بهار، ازجشنهای نوروزی تا جنگهای موسمی
بهار، ازجشنهای نوروزی تا جنگهای موسمی
هرچند بهار بمثابه جشن باستانی بهترین موسم بیداری وزیبایی، سرسبزی وشادابی رهایی زمین از یخبندان، جشن دهقان با غرس نهالان، نغمات مرغان، خورشید تابان، هی هی چوپان، خیزش غزالان ،هوای عطر افشان، شرشرآبشاران، نگهت لاله زاران وغیره ازهدایای طبیعت میباشد؛ اما دریغا که آنهمه، همه سوزوساز هستی آفرین بهار دروطن ما پایمال غولهای بیابان، طعمه گرگان وهجوم لاشخواران می شود.
در کشور ما ازاتفاقات طبیعی ومذهبی نسبت داده شده بروز نوروز، ازتابش خورشید بهاری واعتدال هوا، گردش زمین بدور محور خود، مساوی بودن شب باروز، پیدایش انگشتری حضرت سلیمان و موضوع ولادت حضرت علی و بحث نزول تورات موسی خبری نیست.
زیرا که خورشید باتمام تجلایش در حبس ابرهای سیه پنهان وستاره گان در محاصره وظلمت دیوان، زمین همچوکله های یخبندان وخفته در خواب زمستان با سردی وشرایط هیجان، به عوض اعتدال،
تند روی وگردش بدورمحوردشمنان، بجای مساوی بودن شب باروز، طولانی بودن شبهای زمستان، عوض روشهای انسانی خود خواهی وتکبرمستکبران که در نتیجه آن لرزه براندام مردم تاهنوز موجود است.
درچنین شرایطی که مردم دربند کشیده افغانستان هنوز با کله های یخبندان خفته در خواب زمستان حتا امید به یک لحظه زنده گی خود نداشته ودرمیان آتش خون، باروت، شلاق، تهدید وارعاب بسختی نفس میکشند؛ فقرا ویتیمان در صف گدایی از بام تا شام در کنار جاده ها ایستاده، آنجا از بهار وخوشیهای آن چه خبری خواهد بود؟
با این حال ازبحث تاریخی نوروز، توصیف موسم بهاروتعریف گل و بلبل که در صفحات گذشته بطور مفصل به بحث گرفته شده است، بگذریم؛ باید گفت امسال همانند سال های پاروپارینه درحالیکه مردم جنگ زده افغانستان که بخاطر نجات جان شان از سرمای زمستان ورهایی از بلای فقر،مرض، بیکاری وبیماری وحفاظت بدن شان از برهنگی وشکم شان از گرسنگی رنج برده ودرانتظار نوروز لحظه شماری میکردند؛ ولی سیه دلا ن قرون وسطایی دشت ودامان دره ها را پراز لاشخوران مهاجم و خونریز ساخته به جنگهای موسمی آماده گی گرفته که بار دیگر بلای مرگ را برسر ملت آورده میخواهند؛ درآستانه ی نوروز جان صدها هموطن بیگناه وستمدیده را بگیرند.
در مقابل آن عده ی دیگری با گذشت سرمای زمستان وپس شدن موانع برفی وباز شدن راه پیاده رو دشت وصحرا در کوه وکمر ودره ها بخاطرمقابله با حملات یاد شده در آستانه بهار صفوف جنگی خود را مستحکم میسازند که در واقعیت هر دو طرف جبهه از یک ملت واحد جنگ زده سرباز گیری نموده بهترین جوانان نونهالان وطن را در جنگ قربانی نموده ومتباقی اهالی را بگروگان میگیرند.
گذشته از آن گروه های جهل ظلمت زیرنام دین ومذهب، زنان را از ابتدایی ترین حق کار وتحصیل محروم ساخته اطفال را درمدارس مغز شویی نموده، جوانان را بیکار، پیران را بیمار،از زنده گی بیزار و تمام جامعه را مجبور به فرار ساخته اند.
با چنین حال وهوا روزی نیست که جسد بیجان صدها شهید جبهات جنگی وترور های مرموز وپنهانی بخاک وخون نغلطد ومردم در سوگ آن داغدارنشوند.
اینست ارمغان نوروز وموسم بهار برمردم هردم شهید افغانستان که درنتیجه جنگ وجهالت به ملت تحمیل میگردد.
پس چگونه میتوان از بهار استقبال نمود؟ همه میدانند که در چنین شرایط حساس وهولناک تاریخ، هیچ گروهی نمیتواند به تنهایی راه نجات کشور را پیدا وطرح قابل قبول وعملی را پیشکش نماید.
ولی از آنطرف تمام امید ها و آرزوهای مردم به جنبش ترقیخواه عدالت پسند وآزادی دوست انسان سالار افغانستان متمرکز است.
بنا برآن تاریخ این رسالت عظیم نجات وطن را بدوش ترقیخواهان عدالت پسند وسایر دلسوزان آگاه و آزاده کشور گذاشته است تا بصورت متحدانه یک راه حل نجات کشور را ازجنگ ونا امنی، پیدا نموده آنگاه درزیرتابش خورشید آزادی بهار، پیروزی را جشن خواهند گرفت.
با عرض حرمت
فصل بهار آمد دوران کشت و کار
ا یا م آفتابی و لبخند روز گار
فصل بهار، رمه و چوپان و کهسار
فصل گلست بلبل سرسبزلاله زار
امادریغ گرگ وپلنگ است بیشمار
برقصد جان رمه و چوپان کشتکار
خلق اززمین در خطرافتاده تا هوا
از وحشت گروه ددان و درنده ها
ابر سیه بصورت خورشید بسته اند
شاخ گلان و شهپر بلبل شکسته اند
برخیز! کوه ها پراز وحشیا ن شدست
چرک زمین تاج سرآسما ن شدست
برخیز! روبراه نجاتبحش این وطن
تارستگارگردد ازین غصه مرد زن
برخیز! تاکه همنظر وهمسفر شویم
نیروی پر توان ره همد گر شویم
آنگاه شعارناب وهدفمند دیگریست
آنگاه بهارشادی ولبخند دیگر یست
وکیل کوچی