پيام شاد باش کميتۀ فعالين حزب دموکراتيک خلق افغانستان بمناسبت چهل و نهمين سالروز اساس گذاری حزب دموکراتيک خلق افغانستان

پيام شاد باش کميتۀ فعالين

حزب دموکراتيک خلق افغانستان

مورخ اول جنوری 2014

 

فرخنده باد چهل و نهمين سالروز

اساس گذاری حزب دموکراتيک خلق افغانستان

pdpa  

           هم ميهنان عزيز و گران ارج !

               رفقاء و دوستان محترم !

               اينک ما در آستانه ی جهل و نهمين سالروز تأسيس ح. د. خ. ا قرار داريم؛ بدين مناسبت، عميق ترين تبريکات و شادباش های گرم رفيقانه و احترام های دوستانۀ همه فعالين ح. د. خ. ا را بحضور تک تک شما عزيزان گرانمايه ، از صميم قلب تقديم می داريم.

               چهل و نه سال قبل ، در اين روز، در روشنی خطوط درشت پيکار ميهن دوستانۀ مشروطه خواهان ( اول، دوم و سوم) و به پيروی از سنن پسنديده و پرافتخار مبارزات داد خواهانه و آزادی طلبانه ی ضد استبدادی و ضد استعماری مردم دلير و ستمديده ی افغانستان ؛ بتاريخ 11 جدی 1343 مطابق اول جنوری 1965 ، حزب دموکراتيک خلق افغانستان ، بربنياد آرمان مبارزه ی وطنپرستانه و انقلابی در راه آزادی، ترقی، صلح، دموکراسی، عدالت، برادری ، پيشرفت اقتصادی و اجتماعی و اعمار جامعه ی مرفه و سزاوار زندگی سعادتمند برای کليه شهروندان افغانستان ، با تدوير کنگره ی موسس پايه گذاری شد.

               تأسيس ح. د. خ.ا ، پيامد قانونمند و منطقی نمودارشدن تغيير ها و تحول های ژرف در سيمای اوضاع سياسی ـ اجتماعی افغانستان ـ منطقه و جهان ، پس از پايان جنگ جهانی دوم بود که زمينه های رشد نسبی اقتصاد و فرهنگ ، آموزش ، پرورش و بينش جديد را درقبال داشت و سبب اعتلای روز افزون سطح آگاهی و بيداری سياسی و اجتماعی کتله های معين روشنفکری و ساير اقشار و لايه های اجتماعی جامعه گرديد.

               بلی ! در اوايل دهه ی چهل خورشيدی بود که نهضت دموکراتيک عدالتخواه جامعه افغانستان با استفاده از شرايط مساعد ملی و بين المللی پس از دهسال سلطۀ استبداد سلطنت مطلقه ، دوباره جان و نفس تازه گرفت و در آستانۀ تصويب قانون اساسی جديد سال 1343 بار ديگر قد برافراشت و با پايه گذاری ح.د.خ. ا آرمانهای محدود نهضت مشروطيت را با وسعت بيشتری بجانب رهايی انسان زحمتکش ، از قيد و بند دست و پاگير مناسبات فرتوت فئودالی و ماقبل آن ، محتوای جديد و متکامل تر بخشيد.

               ح. د. خ. ا ، پس از تأسيس خود ، در نخستين سند مرامی خويش علاوه بر تاکيد روی تحکيم پايه های استقلال و حاکميت ملی و تماميت ارضی کشور، از مسأله ی گذار قانونمند از عقب ماندگی سياسی ـ اقتصادی و اجتماعی به مرحله ی ترقی و تکامل اجتماعی و برقراری نظام سياسی عادلانه که در نتيجه ی آن توده های مردم از آزادی ، دموکراسی ، برابری ، صلح و ثبات ، امنيت و حقوق مساوی شهروندی، برخوردار گردند ، سخن گفت و راه رسيدن به پيشرفت و ترقی ميهن و سعادت و بهروزی مردم را در گام نخست با ايجاد دولت " دموکراسی ملی " که شرايط را برای تحقق دگرگونی های بنيادی هموار می ساخت، در سرلوحۀ کارش مشخص کرد.

               زندگی و فعاليت ح. د. خ. ا ، در دوران موسوم به دهه ی قانون اساسی، بويژه با شرکت در مبارزات انتخاباتی دوره ی دوازدهم و سيزدهم شورای ملی و برگزيده شدن شماری از چهره های مطرح وپردرخشش رهبری حزب ( ازجمله زنده ياد ببرک کارمل و دکتر اناهيتا راتبزاد) بحيث نماينده در مجلس نمايندگان ؛ سازماندهی و سهمگيری فعال در تظاهرات ، مارشها ، ميتنگ ها ، راه پيمايی ها، اجتماعات و اعتصاب های سياسی ؛ با روند تحولات سياسی در کشور ، محکم گره خورد و از پشتيبانی مردم برخوردار گرديد که درنتيجۀ آن حزب در ميان جنبش و جامعه از  نفوذ و اعتبار لازم برخوردار شد .

               حزب دراين برهه ی از تاريخ مبارزات سياسی کشور، توانست با استفاده ی معقول از تربيون شورا توسط زنده نام ببرک کارمل و ساير اعضای فرکسيون پارلمانی خويش ، به افشای ماهيت و چهره ی ضد مردمی ارتجاع سلطنتی ، ملاکين بزرگ و بيروکراتهای فاسد بپردازد و نيات شوم ارتجاع بين المللی، استعمار ( کهنه و نو ) ، استثمار و امپرياليسم را در قبال منافع اساسی ( سياسی ـ اقتصادی و اجتماعی) خلقهای به پاخاستۀ افغانستان و جهان ، برملا سازد.

               ح. د. خ. ا با تلفيق اشکال مبارزۀ سياسی ( مخفی و علنی) ، صنفی و پارلمانی با همدگر، موفقيتهای چشمگيری بدست آورد و با جذابيت درخشيد. حزب با حمايت بيدريغ از مبارزات برحق خلقهای ستمکش در قاره های آسيا ، افريقا و امريکای لاتين و ساير زحمتکشان جهان ، دربين احزاب مترقی و انقلابی اعتبار بين المللی کسب کرد و بحيث يگانه نهاد سياسی مبارز و پيشروجامعۀ افغانستان شناخته شد، که در ضديت با ارتجاع، امپرياليسم ، استثمار، استعمار( کهنه و نو ) ، اپارتايد ، راسيسم ، انواع تبعيض ، فاشيسم و جنگ طلبی ... قراردارد و عليه آنها مبارزه می کند.

           دردوران معروف به دهه ی دموکراسی (!) ويا دهه ی قانون اساسی ، ح. د. خ. ا، با مشکلاتی نيز روبرو شد و مجبور گرديد تا با پيشامد های دردآور ، دست و پنجه نرم کند:

                نسبت حاکم بودن مناسبات توليدی فئودالی وما قبل آن درافغانستان ، عقب ماندگی شديد اجتماعی ( اقتصادی وسياسی) ، ناپختگی سياسی شماری از اعضای رهبری و کادرهای حزب، بی تجربه گی درکارهای سازمانی وتشکيلاتی، نازل بودن سطح فهم سياسی وفرهنگ نوين حزبی دربين عده ای ازاعضای حزب در مقامات بالايی ، آشنايی اندک برخی ازبلند پايگان حزب ازمضمون ومحتوای جامعه شناسی علمی و حتی بی باوری تعدادی از آنان به انديشه های علمی معاصر،  نفوذ يافتن گماشتگان ارتجاع وامپرياليسم دردرون حزب ، عدول عده ای ازپيشگامان حزبی  ازاصول مبارزۀ انقلابی ، سرانجام دسايس وتوطئه های رنگارنگ وپی درپی دشمنان داخلی وخارجی مردم افغانستان…  مسائلی بودند که حزب را با دشواریها مواجه ساخت . درنتيجه برخلاف اصول کلی و هدفهای عمومی مندرج در نخستين سند مرامی، بجای سمتدهی درست مبارزۀ سياسی وايجاد روحيۀ تفاهم، همکاری و اعتماد متقابل- از طريق شور و بحث صريح وآزاد، گرايشهای ناسالم ضد وحدت ويکپارچگی حزبی در زندگی سياسی اعضای حزب، دست بالا پيدا کردند، تا اينکه درمغايرت بامنافع وطن ومردم، در حزب انشعاب های متعدد  رخداد .

               علی رغم دشواری های ذکر شده، حزب طی دهسال اول کارومبارزات سياسی خود، درک وآگاهی سياسی وخواستهای صنفی توده های مردم را درجهت تحقق نيازمنديهای مادی و معنوی شان از طريق نشرات خلق و پرچم، تجليل از روزهای تاريخی اول می، سوم عقرب وهشتم مارچ و راه اندازی تظاهرات شاندار، تاسيس سازمان دموکراتيک زنان و جوانان افغانستان و ساير فعاليتهای که در بالا از آن تذکار بعمل آمد ؛ تاسرحدی ارتقاء بخشيد و جايگاهش را در جامعۀ افغانستان تثبيت نمود، که در صورت تمکين شاه به قانون اساسی ، نظام مشروطيت و توشيح قانون احزاب سياسی ، که چهار سال قبل از طرف هردو مجلس پارلمان به تصويب رسيده بود؛ شرايط لازم سياسی و حقوقی برای استقرار حکومت پارلمانی  قانونگرای حزبی و توده يی و نظام دموکراسی مردمسالار با شرکت  ح. د. خ. ا بمثابۀ يک حزب سراسری درمقياس کل کشور و ساير احزاب و سازمانهای سياسی و اجتماعی ترقيخواه ، مردم دار و تحول طلب جامعه  فراهم شده ؛ برای جوانان تحصيل ، برای کارگران کار ، برای دهقانان زمين ، برای زنان آزادی از پنجه های خونين و استعدادکُش مرد سالاران و برای روشنفکران فعاليتهای خلاقۀ سياسی ـ هنری و اجتماعی مساعد می گرديد و آنگاه ، زمينۀ عينی و ذهنی برای دست زدن به کودتای 26 سرطان 1352 و رويداد خونين هفتم ثور 1357 و قتل عام مردم بوسيلۀ حفيظ الله امين، آمدن ارتش اتحاد شوروی در افغانستان و کشتار های دسته جمعی و انفرادی بدست های خونين بنياد گراهای اسلامی ( مجاهدين و طالبان ساخت پاکستان و ايران ، امريکا و انگليس ) اصلاً مساعد نمی گرديد.

               با شکست دموکراسی تاجدار ! و استقرار نظام جمهوری در 26 سرطان 1352 برهبری سردار محمد داوود ديکتاتور، ح. د. خ. ا ، با تدوين و ارائه نظريات سودمند خويش توانست دولت جمهوری را درزمينۀ طرح برنامۀ " خطاب به مرم افغانستان " ياری، کُمک و مساعدت نمايد ، که با تطبيق سالم آن در جادۀ عمل، افغانستان می توانست وارد شاهراه تکامل جامعۀ انسانی گردد ؛ ولی دريغا که داوود خان نيز زيرتأثير فشارهای پيهم ايالات متحدۀ امريکا، کشورهای عربی و منطقه زانو خم کرد و راه سرکوب و اختناق را درپيش گرفت ، تا اين که رويداد هفتم ثور 1357 را بسيار پيش از وقت بر ح. د. خ. ا قهراً و جبراً تحميل کرد و بدين ترتيب، خود، خانواده و برخی از همکاران را نيز در اين اشتباه بزرگش قربان نمود.

               پس از رويداد هفتم ثور 1357 ، علی رغم اين که قدرت سياسی بصورت حقيقی به ح. د. خ. ا منقل نشده ؛ بلکه در انحصار نظاميان پيروزمندی قرارداشت که اکثريت آنان زير امر و قوماندۀ حفيظ الله امين ( کسی که به عضويت در سازمان " سی. آی. ای " متهم بود و با ورودش به افغانستان و ح. د. خ. ا ،انشعاب سال 1346 را برپيکر اين حزب تحميل نموده بود ) ، قرارداشتند ؛ مگر با آنهم حزب با تصويب واعلام " خطوط  اساسی وظايف انقلابی " ، سنگپايۀ سياست داخلی و خارجی ج. د. ا را گذاشت و زمينه های مساعدی برای کار و فعاليت سياسی- اقتصادی و اجتماعی به نفع توده های مردم  بوجود آمد.

               برنامۀ (30) فقره يی « خطوط اساسی وظايف انقلابی» درآن برهه ای از تاريخ کشورما، پاسخگوی تمامی نيازمندیهای اساسی زنده گی سياسی، اقتصادی، فرهنگی، امنيتی وانجام خدمات اجتماعی ميهن و مردم بپا خاستۀ مان بود؛ در صورتی که وظايف، مکلفيت ها، وجايب و مطالب مطروحۀ آن صادقانه رعايت ودر منصۀ تطبيق قرار می گرفت؛ آنگاه با تحقق اين برنامه، امکانات عملی برای استقرار حکومت قانون، توسعۀ نظام دموکراسی، پيروزی انقلاب ملی و دموکراتيک درکشور وعبور از اين مرحلۀ تاريخ مساعد می گرديد.

               وليک با دريغ و درد  که اين برنامه زمينه های تطبيق را حاصل کرده نتوانست و طراحان آن نيز به حاشيه رانده شدند. زيرا: از همان لحظه های نخست و روزهای اول ، اراده و خواست يک باند فاسد و جنايتکار به سرکردگی حفيظ الله امين در دولت و سپس در حزب حاکم گرديد و بدور از اخلاق سياسی و ادب اجتماعی ، وطن ـ جامعه و مردم را سياست های سرکوبگرانه و اختناق سياسی تهديد نمود و بزودی مطابق سناريوی از قبل طرحريزی شده توسط جلادان سياسی تازه بدوران رسيده ، برحزب انشعاب جديدی تحميل گرديد.

               در فاصله ی کوتاه ، پس از قيام نظامی هفتم ثور 1357 ، بر محراق خود بينی ، خود پسندی و خود منشی اشخاص و افراد منحرف و از خود راضی، بنابر اعمال و حرکت های ضد بشری آنان، شيرازۀ زندگی هزارها انسان هدفمند و بی گناه ، از جمله پرچمداران ح. د. خ. ا ، از هم پاشيد. درنتيجۀ افراط گرايی چپروانه و اتخاذ سياستهای قلابی در همه عرصه ها و تسلط خود کامگی در حزب و دولت ، پايه های علمی و اجتماعی حزب را متزلزل گردانيدند.

               دراين مرحله ، گسترش رسمی وحشت و جنايت سازمان يافته در جامعه ، سرکوبگری و ريختن خون هزارها روشنفکر ( بشمول حدود 2500 تن پرچمداران ح. د. خ. ا و 1000 تن اعضای سازمان جوانان افغانستان ـ سپس قتل نورمحمد تره کی و 100 تن از طرفدارانش ) و دهها هزار انسان بی گناه ديگر به مفهوم آن بود که جناح حاکم اعتقاد انديشه يی حزب را عمداً کنار گذاشت و در عوض جای آن را اصطلاح ها و واژه های بی ماهيت چون:" ديکتاتوری دموکراتيک نظاميان " ، " دموکراسی خلقی " ، " نابغۀ شرق " ، " قوماندان دلير انقلاب" شاگرد وفادار وغيره  گرفت.

               با حصول غلبه بر دستگاه ترور و اختناق خونين و طراز فاشيستی حفيظ الله امين ويارانش وبا پايان دادن به حاکميت انحصاری يک رژيم خونخوار ويک باند خطرناک آدمکش در ششم جدی 1358 ، که بنابر دلايل و عوامل مشخص ، از جمله تقاضاهای مکرر رسمی زمامداران افغانستان ؛ ( يگانه الترناتيف جلوگيری از قتل عام همه زندانيان و دوثلث جامعۀ افغانستان بوسيلۀ دستان خونين باند امين ـ گلب الدين ) ، پای نظاميان شوروی را به افغانستان کشانيد؛ تغييرات معينی در سيمای جامعه، زندگی مردم و حيات سياسی ح. د. خ. ا، پديد آمد و فعاليت حزب با اشتراک بالفعل و بالقوه ی بخشهای اصولی جناح خلق ( اعم از اعضای رهبری ـ کادرها و صفوف) در ساختارهای حزبی و قدرت دولتی بطور مساويانه، با پويايی لازم از سر گرفته شد و در اتحاد با هم و در موجوديت فضای اتفاق نظر و عمل ، مشی سياسی ( سياست داخلی و خارجی ) دولت اعلام گرديد.

               موازی با اقدام های اصولی، اصلاحی و سازنده در راه بهبود شرايط سياسی در جامعه و در زندگی اقتصادی و اجتماعی مردم و ايجاد کانون ها و نهاد های اجتماعی ـ اقتصادی و فرهنگی 13 گانه ( اتحاديه های مسلکی و صنفی ، شورای مشورتی اقتصادی ، ادارۀ تشويق و انکشاف سرمايه گذاری خصوصی ، جبهه ی ملی پدروطن ... ) و تحکيم پايه های آنها درميان شهروندان؛ حزب و دولت گامهای استوار، مصممانه و صلحجويانه را در دفاع از کشور و مردم در مقابل جنگ اعلان ناشده ی دول ارتجاعی و امپرياليستی ؛ و طرد دسيسه ها ، توطئه ها، مداخله ها و تجاوز آشکار و پنهان ممالک همسايه شرقی و غربی افغانستان ( پاکستان و ايران ) و پايان بخشيدن به جنگ و خونريزی درداخل که پيشبرد و دوام آن از قلمروهای پاکستان و ايران طرحريزی، سازماندهی ورهبری می گرديد، برداشت.

               باوجود تشديد و دوام جنگ اعلام ناشده و خرابکاری های بی حد و مرز جنگجويان و جنگ افروزان داخلی ، موجوديت مشکلات و امراض جناحی درون حزبی ميراث باقی مانده از گذشته ؛ بروز دشواری ها و شکل گيری گروهبندی های جديد و پيدايش گرايشهای مغاير وحدت و يکپارچگی حزب، توأم با کارشکنی ها و ايجاد عمدی مشکلات در فعاليتهای سياسی و اقتصادی حزب و دولت به هدف خرابکاری و تضعيف روند مبارزۀ حزبی ؛ ح. د. خ. ا توانست تا نيمه ی اول دهه ی شصت خورشيدی با صفوف فشرده و منظم و با جلب همکاری بخشهای وسيع از مردم در مرکز و ولايات، با انرژی و توانايی بيشتر به حيات خود ادامه دهد. دراين مدت تحت رهبری ح. د. خ. ا ، دولت جمهوری دموکراتيک افغانستان  قادرشد تا کارهای چشمگير و قابل لمس را در راستای دولت سازی، ارتقای سطح زندگی توده های مردم به سر رساند و در عرصه های سياسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی و تحکيم پايه های حاکميت سياسی ، تشکيل قوای مسلح نيرومند ـ رزمی و وطنپرست... موفقيت های چشم گير و غير قابل انکار بدست آورد.

               بايد گفت که امروز و در لحظه های دشوار کنونی سياسی و اجتماعی ، در پهلوی دشمنان سوگندخورده ی مردم افغانستان ، تنها و تنها گمراهان و منحرفين و شکست خوردگان حزبی که بنابر ديد تاريک(!) گزافه گويی های بزرگ و لافيدن های مضحک(!) و خودمنشانۀ خويش در انزوا قرارگرفته اند و خود را تجريد شده می يابند و می خواهند فقط با عقده گشايی به تسلی روان بيمار و افکار ناجور خود بپردازند؛ با برچسب زدن ها منکر دستاوردهای درخشان ح. د. خ. ا و دولت ج. د. ا ، در دهۀ شصت خورشيدی باشند.

               با کمال تأسف بايست اذعان نمود که همگام و موازی باکار و پيکار وطنپرستانه و تلاشهای صادقانه ی اکثريت اعضای شرافتمند حزب که هدفی جز خدمت خالصانه به مردم و ميهن نداشتند؛ شماری از افراد ناسالم به مقصد دستيابی به مقامهای رهبری و رسيدن به اميال شوم و شيطانی خويش، ح. د. خ. ا را بار ديگر دچار مشکلات ساختند تا اين که با دسيسه سازی ها و با خدعه و نيرنگ های استخباراتی و با استفاده از شيوه های خدمات مخفی به اصوليت و رسالت آن لطمه ی شديدی وارد نمودند و فعاليت سياسی و اجتماعی آن را با دشواری های غير قابل کنترول روبرو کردند.

               سرانجام مطابق به سناريوی از قبل توافق شده ميان مسکو ـ اسلام آباد ـ واشينگتن ، گورباچف و ادوارد شوارد نادزه، در يک معامله ی خائنانه با زمامدار قصر سفيد و حاکم نظامی پاکستان، کودتای درون حزبی 14 ثور 1365 را راه اندازی کردند و ح. د. خ. ا  را از درون وبيرون انفجار دادند.

بربنياد دکتورين زهراگين و خود فروشانه ی گورباچف ، رهبران کودتايی ، اصول زرين ارادۀ اکثريت و خرد جمعی را بصورت بسيار بی شرمانه زيرپا کردند و در عوض خواستها و تمايلات فردی و گروهی خود را برحزب تحميل نمودند و با چرخش (180) درجه به سمت راست ، از هدفها و آرمانهای مرامی و برنامه يی ح. د. خ. ا عقبگرد سياسی و استراتژيک را پيشه گرفتند تا اين که حزب را دستوری و عمدی از مضمون و درونمايه ، محتوا ، جوهر و ماهيت سياسی ـ رزمی و انقلابی آن تهی ساختند و درفرجام با وارد آردن ضربه های مهلک بر پيکر اين حزب و زدن لطمۀ بزرگی برحيثيت و پرستيژ آن در سطح ملی و بين المللی، با درپيش گرفتن راه فرار و خيانت ، ستون فقرات حاکميت سياسی درافغانستان درهم شکست و سرانجام ارتجاع و امپرياليسم که قضايای غم انگيز ذکرشدۀ افغانستان را قبلاً نقشه کشی ، مهندسی ، سازماندهی و رهبری و تمويل نموده بودند، به پيروزی رسيدند.

پس از سقوط حاکميت سياسی حزب و بدنبال آن انتقال قدرت به  تنظيمهای ساخته شده در پشاور به کابل؛ درنتيجه ی جنگ های خانمانسوز و رويارويی تنظيمهای هفت گانه پشاوری وهشت گانۀ تهرانی برسر لاش قدرت ؛ همچنان مداخلۀ آشکار دول همسايه و ارتجاع جهانی و امپرياليسم بين المللی درامور داخلی ميهن ما؛ آزادی، استقلال سياسی و تماميت ارضی افغانستان درمعرض خطر نابودی قرار گرفت و وطن آبايی مان به شدت بسوی نيستی و بربادی سوق داده شد. زيربناها و ساختار های عامه، نهادهای توليدی، تاسيسات اقتصادی، بنيادهای اجتماعی و فرهنگی، ملکيتها و دارايی های شخصی مردم همه غارت، چپاول ومنهدم گرديدند؛ فاجعه های بشری و تلفات و ضايعات انسانی بی شماری بوجود آمد.

        شوربختانه همزمان با سقوط حاکميت و انتقال قدرت به گروههای جنگی، تعدادی از رهبران جفاکار و فرصت طلب، بدون درک مسؤوليت تاريخی خويش به پيشگاه مردم و جامعه ؛ ح. د.خ. ا و فعاليت آتی آن را در زمينه نجات توده های مردم از وضع فلاکتبار بوجود آمده ، در باتلاق تباهی ، بی سرنوشت و به حال خود رها کردند و خود راه فرار را درپيش گرفتند؛ شماری ديگری از انقلابی نماهای نيمه راه که زمانی به نرخ روز فضل فروشی می نمودند، باپايان حاکميت سياسی حزب، در اين جا و آن جا به تجارت سياسی پرداختند و باپر رويی خاصی بر سوابق سياسی خويش خط بطلان کشيدند ؛ بخش سوم ، از اعضای حزب که به هدف رسيدن به مقام های حزبی ـ دولتی به مقصد استفاده جويی و زراندوزی درزمان قدرت به حزب روآورده بودند، بعد از سقوط حاکميت از حزب روگردان شده به تنظيم ها پيوستند؛ عده ی هم بنابر دلبستگی به مقام و منزلت باسازشکاری های تسليم طلبانه و زيان آور ، برآستان دشمنان تاريخی حزب و مردم افغانستان زانو زدند و بمنظور ارضای خاطرآنان، به شدت به تخريب حزب وگذشتۀ پرافتخار تاريخی آن مبادرت ورزيدند که هم اکنون بدنام ترين حلقات و گروهبندیهای سياسی از آنان ستايش می نمايند.

اين تنها عدۀ ای ازاعضای با شهامت وپرافتخار ح. د. خ. ا از ميان صفوف و کادرهای با ايمان و شمار محدودی از اعضای کميته مرکزی معتقد به آرمانهای والا وانسانی حزب ما بودند که به مانند گذشته با قلم و سخن، با قاطعيت وصميميت از حقانيت راه حزب و آرمان های سترگ وانسانی آن دفاع بعمل آوردند.  

               از جمع اين رفقای مبارز و معتقد به آرمانهای انسانی ح. د. خ. ا ، يک بخش عمده و مرکزی آن کميتۀ فعالين ح. د. خ. ا می باشد ؛ برخلاف دروغ پراگنی ها وسياه مشق های ی عناصر عقده يی و تجريد شده از نهضت چپ و دموکراتيک ، پرچم ح. د. خ. ا را برافراشته نگهداشته و وظايف آتی را درديارغربت انجام داده است:

ـ کميتۀ فعالين ح. د. خ. ا ، طی سال های سپری شده ، باتمام توانايی دربرابر سيلی از تبليغات خصمانه و ناروايی های مخالفان سياسی داخلی ( چپ و راست ) و خارجی صف آرايی کرد و با نشر مضامين علمی و تحليل های سياسی ـ اقتصادی و اجتماعی ، از برنامه ها ، هدف ها ، آرزوها و عملکرد های ح. د. خ. ا چه به دوران اپوزيسيونی تعلق می گرفت و چه زمان حاکميت را احتوا می نمود ـ دفاع قاطع بعمل آورد؛ نارسايی ها ، اشتباهات ، کجروشی ها ، خيانت ها ، معامله گری ها، سازشکاری ها، اصول شکنی ها ، سبکسری ها ، استفاده جويی ها، زد وبندهای آشکار و پنهان... را که افراد مشخص ويا گروهبندی های درون حزبی به آن دست يازيده بودند ـ بسيار روشن برملا ساخت و به حملات و تاخت و تازهای مطبوعاتی دشمنان و رقبای سياسی پاسخ محکم و مناسب ارائه داشت ؛

        ـ کميتۀ فعالين ح. د. خ.ا ، بانشر مضامين و تحليل های سياسی ، نيات شوم ، ماهيت عملکردها و هدف های سياسی ـ اقتصادی ـ استراتژيک اشغالگران بين المللی ، بويژه ايالات متحدۀ امريکا ـ انگلستان و دول عضو پيمان تجاوزگر ناتو را دررابطه با اشغال افغانستان و عراق ، بشدت محکوم و افشاء نموده و بمبارمان های کور هوايی و حملات توپخانه يی مهاجمين را بر روستاها و مناطق مسکونی که همه روزه خون و آتش می آفرينند و شهروندان بی گناه افغانستان را به قتل می رسانند و مرتکب جنايت جنگی می شوند ، نکوهش کرد ؛

        ـ کميتۀ فعالين ح. د. خ. ا، با تحليل ها و بررسی های نقادانه به افشای ماهيت زشت ﻭ ﮔﻨﺪﯾﺪﻩ ﯼ ساختار نظام سياسی فعلی درافغانستان که هيچ گونه جايگاه و پايگاه مردمی ندارد ، پرداخت ؛

        ـ در دهها مقال ، يادداشتها ، اعلاميه ها ، اطلاعيه ها و پيام ها عنوانی هم ميهنان عزيز و رفقای گرامی ، عملکرد حکومت پوشالی ضد ملی دست نشانده و مدافع منافع ستمگران که برسرنوشت ملت و مملکت با لجام گسيختگی حاکميت می راند و با بی رحمی برگرده های مردم ستمديده سوار است، به چالش کشيده و روی اجراآت آن در تمام عرصه ها ﺷﺪﯾﺪﺍ،انگشت انتقاد گذاشت؛

        ـ کميتۀ فعالين ح. د. خ. ا ، جريان دو دور انتخابات فرمايشی ، غير دموکراتيک، پراز تقلب و ساخته کاری رياست جمهوری و پارلمانی را که راه اندازی آنها مليونها دالر هزينه ﺭﺍ ﺩﺭبرداشت و يک مشت افراد نابکار ـ جنگسالار ـ قبيله گرای تماميت خواه و طفيلی را در قوای اجرائيه و مقننه ی افغانستان مسلط ساخت، باارائه دلايل و فاکتهای لازم ، نقد نمود و نتايج آنها را مردود خواند ؛

        ـ کميتۀ فعالين ح. د. خ. ا ، با انتشار نبشته های تحليلی و پژوهشی درسايت " سپيده دم " اعمال و حرکات جنايتبار وضد بشری گروههای بنيادگرای جهادی وطالبی را که هسته های اولی فعاليت خرابکارانه آنها درخاک پاکستان و ايران بنياد گذاشته شده بود و بطور فعال مطابق به برنامه های ويرانگر " سی . آی . ای " و " آی . اس . آی " و همکاری ساير دستگاههای استخباراتی جهان غرب ، حتی پيش از آغاز دهه ی هشتاد ميلادی برضد منافع مردم افغانستان قرارگرفته بودند و بارسيدن به مسند قدرت و درگيری های ميان گروهی سرزمين تاريخی مارا به ويرانه مبدل ساختند و سبب ايجاد دشواری های عديدۀ سياسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی درکشورشدند و ضايعات بی شمار مادی ـ معنوی ـ فرهنگی و تلفات انسانی را به بار آوردند ، يکايک برشمرد؛

        ـ همينگونه، ويرانگری ها ، آتش افروزی، دهشت افگنی، وحشت و بربريت داوطلبان جنگ افغانستان را که از سازمانهای بنيادگرای اسلامی دول عربی و غير عربی سربازگيری شده بودند و در کنار فرماندهان و چريکهای تنظيم های پشاوری و تهرانی درجبهه های جنگ اعلام ناشده برضد مردم افغانستان ، به کشتار و وحشی گری و رهزنی دست يازيدند و در رژيم طالبان وحشی و مدنيت ستيز، اعضای سازمان دهشت افگن القاعده را درافغانستان تشکيل دادند، برملا نمود؛

        ـ به همين منوال، درمقابل ادعاهای بلند بالا و بی بنياد سلطنت طلبان، قوم گراها و  قبيله گراهای تماميت خواه و انحصار طلب ، که با خدعه و نيرنگ و حرافی سعی ورزيدند تا در رابطه به حوادث چهار دهه ی اخير در افغانستان به فريب مردم و مغشوش ساختن ذهنيت ها بپردازند و توده های مردم را از مطالبات برحق بنيادی سياسی ـ اقتصادی و اجتماعی شان منحرف سازند، آيينه گذاشت؛

        ـ کميتۀ فعالين ح. د.خ. ا ، هدف تحريکات و مداخلات ﻭﯾﺮﺍﻧﮕﺮﺍﻧﻪ ﻭ ﺧﻮﻧﯿﻦ دولت و احزاب مذهبی پاکستان و رژيم ولايت فقيه ايران را در امورداخلی افغانستان برملا ﻭ ﺁن ﺮﺍ ﻣﺤﻜﻮﻡ ﻧﻤﻮﺩ؛

        ـ همچنان، ماهيت کمک های مالی وهابيون وابسته به سلطنت آل سعود و شيخ نشينان نفت سالار خليج را به تنظيم های بنيادگرا دردهه ی هشتاد ميلادی و به گروه متحجر طالبان فرهنگ ستيز و باند جنايت پيشۀ حقانی در دهه ی نود ميلادی تابه امروز، ﺑﺎ ﻧﻘﺶ ﻣﺮﻛﺰﯽ " آی. اس. آی " پاکستان ﺩﺭ ﺭﻭﻧﺪ ﺗﻮﺯﯾﻊ ﺁﻥ ، افشاء ساخت؛

        ـ کميتۀ فعالين ح. د.خ. ا کارنامه های ويرانگرانۀ انجوهای خارجی را که به شيوۀ استعمار نو و با پلان ها و پروگرام های اسارت آور درتار و پود اقتصاد ناتوان افغانستان ريشه دوانيده و درهمدستی با يک دسته معامله گران و دلالان حريص داخلی، سيستم اقتصادﯾﯽ ﻣﻠﯽ ما را تاحدودی ازپا درآورده اند  به بررسی گرفت و زيانهای وارده را به مردم افغانستان، برشمرد؛

        ـ کميتۀ فعالين ح. د.خ. ا، در گرامی داشت ازراه و رسم و کار و فعاليتهای ماندگار حزب،همه ساله ( از سی و نهمين الی چهل و هشتمين ) سالروز تأسيس آن در سايت " سپيده دم " ، تجليل شايسته بعمل آورد.

        ـ به همين منوال در تجليل و گرامی داشت از روزهای تاريخی کشور چون جشن ملی و باستانی نوروز ـ  سالروز استرداد استقلال افغانستان ـ روز هشتم مارچ ، جشن آزادی و همبستگی زنان سراسر جهان ـ اول ماه می، رو ز جهانی کارگران؛ همچنان درياد آوری و انعکاس خاطره ی جان باختگان حزب که در راه دفاع از ميهن و منافع زحمتکشان ، از زندگی خود گذشتند؛ رسالت خويش را انجام داد؛

        ـ کميتۀ فعالين ح. د. خ. ا با تحليل مشخص از اوضاع مشخص، به اين دستور زمان و ضرورت زندگی حزبی پاسخ داد، تابا درنظرداشت شرايط موجود درافغانستان و جهان و با درک حساسيت لحظه های مبارزه ی سياسی درمرحله ی فعلی، طرح « خطوط اساسی اهداف مرامی و برنامۀ حزب » و آئين نامه ی زندگی حزبی « اساسنامۀ جديد ح. د.خ.ا » را تهيه ـ ترتيب وتنظيم نمايد ومتن هردوسند را درسايت " سپيده دم" در معرض نظرخواهی رفقاء و هم ميهنان عزيز قراردهد؛

        رفقاء و دوستان گرامی !

مقالات مرتبط

...

دومين پلنوم کميته رهبری نوين ح. د. خ. ا (ح.ز.ا) امروز پس از سپری شدن (يک سال و پنج ماه) نسبت شرايط خ... ادامه

...

نوردرخشانی که جسماً غروب کرد؛ ولی دراندیشه وآرمان نام بزرگش درقلبهای ما ومردم شریف افغانستان همیشه ت... ادامه

...

    پنجاه ونه سال پیش به تاریخ ۱۱/ ۱۰/ ۱۳۴۳ خورشیدی - ۱/ ۱/ ۱۹۶۵در جامعه ی بیداد زده ی افغانستان، رخ... ادامه

...

جنبشهای رهایی وبیداری مردم ازسکوت ورکود قرون متمادی از دو الی سه صد سال قبل در بسا نقاط جهان وبخصوص... ادامه

...

بحث تحولات بزرگ سیاسی تاریخی، نیازمند پژوهش وتحقیقات عمیقِ  گزینه ها وپیش زمینه هاییست که درظهور ایج... ادامه

...

به تاريخ 13 قوس 1401 خورشيدی، مطابق 4 دسامبر 2022 ترسايی دومين نشست تاريخساز پيشکسوتان ح. د. خ. ا (ح... ادامه

...

هفده سال قبل، جنبش ترقی خواهی افغانستان بهترین فرزند برو مند، شحصیت فرهیخته،نستوه، انقلابی وچهره اکا... ادامه

...

زنده یاد فدا محمد دهنشین فرزند محمد اکرام خان در شهر شبرغان تولد گردیده ودر همین شهر درس خوانده و به... ادامه

...

همانگونه، که شما آگاهی داريد؛ تاریخ مبارزات سازمان ها و تشکل های سیاسی، در "دهه ی دموکراسی و بعد آن... ادامه

...

سرزمین آریانا مهد دانش وفرهنگ وبهترین کانون مدنیتهای قدیم بحساب می آید که در دامان آن علما ودانشمندا... ادامه

...

       پيوست به وقوع تحولات عظيم دراروپا درقرن هژدهم (انقلاب کبيرفرانسه، انقلاب صنعتی، نهضت فکری عصر... ادامه

...

بعد از تلاشهای  خستگی ناپذیر رفقای کمیته فعالین، ونهضت واحد زحمتکشان افغانستان، رفقا توانستند،با پذی... ادامه