هفت ثور با دونظر ودو دیدگاه

قابل توجه آنانی که وقوع رویداد هفت ثور ۱۳۵۷ خورشیدی را منحصر به حزب دموکراتیک خلق افغانستان دانسته وادامه حوادث را به هفت ثور نسبت میدهند. در حالیکه این موضوع مستلزم مطالعات بیشترعمیقتر ودقیقترمیباشد که با شناخت وچگونگی اهداف وانگیزه ی اصلی عوامل داخلی وخارجی موضوع با درک حقایق پنهانی وآشکارا وروشن شدن زوایای تاریک وگره های کور تاریخ رابا دید همه جانبه میتوان باز کرد واقعیتهای مربوط را ازبسترگرد و غبار بحرانات داخلی وبازیهای خارجی بیرون کشیده وچهره واقعی رخدادها را برای نسل ما وآینده گان بطورواقعبینانه برملا ساخت. تا نسل موجود وآینده سازان تاریخ کشورما ومنطقه ازمیان سنگلاخهای واژگون  شده ی تاریخ برتلاشهای آگاهانه ونا آگاهانه ی بازیگران سیاسی مسیر حقایق را عاری از اشتباه وبشکل بیغرضانه وقضاوت عادلانه دنبال نمایند. زیرا که هدف از راه انداختن کودتای نظامی هفت ثور نیتنها یک مسُله ی داخلی بود بلکه دراثر مداخلات خارجی بخاطر کشاندن پای اتحاد شوروی درجنگ پلان شده ی افغانستان وانتقام جنگ ویتنام توام با تلفات وقربانی مردم افغانستان برای آسانسازی اشغال کشورما توسط نیروهای متجاوز استعماری بود.

در رابطه به وقایع هفت ثور ۱۳۵۷ خورشیدی مطالب ومسایل زیادی تو سط دانشمندان علما ونویسنده گان موافق ومخالف بوجه گسترده رسانش یافته است اما چیزیکه قابل دقت وتوجه جدی است اینکه آثار متعدد گذشته الی اکنون به برداشتها ، پنداشتها وداشته های معین نویسنده گان محترم تمرکز داشته ویا بعباره ی دیگر نوشته های هرکدام متناسب به داشته های شان میباشد.

هرچند در راستای تحقیقات وپژوهشهای علمی سیاسی وروند یافته ها از مستندات پشت پرده ی مداخله گران خارجی وداخلی روز تاروز مسایل  پشت پرده را روشن وکیفیت ومفاهیم نوشته ها وحقایق را در رابطه ی حادثه هفت ثور متحول میسازد؛ اما طوریکه معلوم است مسایل بازنویسی وباز خوانی با مطالعه روز افزون  موضوع  مورد بحث ،تا هنوز هم با نقطه ی  آخری وژفنای وقایع مورد نظر فاصله ی زیادی مانده است.

بنا بر آن زمان کار دارد تا با ژرفنگری ،چشم کور تاریخ بینا وحقایق پشت پرده های ضخیم  سیاسی رویداد ثور بشکل واقعی هویدا گردد.

درحال حاضربا مرور کوتاه به قضایای هفت ثوربربنیاد داشته های موجود اثر های ارزشمند  اردو وسیاست زنده یاد ستر جنرال محمد نبی عظیمی، از سلطنت تا جمهوریت اثرعبدالوکیل وزیر خارجه پيشين،خاطرات محترم سلطان علی کشتمند ، کتاب ظهور وزوال زنده یاد اکادميسين دستگیر پنجشیری ، کتاب عبدالکریم میثاق، شبهای کابل  ونوشته های دکتور صالح محمد زیری، ومستنداتی از بازیگران بیرونی حقایق پشت پرده ،افغانستان در آتش وخون، تلک خرس، رازهای پنهان تاریخ ، ازقندهار تا کابل ، آثار نظامیان اتحاد شوروی وقت، همه وهمه بیانگر آنست که علل وانگیزه های درونی وبیرونی مسایل مورد نظر مشخص ومعین میشود.

در راستای تحولات سیاسی نیم قرن اخیر شاهد آن بودیم که دنیا در فضای جوشان آزادی خواهی ودموکراتیک گرایش گسترده داشت و در چنین حال وهوا با وقوع  کودتای ۲۶ سرطان ۱۳۵۲محمد داوود خان چرخ سرنوشت مردم افغانستان بدو محور چپ وراست میچرخید وهر کدام پس از سقوط پایه های لرزان جمهوری محمد داوود خان خود را مستحق جانشینی قدرت میدانستند.

روی همین دلیل گروهی از افراطیون مذهبی به پاکستان اجیر شده دربرابر پول دالر وکلدار و گرفتن اسلحه وخانه، جنگ رابر ضد دولت جمهوری محمد داوود خان در ولایات لغمان کنر ،ننگرهار، پنجشیر ونورستان آغاز نمودند. با اینحال پس از وقوع اين حملات و راه اندازی کودتاهای نافرجام شماری از ژنرال های وفادار به سلطنت و غرب، داوود خان از خط مشی نخستين «خطاب به مردم افغانستان» به زاويه ۱۸۰ درجه عقبگرد بجانب راست را در پيش گرفت، که منجر به سردی روابط بین دولت اتحاد شوروی با جمهوری محمد داوود و اقدامات سرکوبگرانه داوود بر ضد ح. د. ح. ا و زندانی ساختن شماری از کادرهای اين حزب گرديد.

درچنين هوا و فضای سياسی کشنده،هردو جناح ح. د. خ. ا بقای زندگی سياسی آتی خود را تنها از طريق وحدت باهمی خويش و تأمين تسمه های ارتباطی با توده های مردم در ابعاد وسيع آن ارزيابی و سر انجام وحدت دوجناح ح د خ ا در ماه جون ۱۹۷۷ بنابر جبرزمان و حکم آمرانه ی تاريخ، تأمين گرديد.

اما حفيظ الله امين بنابر دستور سازمان سي. آی. ای از اين وضع؛ بويژه از اشتباهات جبران ناپذير داوود استفاده همه جانبه نموده سازماندهی کار سیاسی حزبی میان افسران نظامی را بشکل عاجل درقطعات قوای مسلح کشوردر دستور کار روزانه اش قرارداد.

به همهگان معلوم است که حزب دموکراتیک خلق افغانستان از همان آغاز تاسیس از دوبخش متفاوت تشکیل شده بود که یکی از نظر تشکل اتنيکی در سطح عشیره و قبيله و بانگرش مناسبات حقوقی و اخلاقی طایفه و قبيله ودیگری با فرهنگ پیشرفته ی شهری و روستايی در سطح ملی می اندیشیدند واین خود بمثابه بزرگترین پروبلم حیات درون حزبی بود که تا آخر حزب از آن درد میکشید.

با چنین اوضاع واحوال بود که حفیظ الله امین،  در گام نخست با آمدن از ايالات متحده امريکا بنا به پشتیبانی نور محمد تره کی عضویت کمیته مرکزی حزب را علی رغم مخالفت ببرک کارمل در سال ۱۳۴۶ بدست آورد که منجر به انشعاب و دو پارچه شدن ده ساله ح. د. خ. ا گرديد و سپس در سال ۱۲۵۲ مسؤوليت جلب و جذب افسران نظامی را در جناح خلق نيز حاصل نمود که با استفاده از آن در صدد ماجراجویی واهداف شخصی خود برنامه ی ایجاد حوادث میان ح د خ ا ودولت محمد داوود خان  را رویدست گرفت که بموجب آن اوضاع آبستن برخورد نظامی بین حزب  د خ ا ودولت محمد داوود، قتل استاد ميراکبر خيبر گردیده وحادثه ی هفت ثوراز آن تولد یافت.

حفیظ الله امین بنا به داشتن روابط با سی آی ای ومشوره های رهبری حزب اسلامی در سال ۱۳۵۶ با ترور علی احمد خرم وزیر پلان دولت داوودخان ودگرمن هوایی انعام الحق گران، پیلوت میخواست حزب را با دولت محمد داوود مواجه سازد؛ اما قبل ازدریافت  پاسخ مجازاتی حزب درمورد خودش تلاش نمود تا با تروروشهادت استاد میر اکبر خیبر نقشه ی خاینانه وپلان شوم خود را با کشاندن پای ح د خ ا به حوادث خونین نظامی عملی سازد.

در حالیکه اصل پرنسیپهای سازمانی ونخستین خصلت وماهیت یک حزب سیاسی مترقی و دموکراتیک رهبری جمعی وتصامیم مشترک میباشد؛ اما برنامه ی قدرت طلبی امین برضد کلیه آداب ،اخلاق  واصول سیاسی بدون کدام جلسه وتصمیم جمعی رهبران حزبی بطور خود سرانه، درحالی که رهبران در زندان داوود خان بودند؛ با فرمان و قومانده نظامی خود حزب د خ ا را باعمل انجام شده مواجه ساخت.

بنابرآن از همان آغاز تاسیس حزب و قیام هفت ثور دو نظر، دو دیدگاه ودوبر خورد، پيرامون اين رخداد وجود داشته و درمسیر رویدادها ی بعدی ادامه یافت.

 اول برخورد تحریک آمیزوماجراجویانه ی حفیظ الله امین ذیلاً نگاشته میشود.

۱ــ  تحمیل انشعابات درونی حزب توسط امین.

۲ــ جلوگیری ازادغام بخشهای نظامی هردو جناح پس از وحدت ۱۳۵۶ حزب.

۳ـــ اقدام نظامی خود سرانه ی امین در امر رويداد هفت ثور بدون تصامیم وفیصله ی رهبری حزب د خ ا.

۴ــ قتل محمد داوود واعضای خانواده ی رییس جمهور بدستور خود خواهانه ی شخص حفیظ الله امین ،علی رغم مخالفت شدید ببرک کارمل.

۵ــ تعیينات نظامی خود سرانه امین در بخش قوای مسلح وزمینه سازی قدرت خودمحوری برای پلانهای شوم آینده ی خودش.

۶ــ کودتای نظامی سرطان ۱۳۵۷ برعلیه جناح پرچم حزب باچراغ سبز تره کی .

۷ــ تیغ کشیدن حفیظ الله امین بروی مردم زیر نام دیکتاتوری پرولتاریا.

۸ـ دعوت کمکهای نظامی ازاتحاد شوروی سابق به افغانستان؛بويژه پس ازحادثه خونبارهرات.

۹ـــ بارداشت ۱۱ هزار اعضای جناح پرچم ح د خ ا در زندان پلچرخی وکشتن بیش از سه هزار اعضای اين جناح حزب در جريان تحقيق در سلول های مرگبار امين جلاد.

۱۰ــ کود تا علیه رهبری حزب ودولت وقتل استاد ش نور محمد تره کی .

۱۱ ـ قتل دو نخست وزير پيشين ( نوراحمد اعتمادی و محمد موسی شفيق).

۱۲ ـ قتل محمد طاهر بدخشی و بحرالدين باعث رهبران دو حزب سازا و زفزا با بيش از ۱۴۰۰ تن کادرها و صفوف اين دو سازمان.

۱۳ـ قتل عام دهها وزير؛ صدها وکيل پارلمان؛ فرهنگيان و صدها هزار از توده های بیگناه وبويژه مردم هرات ـ چنداول کابل ـ کرولاه کنر ـ نجراب کاپيسا و امثالهم....

اما در مقابل نظر ودیدگاه اصولی ومسُولانه ی رهبری حزب د خ ا به زعامت زنده یاد ببرک کارمل ازتاسیس حزب و نخستین لحظات هفتم ثور ۱۳۵۷:

حزب دموکراتیک خلق افغانستان بخاطر زدودن رنجهای خلق ستمدیده ی افغانستان پرچم مبارزه را بخاطر آزادی عدالت وسعادت خلق افغانستان در راستای یک تحول کیفی وبنیادی ثبت زرین مرامنامه ی خود کرده بود که همانند آفتاب روشن است.تطبیق آن مستلزم شرایط عینی وذهنی وبادرنظر داشت اصول،اساس وپرنسیپهای حزبی با تصامیم مشترک رهبری جمعی به منصه ی اجراگذاشته میشد. بنا برآن اصول رهبری جمعی وتصامیم مشترک الویت کاری ببرک کارمل را تشکیل میداد؛ ازین رو دیدگاه بخش دیگر حزب با بخش اول بسیار متفاوت بود چنانچه:

۱ـ  مخالفت شدید کارمل به تمام نقشه ها ومحکوم نمودن اهداف ظالمانه ومستبدانه ی امین این میر غضب تاریخ  از اول هویدا بود.

۲ـ تامین وحدت هردوجناح ح د خ ا برپایه ی اصول ومعیار های دموکراتیک.

۳ـ کوشش برای وحدت رفقای نظامی هردو بخش حزب؛ بمنظور جلوگيری از حرکات مشکوک و فعاليت های امين و باند تبهکارش.

۴ـــ جلوگیری از هر گونه اعمال خود سرانه بدون تصاميم جمعی حزب.

۵ـــ مخالفت شدید با کودتا ها وحرکات ماجراجویانه وغیر انقلابی که با شرايط عينی و ذهنی جامعه افغانستان همخوانی نداشت.

۶ــ مخالفت با قتل محمد داوود واعضای خانواده ایشان وپیشنهاد برای یک محکمه ی عادلانه.

۷ــ مخالفت با جابجایی نظامی درتشکیلات دولتی وحدت شکنانه وخود محورانه ی امین.

۸ــ مخالفت با حرکات ماحراجویانه وخود کامه ی امین برضد اعضای حزب.

۹ــ مخالفت وهوشدارهای ببرک کارمل با تیغ کشیدن امین بروی مردم وچراغ سبز نشان دادن تره کی در رفتار های خود سرانه ی اين جلاد.

۱۰ ــ مخالفت شدید وهشدارهای ببرک کارمل با آمدن قوای نظامی اتحاد شوروی سابق درافغانستان.

۱۱ــ ابراز غمشریکی وهمدردی همه جانبه با مردم داغ ديده افغانستان، که دردوران حاکميت باند جنايت پيشه ی حفيظ الله امين، عزيزان شان را از دست داده بودند.

۱۲ــ تامین دوباره وحدت حزبی درمیان اعضای ح د خ ا.

۱۳ــ تشکیل دولت همه شمول. دروجود هردو جناح حزب و کادرهای مسلکی غير حزبی.
۱۴ــ طرح خروج قطعات نظامی اتحاد شوروی سابق از افغانستان.

۱۵ــ عدم سازش پذیری با دشمنان تاریخی وآشتی ناپذیر مردم ستمدیده ی افغانستان.

۱۶ــ دفاع ازوطن وهر وجب خاک مقدس افغانستان و ازارزشها و دستاوردهای شش سال گذشته در برابرتوطئه مشترک گورباچف ـ ريگن و مخالفت با کودتای مثلث شیطانی آی اس آی ،سی آی ای که نابودی ح د خ ا رادرپی داشت.

۱۷ــ دفاع از صلح همگانی وسایر نظریات واهداف عالی وطنپرستانه زمینه سازصلح  ونو سازی و آبادانی کشورکه برای دشمنان سوگند خورده ی افغانستان غیر قابل تحمل بود که بجای آن دامنه ی جنک را تا اکنون دوامدار ساختتند.تاحدی که جهانیان از ختم جنگ وایجاد صلح درکشورما عاجز مانده اند.

باعرض حرمت

عبدالوکیل کوچی