باز هم نمایش تکراری بنام عید
باز هم نمایش تکراری بنام عید
عید موهبت آسمانی ومنزلت معنوی مردم متدین وپاکنهاد است، که در فرهنگ وکلتور جامعه ما جایگاه خاصی دارد. در کشور عزیز ما برخی ها دل خوش کنان میگویند، که عید بذات خود عید است؛ درحالیکه گستره ی مفاهیم ومعنویات عید ملهم ازارزشهای ناب فرهنگی سنن وآداب پسندیده ی انسانی وخصوصیات اخلاقی، دوستی، مهربانی، صلح و صفا واشتی، همکاری، همسویی، همبستگی، باهمی،یکدلی وهمدیگر پذیری،عشق به انسان واحترام بمقام انسانی میباشد، که شخصیت انسان را سمت وسو میدهد.
اگریکی از ابعاد وارزشهای عید را به سرور وشادی نسبت دهیم درآنصورت هدف از خوشی شرایطی است، که بموجب آن دلهای همگان شاد باشند؛ اما دردا ودریغا، که زورمندان سیه دل، نه تنها سرور و شادی؛ بلکه کلیه ارزشهای فرهنگی وشکوهمندی عید را همانند قدرت وثروت در پوشش هدایات مذهبی وعنعنات نمایشی مغرورانه غصب نموده اند.
دوچیزیکه عوامل ارتجاع وآمپریالیزم بوسیله آن جوامع را به گروگان گرفته بر آن غلبه حاصل میکنند؛ نمایشات دموکراسی و بازی های مذهبی است که بدون لشکرکشی و مصارف گزاف، از آن سود وثروت فراوان بدست می آورند.
دربرخی ازکشورها شمشیر دموکراسی را بدست گرفته بدفاع دروغین از دموکراسی در اصل مدافعان دموکراسی ،صلح و آزادی را سرکوب ولگد مال نموده جامعه را بانمایشات مهندسی شده بجانب منافع آزمندانه ی خود سمت سو میدهند.
درکشورهای اسلامی قدرتهای غاصب بمنظور سرکوب ملتها وغضب قدرتها؛ جنایات خود را با استفاده ی ابزاری ازمذهب بوسیله گروه های تند رو تروریستی وحشتناک بر سرنوشت مردم تحمیل نموده از آن مدارک سود هنگفتی بدست می آورند.
از همین سبب آنها کشور ما را با دسایس جنگ وجنایت نی تنها بخاک وخون یکسان کرده؛ بلکه به عصر حجر باز گشتانده اند. چنانچه عوامل استعمار وارتجاع دروازه های مکاتب را بروی دختران بسته نموده و زنان را از کارمحروم ساختند و با فلج نمودن نیمی از نفوس جامعه وتحمیل بیکاری، بیماری،جهالت ومغز شویی کودکان وجوانان ،جنگ وخونریزی،نسل کشی اقوام وجابجایی اجانب درشمال کشور؛ فقروبحران شدید را درجامعه بوجود آورده مردم را جبراً از وطن آبایی شان مجبور بفر ارنموده اند.
طوریکه تذکر رفت جامه سپیدان سیه دل؛ ميهن ما را به امر و هدایت مستقيم عوامل استعماری (آی. اس. آی) به جهنم مبدل نموده تمام ارزشها وآدب عید را برعکس آن مبدل ساختند. یعنی ابعاد خوشیهای مردم رابه ماتم،آشتی را به جنگ، اقتصاد را به فقر؛ ٌصحت را به مرض، اشتغال رابه بیکاری، وحدت ملی را به تفرقه،نفاق وتعصب؛ وحدت و همبستگی را به دشمنی،اتحاد را به تضاد قومی، همدلی را به کینه ورزی ،آرامش را به شورش و بحران مبدل ساختند وبجای قربانی حیوانات، به کشتار انسانهای بیگناه دست زدند.
ترور واحتناق، حبس وغل وزنجیر عواملی است که شباروزی بر سرملت هردم شهید ما تحمیل میشود، که دراینصورت جای برگزاری برای عید باقی نمی گذارند. روزی نیست که جسد خونچکان شهیدی بخانه وکاشانه عزیزانش انتقال نیابد وگلیم غم در منزلی هموار نباشد.
پس چطور میتوان در چنین فضا وهوا ودر میان گریه وزاری ،ناله و فریاد مظلومان، قلب مادران داغدار باز هم از عید ونمایشات آن سخن گفت ؟این فریادهای پی درپی که از چهل سال به اینسو گوش فلک را کرساخته است؛ اما گوش زمین تا بحال آنرا نشنیده وبه همین دلیل اکنون مملکت درلب پرتگاه رسیده ودر حالت غصب شدن است، دارد به مستعمره تبدیل میشود.
چنانچه اخیراً انتقال اجانب از وزیرستان پاکستان وجابجایی آنها بسمت شمال کشورما منجر به کوچ اجباری ساکنان بومی آن ولایات شده است ومردم در صورت مقاومت تهدید به مرگ میشوند. طوریکه معلوم است احداث پروژه قوشتیپه نیز به همین منظورمورد طرح مهندسی وساخت وساز قرار گرفته است.
مدعیان دموکراسی وحقوق بشر نیز با سکوت مرگباری قضایای افغانستان را توام با نمایشات مضحک درین گوشه و آنگوشه ی جهان بصورت کذایی دنبال میکنند.
کجاست وجدان بیداراين مدعیان دفاع از حقوق بشر ودموکراسی؟
البته هستند کسانیکه هرچند در بیرون از کشور نسبتاً در فضای آرام عید را زیرنام رسم ورواج ارشادات اسلامی به نمایش میگیرند؛ ولی چرا این همه ارزشها را نمیتوانند برای رفع مصیبتهای مردم عملاً به خوشی مبدل سازند.
همین اکنون چهل میلیون انسان ساکنین کشور مان در عزا وماتم دایمی بسر می برند؛ چگونه میتوان درمیان خون وآتش از عید سخنی بمیان آورد.
آنچه بما مربوط میشود از میان کلیه وظایف، سه نکته قابل تاُمل است، که به باور این قلم تطبیق آن ازغم هموطنان عزیز ما میکاهد وبوی عید رابمشام آنها خواهد رسانید:
اول غمشریکی درعمل بامردم غمدیده ومصیبت رسیده.
دوم وحدت وهمدیگر پذیری توام با گذشت وتلاش بخاطر وحدت ملی .
سوم جستجوی یک راه حل اساسی برای نجات کشوراز وضع مصيبتبار کنونی.
آنگاه عید واقعی برای همه ی هم ميهنان عزیز میسر خواهد شد، که در پرتو آن خوشیهای خود رابیکدیگر مبارکباد بگوییم.
باعرض حرمت
عبدالوکیل کوچی
عید
درمیان خون وآتش طمطراق عید چیست؟
گررسومش هم بخوانی کو نشان روزعید
چشمها پر خون پیرامون تابوت شهید
غرق دریای غمست این مردم هردم شهید
خا نه ها ویران ملتها گروگان رفته اند
حال با نیرنگ گونا گون و بازی جدید
انتقا ل و جا بجایی دشمنان این و طن
لشکر و حشی استعمار با جنگ شد ید
خانه را آتش زده افرشتگان را سو ختند
آدمی قربا نی و انسا نیت شد نا پد ید
روزن تعلیم و تحصیل و ترقی بسته شد
سیرارزشهای انسانی به بن بستش رسید
جای حیوان، جان آدم را بقربانی کشند
پس چه گویم عید تان تبریک با حرف نوید
عید واقعی همان روز نجات میهن است
تا شود آزاد مردم از ستم های مزید
و کوچی