عوامل پارچه پارچه شدن دین اسلام به مذاهب وگروپهای متعدد، وادامه آن ؟ بخش ششم

عوامل پارچه پارچه شدن دین اسلام به مذاهب وگروپهای متعدد، وادامه آن ؟

 (عدم درک واقعی ازمعنی ومفهوم دین اسلام وکلام الهی ،  منافع  شخصی یا تجارت بالای دین وتحریف احکام دینی باپیروی ازخرافات،منافع زبانی ،قومی، قبیلوی،سیاسی  واقتصادی ،عامل عمده میباشد)

بخش ششم : ـ

ـ تصوف:

یکی ازفرقه های اسلامی میباشد که در اصول دین بیشتر برمعنویت اعتقاد دارند، آنان بااعتقاد راسخ ،قلبی پاک ومملوع ازخلوص نیت بدون درنظرداشت منافع مادی،خود رافراموش نموده ،غرق پرستش ایزد متعال  میگردند. پیروان فرقه تصوف را صوفی گویند.

صوفی درلغت به معنی پشم ،وهم به معنی روش وطریق طی کردن وجستجوی راه حق را گویند.فردیکه دراین را قدم میگذاردصوفی گفته میشود.                                        صوفیان معتقد اند که آفریننده هستی بالاترازهرپنداروتوصیف میباشد. پیرواین مذهب با اداء عبادت و انجام ریازت بخاطر تزکیه درونی خود وطی مراحل سلوک تا رسیدن به خداوند، با درک این نکته که همه موجودات یک حقیقت واحد دارند، وبرای درک این  بینش، باید مراحل سلوک را مرحله به مرحله طی کرد .تاازخود فانی شده و به مرحله لقا رسید. ازنظرصوفیان عشق مفهوم وسیع دارد.آنهاعشق راامانت بزرگ وناموس الهی میدانند وبراین عقیده اند که خداوند انسان راازعشق خلق کرد ،اواولین عاشق واولین معشوق است.        تصوف برمعنویت انسان استوار بوده.وبلند بردن مقام انسانی راتا حد رسیدن به خداوند میدانند.

تصوف، درویشی یا عرفان ، طریقت اسلامی یا روش زاهدانه بر اساس شرع وتزکیه  نفس و اعراض ازدنیا برای وصول به حق و استکمال نفس است.

تصوف درلغت پشمینه پوشی است واین جماعت پشمینه پوشی را نشانه زهد میدانند. تصوف بیشتربا آداب وطریقت همراه است درحالیکه عرفان مکتب جامع ومطلق سلوک معنوی و اعم ازتصوف است. دربعضی موارد عرفان سلوک برتر دانسته شده،به عباره دیگرتصوف روشی ازسلوک باطنی دینی در دین اسلام است.درتعریف تصوف،نظرات مختلفی بیان شده اما اصول آن بر پایه طریقه ایست که شناخت خالق جهان، کشف حقایق خلقت و پیوند بین انسان و حقیقت ازطریق سیروسلوک عرفان باطنی ونه از راه استدلال عقلی جزئی میسر است. هدف فراموش نمودن خود، پیوستن به خالق هستی میباشد که با روش اصلاح، کنترل نفس،ترک علایق دنیوی ،ریاضت و خویشتنداری میباشد.

واژه صوفی درقرن دوم هجری در برخی ازسرزمینهای اسلامی متداول شد. کسانیکه  صوفی خوانده میشدند ، تشکیلات اجتماعی ،مکتب ،نظام فکری وعرفانی خاصی نداشتند، به اصطلاح  عام تشکیلات  خانقاهی، رابطه مرید و مرادی ، آداب و رسوم خاص صوفیه، و همچنان نظام فکری واعتقادی ایکه جنبه ‌نظری تصوف را تشکیل میدهد،تا ربع اول قرن سوم پدید نیامده بود بنیانگذاراین مکتب حسین منصورحلاج  متولد 244هجری بود.موصوف باشکل جدید عبادت را درحالت سکرعرفان به گفتن (اناالحق) پرداخت ،متشرعین اورا به جرم کفرگوئی و قرمطی بودن به هشت سال حبس محکوم وبعد سنگسارش نمودند.اما اوبه اثر سنگسار نه مرد، سپس زبانش را بریدند وبعد قطعه، قطعه اش کردند. حلاج به عقل انسان ارزش واعتبارمیداد، ودر آخرین لحاظات زنده گی میگفت که: (آنچه میگویم با دیده عقل بنگر) .                      
عرفان بیشتر ناظربه مباحث نظری معرفتی است وتصوف ناظر به مراحل سیروسلوک عملی. علم تصوف هم ناظر به همین مرحله است و با عرفان نظری متفاوت می باشد.
عرفان درلغت به معنى شناخت  ودراصطلاح شناخت خداوند (ج) درصورتىکه عاشقانه باشد، گفته میشود. عارف محدود به شناخت‏ و استدلال های خشک درباره خداوند (ج) و صفات او نمیباشد، بلکه خداوند (ج) را روح حاکم برسراسر موجودات و هستى میدانند.عارف واقعی با این اندیشه  فریاد برمیآورد که:  به دریا ، کوه ،صحرا ... وبه هرجا بنگرم تو را آنجا ببینم.
عرفان را دو نوع تقسیم نموده اند: نظرى وعملى .

عرفان نظری : مجموعه معارفى درباره شناخت خداوند(ج) ونقش او درهستى، ارتباط انسان با خداوند وشناخت ابعاد الهى توسط انسان وشیوه های رسیدن به نزد الهی.به عباره دیگرمنازل و مقامات سلوک وسفر انسان به صوب الله متعال.
عرفان عملى : عبارت ازسلوک ،رفتار وتلاشهاى متداوم یک سالک است که با اشکال مختلف عبادات الهی را درخلوت و جَلْوت با اخلاق فاضله ،همچون زهد ودورى ازدنیا، رفق  ومحبت به خلق و مانند آن انجام میدهند.تقوا، پرهیزگارى و دوری جستن ازگناهان و انجام عمل انسانی با صفای قلب ،طبق هدایات  دینى .  دربارهٔ  تصوف نظرات متعددی وجود دارد :به نظریونانیان تصوف عبارت ازحکمت وفلسفه است ومعتقد اند که لفظ صوفی از کلمه یونانی صوفیا یا سوفیا به معنی حکمت وسوفس، حکیم ودانشمند آمده وبا کلمات فیلسوف به معنی دوستدارحکمت، مرکب از فیلاسوفیا و سوفسطایی. وهم لفظ تصوف هم با تئوسوفی به معنی خداشناسی یا حکمت الهی بی‌شباهت نیست .

مولف کتاب  تحفه عباس میگوید که : صوفی اصلش صفی بوده منسوب به اصحاب صفه که یکتعداد از فقرا وزهاد و صحابه که پیوسته درمسجد رسول اکرم  میزستند از جمله سلمان ، ابوذر، مقداد و...بودند . آنان فرقه اول درویشان اند که ترک دنیا ، زهد و سلوک، مسلک ایشان بود وبه صفی منسوب گردیدند. کلمه صفی اشتقاق ازصفا (صفا به معنای روشنی و پاکیزگی مخالف معنای کدورت) میباشد وبعضاْ درویشی ، خود صفا (یا صفا کردن) را نیز گویند.  همچنان صف به معنی (نظم و ترتیب) است که  صدر نشینی و در صف اول مقربان بودند. منشأ تصوف : عقاید متعدد درباره منشاْ تصوف وجود دارد اکثراْ پدیده  مکتب اسلام و تعلیمات قرآنی میدانند که دنباله سیرتکاملی گرایشهای افکار زاهدانه قرن اول اسلام میدانند.درابتدا بعضی صحابه و تابعین نه بعنوان تصوف،بلکه بمعنی طریقت عرفانی پایبند به آدابی ویژه درکنار فرامین شرع بودند.تصوف ازقرن دوم قمری هویدا شد، نخستین شخص عثمان بن شریک مشهوربه ابوهاشم کوفی (درگذشته ۱۵۰ ق) دانسته شد.پیش ازاوکسانی چون حسن بصری (درگذشته ۱۱۰ ق) با توجه به تمسک به آداب طریقت درشمارصوفیان ذکرمیشود.

آداب طریقت درابتدا ساده و بیشتر متوجه ریاضت وعزلت و ... بوده است.  سیرتاریخی تصوف درسه  دوره تقسیم نموده اند:

ـ دوره اول شامل شکل گیری ،پختگی وتثبیت (آغازقرن دوم تا پایان قرن پنجم ).

 ـ مرحله دوم شامل گسترش عرفان عملی وکمال عرفان نظری وادبی (قرن ششم  قرن دهم ).

ـ مرحله سوم رکود وتطورتصوف وعرفان ( قرن دهم تا اکنون). طی این ادوارمتصوفین بزرگ درزمینه ایجاد وانکشاف این مکتب که برپایه معنویت و رابطه انسان با عاشقش ،تبیین حکیمانه تصوف وعرفان ،تطبیق آن با شریعت میباشد، خدمات بزرگی نمودند .همچنین افکارصوفیانه درشعر فارسی رایج کردند.

ازبزرگان تصوف :امام احمدغزالی ، ابن سینا ،قشیری سلمی، ابوطالب مکی،  خواجه عبدالله انصار،عین القضات همدانی،شیخ احمد جام، سنایی غزنوی، عبدالقادر گیلانی،

مقالات مرتبط

...

درین ویدیوی مهیج و تکان دهنده، مردک ریشویی که با احتمال قوی ملا امام مسجد باشد با حضور در منبر مسجدی... ادامه

...

بغات عربده کش و "شریعت" سرِگردنه» عنوان تحلیل و حلاجی یک فیصله طاغوتی دیوان نامنهاد مدنی محکمه حوزه... ادامه

...

در جوامع شرقی که بیشتر تحت احساسات مذهبی، عاطفی و انسان دوستانه اند، نحوه انتخاب مهره ها از جانب ساز... ادامه

...

 شیخ محی الدین ابن عربی در کتاب فصوص در باب شهود کامل این چنین " زن" و " مرد" را تعبیر و تعریف می‌کن... ادامه

...

سلمان رشدی، بر اساس حکم ارتداد خمینی، بعد از گذشت ۳۴ سال از صدور آن فتوی، مورد حمله با ضربات چاقو قر... ادامه

...

فخر بی اساس اعراب هنوزدر بین مسلمانان رواج دارد. آنها فخر می‌کنند که پیامبر عرب است؛ اما کتمان می‌کن... ادامه

...

طالبان با عنوان امارت اسلامی، نظامی قومگرا در افغانستان بنیان گذاشتند. اگرچه پشتون‌ها از لحاظ جمعیتی... ادامه

...

طالبان متحجر و تاریک اندیش در تازه ترين برخورد وحشی صفتانه خويش به زنان مظلوم کشور هشدار دادند، که ح... ادامه

...

          در فرهنگ دهخدا، واژه ی بیدادگری به معنای: بیدادی، ظلم و تعدی و ستم و زبردستی و بی قانونی آ... ادامه

...

در افغانستان مجاهدين به شمول طالبان، حکومت‌های مافیایی ساخته‌اند و مردم را با دیکتاتوری اداره می‌کنن... ادامه

...

مردی که خاتم پیامبران بود به عربی سخن می‌گفت اگر چه چندین نسل او در میان عرب زیسته بودند اما خداوند... ادامه

...

مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً... ادامه