همچنان کار توضيحی در زمينه صحبت با آن عده از اعضای پيشين حزب، که بنابر عوامل متعددی عضويت سازمانهای ديگری را بر خلاف اعتقاد های سياسی و گذشته تاريخی بالنده ی خويش درح. د. خ. ا، پذيرا شده؛ ولی ديدگاههای فکری شان آن گونه که در صحبتها و نگارش های سياسی آنان در رسانه ها بازتاب يافته، با متن برنامه حزب مان(ح. د. خ. ا) در هماهنگی کامل قراردارد؛ با کمال تأسف، نتايج مثبت و مطلوب را ببار نياورده و آنها درگزينش انتخاب سالم انديشه ای قراردارند.

هکذا، طی ده ماه سپری شده، بعد از نشر اعلاميه ی وحدت ميان کميته فعالين ح. د. خ. ا و نهضت واحد زحمتکشان افغانستان؛ مبنی برادغام سیاسی ـ سازمانی هر دو نهاد زیر نام "کمیته رهبری نوین حزب دموکراتیک خلق افغانستان (حزب زحمتکشان افغانستان)، اين روند نسبت بهانه جويی های رفقای وحدت خواه  و جلوگيری آنان از گزينش زعامت حزب و فعال شدن شعبات و ارگانهای حزبی، به رکود و بی سرنوشتی مواجه گرديد؛ بتأسی آن ما نتوانستيم دستور زمان و اوضاع خونبار کشورمان آنگونه که از ما می طلبيد لبيک گوييم و از متن رخدادهای زندگی برانداز کشور و مردم مان عبور کنيم و دربرابر انواع جنايات اشغالگران پاکستانی و مزدوران طالبی و افغان ملتی های نکتايی پوش آنان، در زمينه ی سرکوب خونبار زنان و محروم کردن اين نيمی از پيکر جامعه مان از حق کار ـ آموزش و آزادی های مدنی؛ قتل و کشتار دسته جمعی و انفرادی کتله های وسيع جامعه ـ نسل کشی ـ کوچ دادن اجباری و گروگان گيری شهروندان ولايات کابل ـ پروان ـ کاپيسا ـ پنجشيرـ بغلان ـ تخار کندز ـ بدخشان ـ بلخ ـ سمنگان ـ جوزجان ـ فارياب ـ سرپل ـ هرات ـ فراه ـ کندهارـ ولايات هزاره نشين و ننگرهار، که بمراتب بدتر ازجنايات عبدالرحمان خان ـ محمد نادر خان ومحمد گل خان صورت گرفت؛ با قلم و زبان سنگر گيريم وهمه مردم دربند کشيده و زيرستم ميهن مان را درامر بسيج  ـ تشکل و خيزشهای انقلابی از جايگاه يک حزب رسالتمند و برنامه ساز، کمک و ياری نماييم.  

همين گونه کار و فعاليت رفقای ما در مورد سرنوشت نيمی از پيکرجامعه ی مان؛( زنان افغانستان)، خيلی ها کمرنگ بوده؛ علی رغم اين که شماری از رفقای رهبری حزب مان؛ بويژه دکتر نظيفه توخی ـ عارفه ايماق و هاجره امين؛ در اين بخش کارهای مثمری را انجام داده اند؛ اما، حزب ما طی اين مدت نتوانسته تا اين قشر ستمديده را که برضد پنج ستم استخوانسوز (طبقاتی ـ جنسيتی ـ ملی و زبانی ـ مذهبی و دين سالاری و امپرياليستی) دست و پنجه نرم می کنند و بويژه طی يکسال اخير برضد طالبان ظلمت پيشه و ددمنش روياروی می رزمند؛ درجهت بسيج  و تشکل باهمی آنها در يک سازمان رزمنده ، ياری و کمک نمايد.

به همين منوال، رفقای حزبی ما درمورد تشکل و بسيج نسل جوان کشور، آن گونه که دستور زمان و شرايط کنونی کشورمان حکم می کند؛کار قناعت بخش وقابل لمسی را درميان اين قشر بالنده و آينده ساز کشور، انجام نداده اند.

علی رغم اين که دراين راستا نيز رفيق جيلانی گلشنيار، فعاليتهای خستگی ناپذيری را انجام و با جوانان ميهن مان در داخل و خارج ازکشور تماس های کاری دارد؛ وليک طی اين مدت مانتوانسته ايم تا اين قشر رزمنده و آينده سازميهن مان را در يک تشکل قوی و منسجم در جهت پياده نمودن اهداف انسانی ای که در برنامه نجات بخش حزب مان بازتاب روشن دارد، بسيج و سمت و سو بخشيم.

به همين ترتيب کار دربخش پرداخت حق العضويت حزب و اعانه از رفقاء، قابل نقد و انديشه است. نسبت همين نارسايی، ما نتوانسته ايم تا کمک های اقتصادی لازم را به فاميل های شهدای حزب مان؛ خانواده های بی بضاعت کشورمان و حتا به فاميل های رفقای حزبی مان در داخل کشور انجام دهيم.

همين طور، روابط کاری حزب ما پس از سقوط دولت جمهوری افغانستان در اوايل دهه 90 ترسايی با احزاب برادر قطع گرديد و نسبت يک دوره ی رکود و سپس فعال نبودن شعبه روابط بين المللی حزب، ما نتوانستيم روابط کاری منظم و رسمی فعال را با احزاب برادر تأمين و پيوند انترناسيوناليستی حزب مان را درعرصه بين المللی با سايراحزاب پيشرو و انسان سالار جهان تأمين و فعاليت مان را درعرصه ی بين المللی گسترش دهيم.

اميدوارم تا رفقای گران ارج اين نشست تصاميم لازم را در همه موارد ذکرشده اتخاذ و به مسؤولين جديد بخشهای حزب(تشکيلات ـ تبليغ و ترويج و نشرات ـ نظارت و کنترول ـ  روابط بين المللی ـ اقتصاد و مالی ـ اسناد و ارتباط  ـ بسيج بانوان و تشکل جوانان) وظيفه سپرده شود تا کار تشديدی را دراين موارد روی دست گيرند.   

      رفقای گران ارج!

طوری که شما در جريان هستيد؛ از سال 2020 بدينسو، شماری از اعضای پيشين ح. د. خ. ا، با پيشکش کردن گفتمان سياسی، خواهان وحدت، اتحاد ويا ائتلاف سياسی با کميته فعالين ح. د. خ.ا ؛ بشمول متحدين سياسی نوين جنبش دموکراتيک عدالتخواه کشور؛ جهت انسجام  توانمند و دوباره ی اعضای حزب دموکراتيک خلق افغانستان؛در يک تشکل وسيع و نيرومند با ساير نيروهای ائتلاف شدند  که اين خواست و احساس مسؤوليت ميهن پرستانه ی آنان قابل قدر و درخور تأمل پنداشته و به آن جواب لبيک گفته شد.

ازآن جمع؛ رفقای وحدت خواه مان " نهضت واحد زحمتکشان افغانستان"، که پس از انشعاب ازحزب آبادی افغانستان، تحت رهبری زنده ياد رفيق شيرمحمد برزگر؛ زير همين نام به فعاليت آغازنمود؛ تماس ها و گفت مان سياسی را با رفقای رهبری کميته فعالين برقرار و در صحبتهای خود چنين افاده نمودند که با تأمين وحدت هردو سازمان؛ حزب واحد دموکراتيک خلق افغانستان تشکيل و دروزارت عدليه حکومت اشرف غنی احمدزی راجستر شود؛ در شهرکابل دفتر حزبی باز کند و به فعاليت سياسی علنی آغاز نمايد.

اما کميته فعالين ح. د. خ. ا؛ از بدو تائيس آن درسال 2004 الی ادغام آن در 31 دسامبر2021 در "کميته رهبری نوين حزب دموکراتيک خلق افغانستان(ح. ز. ا)، که اکثريت کامل رهبری آن در اروپا بوده و برضد اشغالگران امريکايی و سازمان اتلانتيک شمالی (ناتو) و حکومتهای دست نشانده ی آنها مبارزه نموده و درمورد قانون اساسی آنان درهمان سال در سايت "سپيده دم" وهم در شماره 57 ماه قوس 1382 ـ دسامبر2003 ماه نامه آزادی چاپ دنمارک نظر انتقادی خويش را ابراز و اين قانون را بمثابه ی" کتابچه شيطان" تصريح و به معرفی گرفته بود؛ رفقای فعالين حزب درهمان اول کار، با هرسه طرح " رفقای نهضت واحد..." مخالفت کرده اين گونه ابراز نظر نمودند، که افغانستان يک کشور اشغال شده بوده وهردو زمامدار پيشين و کنونی( کرزی وغنی) مزدوران نصب و تحميل شده برسرنوشت مردم افغانستان توسط امريکا و اعضای ناتو بوده اند.  مزيد برآن هم اکنون در سراسر افغانستان جنگ خانمانسوز بين دولت دست نشانده ی امريکا و طالبان بشدت جريان دارد.

ما نه بالای اين گودی گک های کوکی امريکا اعتماد تأمين نظم و امنيت جان و فعاليت حزبی رفقاء را کرده می توانيم و نه از جهادی های جيب شريک آنان درقدرت و اداره دولت و طالبان خونخوار، انتظار ترحم را بر رفقای حزب مان داريم.

کشورهای غربی ـ عربی و منطقه ای بشمول دولت موجود، جهادی ها، طالبان و افغان ملتی های رنگ باخته ی سرخ(!) و سياه قبيله پرست؛ تحمل برافراشتن پرچم سرخ حزب مان را برفراز افغانستان و راه اندازی يک مظاهره ی مسالمت آميز و حق طلبانه اعضای حزب ما را هم، ندارند.

مزيد برآن بالای دوام عمراين گودی گک های دست نشانده ی غرب يک درصد هم اعتماد شده نميتواند. ما بايد از سرکوب رخدادهای خونبار اندونيزيای دوران سکارنو ـ ايران زمان مصدق و جنايات خمينی و خامنه ای؛ قتل عام حزب کمونيست و ساير وطن پرستان در کشور شيلی بياموزيم و نبايد با تصميم های خوشباورانه، رفقای ما درافغانستان لقمه ی گوشت دهن توپ جلادان جهادی ـ طالبی ـ سی. آی. ای. و آی. اس. آی وسايرين گردند.

بنابرهمين اختلاف نظرها در سال 2020 تا انتقال قدرت ازطريق اشغالگران امريکايی، به اشغالگران پاکستانی و تسليمی افغانستان برای طالبان جهالت پيشه ی عصرحجر، باقی ماند و پس از ورود طالبان به کابل رفقای"نهضت واحد" به اشتباه شان پی برده دوبار راه مذاکره پيرامون وحدت را ازسرگرفتند.

سرانجام درنتيجه ی مذاکرات ماه دسمبر 2021 سند وحدت هردو سازمان تحت عنوان:

اعلامیه ی مشترک کمیته فعالین حزب دموکراتیک خلق افغانستان ونهضت واحد زحمتکشان افغانستان مورخ دهم جدی1400 مطابق 31 دسمبر2021 درمورد ادغام و وحدت سیاسی ـ سازمانی هر دو نهاد هم اندیش زیر نام "کمیته رهبری نوین حزب دموکراتیک خلق افغانستان (حزب زحمتکشان افغانستان) منتشر گرديد؛ وليک نسبت پخته نشدن پروسه ی قانونمند آن که رفقای "نهضت واحد ... " با تمام تشکيلات داخل و خارج کشور فعاليت خود را تحت همين نام حفظ کرده و سرنوشت انحلال و ادغام آن سازمان را دروجود" کميته رهبری نوين ح. د. خ. ا ـ ح. ز. ا" از صلاحيت کنگره "نهضت واحد..." اعلام و با انتخاب زعامت حزب الی تدوير کنفرانس سراسری مخالفت ورزيدند.

 همينگونه آنان، مرکزيت حزب و گزينش رهبری و فعاليت حياتی آن را هم در داخل کشور قيد نمودند. در حاليکه تعيين زعامت حزب، مصونيت و فعاليت حياتی آن دراين برهه زمان که طالبان در افغانستان نسل کشی را آغاز کرده تمام زنان کشور را زندانی منزل نموده تظاهرات حق طلبانه آنان را سرکوب خونين کرده؛ سراسر مردم افغانستان در اسارت انديشه ای و فقر جانکاه قرارداده شده و درحال قيام عليه اشغالگران پاکستانی ومزدوران "سيا" و آی. اس .آی اند؛ طالبان روزانه دهها فرهنگی کشور، بشمول خبرنگاران را تيرباران می کنند...؛ يک درصد هم مساعد نيست. اما آنها دربرابر ارسال نامه ها و توضيحات متعدد ما( ازجمله با ارائه نمونه ی ميکانيزم وحدت ميان دو جناح (پرچم و خلق) ح. د. خ. ا در سال 1356 )؛ برخورد مسؤولانه ی حزبی نکرده و باری از همان مطالبات تکراری گمراه کننده ی ضد وحدت،دست بردار و بسنده نشده راه و رسم خود را پيشه کردند؛ که اين بهانه تراشی آنها منجر به بی سرنوشتی 11 ماهه حزب ما دراين مقطع سرنوشتسار کشور گرديد و شما رفقای عزيز درنشست يک ماه قبل راه را از چاه تفکيک و تصميم برگزاری نشست امروز را به اتفاق آراء اتخاذ نموديد.

اما با آنهم راه وحدت و پيوستن تمامی فرزندان راستين حزب دموکراتيک خلق افغانستان درهرکجا و هرحالتی که قرارداشته باشند؛ مشروط براين که اساسنامه و برنامه نوين حزب دموکراتيک خلق افغانستان( ح. ز. ا) را بپذيرند؛ موازين حزبی را رعايت و در راه تحقق اهداف انسانی آن کار و مبارزه نمايند؛ آغوش حزب، برروی آنان باز بوده؛ می توانند مطابق حکم اساسنامه حزب (بصورت دسته جمعی وياانفرادی) جايگاه خويش را درتمام  سنگرهای حزب از پايين تا سطح رهبری آن، احراز نمايند.

ـ رفقاء و دوستان عزيزی که در سمت و سوی ايجاد شورای ائتلاف نيروهای ملی و دموکرات؛ بمنظور تشکيل جبهه ی متحد ملی ـ دموکراتيک وترقيخواه فعال بوده اند؛ اين احساس و تحرک آنان نيزبديده  قدر نگريسته شد و اکنون در حدود هشت حزب و سازمان از درخت شکست ناپذير و شاخه های پربار ح. د. خ. ا و محتدين سياسی پيشين آن ايجاد و به فعاليت آغاز نموده اند، که نماينده کميته رهبری نوين ح. د. خ.ا ـ ح. ز. ا درآن شرکت فعال و پررنگ داشته، انديشه های انسان دوستانه حزب و مردم افغانستان را در طرح ها و اسناد حياتی آن بازتاب و به درونمايه ی انديشه ای اين ائتلاف غنای بيشتر بخشيده است.

اما طوری که همگان میدانند و اکثريت قاطع شهروندان ميهن مان با صراحت اظهار می دارند، که افغانستان از طرف امپرياليستهای جهانخوار و ارتجاع عرب و جنرال های خون آشام پاکستان اشغال گرديده است.

کميته رهبری نوين حزب دموکراتيک خلق افغانستان( ح. ز. ا) را عقيده براين است، که "پس از اشغال افغانستان توسط ايالات متحده امريکا و ناتو وتشکيل دولت موقت، انتقالی وانتخابی) (!) (مطابق موافقتنامۀ بن)، درافغانستان ساختاررژيم دريک ترکيب نهايت پيچيده، عقبگرا وارتجاعی شکل گرفت، که درآن ملوک الطوايفی جنگی، مافيای توليد، فروش وقاچاق مواد مخدر، سران ونمايندگان تنظيم های پشاوری وتهرانی، فرماندهان محلی، تکنوکراتهای مقيم دردنيای غرب، سلطنت طلبان وشاه پرستان، ناسيوناليسهای تماميت خواه و قبيله پرست، نقش بارز و تعيين کننده داشتند وچوکی های ادارۀ دولت را درمرکز وولايات به مانند ملکيت شخصی و متاع موروثی، با عقد و امضای پروتوکول ها و جورآمدهای سازشکارانه، دربين خود تقسيم وترکه نمودند.

سپس اشغالگران امريکايی بعد از بيست سال جنگ و خونريزی؛ غارت و سيه روزی مردم مان؛  در يک درامه ی شرماور، اداره کشور را در 15 اگست 2021 به طالبان مزدور آی. اس. آی پاکستان تسليم و افغانستان را به جهنم روی زمين تبديل نمودند.

همين گونه به هيچ کس پوشيده نيست که تا به امروز درافغانستان مظاهر رعب و وحشت، چور و چپاول، قتل وغارت، تجاوزجنسی وآدم ربايی، بی امنيتی، نبود مصونيت فردی وجمعی، سلطۀ تفنگ، راه گيری ورهزنی، زرع- توليد وقاچاق مواد مخدر، زورگويی، ابتداء دروجود حاکمیت های کرزی، غنی احمدزی با مشارکت دبل عبدالله و ازیکسال به اینسو با تحمیل امارت سیاه تروریستی طالبی هم اکنون سرکوب خونبار زنان ـ قتل و کشتار فرهنگيان اعم از نويسندگان ـ  ژورناليستان ـ استادان دانشگاهها و دبيرستانها ـ کارمندان ملکی و نظامی دولتهای پيشين؛ نسل کشی در شمال ـ شمال شرق

ـ غرب ـ جنوب غرب، بشمول هزاره جات و حوزه مرکزی، توأم با گروگان گيری زنان، پيرمردان و کودکان،کوچ اجباری اقوام بومی را از خانه ها و مزارع آنان و انتقال قبايل سرحدی را از نوار مرز و از داخل پاکستان به جای آنها و در يک کلام انجام کارهای ناتمام عبدالرحمان خان ـ محمد نادرخان و محمد هاشم خان و گل خان مهمند؛ با عزم تطبيق تفکر فاشيستی گند نامه ی تحت عنوان " سقاوی دوم" اثر شخص مجهول الهويه ای به نام مستعار "سمسور افغان"  جزء کار روزانه ی طالبان می باشد، که نه تنها کم نگرديده؛ بلکه در اين اواخر تشديد بيشتری يافته است.

 ايالات متحدۀ امريکا- انگليس ومتحدين سابقه ونوين آنها، بويژه دولت پاکستان با اشغال نظامی و سياسی افغانستان و دخالت گسترده درزندگی اقتصادی مردم، قصد دارند تا به شيوه ی استعمارنو، پلانها وپروگرامهای اسارت آورخويش را درتار وپود نظام اقتصادی (سيستم توليدی، نظم مالی- سرمايه وبانکداری، تجارت، مخابرات ومواصلات و ساير بخشهای زندگی مردم)،تحت نام و نشان "جمهوری اسلامی" ويا "امارت طالبانی افغان ملتی(!)"، يعنی سوپرفاشيسم طراز آسيايی بسط و گسترش دهند.

اکنون اتازونی باری بخاطر روپوش کردن جنايات و شرمساری اش در ويتنام ـ افغانستان ـ سوريه ـ ليبی وعراق؛ بمنظور اغوا و فريب دادن مردم امريکا و متحدين اروپايی خويش؛ بهانه ی ديگری را تحت عنوان " دفاع از کشور اوکراين دربرابر تجاوز روسيه" درفابريکه های دسيسه سازی سازمان  "سيا" و پنتاگون ايجاد و جنگ زندگی برانداز را برمردم اوکراين و کشورهای اروپايی تحميل نمود تا از يکطرف، کارخانه های بزرگ اسلحه سازی درايالات متحده به توليد سلاح های کشتارجمعی  بيشتری مبادرت ورزند؛ ازجانبی هم کشورهای اروپايی وهم جمهوری فدراتيف روسيه، درادامه ی اشتعال جنگ در اوکراين، هردو از نظر نظامی و اقتصادی تضعيف شده، ايالات متحده جايگاهش را، مانند سه دهه گذشته، در سياست و اقتصاد و امور نظامی بمثابه ی يگانه ابرقدرت جهان حفظ  و دلار امريکا هم جايگاه و ارزش بالاتر را نسبت به پول" آيرو" احراز و سرانجام رقبای اروپايی و آسيايی؛ در رأس  روسيه و چين را از سر راهش بردارد.

دراين رابطه صحبتهای علمی و آگاهی بخش رفيق دکتر نظيفه توخی عضو هيأت رهبری حزب مان

درتلويزيون بهار؛ همچنان موضعگيری احزاب کمونيست، بويژه حزب کمونيست جمهوری فدراتيف روسيه پيرامون اشتعال برنامه ريزی شده ی آتش جنگ خانمانسوز در کشور اوکراين ازجانب غرب

به سردمداری ايالات متحده ی امريکا مؤييد برداشت و موضعگيری سياسی حزب ما درقبال جنگ تحميلی غرب بر کشور و مردم اوکراين می باشد.

اما به باورما، آن روز دور نخواهد بود که اتازونی بمثابه ی دشمن بی رحم بشريت، مانند سرافگندگی در ويتنام و افغانستان و سوريه؛ دراين بازی نهايت مهلک، با سرنوشت مليونها انسان آزاديخواه ـ تحول طلب و ترقی پسند، به شکست قطعی مواجه و مردم اروپا و امريکا؛ بشمول فرزندان افغانستان

و اوکراين، به اين دسيسه های شعبده بازان سده ی 21، زود پی خواهند برد و کشورهای خويش را از شرارت جنگ و يورش نظامی امريکا و ناتو نجات خواهند داد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 واما درمورد سرنوشت کشورمان: با استنتاج از آنچه گفته آمد، مردم افغانستان درحال حاضر، بيش ازهرچيزديگر به رفع اشغال کشور؛ تأمين صلح - امنيت و آرامش سراسری، بهبود شرايط کار و زندگی، دسترسی به خدمات اجتماعی و آمدن تغييرات مثبت دروضعيت سياسی اسارتبار کنونی ورفع نابسامانی های اقتصادی و اجتماعی بسيار خراب خود، نياز دارند.

 بدين لحاظ، با توجه به سطح ضرورت های اقتصادی مردم و مقياس دشواری های سياسی در درون جامعه، بايد حزب ما درگام نخست همگام با تشکُل ائتلاف احزاب و کليه نيروهای ملی، ترقيخواه، و تحول پسند کشور بدورهم، هرچه زودتر در وجود جبهه متحد ملی و دموکراتيک، بسيج و متشکل گردند و با اشتراک فعال خويش، انجام دگرگونی های بنيادی را درحيات سياسی، اقتصادی، فرهنگی واجتماعی کشور رويدست گرفته، گام های استوار و عملی را در جهت برچيدن بساط اشغالگران غربی و پاکستانی و مزدوران طالبی آنان بردارند؛ سپس کار و فعاليت عملی را در امر تحقق تحولات ملی و دموکراتيک؛ پيشرفت و تکامل عميقآ اجتماعی دربرگيرندۀ همه عرصه های زندگی توده ها، روی دست گيرند؛ تا عقب ماندگی اقتصادی وسياسی و بی عدالتی های اجتماعی مرحله به مرحله ازميان برداشته شود و مردم ازفقر مادی و معنوی وبد بختی ميراث شوم چهل سال جنگ تيکه داران دين و دالر، قوم

و قبيله نجات يابند.

روند تحقق تحولات بنيادی ملی ودموکراتيک درجامعه و تأمين آزادی های واقعآ رهايی بخش و عملی ازقيد وبند يک نظام سياه ـ مزدور و نا کار آمد، با مشخصۀ تنگ نظری های قومی ومذهبی و گرايش های تفتيش عقايد وتنگ ساختن دايرۀ زندگی بالای دگر انديشان، درطرح برنامه حزب مان منتشره ی تارنگاشت سپيده دم بازتاب روشن يافته که با استفاده ازآن همه نيروهای ملی ومترقی، آزاديخواه و وطنپرست کشور در وجود جبهۀ متحد ملی، می توانند کار وتلاش خستگی ناپذيررا در زمينه ی بسر رسانيدن رسالت تاريخی خويش ، درامر آبادی کشور وآزادی وسعادت مرم رنجديدۀ افغانستان، ايفاء نمايند.  

جبهۀ متحد ملی مورد نظر بايست دربرگيرنده ی تمامی احزاب چپ، ملی ودموکرات، ترقيخواه و صلح دوست؛ سازمانها و نهادهای طرفدار دموکراسی و جامعۀ مدنی؛ تاجران ملی، پيشه وران و روحانیون آگاه و وطن دوست  وهمچنان شخصيتهای ملی ومترقی و تحول طلب که برای حفظ استقلال ملی، تماميت ارضی و تأمين عدالت اجتماعی می رزمند و در ضديت با استبداد، ارتجاع، امپرياليسم و تبعيض (بهر شکلی که باشد) قرار دارند، باشد.

اما آن عده ای از روشنفکران سرخ رنگ ديروز که هم اکنون با افغان ملتی های سياه رنگ يک جا لباس سياه طالبی را درتن کرده اند؛ يکی از آنها که درحکومت دکتر نجيب الله بحيث سفير کبير جايگاه و پايگاه والای داشت، در تعريف و توصيف از طالبان، می گويد:

«ای برادران طالب! شما کارنامه های بزرگ داشتید(!) وحدت سرزمین افغانستان را از تهدیدهای تجزیه طلبی مصوونیت بخشیدید! به حکومت های موازی نقطه پایان گذاشتید! بیایید با برداشتن چند گام اساسی، تاریخ بسازید.»

به به(!) شما که ازبلند پايگان گنجبر! ديروزحزب مان بوديد! چی تاريخی ساختيد، که از جامه سپيدان سيه دل عصرحجر، انتظار ساختن تاريخ افغانستان را داريد؛ شايد، بگوييد آن گونه که عبدالرحمان خان و نادرخان و هاشم خان و محمدگل خان مهمند ساختند؛ فرزندان طالب آنان نيز مثل آنان سر می برند و تاريخ می سازند! اما فراموش کرديد که اکنون مردم بيدارشده اند؛ و تاريخ سياه کاری های شما مثل زمامداران جنايت پيشه ذکرشده ی تان، دارد که در زباله دان انداخته شود.

ديگری با داشتن مدرک دکتورا(!)، می فرمايد: «امارت اسلامی طالبان با کارت "مدرنيته!" صلح و عدالت می آورد».

به باورمن به آقای دکتر بايد آفرين گفت! زيرا ايشان آن گونه درعطش جوشان قبيله گرايی غرق شده اند، که ميخواهند، با اقتدا به عقب اميرالمؤمنين! منزل مقصود را تا رسيدن به شب معراج دوم! در بستر زمان عصر حجر، سير و سفر رؤيايی نمايند(!)

سومی هم می گويد بايد با طالبان بسازيم و برای شان وقت بدهيم ؛ کشورهای جهان امارت اسلامی را برسميت بشناسند و به آنها کمک نمايند؛ طالبان انشاء الله، حتماً می توانند،صلح و امنيت؛ سعادت و خوشبختی را برای مردم افغانستان بوجود می آورند. به باور من، اين خيال است ومحال است وجنون!

 و چهارمين هم برای اين پيروان عصر حجر که نيمی از پيکر جامعه را بعنوان انسان کامل الحقوق برسميت نمی شناسند و می گويند که بجز احکام شريعت، ديگر هيچ قانونی ساخته دست انسان را قبول ندارند؛ با اعزاز و اکرام قانون اساسی دوران ظاهرشاه(!) را پيشنهاد کرده با تطبيق آن دوام عمر يک صد ساله را برای انجام جنايات بيشتر آنها استدعا می نمايند!

آيا حزب ما با اين قبيله پرستان تماميت خواه که با پيروی از روش آدولف هيتلر حتا حاضر اند تا با قاتلان رهبر سينه چاک خويش (دکتر نجيب الله) هم بخاطر هم تباری و به انتظار اين که طالبان می توانند کارهای ناتمام عبدالرحمان خان،تا محمد گل خان مهمند را انجام دهند با آنها معامله ننگين نموده نه تنها به خون رهبر خود؛ بلکه به قطره ـ قطره خون ساير شهدای کشور، که هزاران مادر و پدررا بی پسر؛ خواهر را بی برادر، پسران را يتيم وخانم ها را بی شوهر کردند، نيز مرتکب خيانت شدند؛

می تواند دريک جبهه ضد اشغالگران طالبی و پاکستانی وامريکايی... متحد شود؟ هرگز نه وهرگز نه!

اشتراک درجبهه براساس اصول دموکراتيک و داوطلبانه صورت می پذيرد. جبهه بايست با درنظرداشت شرايط عينی جامعه، محورکار وفعاليت خودرا درراه نجات کشورازحالت اشغال فعلی، دفاع ازاستقلال ملی، تماميت ارضی وتأمين منافع ملی، ايجاد صلح وامنيت سراسری وبهبود زندگی اجتماعی (سياسی- اقتصادی) مردم، ازطريق تشکيل دولت وسيع البنياد منتخب مردم و وحدت ملی متمرکز سازد.

تشکيل دولت وسيع البنياد منتخب مردم و وحدت ملی بر مبنای اصول دموکراتيک در برنامه ی حزب مان منتشره تارنگاشت سپيده دم با انجام وظايف تاريخی آن در حيات سياسی ـ اقتصادی ـ فرهنگی و اجتماعی بازتاب روشن يافته است.

باورکامل داريم، که هرگاه جبهه متحد ملی افغانستان، به دور از تعصب و تنگ نظری به آن برنامه مراجعه نمايد؛ می تواند با استفاده از درونمايه ی آن راهکارش را درامر تحقق اهدافی که تاريخ بعنوان يک رسالت در امر بزرگ آزادی کشور و مردم از پنجه های خونين اشغالگران خارجی و مزدوران داخلی آنان و اعمار مجدد افغانستان آزاد و سربلند، دربرابر آن قرارداده است؛ دستياب وبسر رساند.

زندگی در صدف خويش گهر ساختن است

در دل شعله فرو رفتن و نگداختن است

مذهب زنده دلان خواب پريشانی نيست

از همين خاک جهانِ دگری ساختن است

ـ زنده باد مردم زحمتکش، آزاديخواه و دشمن ستيز افغانستان!

ـ به پيش بسوی وحدت ـ اتحاد و تشکيل جبهه ی متحد ملی و دموکراتيک

همه نيروهای ترقيخواه، تحول طلب و ميهن دوست درافغانستان!

عبدالواحد فيضی

مقالات مرتبط

...

رئيس ومعاون دفتر روابط بين المللی کميته رهبری نوين حزب دموکراتيک خلق افغانستان (حزب زحمتکشان افغانست... ادامه

...

به آرزوی صحت و سلامتی شما رفقای رهبری (دارالنشاء) و اعضای هيأت اجرائيه و همه رفقای هم رزم ما در داخل... ادامه

...

طوری که در شبکه های اجتماعی خبر رسانی شد، به تاریخ ۴ دسمبر ۲۰۲۲ترسايی برابر به ۱۴ قوس۱۴۰۱ خورشيدی، د... ادامه

...

اجازه دهيد، تا به گفته ی علامه اقبال، با گشودن نخستين باب سخن؛ حضور با اهميت حزبی شما رفقای عزيز را... ادامه

...

چهارده سال پيشترازامروز، کميتۀ فعالين حزب دموکراتيک خلق افغانستان، طرح «خطوط اساسی اهداف مرامی وبرنا... ادامه

...

بیش از پنج دهه(پنجاه و هفت سال) ازحيات سياسی ح. د. خ. ا، اين گردان انقلابی و پيشتاز مبارزات دادخواها... ادامه

...

دومين نشست تاريخساز ح. د. خ. ا (ح.ز.ا) امروز پس از سپری شدن (11) ماه نسبت شرايط خونباربيش از دو دهه... ادامه

...

درست درهشتادمين سالگرد تولدی دکتور اناهيتا راتبزاد سابق عضو بيروی سياسی کميته مرکزی ح. د. خ. ا و موس... ادامه