پیچیدگی سیاست ـ یک کارنامه و چندین برداشت و انتباه

 
 

محمد عالم افتخار 

پیچیدگی سیاست ـ یک کارنامه و چندین برداشت و انتباه

در واپسین لحظات روز که ذله و کوفته از «تلاش معاش» برگشته بودم فرصتی را وقف مرور به رسانه های آشنا و مأنوس کردم. در میانه؛ این چکامه تازه محترم نجیب بارور؛ گرفتار نوعی برق گرفتگی و صاعقه زدگی ام ساخت:

*****

عقاب‌ها همه تسلیم یک مگس شده‌اند
چنارهای بلند زمانه؛ خس شده‌اند

چه حسرتی‌ست که آزادگان دیروزی؛
اسیر شیطنت صاحبِ قفس شده‌اند

کسان، به‌خاطر یک سکه؛ آبرو دادند
و ناکسان همه در گیرودار، کس شده‌ اند

به ناخلف‌شدگان از من این پیام بَرید
که بر گلوی دو- سه راهزن جرس شده‌اند

چه‌کرده‌اند اجیران روزگار به ما
جز این‌که پیش کشیدند، گاه پس شده‌اند

هنوز مردم این خاک‌توده بیدار است
اگرچه مشتی اجیرانه بی‌نفس شده‌اند

صدای هندوکش از صخره باز می‌آید:
محافظان نوامیس، بلهوس شده‌اند

زمانه، آه! زمانه چه کرده‌ای با ما
عقاب‌های بلندآشیان، مگس شده‌اند

*******

اگر اشعاری از این دست؛ سالخورده و عمر کرده باشد؛ می بایستی به خاطر دریافت معنا و جذب احساس و عاطفه معین آن؛ زمان و مکان و اوضاع و احوالی را دریافت که عامل و انگیزه سرایش و خلق آنها بوده است؛ ولی اینجا چنین نیازی نیست؛ همه چیز فهماست و ملموس و محسوس.

بی رودر بایستی انگیزه و عامل این سرایش و نالش؛ همانا رویداد اخیر در افغانستان یعنی کنار آمدن عطامحمد نور والی 13 ساله بلخ در سازشی ظاهراً با ارگ ریاست جمهوری و در واقع با کمپلکس فشرده نیروی های جهانی دخیل در قضایای کنونی افغانستان میباشد. انهم پس از سه ماه و اندی مقاومت و مخالفت و کش و گیر که حرکات حماسی مردمی افغانستانشمول را نیز به همراه داشت. مقاوت و ایستادگی که توسط یک نظامی و سیاستدان برازنده محترم عتیق الله بریالی "در نوع خود پس از سال 2001 یگانه " ارزیابی گردیده و در زیر از نظر انور شما میگذرد:

 

لذا با پوزش که رأساً مجال درنگ زیاد بر این چکامه رسا و زیبا اینجا وجود ندارد. اما آنچه به دوام پیشکش میگردد؛ مدد میکند تا ما در آتی و در آینده های پسین تر حرف و حدیث لازم و حیاتی و مماتی از آنها استخراج نموده و تقدیم مردمان سربلند جوانب هندوکش مغرور و غرور آفرین کنیم.

«ايستادگی عطا در نوع خود پس از سال 2001 یگانه بود

این گفته که تصمیم استاد عطا محمد نور در نتیجه یک معامله شخصي با ارگ بوده و‌ وي جمعیت را کنار زده حرف درستي نمی باشد زیرا ايشان با مجوز شوراي رهبري جمعيت سلامي در محور موضوعات طرح شده توسط جمعيت اسلامي با ارگ مذاكره كرده اند.
در نتيجه مذاكرات با ارگ آنطور كه استاد عطا محمد نور خود اعلام نمود در مورد تعيين كادرهاي جمعيت توافق صورت گرفته است اما در مورد قضاياي مهم و استراتژيک همانند تغيير ساختار نظام، تغییر سیستم انتخاباتی و موضع جمعيت درباره شناسنامه الكترونيک اختلاف كماكان به قوت خود باقي است و براي توصل به اين اهداف تاكيد بر ادامه مبارزه نموده چنانچه پيشنهاد دولت در مورد حضور شخص خود در دولت را رد نمودند.
استاد عطا محمد نور در عمل فرمان رییس جمهور را باطل نموده و توانست نزديكترين ياران و همسنگران تحت امر خود را به پست هاي مطلوب گماشته تا از اين طريق نفوذ خود در دولت را حفظ كند. انتصاب محمد اسحاق رهگذر به صفت والي ولايت كه سال ها فرمانده جهاد و اولين والي ولايت بلخ پس از سقوط طالبان بوده است از بهترين ياران استاد و از وفادارترين ياران آمر صاحب بوده و انتخاب جنرال اكرم سامع كه از افسران تحصيلكرده مقاومت و از همكاران استاد عطامحمد نور بوده است نشان مي دهد كه بلخ زير نظر وي اداره مي شود.
معهذا انتخاب اين از ميان كادرهاي ولايت بلخ امكان شيطنت ارگ را حداقل تا ايام انتخابات سلب كرده است زيرا براي غني دشوار است تا آنها را بزودي از پست هايشان حذف نمايد اين درحالي است كه سال ها حامد كرزي و اشرف غني احمدزي پست فرماندهی امنيه ولايت بلخ را براي حفظ نفوذ خود در شمال حفظ نموده و پيوسته افراد نزديک به خود را در اين پست تعيين مي نمودند.
انتخاب داكتر ميرويس بلخي به صفت وزير معارف درحالي است كه غني پس از حذف اسدالله حنيف از وزارت معارف ديگر حاضر نبود اين پست را به جمعيت برگرداند و ادعا مي نمود كه پس از اين شخص خودش اين وزارت را مديريت خواهد نمود. انتخاب استاد نجيب فهيم از جمله مجاهدين نيکنام چنانچه سال ها دستيار آمر صاحب كاري معقول بوده است.
ايستادگي استاد عطا محمد نور در نوع خود پس از 2001 يگانه بوده است ايشان با مقاومت خود مردم مان را بسيج نموده و توانستند راه هاي موفقيت را به آنان آشكار نمايند و نشان دادند كه اگر گذشته در دفاع از حق جهاد و مقاومت و مردم ايستادگي صورت مي گرفت امروز مجبور به پاک كردن اشتباهات استراتژيک هفده سال آخر خود نمي بوديم. ايشان با ايستادگي خود موقعيت محوري جمعيت را در كنار متحدين در شمال در كنار حزب جنبش ملي و حزب وحدت ملي به رهبري محقق و در قندهار و جنوبي و مشرقي عميق تَر گردانيده اند.
نبايد اينطوري فرض كرد كه دوام ولايت شخص استاد عطا به معناي موفقيت نهایي وي بوده است حتي اگر استاد برای ماندن شخص خودش به پست ولايت بلخ پافشاری می نموند در ظاهر ممكن بود كه نتیجه آن برای غنی موفقیت بحساب نيايد اما نتيجه اي هم اگر بدست مي آمد طوري نمي بود كه ارگ لجام امور را از دست داده و راه هفده ساله را برمي گشت.
اهداف مطروحه جمعیت اسلامي چنان نبودند که ارگ آن را صرفا از طریق معاوضه پست یک ولایت و یا صرفا در مواجهه با مقاومت والی يک ولايت می پذیرفت بنابراین وظيفه جمعيت اسلامي فراتر از آن بود كه صرفا با گفتن كلمه نه و آن هم صرفا از طريق موضعگيري مطبوعاتي خاتمه پيدا نمايد. نمی‌ شود که اهداف را بزرگ و خطير انتخاب نمود اما راه هاي رسيدن به آن را از طرق هاي آسان و بي دردسر جستجو كرد.
دستاوردهاي كلان ملي نياز بر بكارگيري ريسک هاي كلان در مقياس ملي و چه بسا بين المللي دارد درحالیکه حمایت و ایستادگی‌ای شوراي رهبری جمعیت اسلامي و مشخصا حمایت صادقانه صلاح الدین رباني از مقاومت استاد عطامحمد نور قابل تمجيد بوده اما براي اينكه اين ايستادگي منتج به دستاوردي استراتژيک مي گرديد جمعیت اسلامی بايد نه صرفا به جلسات زیر سقف و مصاحبه های مطبوعاتی اکتفا مي نمود بلكه با بسيج مردمي با متحدين خود وارد ميدان مبارزه مي گرديدند زیرا ارگ آنچه را كه در نتیجه ساده اندیشی ما بصورت مداوم طي هفده سال گذشته بدست آورده است صرفا در برابر مصاحبه هاي مطبوعاتی و يا در برابر ايستادگي براي يک پست از دست نخواهد داد.
براي مردم مان هيچ چيز بجز حضور باعزت، متحد و يكپارچه در انتخابات پيش رو و تغيير ساختار نظام از سيستم منحوس رياستي به سيستم غير متمركز (ترجيحا پارلماني) اولويت ندارد. تجربه نشان داد كه مشاركت مامورگونه در نظامي كه رياست آن ريزرف يک قوم خاص بوده جز بي عزتي و غلامي براي اقوام ديگر ارمغاني نداشته است و بر جمعيت إسلامي است تا تصميم بگيرد كه در دولت نه مامور تطبيق استراتژي ديگران بوده بلكه خود استراتژي ساز باشد.
عتیق الله بریالی

http://afghanpaper.com/nbody.php?id=149188

شایان یاد دهانی است که سایت خیلی وزین و جذاب و پرمتن «گزارشنامه افغانستان » هم نگارش جناب بریالی را به نشر سپرده اما بایک پیش تبصره بسیار کوتاه و سخت پرمفهوم؛ وآن این است:

"ذکر پتره کاری عتیق الله بریالی، کشتی شکستۀ جمیعت را...

عتیق الله بریالی در توجیه اقدامات والی بلخ وجمیعت، ده پره گراف ردیف کرده. شیره و شربت تمام گفتارش دریک پره گراف به طور شفاف می گنجید."

البته در اینکه نیت جناب مامون گرداننده زحمتکش و موفق گزارشنامه افغانستان؛ در ایزاد این نظرشان؛ چیز بدی نیست و نمیتواند باشد؛ خاصه در رابطه به عطامحمد نور و اهمیت سیاسی و تاریخی شخصیت و کارنامه های وی تا اکنون؛ خیلی ها هویداست. وانگهی همین جناب مامون ساعاتی اندکی پیشتر از این طی یاد داشت جالب و غیر منتظره حتی سخن را به اینجا کشانده بودند:

"عطا نور، دیگر مرگ ندارد...

عطا محمد نور، بر بام مقاومت واجب به هدف پاسداشت از حیثیت وعدالت بر شده است. وی درموقعیتی است که دیگر از هیچ منظری در قالب جمیعت نمی گنجد و جمیعت یکی از چندین عصای او برای عبور از گردنه مبارزه است.
 او مظهر یک جریان مشروع دربرابر نا مشروع ترین جریان حاکم سینه به سینه ایستاده است. بر سر مژگان چو اشک استاده‌ای هشیار باش!
 عطا به نظر می رسد که ترس را در روح خود کشته و برای توصل به جاودانه گی، به استقبال هر چالش و خطری پا استوار کرده است. درین نبرد نا برابر، بازیگران تلاش می کنند او را خرد و ضعیف کنند، سیمای او در لوح روح یک نسل عدالت طلب حک شده است. او بار کمرشکنی را بر دوش گرفته است که هفده سال است مرتب بر سنگینی اش افزوده شده است. او دیگر مرگ ندارد؛ از جسم یک واحد انسانی در روح یک نسل تکثیر شده است....

http://www.razaqmamoon.com/search?updated-max=2018-03-15T03:23:00%2B04:30&max-results=30&start=90&by-date=false"

گذشته از اینها همزمان یاد داشت ها و تیزیس های بسیار نو و خیلی های با اهمیت از زبان و قلم برخی از پیش کسوتان و قلمزنان و اندیشه گران جمعیت اسلامی و یا همسویان آنها شنیده و خوانده میشود که فوق العاده مهم، سازنده و امیدوار کننده است ونشان میدهد که «مقاومت یگانه عطامحمد نور تا 2001» به لحاظ اندیشندگی و تئورک و حتی ستراتیژیک ثمرات بسیار ذیقیمت و ارجمندی به بار اورده است و به بار می اورد؛ از جمله:

"احمدولی مسعود: مسابقه برای رسیدن به مقام معاونیت تباه کننده بود

احمدولی مسعود تلویحاً و بدون نام گیری از کسی، برعرق ریزی های فهیم قسیم، احمد ضیاء مسعود و دکترعبدالله چلیپا زد.

چه گونه هـمواره اشتباه ميكنيم؟

در هرسه دورۀ انتخابات ریاست جمهوری، آنچه از سیاست و کیاست و ديموكراسى، بیشترین دغدغۀ سیاسیون، بخصوص قشر جهاد و مقاومت را تشكيل ميداده است، اینکه چه کسی کاندید و چه کسانی در تکت انتخاباتی بحیث معاون، شامل آن ميباشند. سیاستى كه حاصلش برای افغانستان هیچ و برای مجاهدین بشدت گمراه کننده و تباه کن بوده است. 

اكثرآ، سیاست و حكومتدارى را در هـمين حدود و صغور تعريف كرده اند. چیزی بنام برنامه، استراتيژى، دیدگاه، راهکار، سازماندهی، تغییر بازی قدرت، دولتداری، رسالت و داعیه در احساس، تفکر و عملكرد بيرون نداده اند. برداشت و سياستى كه دشمنان و حريفان از آن پيهـم استفاده هـا برده اند. 

جمعی دیگر، از برنامه، فقط به عناوين، شعارها و پوپولیزم چسپیده، بگونهء نمادين به طرفدارى این سیستم يا آن نظام که بیشتر کاپی برداری شده، شنیده شده و گرفته شده از دیگران بوده است و هیچ همخوانی با شرایط اجتماعی ما، روند توسعه سیاسی، ارزش ها و پدیده های نو در افغانستان و محیط بین المللی نداشته، اكتفأ نموده اند. 

اینکه قهرمان ملی میگفت: "در افغانستان باید نظامی بسازیم که بتوانیم هم با خود زنده گی کنیم و هم با دنیاى بیرون" ، به این معنی است که با درك شرايط كشور، با زبان علمی و عقلانیت سیاسی به ایجاد نظامى با هـمهء مولفه هایش برسيم که در برگیرندۀ مطالبات و منافع مردم باشد، نه کاندیداتوری شخص و معاونيت اشخاص."

معلوم است که جمعیت اسلامی علی الوصف برخورداری از ته زمینه های فکری و فرهنگی و عاطفی توده های ویژه مردمان افغانستان که از آن شیمه و هیمه کار ها و کارنامه خود را و حتی عرض و طول سازمانی و تشکیلاتی خود را گرفته است؛ اکنون در معرض برخورد ها و چالش ها و آزمون های جهانی قرار دارد که سخت مدنی و ساینتفیک و تکنولوژیک است و لذا دیگر نمیتواند تمام و کمال با باور ها و سنت ها و عادت های زمانزده خاصتاًسیاست و کیاست موفقانه و رهایی بخش و سازنده و تاریخ آفرین کند.

این تنظیم که اگر نه به غلط به طور سرسری و سهل انگارانه «حزب» خوانده میشود؛ در مفهوم معاصر آن تنها در حدودی که افغانستان کنونی متقاضی است؛ نیز «حزب» نمیباشد و برای آنکه واقعاً حزب و حزب با اقتدار شود خیلی خیلی باید به لحاظ فکری و عقیدتی بازسازی و بهسازی گردد و منجمله باید همه گذشته خود را و راه های طی کرده خوب و خراب خودش را به بوته نقد و باز نگری علمی و منطفی بگذارد.

اولترین ضرورت همانا بدر آمدن از روزمره گی ها و دروازه گشاد رفتن ها و بازامدن های بیحساب و کتاب و اصول و پرنسیپ مستحکم و منظبط در آن می باشد.

در عین حال چنانکه جریان مبارزات گرم سه ماهه عطامحمد نور نشان داد؛ بایستی احزاب و ایده های قومی و قبیلوی نتوانند این تشکیلات بزرگ و بالقوه بسیار بزرگ شدنی را گرفتار تنگ چشمی های قومی بگردانند. افغانستانشمولی و انسانیت گرایی سنگ بنای همه ایده های و استراتیژی و سیاست ها باید باشد که ترجیحاً و ضرورتاً بایستی توسط یک ارگان نشراتی پرقوت و سیال شونده با رسانه های مماثل زمان؛ تمثیل گردد و شایبه خام بازی ها و احساسات و عواطف ناپخته و اغواگرانه را از آدرس رسمی حزب و سازمان دور نگهدارد. نظیر آنکه در جریان مبارزات سه ماهه؛ مصرانه به عطامحمد نور پیشنهاد میشد که حکومت مستقل یا اداره فدرال اعلام بدارد ولی وی ده ها مرتبه بیشتر نسبت به گذشته با زعما و خود اقوام برادر جنوب و شرق و جنوب شرق؛ زبان و سیاست مشترک اتخاذ نمود.

بررسی کامل و محتوم همین ایده های و تیزیس ها که از نظر گذشتاندیم به متن های مشروح کتابی همه جانبه در سطوح مختلف خوانندگان ضرورت دارد. در صورت فراهم شدن چنین امکاناتی؛ آنها بایستی به وسیله آموزشگاه های وپژه به کتله های مربوز پیهم آموزش داده شوند و در عمل؛ موثریت ها مورد آزمون و مراقبت دوامدار قرار گیرند.

با این مختصر این بخش را خاتمه بخشیده امید می کنم که در آتی بتوانم بیشتر و بهتر مسایل و موضوعات اهم را بازگشایی نمایم. ولی چه با ما و چه بی ما دامنه این کار بایستی فراخ و فراختر گردد.

۱۳۹۱تیر ۲۶, دوشنبه

والی بلخ: راهی جزبسیج همگانی علیه دشمن وجود ندارد

اگر استاد عطا درین مقطع حساس وبسیارخطرناک تاریخ، با دیگر«برادران» فرقی دارد؛ می تواند درعمل اثبات کند. مثلاً نخستین گام برای اثبات، ترک مقام دولتی به رسم اعتراض سیاسی است. آنگاه خواهید دید که میلیون ها نفر درکنارش خواهد بود.

واکنش استاد عطا محمد نوروالی بلخ درارتباط به فاجعۀ «ایبک» فشردۀ یک مانیفست رزمی برای «مقاومت دوم» برضد طالبان است. موضع گیری سایر سیاسیون با اما واگر ها ومصلحت بینی های محافظه کارانه همراه بود؛ مگروالی بلخ که خود مأمور ارشد حکومت کابل است، به تیم حاکم درارگ خط ونشان کشیده ودراعلامیه یی گفته است:

«من به زعامت محترم دولت جمهوری اسلامی افغانستان و شورای عالی صلح افغانستان پیشنهاد میکنم که باید در شعارها، استراتیژی و برنامۀ صلح بادرک درست از اعمال، روشها و نیات گروه های دهشت افگن، تغییرات مناسب را ایجاد نمایند.»

والی بلخ درگذشته نیز مثلا پس از ترور استاد ربانی سخنان تند وانگیزنده ای برزبان رانده بود؛ مگر به مرور، مثل همگنان سیاسی ورقبای «درون تنظیمی» خاموشی گزید و

مقالات مرتبط

...

اسپنتا از استراتژیست های اصلی غرب در نظام دست نشانده جمهوری بود. او کرسی استادی در دانشگاه آخن آلمان... ادامه

...

اولین بند مولف کتاب هنر رزم سون تزو کلید فلسفه ای بدست میدهد که جنگ یکی از مسایل جدی وبا آهمیت دولت... ادامه

...

آمریکا اول توسط مجاهدین و آی اس آی و بار دوم به اساس خیانت مستقیم کرزی و آی اِس آی و سی آی اِی و بار... ادامه

...

تعدادی از زنان افغانستان به دعوت از رولا غنی، همسر رئیس جمهور پیشین افغانستان، طی یک نشست در مورد تو... ادامه

...

چرا دادگاه اختصاصی بر بنیاد حقوق بین‌الملل برای رسیدگی به این پرونده های فساد و دزدی دایر نمی‌شود؟ د... ادامه

...

سوال بنیادی اینجاست که حاکمیت تحمیل شده طالبی موجود بوسیله واشنگتن وشرکاء به حیث یک دولت«دیفکتو» ویگ... ادامه

...

جنبش اسلام نوین، عبارت ازعقاید تعداد زیادی از مسلمانان است، که میخواهند اسلام را با قرن عصر مطابقت د... ادامه

...

مبرهن است كه دموكراسي يا بعباره ساده حكومت مردم از بنيادي ترين اهداف مبارزات سياسي واجتماعي دردنياي... ادامه

...

باختم جنگ دوم جهانی درسال ۱۹۴۵، درعرصهٔ روابط بین المللی تغییراتِ عمده بوجود آمد و شرایط ایجادِ  نظا... ادامه

...

هر پدیده خواه طبیعی یا اجتماعی نیاز به علل و عواملی دارد. تا زمانی که آنها به وجود نیامده و جمع نشده... ادامه

...

​کشور بلا کشیده ی ما افغانستان بیست سال کامل تحت حاکمیت امریکایی - جهادی به یکی از فقیر ترین کشورهای... ادامه

...

چند گاهی است که شهروندان افغانستان با خوف و بیم، دشوار ترین روز های زندگی را آزمایش می کنند؛ زیرا تب... ادامه