وضیعت معیشت در افغانستان
نوشته کریم پوپل
وضیعت معیشت در افغانستان
livelihoods in Afghanistan
معیشت : یک لغت عربی است که اعاشه نمودن معنی میدهد. در مفهوم عبارتند از چگونگی غذا تغذیه، نوعیت غذا و طرز توزیع آن است که ملت افغانستان غرض پیشبرد حیات از آن استفاده می نمایند. ویا درآمدی را که ملت افغانستان بمنظور بدست آوردن غذای روزانه خویش غرض پیشبرد حیات بمصرف میرسانند بحث مینماید. معیشت مردم این سرزمین مربوط است به شرایط طبعیی، موقیعیت جغرافیائی ، توانائی اقتصادی ، حاصل دهی کشاورزی، بارندگی سال، جنگ و صلح ، نوعیت ابزار تولیدی، حفاظت ونگهداشت غذاها میباشد. معشیت مردم علاوه بر دیگر عوامل متعلق به نظام سیاسی بوده ازیک نظام تا نظام دیگر سیاسی خیلیها متفاوت بوده است. فلاکت جنگ ۳۳ ساله نظم زندگی این ملت را دگرگون ساخته بنست عدم موجودیت غذا وتغذیه سالم تعداد مرگ ومیر را به ۶۰ فیصد کشانیده است. تعداد زیادی اطفال از رشد طبیعی سالم محروم گردیده اند. حدود ۶۵ فیصد خاک دارای کاراند که دارای اعاشه ۲۴ ساعته مختلف یعنی عالی، متوسط و فقیرانه میباشد.۳۵ فیصد بدون کار بوده ازین جمله ۱۰ فیصد آن بکلی گدا میباشد.با وجودیکه دولت افغانستان موسسات کمک رسانی و انسانهای شریف تلاش دارند تا وضع بهبود یابد ولی درین کشور آنقدر نا بسامانی وجود دارد که جهان نتوانست نابسامانی این کشور را حل کند.پس از سال ۲۰۰۱ بالاثر کمکهای بین المللی طور نسبی زندگی تعداد کثیراین ملت بهتر گردیده علاوه بر تولیدات داخلی از غذاهای خارجی سالم نیز استفاده می نمایند. فارمهای مرغداری گاو داری و فابریکه جات تولید و پروسس غذا در حال تاسیس وانکشاف است.
موفقترین دولت ! دولتی را گویند که بتواند معیشت کارکنان دولت را تاًمین نماید. بنیان گزار گوپراتیفهای مامورین ظاهرخان مرحوم بود. با وجود غربت دولت وقت گندم را برای مامورین وافسران توزیع مینمود زیرا گندم در افغانستان یکی از اساس ترین مواد ارتزاقی میباشد .در سال ۱۳۶۵ شورای وزیران وقت فیصله نمود تا هر وزارت غرض تقویه بنیه مالی کارمندان خود قصبه های کارگری ، فارمهای زمنی زراعتی وحیوانی ، تفرجگاه ها غرض استراحت ومیله فامیلهای کارمندان خود میتوانند اعمار نمایند ولی پلان تا اکنون تطبیق نشده است. بنده یکی از بنیان گذار این هدف بودم دولت میخواست در مراحل اول فارمها متعلق بدولت پس از مدت دریافت تجارب کافی فارمها به کارمندان که درآن فارم کار نموده تسلیم شود درین صورت زراعت و مالداری افغانستان از افراد بیسواد به دهاقین با سواد ومجهز با وسایل مدرن تبدیل میشود. زیرا در چند دوره که پوهنزی زراعت فارغ داد همه بدولت جذب میگردید .فارغین بنسبت عدم سرمایه نمی توانستن خود فارمهای زراعتی بزرگ خصوصی را تاسیس نمایند.
چگونگی معیشت در شرایط موجوده
مردم افغانستان ۱۰۰ فیصد بالای نان گندم زندگی مینمایند.پس از نان گندم کچالو و برنج دومین مواد مصرفی این ملت میباشد. آخرین معیار که یک فامیل غریب وناتوان خانه دار بتواند زندگی نماید ۳۰۰۰ افغانی (۶۰ دالر)است. پائنتر ازین زندگی نمیشود. عواید سرانه ۹۰۰دالر دریک سال و۷۵دالر دریک ماه میباشد.قیمت یک کیلو آرد وطنی ۱۶ افغانی واز پاکستانی ۲۱ افغانی میباشد. نفوس افغانستان ۲۵ ملیون بوده سالانه ۴میلون تن گندم به ارزش ۸۰ ملیارد افغانی یا۱،۲ ملیارد دالر مصارف دارند . در مجموع ۶ ملیون تن افغان سرگردان دنبال نان و کار میگردند.طور کل دولت افغانستان به ۵٫۲ملیارد دالر در سال اشد ضرورت دارد.زیرا ۱٫۲ ملیارد دالر مصارف قوای مسلح ۲٫۷ ملیارد دالر برای بودیجه عادی وباقی را بودیجه انکشافی در بر میگیرد. ۵۷% بودیجه عادی غرض امنیت و۱۷ فیصد غرض تعلیم وپرورش بمصرف میرسد. ۴۲ فیصد بودیجه عادی ۱۰۰% بودیجه انکشافی وقوای مسلح را کشورهای خارجی میپردازد. قبلاً بانکهای افغانستان دولتی بود.دولت با موجودیت ۱۲ ملیارد پول افغانی ۶۰ ملیارد پلان را در سال بپیش میبرد.دلیل آن این بود که بانکهای شخصی وجود نداشت دولت علاوه بر بانکها دارای تاسیسات صنعتی ترانسپورتی ساختمانی تولیدی وغیره بود.اکثر مواد خام وپخته از تولیدات داخلی بود. کشورهای غرب توقع دارند که افغانستان قدرت این را دارد که از فروش معادن چنین پول را بدست آورد.در گزارش بانک جهانی و سی آی اس ایا لات متحده امریکا آمده است که عواید داخلی افغانستان ۲۹٫۹۹ ملیارد دالر است .امکان دارد ولی چنین پول در بانکهای دولتی و داخلی دوباره جمع نمیگردد .فعلاً پولهای افغانها در حبیب بانک پاکستان ، بانکهای دوبی و روسیه ذخیره شده است. تنها سالانه شش ملیارد دالر از درک فروش مواد مخدر بدست می آید اینکه این پول کجا میرود کس نمیداند. دولت افغانستان نتوانسته است تا جلوگیری ازین فرار سرمایه بدون تبادل را گیرد. پول که قدرت مندان افغانی وتاجرین در بانکهای دوبی ذخیره نموده اند بیشتر از ملیاردها دالر میباشد. در صورت استفاده ازین پول در بخش زراعت وصنعت کشوررا از فقر نجات می داد. فرار سرمایه باعث تنزیل ارزش محصولات زراعتی گردیده افزونی در نرخ اجناس خارجی ببار آورده است . درسال ۲۰۱۰ تولیدات گندم افغانستان ۳،۴میلون تن رسیده بود برخلاف در سال۲۰۱۲/۲۰۱۱ حاصلات به ۲٫۵ میلون تن رسیده است که یک تنزیل بی سابقه را نشان می دهد.درینصورت ۳۳%کاهش دیده میشود. این کاهش بمقدار۰،۹ میلون تن گندم می باشد. که غذای ۶ میلون افغان دریک سال میباشد.دلایل عمده آن خشکسالی است. یکی از دلایل عمده کشت نمودن کوکنار وچرس جای گندم را گرفته است .حدود ۲۴۵۲۰۰ فامیل که۱٫۶ میلون نفر میشودمصروف کشت این ماده خطرناک هستند.
معیشت باشندگان افغانستان در طول تاریخ
تاریخ ۵۰۰۰ ساله افغانستان را از لحاظ در آمد ومالیه دهی که ارتباط مسقیم بالای معشیت مردم تاثیر داشتهاست بدوقسمت تقسم میشود. اول در زمانیکه هنوز قبیله ها به ملت تبدیل نگردیه بودند وهر کس با فامیل خود بدون خطر انسانی دریک محل حیات بسر میبردند. درین دورهها غذای خودرا توسط شکار حیوانات و ماهی، کشت نباتات، گوشت حیوانات اهلی وغیره بدست میآوردند آنچه که بدست میآوردند همه یکجا میخوردند. درین دوره انسان بکشف خوردن یک تعداد نباتات نیز آغاز نمودند. خوردن گندم جو جودر ارزن شفتل هندوانه خربوزه نعنا پودینه کندنه تره کدو ترائی زردک از قدیم درین کشور مروج بودهاست. روایت است که سرنشینان افغانستان وایران ۹۰۰۰سال قبل گوسفند و بز را اهلی ساختهاند. زیرا بدخشان مادر گوسفند مارکوپولو و نورستان مادر بز کوهی نورستانی است. مردم ازمیوه جات تازه وخشک چون بادام کوهی زردآلو وحشی سنجد پسته جلغوزه انگور توت استفاده مینمودند. مردم در غذای روزانه خود از کشت اصلاح شده طبیعی ( اپومکسس) (کایمیرا) اینگونه نباتات استفاده مینمودند. اینکه این ملیتها روز چند وقت نان میخوردند شواهد در دست نیست. در سرما زمستان از خشک نمودن میوه جات گوشت و علوفه جات حبوبات استفاده مینموند. نوشابههای همان وقت از تر کردن میوه جات که بعداً بنام هفت میوه مشهور کشت، ازتر کردن کشمش خشک شراب بدست میآمد. مهمترین شراب قدیم آریایها را بنام سونا یاد مینمودند. از یکنوع برگ تخم کوکنار چهارمغز ، خسته بادام خسته زردآلو، بنگ دانه و شیر گاو محلول درست میکردند که در رقصهای مدور با سرودها آنرا می نوشیدند.
معیشت شهری در افغانستان
اساس بهبود معیشت کار است.یک تفاوت فاحش میان کار ودرآمد شهر ها ودهات وجود دارد. تمامی مردم افغانستان آنچه که میخورند مینوشند وکار میکنند بدون بیمه است.کارها در دهات معمولاً کشاورزی و مالداری است. ولی در شهر ها اشکال کار تفاوت دارد. کار ثابت ، کارموقتی وکار خانه است. روانه تعداد مردم بالاثر کار زخمی وناتوان میگردند. پس از ناتوان شدن هیچ مرجع دایمی نیست که بقیه زندگی کار گر را تضمین نماید. اتحادیه های افغانستان تا اکنون خود محتاج اند نمتواند برای اعضای خود حقوق باز نشستگی تقاعد ویا مریضی دهند.بدین صورت فامیلها بطرف فقر میروند.دربسیاری دهات زنان کارهای شاقه زمین و مالداری را می نمایند بالاثر این کارها عوارض بدنی برای شان ایجاد میگردد وسالها با این مرض زندگی مینمایند . کسی نیست که آنهارا نزد دوکتور معالج برند. بالاثر این عوامل معیشت فامیلها تفاوت را در خود دارند..
در دو مطالعه و تحقیق که جوبیل نماینده AREU در مورد معیشت شهری افغانستان انجام داد نشان داده شد. که ساکنان یکتعداد از شهرها فقیر تر از دهات بوده است. این آسیب پذیری در شهر بنسبت عوامل چون یک عضو نان ده را از دست دادن یا معلول ومعیوب شدن ، فقر تندستی ، خشکسالی های پیاپی در دهات ، بی جا شدن از سکونت پدری میباشد. زنان افغان بنسبت عوامل مختلف در همه جا کار یا گشت وگذار نمی توانند. وصرف مردان برای کار است تا بتواند نفقه فامیل را تامین نماید .اغلباً بالاثر درگیری های خشونت آمیز ساکنان آواره شده اند وبا از دست دادن مرد خانه، فامیلهااطفال خورد خودرا مجبور به دریافت نفقه نموده اند. که اکثراً کار شاقه اطفال را از تعلیم وتربیه باز داشته است. بعض ازین فامیلها بطرف فحشا ، بعضی از اینها مجبور میشوند تا اطفال و دختران خودرا بفروشند.
باشندگان شهری فقیر بنسبت کمی و یا بدون دسترسی به خدمات اولیه و زیرساخت های اجتماعی، با آبهای آلوده و بهداشت ضعیف منجر به مشکلات سلامتی مزمن گردیده است .که خطر بالقوه ناتوانی امرار معاش آنهارا تهدید می نماید. اینگونه فامیلها اغلباً در مشاغل خطرناک و استثماری مشغولیت حاصل می نمایند. جریان درآمد نامنظم منجر شده است که بسیاری از خانواده ها به قرض گرفتن تکیه کنند و توان ادا کردن آنرا ندارند مجبور میشوند غرض ادای بدهی تمامی زمین وجایداد خودرا بفروش رسانند . در نتیجه آنعده افراد که در جریان جنگ ۳۳ ساله روش دریافت پول را یافته اند ملکیتهای دولت ومردم را خریداری نموده اند . در زمینه افزایش بی سابقه در قیمت و اجاره ملکیت ها بوجود آمده وزمینه رقابت بین مالیکین را بوجود آورده است. این رقابت خیلی خطر ناک ارزیابی شده است زیرا تبهکاری و مردم سالاری تا هنوز ختم نشده است. ۸۰ فیصد شهرکها که در کابل ساخته شده است غیر قانونی وزمین ان غصب است. بدین وسیله دولت نمی تواند درشهرها رایگان به بی خانه ها مسکن سازد. وروزانه تعداد آواره وبی خانه ازدیاد می یابد.
فرهنگ استفاده ازموادغذائی در افغانستان
تقریباً تمامی ملت افغان از غذا های قوی سخت ثقیل العضم استفاده می نمایند. معمولاً موادغذائی از قبیل گوشت و حبوبات به حرارت های بلند نرم گردیده قابل هضم می گردد . دلیل آن حیوانات اهلی بچرا طبیعی روزانه فاصله زیاد را طی می کند وهکذا حبوبات غیر اصلاح شده بوده به حرارتهای خیلی بلند قابل هضم می گردد.اغلباًغذا های افغانی از تولیدات داخلی و طرز پخت آن غیر صحی می باشد.نوشیدن آب از چاهای خود سر وسرباز وخوردن سبزی یجات غیر صحی درین کشور معمول بوده همه ساله تعداد زیادی را به کام مرگ می کشاند. سبزی خیار افغانی و کندنه یکی از کشنده ترین مواد غذائی بوده همه ساله تعداد زیادی را ازبین می برد. در کشورهای پیش رفته سبزیجات از طریق کمپنی ها شسته شده بفروش می رسد.طور انفرادی بدون تظمین هیچ کس حق فروش سبزیجات را ندارد. ولی در افغانستان هر زمین دار بدون تضمین راساً به مستهلکین می فروشد. که بدین ترتیب به ملیونها مکروبهای مختلف از طریق زمین هر دهقان به فامیلها انتقال مینماید.در کشور های گرم آسیائی ۶۰فیصد مرگ ومیر از کثافات وبکتریا که در آب و غذا است می میرند. قسمت زیادی از آبهای ولایات اندخوی شبرغان مزارشریف الی قندوز شور و در بعضی ساحات تلخ است.
مردم شمال افغانستان به نسبت گرمی هوا از چای سبز وغذاهای چرب استفاده می نمایند. تعداد کمی از مردم بدخشان از نان ارزن وحدودی از مردم از نان جو و حدودی در جلال آباد وسایر نقاط از نان جواری استفاده می نمایند. بالعموم مردم افغانستان به قابلی پلو خیلی علاقمندبوده و از غذاهای رسمی نیز می باشد. در رستوانتها وهوتلها قابلی پلو وشوربای گوشت معمول است .
انداختن مثاله جات چون مرچ سیاه، مرچ سرخ، تخم گشنیز ، هفت مثاله( مثاله دیگ )زرد چوبه نمک در غذاها معمول است .
نهال یکتعداد میوه جات در دوره تیموریان به کشور ما ترویج گردید. نهالهای انجیر انگور کلان انار بادام نازک در زمان احدشاه بابا از سمرقند به افغانستان وارد شد. کشت بادنجان رومی بادنجان سیاه انواع دال کچالو مرچ شلغم لبلبو ملی سرخک کشنیز وغیره پس از قرن ۱۸ توسط انگلیسها در افغانستان ترویج گردیده مردم به خوردن سبزی جات عادت نمودند. بدین صورت تعداد مواد غذائی در خاک بیشتر گردید. پس از قرن ۱۸ مینو غذائی مردم افغانستان به ۳ وقت تقسم گردیدهاست. که درین سه وقت مردم نادار از غذاهای کم ارزش و دارندگان از غذاهای متنوع استفاده مینمودند.
انوای غذاهای مردم افغانستان
فرهنگ پخت غذا باشندگان افغانستان با کشوهای پیشرفته فرق دارد. زیاده مردم افغانستان بخصوص روستا نشینان بنسبت تابیدن آفتاب زیاد به غذای چرب و میوه جات شرین علاقمندی دارند. از لحاظ فرهنگی غذاهای این کشور به دو صنف تقسیم شده میتواند. یعنی غذا متنوع که دارای مقدار زیاد پروتینها شحمیات انرژی و کالوری میباشد که نصیب دارندگان است. نوع دوم آن غذای کم انرژی دارای مقدار کم مواد ضروری میباشد. غذای نشایسته دار نصیب غریبان و ناداران است. صبحانه مردمان دارا مانند کشورهای دارا میباشد. ناشتای صبح افراد غریب نان خشک و چای میباشد. بعضی اقغانها با غذای صبح شکر ٫ کشمش ٫گر(شیره نیشکر)٫ انگور٫ خربوزه نوش جان مینمایند. دربعضی قریه جات شمال صبحانه آنها مانند نان عصر میباشد. حدود صد سال پیش صبحانه مردم دارا نوشیدن شیر یا چای با سمبوسه قدلمه گوشفیل خجور بود که توسط خانمهای خانه ساخته میشد. که فعلاً کم مروج است. در قریه جات مردم اکثر ضروریات خودرا از حیوانات و زمینهای خود پوره مینمایند. باشندگان اصلی مزارشریف شبرغان میمنه بنسبت خوردن زیاد خربوزه وکشمش قوی سفید چاق وفربه میباشد. برخلاف باشندگان اصلی جلال آباد لغمان و خوست بنسبت شدت گرما در تابستان لاغر ودارای چهره تیره میباشند.