مثلث شيطانی نبيل مسکينيار- حسن اميری وشکيب علومی
مثلث شيطانی نبيل مسکينيار- حسن اميری وشکيب علومی
دربستربيماری هياهوی محاکمۀ جنايتکاران جنگی
بخش اول
سيد احسان " واعظی"
طوريکه همه بينندگان وشنوندگان رسانه های اطلاعات جمعی اطلاع دارند، تبليغات گستردۀ شبکۀ جهانی تلويزيون آريانای نبيل مسکينيارکه ازامريکا پخش ميگردد، طی چند سال اخيرفعاليتهای خصمانه اش، برعليه منافع ملی و درضديت با پروسۀ صلح، امنيت ومسيررشد و انکشاف درکشورمان، روز تاروزبيشتر گرديده، ساحۀ تبليغات زهراگين ودروغ پراگنی های بيشترش گرچه شامل حال تمام روشنفکران وفعالان سياسی مطرح درجامعۀ افغانستان بوده ، اما مرکز ثقل اين تبليغات مطابق برنامه ای که برايش داده شده است، بيشتر ازديگران متوجه حزب دموکراتيک خلق افغانستان می باشد، که بنابراهداف اين شبکه و کرکتروماهيت مجريان وگردانندگان پروگرام های سياسی آن، استقامت می يابد.
ازآن جاييکه اين فعاليتهای تخريبی که با تلاشهای تب آلود وبيمارگونه، سراسيمه گی ابلهانه و ضد ونقيض گويی کودکانه صورت ميگيرد، عمدتآ بوسيلۀ سه تن از عناصر افراطی، بدنام ، ماجراجو وعقده مند مصاب به بيماری های روانی به شکل مثلث ( نبيل مسکينيار- حسن اميری- شکيب علمی ) ازمجاری وزوايای مختلف، ولی شامل پلان واحد واهداف مشترک سازماندهی ميگردد. بنابران درنوشتۀ حاضرسعی برآن مبذول گرديده تا درضمن مروری براهداف، عوامل و ماهيت اين پرو گرامها ، توضيحات مختصری در رابطه به کرکتر، خصلت، طرزگفتار، لحن بيان وشيوۀ برخورد مسؤولين ذکرشدۀ آن، توأم با هياهوی تبليغاتی وسروصداهای پرهنگامه ای را که دررابطه با محاکمۀ جنايتکاران جنگی به راه انداخته اند، مورد تحليل و بررسی قراردهيم.
اول- آقای نبيل مسکينيار ، اين نابغۀ سياسی که بنا برقول و شهادت داکتر هاشميان " باجۀ موصوف" بخاطر دست يافتن به مدارج بلند تحصيلی ودريافت شانس شمول در دانشگاه کابل ، با تهيه نمودن اسناد جعلی فراغت ازليسه ، خود را شامل دانشکدۀ ادبيات نمود، که بعد ازتثبيت اسناد جعلی ودروغ شاخدارش، ازفاکولتۀ ادبيات اخراج گرديد. مزيد برآن نامبرده مطابق شواهد ومدارک داکترهاشميان، درحاليکه به عضويت و همکاری درسازمانهای استخباراتی امريکا ,… متهم ميباشد ، با استفاده ازاين روابط ! وبدست آوردن امکانات همه جانبه! به ايجاد و فعال نمودن اين شبکۀ تلويزيونی ، دست يازيد. البته انگيزه های ايجاد اين شبکه و فراهم آوری شرايط وتسهيلات لازم وتأمينات پولی، با مقاصد و اهدافی که اين شبکۀ تلويزيونی دنبال مينمايد، برای خطور وتداعی برخی سؤالات ، جای شک وشبهه ای را باقی نمی گذارد.
مسکينيار منحيث اهرم دراين مثلث ، گرداننده گی پروگرام های سياسی- اجتماعی و انتقادی تحت عنوان
" نگاه " و" ازگپ گپ می خيزد" را بعهده داشته ودراظهارات خويش ازهيچ نوع مذمت ودشنام گويی به مخالفين سياسی اش که حزب دموکراتيک خلق افغانستان درصدرآن قراردارد، خود داری نمی ورزد.
وی دريکی ازپروگرام هايش به گوينده ای که به گمان اغلب مطالب صحبت شده را قبلآ با وی درميان گذاشته بود، برای اهانت ودشنام گويی دور ازعفت کلام وخارج ازآداب انسانی، که به آدرس اعضای ح. د. خ. ا، صورت ميگرفت، فرصت کافی داده و بعدآ با همنوايی از وی ، توضيح ميداد، که حقا شما هرچه درمورد آنها فرموديد، درست و صحيح بوده ومن تا الحال به کشف و دريافت اين ( بد ترين ) الفاظی که سزاوار و شايستۀ آنها ( اعضای ح.د. خ. ا ) باشد موفق نگرديده ام.
اما نامبرده به اصطلاح مشهورمردم ما که گفته اند " دروغگو حافظه ندارد " با فراموش کردن اين اظهارات کودکانۀ خود وآن دروغ پراگنی های رفيق قراردادی اش، درپروگرام بعدی با نثارکردن کلمات فحش ودشنام به حکومت کرزی ومشتعل شدن احساساتش، چنين ياد آور گرديد که: « ازاينها کرده همان ح. د. خ. ا و حاکميت شان بمراتب بهتر بود وصدها مرتبه شرف داشتند، لا اقل دولتی ، نظمی و قانونی وجود داشت وچيزی را خو ازکشورباخود نه برده وبا دست خالی وطن را ترک گفتند وفعلآ هم اکثريت شان درفقر وتنگدستی زندگی می نمايند». ولی بعد ازچند لحظه دوباره ملتفت گفتار خود گرديده ومتذکر ميشود که : « بجزازچند نفر رهبران آنها ». وی بمنظورمغشوش ساختن ذهنيت افغانها، درصحبتهای ديگرش، اتهامات برخی افرادی را مبنی براين که گويا اين شبکۀ تلويزيونی را درخفا خلقی ها وپرچمی ها رهبری می نمايند، با يادهانی غير آگاهانۀ خود، چنين ياد آور شد که: « چطور آنهايی که خود درکشورهای خارجی مهاجر بوده ودست تگدی را بسوی اين کشورها درازنموده اند، آيا توان تمويل اين شبکۀ تلويزيونی را خواهند داشت؟»
يقينآ که تمويل مصارف گزاف چنين شبکۀ تلويزيونی با فعاليت 24 ساعته اش ، کار ساده ای نبوده ، حمايت ، پشتيبانی وهمکاری عام وتام سازمانها و ارگانهای ديگری را که آقای مسکينيار وشرکايش ازآن برخوردار ميباشند، مطالبه می نمايد.
2- درمورد شکيب علومی ، اين سياستمدار بی سواد که مسؤوليت پيشبرد پروگرامهای را بنام" دنيای زندانی" و " صدای مردم" دراين شبکه دارا ميباشد، فکرميکنم که تبصرۀ زيادی درمورد او گنجايش نخواهد داشت. زيراهمه بيننده گان و شنونده گان رسانه های گروهی با اين نابغۀ بی خرد آشنا بوده و صحبتهايش را که با دست پاچگی روحی، لرزش دست، پرش روی ، غلطی های معنايی درکلام وطرز بيانش همراه است؛ خود ازحالت بد روحی، پراگنده گی اعصاب وعقده های روانی اش، حکايت می نمايد ، بارها شنيده اند. بويژه اين که نداشتن بهره مندی وی ازسواد لازم با مجموع اوصاف ذکرشده اش، اين پروگرام ها را به گونۀ نهايت مضحک وعاری از هرگونه ارزش محتوايی آن به نمايش می گذارد.
3- واما درمورد حسن اميری، مطالب زيادی بوسيلۀ سايت های اينترنتی وساير نشرات همگانی ارا ئه گرديده، ولی ازآن جايی که موصوف دراتهام زنی ودشنام دهی ، گوی سبقت را ازديگرهمکاران گروپش ربوده است. بنابران وی درپروگرام هايش ، همواره با عکس العمل های شديد بيننده گان و گفت و شنود های جنجال برانگيز وخارج از آداب انسانی مواجه ميگردد.
اميری درنتيجۀ يک سلسله سؤال ها واتهاماتی که ازطرف بيننده گان تلويزيون بالای وی وارد گرديد ونامبرده را تحت فشارشديد قراردادند، ناگزير شد تا يکی از پرو گرام های مورخ 25. 1. 2008 چشم انداز را به معرفی خود اختصاص داده و اظهارات ضد ونقيض دورازحقيقت که بعمل آورد، بيننده های آگاه وژرف نگر را به سؤالات متعدد بيشتری درموردش ، واداشته است.
بلی خوانندۀ عزيز! حسن اميری مانند مسکينيار وحتی بدتر ازاودرپروگرام ها وصحبت هايش نخست بدترين ورکيک ترين دشنام ها را به آدرس مخالفين سياسی اش دررأس به همه اعضای ح. د. خ. ا وحتی ساير کارمندان غيرحزبی ومردم شريف و وطپرستانی که درآن وقت دردستگاه دولت کارکرده بودند، نثار می نمايد. سپس مثل همان تاکتيک کهنه وزنگ زدۀ مسکينيار" گدی گک های کوک شده" اش را به صدا آورده و صحبتها يی راکه قبلآ برای آنها تفهيم نموه ، وا ميدارد وبرای اين اجيران ثناخوان وقت بيشتر را برای دادن دشنام ميدهد. ولی هرگاه شخصی ازحاکميت آن زمان وسياستها وپاليسی ها ی مربوط به آن دوره به شکلی از اشکال دفاع و جانبداری نمايد ويا اينکه درکدام مورد مشخص ديگری با صحبتهای اميری وشرکاء وطرزتفکر وبيان شان درتناقض قرارگيرد، فورآ صحبت جانب مقابل قطع گرديده ويا با بهانۀ " وقت تمام شده" حق ادامۀ سخن گفتن ازوی سلب وگفتارش ناتمام متوقف ميگردد.
گرچه تعدادی از هم ميهنان عزيزما چندين بار ازاين گرداننده گان (مسکينيار، اميری وعلومی) جدآ تقاضا نموده اند تا ازاستعمال کلمات رکيک ودور از آداب انسانی دست برداشته دراين وقت حساس کشور که شعله های آتش جنگ زنده گی برانداز هرروز بيشتر ازپيشترزبانه ميکشد صرف نظر کرده ، سخن های خيرخواهانه و صلح آميز را تبليغ وبحيث اپوزيسيون سياسی وارد ميدان مبارزۀ سالم سياسی شوند واين گفتۀ شاعر را بپذيرند: قلم چون گرفتی دورويی مکن + غرض ورزی و کينه جويی مکن
سخن بی شمار است و مطلب هزار + مگو حرف بی مغز و نا ا ستوار
رۀ را ستی و درستی گزين + جز از را ستی و درستی مبين
سخن گر پی زحمت مردم است + سخن نيست بل نيشک گژدم است
وليک با کمال تأسف که اين پيشنها دها ونظريات خيرانديشانۀ آنان ، درقلب های سياه وتيرۀ اين سه تن ( مثلث شيطانی ) کوچکترين تأثيری بجا نگذاشته است.
گرچه نگارنده هيچ نوع صحبت غير اخلاقی را ازهرطرفی که باشد وآنهم دريک رسانه ای که نشرات خود را درسطح جهانی برنامه ريزی مينمايد ، تاييد نمی نميکنم ، ولی عامل اساسی همچو دشنام زنی ها را در مساعد ساختن زمينه های ازطرف مسؤولين پروگرامهای مربوطه جستجو مينمايم.
ازآن جاييکه هرعمل، عکس العملی را درقبال دارد، ميخواهم بطور اخص صحنه ای ازاين گونه ماجرا ها را که چندی قبل دربرنامۀ حسن اميری استماع نموده ام ، بازگو نمايم.
اميری چندی قبل صحبت شخصی را که دربرابردشنام هايش نسبت به ح. د. خ. ا و رهبری آن پاسخ منطقی، مستدل و معقول داده و اورا ازياوه سرايی هايش برحذرداشت، فورآ قطع نموده و درعوض يکی ازهمان اشخاص قراردادی ( گدی گک کوکی) را به صدا آورده، وقت کافی را به استعمال آن چنان کلمات زشت و دورازآداب انسانی دردفاع ازخودش داد که قلم از نوشتن و زبان ازگفتن آن شرم دارد. سپس اميری بعد از سخنان دور ازحيا وضد اخلاقی شاگرد فرومايه اش، با لبان پرازخنده وقيافۀ رضايت مندانه، درتاييد از سخنان دشنام اميز متذکر گرديد که شما مطمئن باشيد که ما (!) اين خائنين ( اعضای ح. د. خ. ا ) را بزودی به جزای اعمال شان خواهيم رسانيد!
خواننده گان عزيز! آز آن جاييکه آقای اميری وشرکاء، کدام برنامه ای را پيرامون تأمين صلح وامنيت درکشور، رفع نيازمنديهای اقتصادی و اجتماعی مردم و اعمارمجدد افغانستان تا کنون ارائه کرده نتوانسته و اصلآ آن فهم ودانش و خردی را ندارند تا انديشه ای را برای بازسازی کشورجنگ زدۀ ما به پيشگاه جامعۀ افغانستان ، ارائه کنند؛ بنابران اين سه متفکرکم سواد آنچه را که درمدارس استخباراتی غرب بنام فحش ودشنام گويی، تهمت واتهام بستن وتخريب شخصيتها، سازمانها واحزاب پيشرو ومترقی، فرا گرفته و نقد آستين خويش دارند، آن را بمثابۀ يک مزدور اجيرشده بازگو ميدارند تا ارضای خاطر باداران امريکايی، انگليسی وپاکستانی شان را حاصل ومزد ماهانه را حلال (!) نمايند.
طوريکه ديده ميشود اين تلويزيون نقش ورسالت خود را که ميبايست منحيث يک رسانۀهمگانی درامر تنويراذهان عامه وتربيت سالم فرزندان کشوردرجهت تأمين امرصلح، آشتی ملی وحدت واتحاد باهمی برای اعمار جامعۀ نوين ايفاء مينمود ، بکلی ازدست داده، برعکس شب وروز تبليغ جنگ وشرارت پيشه گی را در پيش گرفته است. بدون مبالغه ميتوان گفت که کمتر فرد، گروه وسازمانی است که از آسيب گزند اتهام زنی و تبليغات ناروای آنها در درامان مانده باشد.
بد انديشی وتعصب جنون آميزاين " مثلث شيطانی " دربرابر اين و يا آن رقيب ومخالف به حدی رسيده که عواقب رسوايی وشرمساری خويش را دربرابرافشا و برملا گرديدن اخبار جعلی ای که پخش ميکنند واعتبار شان را بحيث گردانندۀ يک رسانۀ خبری بکلی ازدست ميدهند، کاملآ فراموش نمايند.
نگارنده، روزی خبرداغی را نخست از زبان مسکينيار وسپس بوسيلۀ اميری وديگران مبنی بردستگيری احمد ضياء مسعود معاون رئيس جمهور ومحمد يونس قانونی رئيس مجلس نماينده گان شورای ملی افغانستان، درميدان هوايی دوبی، بخاطر حمل چند مليون دالربطورقاچاق وغيرقانونی، استماع نمودم.
همزمان با پخش اين خبر ودستگيری شان (!) ،آقای مسکينيار آنها را بنام خائنين ملی اعلان ومعرفی نموده ، ازطريق پروگرام تلويزيونی خويش پيامهای تبريکيه به هموطنان داده وچون پخش اين خبردرروز اول عيد قربان مصادف بود، ايشان با دستگيری اين دوتن ، اين عيد را به دو عيد جشن گرفته و ازموجوديت آنها در نظارتخانه وزندان دوبی به بيننده گان تلويزيون مژده ميدادند. سپس آقايان مسکينيار و اميری بدسترس گذاشتن کستهای ثبت شده ازجريان واقعه را ازطريق تلويزيون خويش با صراحت به بيننده گان وعده وتعهد نمودند.
اين کمترين همه، بدون جانبداری ازموضع اين عالی جنابان مربوط به دولت افغانستان، صرف با اين برداشت، که آيا تفتيش و کنترول اثاثيه ولوازم سفر اين افراد بلند پايۀ دولتی با پاسپورتهای سياسی(ديپلماتيک) که دردست دارند، مطابق معيارهای بين المللی ومناسبات ديپلماتيک دولتين، موجه است يا نه ودو ديگر اينکه ايشان با چنين امکانات و موقعيتی که درداخل کشور دارا اند، ميتوانستند که اين پول را با وسايل و طرق ديگری به خارج ارسال نمايند، نه آنکه خود مستقيمآ با بکس های دستی خويش حمل نمايند.
روی همين دلايل پخش اين خبر برای من چيزی موجه وقابل تاييد به نظر نرسيد، بجزيک اتهام زنی بی پايه وتبليغات منفی دربرابرمخالفين وتکرار همان دروغهای شاخدارسابق خود شان درتلويزيون آريانای امريکايی .
واما سکوت اين افراد بلند پايۀ دولت دربرابرهمچو تبليغات واتهام بستن ها وعدم اعتراض شان برعليه گرداننده گان و گوينده گان اين پروگرام ها وندادن پاسخ لازم درزمينه، يا ناشی ازجبن شان ازحاميان اين تلويزيون که درافغانستان حضور ونفوذ سياسی - اقتصادی- نظامی واطلاعاتی دارند، بوده ويا اينکه اين تلويزيون نسبت دروغگويی ، اتهام زنی وفعاليتهای تفتين آميزی که طی چند سال انجام داده است، اکنون نه کسی آن را می شنود ونه به حرف هايش ارزش داده می شود و به اين گفته های شاعر اکتفا ميگردد:
به سفله گان چورسيدی حرمت و تواضع کن + دری که پست بود ميتوان خميده گذشت
* * * * * *
با سفله گان طريقۀ تسليم حکمت است + پيش آيدت اگر در پستی خميده رو
اين گروپ سيه کار مطابق برنامۀ سازمانهای استخباراتی مونوپولهای غرب، سوگند ياد نموده اند تا هر آنچه را که به خير وصلاح ميهن وخوشبختی وسعادت مردمان بلا کشيدۀ آن تمام گردد، برضد آن قدبرافراشته و تاجايی که برای آنها مقدورباشد، با آن مخالفت ورزند.
طوريکه هموطنان مهاجر مان در اروپای غرب آگاهی دارند که بتاريخ 18 جنوری 2008 بمنظور حل مشکل پناهندگی افغانهای مقيم هالند که نسبت نداشتن اسناد قانونی اقامت درحالت بی سرنوشتی قرارداشتند واين حالت مشکلات جدی ای را درپروسۀ تحصيلی اطفال شان، توأم با دهها تشويش ونا آرامی های روحی برای شان ببارآورده بود، مصمم گرديدند تا تظاهرات مسالمت آميزی را درساحۀ مقابل پارلمان هالند درشهر دنحاق راه اندازی نمايند. آنها معتقد شدند تا ازاين طريق، پيامها و تقاضاهای برحق شان را مبنی بر اعطای حقوق پناهندگی به فاميل های افغانهای بی سرنوشت، برای مقامات ذيصلاح دولتی آن کشور و ديگر سازمانهای دموکراتيک ونهاد های اجتماعی و بشردوست رسانيده، توجه وهمکاری آنان را درزمينه معطوف نمايند. دو روزقبل ازروز موعود، حسن اميری طبق پلان مرتبه درپروگرام شکيب علومی داخل شده ، بعد از معرفی خود، نخست افغانها را به عدم اشتراک واجتناب ازاين گرد همايی، تحت عنوان اينکه گويا اين مظاهره ازطرف تعدادی از پرچمی ها وخلقی هايی که پناهندگی شان به حالت تعليق قرارداده شده وعنقريب مطابق خواب وخيال های پريشان اين سه ارواح خبيثه، به محکمۀ بين المللی معرفی ميگردند، تشويق وترغيب نموده ومتعاقبآ بمنظور اخلال و درخلاء قراردادن افغانها عمدآ خبر به تعويق افتيدن اين مظاهره را از 18 جنوری به برج فبروری اعلام نمود.
ازآن جاييکه افغانهای ميهن پرست وبا احساس مقيم هالند با درک وتشخيص ازشرايط دشوار زندگی افغانهای مهاجرخويش درآن کشوربه راه اندازی اين مظاهره مصمم بودند، اين اجتماع با اشتراک صدهاتن از افغانها وديگرسازمانها ونهاد های خيرخواه ومترقی کشور برگزار وبا صدور قطع نامه وارسال آن به پارلمان هالند پايان يافت وداغ ننگين ديگری را برجبين اميری وشرکاايش که با حل مشکل پناهنده گی افغانها ومساعد گرديدن زمينه های بهترتحصيلی برای فرزندان مهاجروطن، اين ارواح خبيثه را نا آرام ميسازد، باقی گذاشت.
هرگاه ازآنها چنين پرسشی بعمل آيد:
صد باربدی کردی و توشرم نداری + نيکی چه بدی داشت که يکبار نکردی؟
به هموطنان ما درآينده چه جوابی خواهند داشت.
شاعرديگری چه نيکوفرموده است:
غمگين مکن اگرنکنی شاد خاطری + گر مرهم دلی نشوی نيشتر مبا ش
اين شبکۀ دروغ پراگن وشايعه پرداز که عاری از هرنوع صداقت درگفتارميباشد، با تحليل های نادرست، تبصره های بی محتوا، پيشداوری های ناقص وبيجا وابرازنظرهای ضد ونقيض خود که ازماهيت نفاق افگنانۀ ضد ملی آنها نشأت ونمايندگی ميکند، اکثريت هموطنان ما راعملآ درضديت با خود قرارداده، ارزش واعتبار يک رسانه را روز تا روزازدست ميدهد.
آقای مسکينيارسرتيم اين شبکۀ افوا گر و دروغ پراگن، دريک تبصرۀ غرض آلود خويش در زمان کشته شدن بينظير بوتو، دربدو امر ازکارکردهای نامبرده تقدير وستايش بعمل آورده و اورا بحيث يک زن قهرمان تقديس کرده ، به جهانيان معرفی نمود؛ ولی لحظۀ بعد که نامبرده با انتقادات وابرازنظرهای ديگر افغانها مبنی بردست داشتن مستقيم بينظيربوتو دررهبری وتقويت تحريک طالبان وبالنتيجه سلب استقلال ملی ووابسته شدن کشورباستانی مان به پاکستان ، مواجه گرديد؛ آنگاه با تحت تأثيرقرارگرفتنش دربرابرسخنان دقيق، مستند و انتقادی هم ميهنان با احساس ، آگاه ، بادرد و وطنپرست مان، ناگزيرآ برخلاف گفتار چند لحظه قبل خويش، صحبتهای آنان را درزمينۀ جفای بوتو، تاييد وبخاطر برائت خود وگويا مصداق صحبت هايش، چند جملۀ نامفهوم وبی ارتباط ارائه نمود، که قناعت هيچ کسی را فراهم کرده نتوانست. زيرا به همگان مبرهن است که بينظير بوتو بخاطرهمکاری بی شايبه اش با طالبان، افتخار نام مادرطالبان (!) راکمايی نموده وخود در مصاحبه ای که بتاريخ 20 اکتوبر2000 با اخبارلوموند فرانسه انجام داده، چنين ياد آورگرديد:« فکر رويکار آوردن طالبان از انگليسهابود، مديريت آن را امريکايی ها به عهده گرفتند، هزينۀ آن را سعودیها پرداختند و من اسباب آن را فراهم کرده وطرح را به اجراء درآوردم ».
همينگونه دراظهارات ديگر اين گروه، احمدشاه مسعود گاهی بحيث شهيد قهرمان ودرجای ديگرجنگسالار و عامل اصلی تخريب شهرکابل وقاتل 65 هزارساکنين آن معرفی ميگردد. بايد گفت که همچو تناقض گويی و اتخاذ مواضع گمراه کننده وارتجاعی، بارها دراظهارات وتبصره های بی محتوای مسؤولين اين پروگرام ها بمشاهده رسيده است.
اينک بصورت نمونه به برخی ازجوانب توضيحات" اميری" که بتاريخ 25- 1 – 2008 درپروگرام چشم انداز درمورد خودش ارائه داشته، مرورمی نماييم:
اميری مطالب را باسناريوی قبلآ تنظيم شده، درقالب جملات آراسته با کلمات دلپذير و فريبنده وعاطفی واحساس برانگيز، که شباهت بيشتری به يک داستان حماسی ميرساند، بيان ميدارد.
وی منحيث قهرمان داستان ازآغاز قيام 7 ثور1357 ، درتمامی صحنه ها ، حضور وتجسم می يابد و نقش خودرا درسازماندهی تمامی فعاليتهای ضد دولتی طور زايد الوصفی ، برجسته و متبارز ميسازد.
چنانچه، موصوف تمامی آشوب ها ونا آرامی ها، عملياتهای تخريبی و فعاليتهای مسلحانۀ ضد دولتی را ناشی ازقيامهای خود جوش مردم دانسته و خود را در رهبری وسازماندهی آنها به شکلی از اشکال دخيل شمرده است. وی با پررويی تمام گويا افتخارات سازماندهی قيام (!) مردم پنجشيررا ازآن خود دانسته وپهلوان احمدجان را نيز دراين عملياتهای ضد دولتی، همکار وشريک جرم خود معرفی ميدارد. درحاليکه پهلوان احمدجان که يکی از معززين مردم پنجشير و ستارۀ درخشانی درآسمان سپورت کشورمان محسوب ميگرديد، و هم ميهنان ما با نام ونشان وی آشنايی دارند، زمانی ( دراوايل دهۀ 80 ميلادی) دررأس يک هيأت صلح به نمايده گی از دولت آن وقت به حيث حکم غرض اجرای مذاکرات صلح و آتش بس بين دولت و مخالفين به آن منطقه اعزام وسپس دراثرتوطئه ای ازطرف مخالفين مسلح دولت ، بصورت خيلی ناجوانمردانه، به شهادت رسيد؛ روانش شاد و خاطره اش بحيث قهرمان شهيد راه صلح ، تابناک و جاودان باد!
<