چگونه گي تفاهم نظر در حزب دموكراتيك خلق افغانستان در دوران هاي ... قسمت سوم
نجيب الله عظيمي
المان
چگونه گي تفاهم نظر در حزب دموكراتيك خلق افغانستان در دوران هاي.......... و پيشنهاد رهنمودي براي شاخه هاي پراگنده يي فعلي آن كه منحيث گروه ها، احزاب و سازمان هاي جداگانه در داخل و خارج كشور جديدآ عرض اندام نموده اند.
قسمت سوم
تاکنون به اینجا رسیدیم، که بعد از حمله يي ايتلاف بين المللي در سال ٢٠٠١ به کابل و اخراج طالبان ـ القاعده از كشور يكتعدادي زيادي از انستيتوت ها و موسسات دولتي رسمآ به كار و به فعاليت مجدد خويش آغاز نمودند.
درُست از همان تاريخ به بعد يكتعدادي از گروه ها ، احزاب و سازمانهاي مختلف سياسي با بدست آوردن "مجوز رسمي" فعالیت از جانب دولت به كار سياسي ـ تبليغاتي خويش آغاز نموده و وارد كار زار جديد سياسي در داخل و خارج كشور گرديده اند.
اكنون بعد از سپري شدن اضافه از نيم دهه و به ميان آمدن يك حكومت انتخابي توسط ايالات متحده يي امريكا و كشور هاي بزُرگ سرمايه داري، از دامان همان حزب، یعنی(حزب دموکراتیک خلق افغانستان) شاخه هاي فراوان، چون گروه ها، احزاب و سازمانهاي جداگانه با تشکیلات مستقل پا به عرصهء زنده گی گذاشته و با پذیرش "نظام بازار آزاد" با پروگرام هاي(محافظه كارانه، اعتدالي و ميانه روانه) به "اجازه يي دولت فعلي" فعاليت علني، ولی پراگنده يي عملی شانرا در داخل و خارج كشور دو باره از سر گرفته و مستقلانه آن را به پیش می برند.
فعاليت شاخه های جدا شده از حزب دموكراتيك خلق افغانستان(وطن) در شرايط جديد:
اين مطلب ديگر يك واقعيت مسلم ميباشد، كه بعد از فروپاشي حزب دموكراتيك خلق افغانستان (وطن) نيرو هاي گوناگون كه در آن تجمع نموده بودند، بعد از تسليمي قدرت دولتي به مجاهدين براي يك مدتي خود را در تاريكي قرار داده و(نزديك به يك دهه، ابتدا حاكميت مجاهدين و بعدآ طالبان) در يك حالت سرخورده گي و بی سر نوشتی کامل به سر بُردند.
اين مطلب نيز يك واقعيت عيني ميباشد، كه آنعده از گروه های که درين نيم دهه یی اخير(حاكميت كرزي) جديدآ پا به عرصه يي حيات مجدد سياسي گذاشته اند، ديگر به شاخه هاي جدا گانه تقسيم گردیده و هر يك از آنها ، طوريكه قبلآ نیز تذکر دادیم، به استثنای یکعده یی محدودی از آنها (راه های محافظه كارانه، اعتدالي و ميانه روانه) را انتخاب نموده و بیدرنگ بدان طرف روان میباشند.
با کمال تآسف، طوریکه از فعالیت گروه های گوناگون بر می آیند، تمرکز آنها در چنين شرايط تحت یک بيرق واحد، به عنوان نماينده یی واقعی و مدافع منافع طبقهء(دهقانان و كارگران) امری به نظر میرسند نه عادي و نه قابل تطبیق، در حالیکه پیدایش چنين یک تحول، یعنی تجمع زیری یک بیرق "واحد" بیانگر اتفاق نظر آنها تحت يك رهبري "واحد" خواهد باشد.
در صورتیکه سوال تجمع وطنپرستان و روشنفکران دارای مفکوره یی مشترک(واحد سیاسی) نزد آنها حل گردند، در آنصورت رهبری آنها نیز قادر خواهد گردد، که به حلی بسیاری از مسايل حياتي، چون (اقتصادي و سياسي) موجود در كشور موفق گردد.
در شریط پراگنده یی حاضرعوامل فراوان منفي در اين راه وجود دارند، که از نضج گیری چنان یک آیده یی جلوگیری می نماید و آنها عبارت اند از(سر خورده گی، قهر و غضب از گذشته یی ناکام، عدم موجودیت یک تکیه گاه مطمین منطقه وی و یا بین المللی، عدم علاقه مندي به تفاهم وهماهنگی و تجمع در تحت يك بيرق واحد)
اينرا ديگر نمي توان به كُلي انكار ورزيد، كه اين حركت بيدرنگ شاخه هاي گوناگون حزب دموكراتيك خلق افغانستان به راه های (سوسیال لیبرالیستی) یا پذیرش نظام بازار آزاد اقتصادی، بدون كدام تغير به ضرر(عدالت اجتماعي) جریان داشته و ترس آن میرود، که در آینده های قریب تغیراتی وسیع در آن عرصه به مشاهده برسند.
اينرا بايد همین اکنون خاطر نشان نمود، كه هيچ گروه يي سیاسی به تنهايي موفق به پيش بُرد همه كار ها در کشور نخواهند گرديد.
اینرا نیز باید تاکید ورزید، که هیچ نیرو یی به تنهايي توان پيروزي بر همه مشكلات در کشور را پيدا نه خواهد كرد. از همین اکنون باید در جهت هسته گذاری ائتلاف ها و ایجاد بلوکهای سیاسی تلاش ورزید.
يكي از مقوله هاي با اهمیت برای همه گروه ها چه در حال و چه در آینده در(توانايي مشترک) آنها و در (مبارزه يي مشترك) آنها با قدرت حاكم در کشور بوده و خواهد بود.
اکنون باید مشترکآ همه قوه را بکار بست، تا در شرایط حاضر، فشار بزرگ اقتصادی را بالاي طبقه كم درآمد ، متوسط و فقير در كشور کاهش بخشید.
گروه های سیاسی از همين حالا بايد مشترکآ به این مفكوره برآيند، كه چگونه در لحظات مُختلف (کوتاه مدت تاریخی) براي قشر رنجبر و طبقات زحمتكش موثر واقع گردند.
گلوبالیزم در جهان و تبدیل جهان بیک دهکده، ابتکارات جدید را از همه گروه ها و نیرو های فعال سیاسی می طلبد، که تغیرات فاحش را در تاکتیک های سیاسی شان وارد آورده و یا توجه جدی شانرا در آن عرصه به عمل بیآورند.
گروه های سیاسی بايد همین اکنون همگام با تحولات بنیادی و در توازن با قدرتهاي حاكم در سطح ملي (داخلی) و بين المللي (خارجی) حركت نمايند.
گروه های سیاسی باید توجهء شانرا به عناصری مثبت(روشنفکران و وطنپرستانیکه شامل اپرات دولت بوده و یا آنهایکه در آن جايگاه خاصی دارند) نموده و رول آنها را در جهت اثر گذاری به اوضاع مد نظر به گيرند.
حتمي نیست، كه مانند گذشته ها افسران و نظامیان را در صفوف گروه ها و سازمانهای سیاسی جلب و جذب نموده، بلکه در شرایط حاضر کافیست، که آنها را تنها به طرفداري خواستهای زحمتکشان و نیرو های طرفدار آنها فراخواند.
کاری وسیع را باید براي جلب و جذب اقشار گُسترده اجتماعي(کارگران، دهقانان، معلمان، روشنفکران متوسط الحال) و غیره به پیش برد و تلاش ورزيد، که حضور فعال آنها را در گروه ها و سازمانهاي اجتماعي و سياسي مجددآ مساعد نموده و مهيا گردانيد.
با درنظر داشت وضیعت فعلی در کشور، باید به دفاع از"قوانين دموكراتيك" در کشور برآمده و مبارزه در آنراه را به نفع انسان زحمتکش دوام داد.
در چنین شرایط طبقات حاكم در کشور را باید به حداقل عقب نشيني هاي معين مجبور گردانيد. توجه را به تحكيم حاکمیت "قانون" در کشور نموده و از دستاورد های حکومت "انتخابی" به سود طبقات زحمتکش دفاع ورزید.
به دوام هرگونه جنگ وجدل لفظی و قلمی ميان نيرو هاي ملی و مترقي و وطنپرست(همفكر و هم گرا) در داخل و خارج کشور پايان بخشيد. كار وسيع را در جهت "تفاهم و همگرايي" ميان نيرو هاي ملي و مترقي، كه در جهت دفاع از (منافع ملي، تماميت ارضي و عدالت اجتماعي) مبارزه مي نمايند، مجددآ آغاز نموده و آنرا پیوسته دوام بخشید.
گرچه در برنامه هاي كاري بسیاری از جريانهاي سیاسی جديدآ به ميان آمده، چنين كلمات وضاحت كامل خود را دارند، كه:(براي تقويت و تحكيم تفاهم و همگرايي در ميان شاخه هاي تاكنون موجود حزب در داخل و خارج كشور بايد فعاليت شود.)
ولي در عمل، که كدام اقدامي قابل لمسی را كه، انسجام و نزديكي آنها را نشان بدهند، به شکل روشن آن به مشاهده نرسیده است. گرچه يكتعدادي فراواني از اعضاي صادق همان حزب(جناحهای مختلف) آن پيوسته داد و واويلاي دوامداري يكجا شدن دوباره يي تمام شاخه هاي آنها را سر داده و يا پيوسته در آن باره كاغذ هاي سفيد را سياه نموده و چيز هاي را مينويسند، بدون آنكه كدام نسخه يي لازم را جهت تفاهم و همگراي مجدد بدست داده باشند.
قبل از آنکه به تاسیس جبهات دست یازید، باید که این سوال را نزد خود مطرح نمود، که:
ـ آیا با هر گروه یی می توان جبهه و یا ایتلافی را به میان آورد؟
ـ اتحاد، ایتلاف و ایجاد جبهه ها با کیها و کدام نیرو ها؟
ـ تفاهم و همگرايي براي كدام منظور و چه هدفي؟
ـ تفاهم و همگرايي براي كدام راه و چه آينده يي؟
به ایجاد جبهات، ایتلاف ها و اتحاد ها معمولا زمانی ضرورت احساس میگردند، که اختلاف نظرات میان نیرو های ملی و مترقی در بخشهای مختلف (تاکتیکی واستراتیژیکی) در اثری بحرانهای شدید (نظامی و سیاسی) به اوج خود رسیده باشند و برای یک مدتی راه حلی دیگری به جز از ایجاد جبهه ها میان آنها جستجو نگردند. برای آنکه فعالیت گوناگون گروه های ملی و مترقی را در مقطع های معین زمانی هماهنگ نمود، ضرورت به ایجاد جبهات و یا ایتلاف ها می روند.
جبهات و ایتلاف ها در صورتی می توانند شکل گرفته و تشکیل گردند، که گروه ها و احزاب در قطب های کاملآ متضاد آیدیولوژیکی و سیاسی(عقیده وی و فکری) قرار نداشته باشند، یعنی آنکه در پروگرامهای تاکتیکی و استراتیژیکی(دور و نزدیک) آنها شباهت ها و تفاهم نظر های معین سیاسی وجود داشته باشند.
با در نظر داشت مطالب بالا با وضاحت کامل میتوان مشاهده نموده، که با هر گروه یی نمی توان جبهه و یا ایتلافی را تشکیل داده و یا به سهولت و آسانی آنرا بدون در نظر داشت نزدیکی ها در اهداف مرامی تاکتیکی و استراتیژیکی به میان آورد؟!
براي آنكه به همه هلهله ها و تبليغات تاکنون بدون کدام نتیجهء موثری سیاسی بسياري از گروه هاي در (کلام حاضر به تفاهم) جنبه عملي، واقعي و تحقُقي را بخشيد، بايد كه از همین اکنون به تدابير ذيل اقدام عاجل و فوري ورزيد، تا که از اين هم كرده ديرتر نگردیده است.
اتخاذ برنامه یی مشخص غرض تفاهم:
غرض اثبات صداقت در باره تحقُق مفكوره يي اتحاد ها، ايتلاف ها و جبهات براي مدت هاي معيني تاريخي بايد، كه كميسيون هاي تفاهم و همگرايي را که تاکنون در داخل سازمانهای سیاسی گروه های ملی و مترقی در داخل و خارج کشور وجود ندارند، تحت برنامه يي واحد (دفاع تماميت ارضي، منافع ملی و عدالت اجتماعي) به وجود آورده و تشكيل داد.
ایجاد كميسيونهاي تفاهم غرض پيش بُرد جدی و موثر مذاكرات:
غرض تحقُق اين برنامه كميسيون متشكل از چند نفر را در جنب هيات رهبری گروه های ملی و مترقی در داخل و خارج از كشور به وجود آورد و آنها را موظف گردانيد، كه فعاليت جدي و صادقانه شانرا ميان گروه ها و تجمع هاي گوناگون سياسي آغاز نموده و آنرا بیدرنگ پیش به برند.
تعین وظایف كميسيونهاي تفاهم:
كميسيون های مذكور وظيفه خواهند داشت، كه گزارشات پيوسته يي كاري شانرا به هيات رهبري شان بدهند، تا صداقت و فعاليت پيوسته يي کاری آنها را در آن عرصه، نه تنها براي اعضاي آن، بلكه براي سایر گروه ها و تجمع هاي گوناگون سياسي درين باره به اثبات برساند.
بالاي نكات نظر، كه در بالا تذكُر داده شد، بايد جدآ انديشيد، هر گروه يي كه به واقعيت به مردم خويش مي انديشد، بايد كه همين اكنون ابتكار عمل را بدست گرفته و نخُستين قدمهای شانرا در آن زمينه بردارند.
به اميد موفقيت هاي بي پايان همه آن نيرو هاي ملي و مترقي، كه به واقعيت در جهت خدمت صادقانه براي ملت رنجديده يي افغانستان مي انديشد و تلاشهاي انساني شانرا در آنراه مي نمايد.
ختم:
مآخذ: سايت " د وطن پیغام"