اطلاعيۀ چهارم کميتۀ فعالين حزب دموکراتيک خلق افغانستان پیرامون لیست 5000 نفری کشته شد گان دوران امین
اطلاعيۀ چهارم کميتۀ فعالين
حزب دموکراتيک خلق افغانستان
مورخ 13 جنوری 2014
هم ميهنان گران ارج !
رفقاء و دوستان عزيز !
پيوست به اطلاعيه های (اول ، دوم و سوم ) مورخ 2013 / 9 / 24 ـ 2013 / 10 / 10 و 2013 / 10 / 22 ، نشر شده در سايت " سپيده دم " و تارنماهای وزين ديگر ، خدمت عزيزان گرانمايه ، ياد آوری مطالب زيرين ، ضروری پنداشته می شود:
طوری که هموطنان عزيز مان اطلاع دارند، حدود چهار ماه قبل از امروز ، افراد ماجراجو و گروههای سياسی مفتن، همه دخيل در شکل گيری ، سازماندهی و راه اندازی حوادث و رخدادهای خونين و ويرانگر و تبهکارانه در چهار دهه ی اخير در افغانستان؛ پس از گذشت 35 سال ، از مجموع ليست (12) هزار نفری زندانيان بخون خفته ی دوران اختناق سياسی و استبداد فاشيستی (سالهای 1357 ـ 1358) ؛ ليست پنج هزار شهيد گلگون کفن را، مطابق ميل و سليقۀ شخصی و سازمانی خويش، بصورت جعل گونه رديف بندی نموده و در رسانه های گروهی به نشر سپردند و با اين عملکرد خود خواستند دربين شهروندان افغانستان سر و صدا ايجاد نمايند تا از فضای بوجود آمده با تلاشهای مذبوحانه و بطرز اغواگرانه بهره برداری سياسی کرده باشند.
افراد و اشخاص فريبکار و گروههای فتنه گر و آشوب طلب، برخلاف معيارهای اخلاق سياسی و اصول زرين و پذيرفته شدۀ تربيه ی اجتماعی دراين مقطع حساس تاريخی کشور ، با يک برنامه ی از قبل طرحريزی شده و سازمان يافته، در عقب ليست پنج هزار نفری سنگر گرفتند تا در ضديت با ح. د. خ. ا ، عقده گشايی کنند و بازار لفاظی های عوام فريبانه را ، بدستور باداران منطقه يی و بين المللی خويش، گرم نگهدارند.
به همگان معلوم است که پس از رويداد تاريخی هفتم ثور 1357، يک باند تبهکار و خون آشام به رهبری حفيظالله امين ، بدستور سازمان " سيا " ، با استفاده از خدعه و نيرنگ ، مکر و حيله و کاربرد زور و نظامی گری ، برسرنوشت مردم ، حزب و دولت حاکم گرديد و تحريکات خصمانه را عليه روشنفکران ، فرهنگيان و ساير اقشار اجتماعی چيزفهم جامعه ؛ بويژه برضد رهبران و کادرهای با دانش ، وسعت نظر ، اصول پذير و قانونگرای ح. د. خ. ا ، در پيش گرفت و فضای اختناق ، خشونت و ترور را در کشور بوجود آورد و بدين طريق مرتکب قتل و کشتار و خونريزی های نا بخشودنی در اين سرزمين گرديد. از جمله شماری از رهبران جناح پرچم ح. د. خ. ا ، را از کارزار سياسی دور و از ميهن تبعيد نمودند . بعد از آن روند تاخت و تاز و سرکوبگری های خونين بر پرچمی های اصول گرای مخالف سياست ترور ، وحشت ، يکه تازی و تند روی های مرگبار اين باند جنايتکار؛ در دستگاه حزب و دولت و در نيروهای ارتش شروع شد و پاک سازی همه حزبی های معتقد به جهانبينی علمی ، در داخل حزب و دولت آغاز يافت و متباقی اعضای رهبری بشمول تعداد زيادی از کادرها و صفوف پرچمداران ح. د. خ. ا را، به زندانها انداختند.
حفيظ الله امين و اعضای اين دستۀ جانی و رهزن سياسی اجتماعی که دست اندرکاران رديف اول در سکانهای حزبی و دولتی نيز بودند، با اعمال سياستهای سرکوبگرانه و پيگردهای سياسی، توأم با خود خواهی های شخصی و گروهی و خود پرستیهای ساديستی ، رژيم ترور و اختناق خويش را چنان سمت و سو دادند که يکسره در ضديت با منافع اساسی توده های مردم و مصالح عليای کشور قرارگيرد؛ همبستگی رزمجويانۀ نيروهای ملی و دموکراتيک ، وطنپرست و مترقی را از تحول هفتم ثور و برنامۀ ترقيخواهانۀ آغازين سياسی ـ اقتصادی و اجتماعی آن ، خدشه دار سازد؛ قساوت ، زورگويی، بيدادگری، حيله جويی ، توطئه چينی ، دسيسه سازی، نيرنگ بازی، فريبکاری ، شکنجه ، آزار ، اذيت و اهانت بر مردم ؛ بازداشت و زندانی ساختن فاقد مجوز قانونی و سربه نيست کردن انسانهای بی گناه ، تيرباران نمودن مخالفان سياسی و ساير فجايع خشونتبار ، در سراپای جامعه حاکم گردد ؛ کشتارهای سياسی ( دسته جمعی و انفرادی) بدون بازجويی و ترتيب پرونده و رسيدگی برآن مطابق به احکام قانون در دادگاههای عادلانه ، به عمل روزمره بدل گردد؛ و سرانجام، نظام سياسی بکلی به دستگاه سرکوبگر مردم مبدل شود ....
بدين ترتيب به ملاحظه رسيد که ستمکاری ها بر مردم و سرکوب خونين دانشمندان ، کارمندان عالی رتبه ی ( ملکی و نظامی) حکومت های پيشين و روشنفکران مترقی و آگاهان سياسی ، ناشئ از مقاصد شوم و برنامه های طراحی شدۀ دشمنان خارجی ح. د. خ. ا در پيوند با خوی و خصلت خود خواهانه و بلند پروازی های تفتين گرايانه و انقلابی مآبانه ی سياسی ، توأم با اتخاذ روشهای فاشيستی قوماندان سپيده دم انقلاب(!) ، می شد و با اصول ترقی و پيشرفت و انديشه های اعمار جامعه ی عادلانه ، کوچکترين ارتباطی نداشت.
حفيظ الله امين به اشتراک همکاران سياسی ، شرکای جرمی و اعضای باند آدمکش خويش ، بتاريخ 14 سپتمبر 1979 ، سومين کودتای خونبار را عليه پيشوا و رهبر و پدر معنوی (!) خود نورمحمد تره کی به پيروزی رسانيد و قدرت سياسی ( حزبی ـ دولتی) و نظامی را بطور کامل غصب کرد. به تعقيب آن فهرست (12) هزار انسان دربند کشيده را که دژخيمان " اگسا " بطرز وحشيانه به شهادت رسانيده بودند ، در ديوارهای وزارت داخله آويخت تا مسؤوليت تاريخی و گناه بزرگ اين جنايت سازمان يافته را به گردن تره کی و طرفدارانش اندازد.
بعد از سقوط سلطه ی خونين حفيظ الله امين ، زعامت جديد در جمهوری دموکراتيک افغانستان به نشانۀ ارج گذاری به خون های ريخته شده ی فرزندان بی گناه ميهن و به پاس احترام به قربانيان دست ظلم و بيدادگری و در گرامی داشت از ياد و خاطره ی فراموش ناشدنی شهيدان گلگون کفن که حدود 2500 تن پرچمداران ح. د. خ. ا حدود 100 تن از جناح خلق اين حزب و حدود 1000 تن اعضای سازمان دموکراتيک جوانان افغانستان نيز شامل اين شهدای گلگون کفن بودند ؛ در سراسر کشور عزای ملی اعلام نمود و بخاطر شاد گردانيدن روح پاک از دست رفتگان و همدردی و تسليت به فاميل های آنان ، مراسم دعا و فاتحه خوانی را برگزار نمود.
ليست پنج هزار نفری شهيدان زندانی که چهارماه قبل از سوی گروههای افراطی ماجراجو ، در رسانه های گروهی به صورت تکراری به نشر سپرده شد و با اين کار يک بار ديگر بر زخم های خانواده های داغدار نمک پاشيدند، مشمول همان شهدای 12 هزارنفری و همين پروسه می شود که در سطور بالا از آن ذکر بعمل آمد.
کميتۀ فعالين ح. د. خ. ا ، در اطلاعيه های ( اول ، دوم و سوم) خوانندگان عزيز را در جريان گذاشت که در ليست پنج هزار نفری ، هويت سياسی و رزمی پرچمداران شهيد را مسخ گردانيده بودند و آنان را زير نام " اخوانی " مائوئيست "، " مائوئيست ضد انقلاب" ، " اشرافی " و " پخش کنندۀ شبنامه " ثبت و ضبط نموده بودند که البته پس از تشخيص و تثبيت هويت اصلی تعدادی از همرزمان شهيد در اطلاعيه های متذکره بصورت درست به معرفی گرفته شد.
از آنچه گفته آمد ، تنها گوشه ای از بيرحمی ها ، ناروايی ها و جنايات دار و دستۀ باند آدمکش حفيظ الله امين خون آشام ، ياران و شرکای جرمی وی ، به رشتۀ تحرير کشيده شد. ليکن مطالب زيادی ناگفته باقی مانده که برميزان اعمال جنايتکارانه ی اين جلادان توطئه گر و عوامفريب می افزايد.
قابل تذکار دانسته می شود که دردوران حاکميت اين باند وحشی ( سالهای 1357 ـ 1358) ، هزارها انسان بی گناه ، يعنی بهترين فرزندان ميهن متعلق به اقوام و مليتهای مختلف کشور ، قربانی جاه طلبی ها ، خودخواهی ها و هوسبازی های آنان و حاميان بين المللی شان گرديدند که تا اکنون اسم های آنان فهرست بندی نشده و درج ليست پنج هزار نفری منتشره نيز نمی باشد. ولی بايد گفت که شمار کسانی که دراين دوره بازداشت ، زندانی ، تيرباران و سربه نيست ويا ناپديد شده اند ؛ از جمله پرچمداران ح. د. خ. ا ، رقم درشتی را تشکيل می دهند.
اينک شماری از پرچمداران ح. د. خ. ا شامل اين کتگوری را بعنوان مشت نمونۀ خروار به معرفی می گيريم:
1ـ امان الله افسر اکادمی تخنيک وزارت دفاع ، مسکونۀ مرکز ولايت پروان؛
2ـ گل افضل آموزگار دريکی از ليسه ها، فارغ دانشکدۀ علوم دانشگاه کابل؛
3ـ عارف طاهری آموزگار در ليسۀ نسوان شهر چهاريکار، فارغ دانشکدۀ علوم دانشگاه کابل ؛
4ـ فاروق کرنزی مسکونۀ ولايت کندز، فارغ دانشکدۀ زراعت دانشگاه کابل ؛
5ـ عبدالخالق فرزند کاکه عبدالرحان، فارغ دانشکدۀ علوم دانشگاه کابل، مسکونۀ ولايت پروان ؛
6ـ سيداگل دگرمن ، قوماندان غند توپچی فرقۀ 8 مسکونه ولايت ننگرهار ؛
7ـ عبدالوکيل غوربندی فارغ دانشکده ی زراعت دانشگاه کابل ، رئيس زراعت ولايت بلخ ؛
8ـ محمد قيوم فرزند ذاکر مسکونۀ شهر مزار شريف ؛
9ـ محمد ظاهر فرزند عبدالباقی مسکونۀ شهر مزار شريف ؛
10ـ لعل محمد فرزند محمد قاسم مسکونۀ شولگر ولايت بلخ ، کارمند رياست تفحصات شبرغان ؛
11ـ عتيق الله فرزند محمد صديق مامور ادارۀ اصلاحات ارضی ولايت بلخ ؛
12ـ عبدالرزاق راسخ فرزند پيوند شاه مدير اداری ولايت سمنگان ؛
13ـ عبدالواحد فرزند عبدالسلام کارمند رياست کود و برق مزارشريف؛
14ـ گل احمد پيکار فرزند آقا محمد رئيس اداری تفحصات پترول مزار شريف؛
15ـ پاينده محمد کارگر فرزند اميرگل کارمند شعبۀ عکاسی رياست تفحصات؛
16ـ حکيم دادگر ـ کارگر در رياست تفحصات شبرغان ؛
17ـ محمد عيسی فرزند محمد سرور مسکونۀ شبرغان ؛
18ـ محمد ابراهيم کارگر ـ کارگر در رياست تفحصات شبرغان ؛
19ـ محمد يوسف، کارگر رياست تفحصات شبرغان ؛
20ـ عبدالودود فرزند عبدالکريم مسکونۀ شبرغان ؛
21ـ مير آقا مامور در جنو پرس مزار شريف ؛
22ـ محمد حکيم دانشجوی موسسۀ تربيۀ معلم مزار شريف ؛
23ـ هدايت ، کارگر رياست تفحصات شبرغان ؛
24ـ محمد حيدر" فراهی " دانشجوی تخنيکم مزار شريف ؛
25ـ عبدالاحمد دانشجوی تخنيکم مزارشريف مسکونۀ ولسوالی دوشی؛
(اين هردو دانشجو را دژخيمان امينی درشب ششم جدی 1358 تيرباران کردند)
26ـ زلمی زيار شهردار ولسوالی بلخ ولايت بلخ ؛
27ـ محمد قاسم مسکونۀ ولسوالی مارمول ولايت بلخ ؛
28ـ محمد داوود فرزند محمد نبی، معلم مکتب دهدادی ولايت بلخ ؛
29ـ فتح محمد خيری مدير ترانسپورت رياست کود وبرق مزار شريف ؛
30ـ علاء الدين مامور شعبۀ لابراتوار رياست ” ” ” ” ” ؛
31ـ انجنير ارسلا کارمند رياست ” ” ” ” ” ” ” ” ؛
32ـ انجنير کريم کارمند رياست ” ” ” ” ” ” ” ؛
33ـ عبد الرشيد کارمند رياست ” ” ” ” ” ” ” ”؛
34ـ محمد نبی فرزند خواجه محمد کارمند شعبۀ ارشيف ” ” ” ؛
35ـ خيرمحمد خيری کارمند رياست کود و برق مزار شريف ؛
36ـ نذير ، کارمند رياست کود و برق مزار شريف ؛
37ـ محمد ولی فرزند محمد نبی کارمند رياست تعليم و تربيۀ ولايت بلخ؛
38ـ شريف الله فرزند الله داد کارمند رياست اطلاعات و کلتور ولايت بلخ؛
39ـ بازمحمد پيلوت مسکونۀ ولسوالی علی نگار ولايت لغمان ؛
40ـ محمد اسحق دانشجوی دانشکدۀ حقوق دانشگاه کابل مسکونۀ ولايت لغمان؛
41ـ سيد شاه دانشجوی پوليتخنيک مسکونۀ ولسوالی علی شنگ ولايت لغمان؛
42ـ فريد فرزند محمد طاهر مسکونۀ ولسوالی علی شنگ ولايت لغمان ؛
43ـ محمد غياث معلم مکتب اسلام آباد ولسوالی علی شنگ ولايت لغمان ؛
44ـ نياز محمد فرزند مومند مسکونۀ ولسوالی علی شنگ ولايت لغمان ؛
45ـ انجنير امير محمد فرزند مومند افسر قوای هوايی ” ” ” ” ” ” ” ؛
46ـ محمد ابراهيم دلير مسکونۀ ولايت بلخ ؛
47ـ محمد اکبر (نابينا) فرزند محمد هاشم مسکونۀ ولايت بلخ ؛
48ـ محمد ولی فرزند محمد هاشم مسکونۀ ولايت بلخ ؛
49ـ مصطفی معلم، مسکونه محمود را قی مرکز ولايت کاپيسا ؛
50ـ عبدالقادر معلم ، مسکونه محمود راقی مرکز ولايت کاپيسا؛
51ـ محمد قوی معلم، مسکونه محمود راقی مرکز ولايت کاپيسا ؛
52ـ غلام فاروق معلم، مسکونه ولسوالی کوهستان ولايت کاپيسا ؛
53ـ غلام علی معلم ، مسکونه ولسوالی کوهستان ولايت کاپيسا ؛
54ـ عبدالشکور معلم، مسکونه ولسوالی کوهستان ولايت کاپيسا ؛
55ـ شاه ولی معلم، مسکونه ولسوالی کوهستان ولايت کاپيسا ؛
56ـ محمد حیدر بابک مسکونه گلبهار سابق عضو کمیته حزبی ولايت کاپیسا ؛
57ـ سید احمد معلم، مسکونه گلبهار ولايت کاپيسا؛
58ـ عبدالغفور انجنیر نساجی گلبهار ولايت کاپيسا ؛
59ـ غلام سخی کارگر سابقه دار نساجی گلبهار ولايت کاپيسا ؛
60ـ دين محمد کارگر سابقه دار نساجی گلبهار ولايت کاپيسا ؛
61ـ داکتر مکرم مسکونه ولسوالی کوهبند ولايت کاپيسا ؛
62ـ عبدالسلام فارغ التحصیل صنف 12 مسکونه ولسوالی کوهبند ولايت کاپيسا؛
63ـ کبیر کار گر، مسکونه مرکز ولايت کاپیسا ؛
64ـ عبدالخالق مسکونه ولسوالی کوهستان ولايت کاپيسا ؛
65ـ دگروال سيد کلان صافی مسکونۀ ولسوالی تگاب ولايت کاپيسا ؛
67ـ اسد الله جگرن فرزند عبدالرحيم سابق قوماندان کندک تانک فرقه 8 مرکز ، مسکونه ولسوالی نجراب ولايت کاپيسا ؛
68ـ غلام ايشان فرزند ملک غلام قادر سرمعلم، مسکونه نجراب ولايت کاپيسا؛<
مقالات مرتبط
امروز چگونگی اتخاذ تصمیم فرستادن قوا توسط حلقه محدود بیروی سیاسی خوب معلوم است اما وقایع که قبل ازای... ادامه
اين خوش خدمتان داخلی و خارجی برای تطبيق اين برنامه، درگام نخست پروگرام تبليغاتی ای را که بصورت مشخص... ادامه
کودتای 14 ثور 1365 که نام آن را " پلنوم 18 " گذاشتند، چرا و چگونه اتفاق افتاد؟ علل وعوامل داخلی و خا... ادامه
حفيظ الله امين پس از دو کوتا در درون حزب و حاکميت، عليه رهبران جناح پرچم و فرماندهان قيام مسلحانه هف... ادامه
اجازه دهید این جانب حریف "حریف" بهترین درودهای صمیمانه خود و رفقای رهبری کمیته فعالین حزب دموکراتیک... ادامه
در تابستان 1979 ،اختلافات تره کی و امین در برابر یکدیگر آغاز شد. این کار با خیانت و در نهایت تراژد... ادامه
جنبش دادخواهی،عدالت محور، انقلابی، دموکراتیک و مردمی افغانستان،یکی از بهترین های خود را از دس... ادامه
در این روز ها افزون بر حمله های انتحاری و انفجاری؛ ماین گذاری و انفجار موتر بمب ها و ماین... ادامه
طوری که به همگان مبرهم است؛ جنبش بین المللی زنان یک بخش مهم مبارزه ی جهانی برضد جنگ و جنگ افروزی و ت... ادامه
پنجا وششمين، سالروز بنیاد گذاری حزب دموکراتيک خلق افغانستان، حزب رزمندگان و جان باختگان آرمانهای وال... ادامه
يازده سال پيشترازامروز، کميتۀ فعالين حزب دموکراتيک خلق افغانستان، طرح «خطوط اساسی اهداف مرامی وبرنام... ادامه
بیش از پنج دهه ازحيات سياسی ح. د. خ. ا، اين گردان انقلابی و پيشتاز مبارزات دادخواهانه مردم افغانستان... ادامه