یک دهه دروغگویی، یک دهه تزویر و ریا کاری
غفار عریف
یک دهه دروغگویی، یک دهه تزویر و ریا کاری
تاریخ 5/12/2011، با یک دید ساده، ولیک با یک تحلیل ژرف اندیشانه، گذشت یک دهه زمان نفس گیر و پر از چالش های جنجال بر انگیز را برای مردم افغانستان و به آنانی که در زیر پوشش واژه های "کمک" ، "همکاری" و " تعهد بین المللی" به سرزمین تاریخی مان هجوم برده اند و با دست آویز کردن این نکته های به ظاهر زیبا، در حقیقت، سنگر های خواست ها و هدف های دراز مدت خویش را در افغانستان، در آسیای میانه و در حوزۀ جنوب شرق آسیاتحکیم می بخشند؛ درخاطره ها تداعی میدارد.
درست یک دهه پیش بود که پس از منهدم شدن پایه های فرمانروایی جابرانۀ طالبان منفور و سیه دل، سازمان ملل متحد، شماری از چهره های آشنا و نا آشنا، سیاسی و غیر سیاسی را از جمع شهروندان افغانستان، مضاعف با تعدادی از کار کشته های عرصه سیاست از دنیای خارج، در یک گردهمایی بین المللی، تحت یک برنامۀ ویژه، به دور یک میز، در قصر پیترزبرگ در شهر بن آلمان، میزبانی نمود تا روی سرنوشت مردم و آیندۀ سیاسی افغانستان، تصامیم سازنده و درخور توجه (!) اتخاذ و فیصله های سودمند(!) را درج پروتوکول کند.
و اینک ده سال بعد از آن رویداد، دومین نشست بین المللی در بارۀ افغانستان به هدف صدور قرار حقوقی ( بدون محاکمۀ وضعیت) پیرامون سرنوشت مردم رنجدیده و بلاکشیدۀ آن، با شرکت وزرای خارجه و دیپلوماتهای 85 کشور جهان و نمایندگان (15) سازمان بین المللی، در تالار تعمیر سابقۀ پارلمان آلمان در شهر بن صورت گرفت تا اولیای امور (داخلی و خارجی) در گزارش ها و بیانیه های خویش، یک تصویر روشن و امیدوار کننده (!) راجع به آینده سیاسی (!)، وارد آوردن بهبودی لازم در کار ها و شکل دهی بهتر (!) به نهاد های اداری- سیاسی – اقتصادی- خدماتی و اجتماعی، دراین خطۀ باستانی برباد رفته، ارائه بدارند !
استقامت های کاری در گردهمایی مورخ 5/12/2011 در شهر بن، بر محور سه موضوع عمده می چرخید:
- واگذاری مسوولیت های امنیتی به نیرو های مسلح افغانستان ؛
- تأکید بر تعهد جامعه جهانی به دولت افغانستان پس از سال 2014م ؛
- مسألۀ تأمین صلح وپیشبرد مبارزه با دهشت افگنی بین المللی و مواد مخدر( کشت - تولید- قاچاق).
پیش از اینکه روی هریک از نکات اساسی آجندای دومین کنفرانس تدویر یافته در شهر بن آلمان، صحبت بعمل آید و در دایره ی تصامیم و فیصله های اتخاذ شده در این نشست، بحث پیگیری گردد؛ ضرورت است تا بار دگر به گذشته ی ده ساله نظر اندازی صورت گیرد و در تسلسل و توالی به اجراات انجام داده شده و پیشامد های مربوط به آن، کنه حقیقت دریافت شود:
همین که ماشین جنگی طالبان تبهکار و دهشت افگن و مراکز آموزشی و تربیتی سازمان القاعده، در زیرضربه های ( هوایی و زمینی )پیهم و خرُد کنندۀ ماشینری نظامی امریکا و انگلیس به اشتراک و همکاری بالفعل و بالقوۀ پیمان ناتو، از کار افتید و در پرنسیپ طلسم شوم و شیطانی این جاهلان قرن درهم شکست و عالیقدر امیر المومنین (!) یعنی "موشی دایان" افغانستان، ساخته شده در دستگاه ریخته گری آی اس آی مطابق نسخه سی آی ای ، یکجا با رهبران القاعده و یاران نزدیک شان، صحنه را ترک گفته در پاکستان مخفی شدند ؛ اگر از یک سو، صوبه داران (ملکی و نظامی ) پنجابی و تیکه داران مذهبی در آن طرف خط مرزی در پاکستان ؛ دم دستگاه آل سعود در شبه جزیرۀ عرب ؛ شیوخ نفت سالار و عیاش در حوزۀ خلیج، در ماتم نشستند و بر مرگ طاغوت مویه سردادند ؛ از سوی دیگر تحلیل گران، جامعه شناسان و آگاهان سیاسی در دنیای غرب، با یک خوشبینی عجیب و غریب و پیش از وقت، نعره های دلخراش و گوش کر کننده را سر دادند که افغانستان نسبت به هر زمان دگر، درین مقطع ای از تاریخ خویش، به شکل گیری سیاسی منسجم نزدیک شده است.
بر بنیاد یک چنین تصور خام، امید بیهوده، محاسبۀ غلط و سنجش نادرست بود که مرکز سوق و اداره، دیپلماسی بین المللی ( سازمان ملل متحد) ، بر اساس برنامۀ یگانه ابر قدرت باقی مانده و در تبانی با سلطه مندان در دنیای سرمایه داری ( نیولیبرالیزم) با یک ژست نمایشی و حرکت های نا موزون با یک ذوق زدگی و بینش آلوده به کذب و مملو از خبط و خطا ؛ نمایندگان دسته بندی های جنگی و سیاسی ( اتحاد شمال و گروه های دیگر به شمول طرفداران شاه سابق و تکنوکرات های مهاجر در دول غربی) را دورهم جمع کرد و با امضأ گرفتن در پای موافقتنامه های "بن" به زعم خود، سنگ تهداب نظم نوین سیاسی را در افغانستان، در حقیقت بدون توجه به مشارکت وسیع نمایندگان واقعی مردم، گذاشت.
مقصود از این شتابزدگی دوستان دروغین افغانستان، در گام نخست، جابجایی مهره های دلخواه و فرمانبردار در مقامهای کلیدی ادارۀ موقت بود، با این استدلال فریبنده که می توان در موجودیت و نصب آنان در چوکی های اساسی رژیم جدید، راجع به آیندۀ سیاسی این سرزمین رهایی یافته از آفت ها و بلا های تعصب بنیادگرایانه، به وجه احسن و به طور سنجیده شده حرف زد و کمک های بزرگ اقتصادی و تخنیکی را به افغانستان سرازیر ساخت و به پروسۀ نوسازی و بازسازی ویرانه ها، رونق بخشید.
به مردم داغدیدۀ افغانستان وعده داده بودند که بخاطر گذار آبرومندانه به دورۀ انتقالی و سر انجام ایجاد پایه های تشکیلاتی مستحکم برای استقرار یک نظام سیاسی با ثبات پس از مرحلۀ انتقال، سعی بلیغ به خرج داده می شود تا از سوی زمامداران نصب شده در قدرت دولتی:
- مملکت به طرز موثر اداره گردد ؛
- امور لشکری و کشوری با دقت و خردمندانه رهبری و اجراات به شکل سودمند تنظیم و سازماندهی شود ؛
- وضعیت سیاسی و اجتماعی بهبود یابد ؛
- با معطوف داشتن توجه بیشتر و پیگیری کار دلسوزانه تر، روند انکشاف اقتصادی- اجتماعی تحرک پیدا کند و جان تازه به خود بگیرد.
به سخن دیگر: از آغاز کار، امریکایی ها و انگلیس ها در هماهنگی و اشتراک مساعی با متحدین خویش، در زیر چتر به ظاهر جامعه بین المللی (!) هدف ها را در روی صفحۀ کاغذ به کلی معین و مشخص ساخته بودند:
در افغانستان یک نظام سیاسی با صلاحیت (!)، قدرتمند (!)، دارای قابلیت رهبری (!)، برخورددار از قاطعیت (!)، توانمند در تصمیم گیری ها(!) ... به وجود آید و در دراز مدت کمک های مالی و اقتصادی را از خارج به دست آورد.
چه ظاهر نمایی آشکارا و چه بازی فریبنده که با ردیف کردن واژه های با مفهوم و امید بخش، به خورد مردم مظلوم افغانستان و به مقصد آرامش خاطر خلق های جهان، داده شده بود!
زیرا ازهمان روز نخست، معلوم بود که با شریک ساختن چهره های سوال بر انگیز، بویژه سرکرده های اعضای باند مافیایی مواد مخدر، قاتلان و آدمکشان حرفوی، جنایتکاران و ناقضان حقوق بشر ... در ساختار های حکومتی ، هرگز و هیچگاهی در افغانستان یک رژیم سیاسی مستقل، با اراده وجوابگو در برابر مردم به وجود نخواهد آمد؛ بلکه تلاش صورت گرفت تا با بالا کشیدن سیما های مضحک و اسرار آمیز و نصب آنان در اهرم های قدرت دولتی، یک نظام سیاسی بیروکراتیک، ضعیف، ناتوان، محتاج، دست نگر، بی ثبات، وابسته به کمک های با قید وشرط مالی- مادی- تخنیکی- فنی- علمی- آموزشی- تربیتی بیگانگان حریص و منفعت طلب، رویکار آید تا توسط مهره های آن به سادگی و بدون جنجال و درد سر، خواست ها و هدف های سیاسی، سوق الجیشی و علاقمندی های اقتصادی و جیو پولیتیکی دول استثمار گر امپریالیستی و همسایه های مغرض و مداخله گر، تحقق پیدا کرده بتواند.
بدین ترتیب دیده می شود که پالیسی سازان غربی، از مرحلۀ آغازین ساختن نظام سیاسی برای افغانستان، با وجود تبارز همه خوشبینی های دل گرم کننده، با بی توجهی کامل به پرنسیپ های قبول شده در سیاست خارجی،در هنگام تعیین خطوط کاری به دولت نوبنیاد و گزینش افراد در مقام های کلیدی ، یک اصل بسیار مهم و خیلی ها با اهمیت را قصدی از نظر انداختند:
سیاستمدارانی که اجرای یک مأموریت سیاسی حساس را در یک کشور جنگ زده و در شرایط بحرانی به عهده می گیرند، آیا امادگی لازم به تطبیق فیصله های بنیادی و استعداد سرشار ، اهلیت، شایستگی، کاردانی، لیاقت، مهارت، تجریۀ کاری در به سر رسانیدن تعهدات داده شده، قریحه، توانایی و دانش لازم سیاسی، قبولی نوگرایی را در خود نهفته دارند یاخیر؟
گذشت زمان، پراتیک زندگی، بیلانس اجراات و کارنامه های سیاه نورچشمی های نازدانه و دردانۀ جهان غرب و حلقه های نفوذی دستگاه های استخباراتی ممالک همسایه که در طی مدت ده سال سپری شده چوکی های دولتی را در افغانستان سرقفلی گرفته و مصروف بده و بستان های مالی و سیاسی اند، نشان داد که در وجود آنان هیچ یک از شاخص متذکره، سراغ نمی شود.
+++++++++++++
نظریه پردازان سیاسی، آگاهان عرصه های علم اقتصاد وسیاست، پژوهشگران مسایل اجتماعی، صاحب نظران جامعه شناسی علمی، کارشناسان امور نظامی، دفاعی و امنیتی، تحلیل گران موضوع های جنگ و صلح، استراتِژست ها و متفکران روابط بین المللی، که در ده سال اخیر، جریان حوادث و رویداد ها را در افغانستان به دقت دنبال نموده اند ، به خوبی واقف اند که وارد آوردن تغییر در استراتِژی جنگ در افغانستان: اعزام بیشتر سربازان خارجی به جبهه های جنگ، تسریع پروسۀ تربیت و آموزش مسلکی نیروهای ارتش و پولیس افغانستان به مقصد بالابردن مورال رزمی آنان در مبارزه برضد دهشت افگنان طالب ؛ گروه وحشی حقانی و جانیان شبکۀ القاعده، ارتقای کمی و کیفی نیروهای دفاعی افغانستان به هدف به سر رسانیدن مستقلانۀ وظیفه تأمین امنیت و برقراری صلح و ثبات در کشور تا سال 2014، سپردن تدریجی مسوولیت های امنیتی و وظایف جنگی به قوت های دفاعی افغانستان از سوی نظامیان بین المللی ؛ اعمار پایه های اقتصادی جامعه، توأم با تشدید مبارزۀ همه جانبه علیه فساد گستردۀ مالی و اداری در دستگاه دولت ... در کنفرانس بین المللی لندن به تصویب رسیده بود.
در همان وقت، در آستانۀ تدویر و در ختم نشست لندن، نهادهای جهانی مدافع صلح و حقوق بشر و سازمانهای غیر دولتی طرفدار آزادی و دموکراسی، مانور جهان غرب به سردمداری ایالات متحده و انگلیس را مبنی بر وارد آوردن تغییر در استراتِژی خویش در قبال افغانستان، یک فریبکاری محض دانسته و به آن انگشت انتقاد گذاشتند. همچنان افزایش در شمار و تعداد عساکر امریکایی و نظامیان پیمان ناتو را در افغانستان به مفهوم کشتار بیشتر افراد ملکی، تشدید و گسترش فعالیت های دهشت افگنانه و وسعت دامنۀ جنگ در قلمرو افغانستان مطابق به سناریوی طرح ریزی شده توسط امریکا- انگلیس، دانستند.
چندی پس از برگزاری نشست لندن، کنفرانس بین المللی در کابل ( مورخ 20/07 /2010) تدویر یافت تا کیسه های دزدان و چپاولگران داخلی و خارجی را بیشتر از پیش، پر از زرو سیم سازند.
دراین گردهمایی فیصله بعمل آمد:
- به علت شامل کردن (50) در صد کمک های مالی خارجی در بودجۀ دولت افغانستان، در سکتور مالی دولت، اصلاحات لازم بوجود آید ؛
- با فساد مالی و اداری روز افزون و فراگیر در دستگاه دولت افغانستان، مبارزۀ موثر صورت گیرد ؛
- دولت افغانستان پیشنهاد ها را مبنی بر بیرون ساختن نام شماری از طالبان آدمکش و دهشت افگن، از لیست سیاه شورای امنیت ملل متحد و مورد عفو قرار دادن تعداد دیگری از انان را، ارائه نماید ؛
- دولت افغانستان با بذل کمک ها و دادن رشوه های کلان به جنگجویان طالب از سر جمع پول های واریز شده به فوند امداد، تلاش ورزد تا عدۀ از این طراحان، سازمان دهنده گان، حامیان و مجریان انفجار، انتحار، آدم ربایی،آتش افروزی ، قتل و کشتار، رهزنی و قطاع الطریقی را از جبهه های فعال جنگ خارج گرداند و به روند صلح پیوند بدهد ....
++++++++
و اما در گردهمایی بین المللی مورخ 05/12/2011 در بارۀ افغانستان درشهر بن آلمان، که در اصل می بایستی به ارائۀ گزارش ها در رابطه به کارکرد ها، کمبودی ها، پیشرفت ها، کم آمدن ها و پیشکش کردن یک تصویر روشن از وضعیت عمومی (سیاسی- اقتصادی- احتماعی- دفاعی- امنیتی-حقوقی و قضایی) در افغانستان، به وی به مسالۀ چگونگی تحقق فیصله های کنفرانسهای " لندن و کابل " اولویت داده می شد و گردانندگان نشست، زمینه آن را مساعد می ساختند تا تعدادی از شرکت کنندگان با یک دید نقادانه به ارزیابی کار شناسانۀ مطالب می پرداختند؛ در عوض همه چیز را در سخنرانی های تحسین آمیز و دادن بیانیه های فرمایشی و بجا آوردن احترامات فایقه که در محافل تشریفاتی تجلیل و بزرگداشت از روزهای تاجپوشی و تاج گذاری و یا سالروز تولدی شاهزاده ها و یا شاهدخت ها معمول است، خلاصه کردند.
دراین کنفرانس ، هیچ سخنرانی، بطور مشخص، روی این مطلب تماس نگرفت که در حال حاضر، مردم افغانستان در بدترین شرایط سیاسی- اقتصادی- اجتماعی- امنیتی ، زندگی می دارند. همچنان هیچکسی از ( بلند پایگان افغانستان ، نمایندگان سازمان ملل متحد، کارمندان اتحادیه اروپا، موظفین ملکی و نظامی پیمان ناتو، کارشناسان وزارت خارجه امریکا) گزارش نداد که در ده سال سپری شده، ده ها ملیارد دالری که به عنوان کمک به باز سازی افغانستان و پیشبرد مبارزه با دهشت افگنی بین المللی و جنگ با شورشیان طالب و گروه حقانی و حکمتيار، محو کشت کوکنار و جلوگیری از تولید و قاچاق مواد مخدر، به افغانستان سیل آسا سرازیر شد، در کجا و در کدام راه ها بمصرف رسید؟
حامد کرزی رئیس جمهور نامنتخب افغانستان، در پاسخ به یک پرسش ژورنالیست هفته نامه اشپیگل آلمان ( شماره 49 مورخ 05/12/2011) چنین اظهار داشت:
" در بن ما می خواهیم تحلیل کنیم که به چه چیزی دست یافتیم، چه چیزی غلط جریان پیدا کرد و چه چیزی را در آینده بهتر تر انجام داده می توانیم" ، " از زمان تدویر نخستین کنفرانس در بن، ما به چیز های زیادی دست یافتیم، با وجودیکه در رسانه ها به ندرت انعکاس داده می شوند.
لیکن با کمال تأسف، فقط ما در این حصه ناکام ماندیم که ثبات و امنیت را به تمام شهر وندان افغانستان بوجود آوریم. این بزرگترین کم آمدن ما می باشد. من امیدوارم در ده سال آینده قادر شویم تا این نقیصه را از بین ببریم." ( ترجمه از متن آلمانی)
خوانندۀ عزیز ! توجه فرمائید! آیا می شود به این گفته های حامد کرزی، مهر تائید گذاشت یا خیر؟
در پاسخ، به راحتی می توان گفت: هرگز نه!
زیرا:
ـ در ده سال گذشته در راستای احیای مجدد و نوسازی ساختار های سیاسی- اقتصادی- اجتماعی- حقوقی- عدلی- قضایی- دفاعی- امنیتی- خدماتی و اداری در افغانستان، که پاسخگوی فیصدی معینی از نیازمندی های جامعه باشد، کار صادقانه و دلسوزانه انجام نیافته است.
ـ برنامه خلع سلاح عمومی و سراسری و بدون استثنأ که روند صلح پایدار، تأمین ثبات و امنیت دایمی تا حدود زیادی به آن بستگی دارد، در عمل تطبیق نشده است،
ـ با وجود تخصیص دادن وجوه کلان چند ملیلرد دالری از سرجمع کمک های مالی و مساعدت های بزرگ اقتصادی- فنی- علمی و تخنیکی خارجی، تا هنوز کار اعمار زیر ساخت های اقتصادی، باز سازی پروژه های سود آور عام المنفعه، فعال سازی دستگاه های تولیدی و موسسات خدماتی با درنظر داشت نورم ها و رعایت نورم و استندرد های قبول شدۀ بین المللی ، به چشم نمی خورد ؛
ـ به پروسۀ بسط و انکشاف سکتورهای عمدۀ تولیدی ( زراعت- صنعت، تجارت ، ساختمان،استخراج معدن، انرژی برق، مواصلات ...) توجه صورت نگرفته است ؛
ـ سرمایه های داخلی ( دولتی، مختلط، خصوصی ) بمقصد ایجاد پشتوانۀ نیرومند مالی، بسیج نشده است،
ـ در حجم و اقلام کالاهای وارداتی مصرفی اولیه و امتعۀ لوکس و تجملی، روز به روز افزایش بعمل می آید ؛ برخلاف آن گراف صادرات محصولات عنعنوی افغانستان ، قوس نزولی را به خود می گیرد ....
به یک سخن، باید اذعان داشت که اجراات و کارنامه های دولت افغانستان و مشارکت دنیای غرب زیر نام " جامعه جهانی " در پروسه اصلاحات نوسازی و باز سازی در افغانستان، در ده سال گذشته، کدام دستاورد چشمگیری را در روند توسعه اقتصادی (سرعت بخشیدن به دینامیزم رشد سیاسی و اجتماعی) و سیاسی( تأمین ثبات، استواری و قاطعیت سیاسی، یعنی رعایت اصول دموکراسی و فزایندگی و نهادینه کردن آن در جامعه) به نمایش نمی گذارد.
اوضاع فعلی در افغانستان چنین میرساند که دولتمردان کنونی و همکاران بین المللی آنان، درست درک نکرده اند که ارتقای کمی و کیفی تولید ملی و همگام ساختن آن با برقراری ثبات و پایداری سیاسی، پایه های بنیادینی اند که استقلال ملی را حفظ، حاکمیت سیاسی را تحکیم، تمامیت ارضی را حراست و فرهنگ ملی را شگوفا می سازد. بدین معنی:
دستیابی به تحولات بنیادی همه جانبه و فراگیر در جامعه، بستگی به تحکیم بنای قدرت دولتی متکی به اصول دموکراسی (آزادی فردی و اجتماعی) و رعایت معیارهای دموکراتیک دارد که در پناه آن ، تصامیم سیاسی و اقتصادی به نفع توده های مردم ، اتخاذ شده می تواند.
با در نظر داشت مطالب تذکار یافته در بالا ، بدون چسبیدن به ذهنی گری و ذهنی گرایی میتوان بی هیچ چون و چرا قضاوت کرد ، که اعلامیۀ صادر شده در "کنفرانس بین المللی (05/12/2011) افغانستان در بن " از آغاز کلام تا پایان سخن، در همۀ ابعاد آن : " حکومتداری، پیشرفت مصالحه، توسعه اقتصادی و اجتماعی، همکاری های منطقه یی، راه پیش روی"، جز بازی با کلمات و طفره رفتن از مسؤولیت پذیری درقبال اوضاع بحرانی و ناهنجار سیاسی- اقتصادی- اجتماعی در افغانستان، چیز دیگری نمی باشد.
برای اثبات این گفته ها باید به یک نشریۀ پر خوانندۀ آلمانی، مراجعه کرد و در لابلای آن دید که قضایا در افغانستان و موضعگیری های بعضی دول عضو پیمان ناتو در رابطه به مسایل خیلی ها حاد، از چه قرار است:
روزنامه پر تیراژ ( بیلد = تصویر) در آستانۀ تدویر و در روزی که " کنفرانس بین المللی افغانستان در بن" جریان داشت، در چهار شمارۀ پیهم ، به افشأ کردن شماری از اسناد " محرم" و " اشد محرم" شامل پروندۀ دستگاه های استخباراتی دنیای غرب، از جمله سی آی ای، پرداخت و راجع به حقیقت جنگ در افغانستان، به خوانندگان معلومات داد:
(( ... این که ازافغانستان ( پس از بیرون رفتن آخرین واحد های جنگی ناتو ) چه چیزی جور می شود، مشکوک است (واضح نیست). زیرا در عقب پرده این کنفرانس در ظاهر امر هماهنگ شده، یک جنگ پنهانی بخاطر حصول قدرت، کسب نفوذ و ملیارد ها دالر پول از مدرک مواد مخدر، زبانه میکشد.
در طی چند ماه، روزنامه بیلد ، در برلین – کابل و دوبی به تحقیقات دقیق پرداخته واسنادی را جمع آوری کرده که محتوای آنها مقیاس جنگ برهم و درهم را در افغانستان بازتاب می دهند. اسنادی که دارای تاپه " محرم" و " اشد محرم" می باشند، بطور مستند
مقالات مرتبط
در چند ماه گذشته، مطالعات متعددی منتشر شده است که به اثرات اجتماعی سیاست بین المللی محدودیت های کرون... ادامه
کشورعزیزما از چند دهه بدینسو با مصائب و مشکلات مختلف و گوناگون که شامل پرابلم های اقتصادی، فرهنگی، س... ادامه
با فروپاشی نظام طالبانی فرصت خوبی برای افغانستان دست داد تا ازآن درراستای پایگذاری نهاد ها وساختارها... ادامه
هفده سال قبل درهفتم اکتوبر(۲۰۰۱) واشنتگتن به بهانه حق دفاع مشروع وبدون تجویزشورای امنیت ملل ادامه
این حقایق که به اعتراف فرد اول کشورواقعیت امروزی کشور را تمثیل می کند، نشان می دهد که حضور بیگانگان... ادامه
مصاحبه الیساندرو بیانچی سردبیر نشریه ی "بیرانتی- دیپلوماتیکو" (نام یک مجله سیاسی ایتا لوی. مترجم) با... ادامه
یک بخش بزرگ دهها میلیارد دالری که از سال ۲۰۰۱ میلادی به این سو برای بازسازی افغانستان سرازیر شد، به... ادامه
جلالتمآب محترم رییس اجرائیه حکومت به اصطلاح وحدت ملی ضمن در فشانی به جوانان، فرمودند که فساد اداری د... ادامه
دو روز قبل در جلسه ای در وزارت داخله که بمنظور مبارزه با فساد دایر گردیده بود، یک جنرال مربوط به ادامه
یک منبع امریکایی مدعی است که در جنگ عراق و افغانستان ایالات متحده امریکا دو هزار ملیارد دالر به مصرف... ادامه
توليد هيروئين درفغانستان درمقايسه با سال قبل، سي وچهارفيصد رشد داشته وبا وجود تلاشهاي بينالمللي ب... ادامه
اقتصاد کشوربالاثرجنگهای چندین دهه ازهم پاشیده بود. تا سالهای ۱۹۹۲میزان اقتصاد افغانستان تدریجاً در ح... ادامه